پخش زنده
امروز: -
بر اساس دکترین امنیتی امریکا, مهمترین دشمنان این کشور روسیه و چین هستند وبنابر این برای مقابله با آنها, دستیابی به توافق با ایران و احیای برجام توجیه پذیر است.
امریکا از آنجا که می داند نمی تواند همزمان با چند قدرت بین المللی و منطقه ای درگیر شود به اولویت بندی رقباء و دشمنان پرداخته و در این راستا ابتدا کره شمالی را از فهرست خارج کرد و یا حداقل به حاشیه راند چرا که دیگر رقبا به خصوص چین از آن در چارچوب استراتژی احاله مسئولیت علیه امریکا استفاده می کرد و اکنون در بین سه رقیب و یا دشمن باقیمانده اولویت بندی ادامه دارد و با وجود برخی نشانه ها هنوز به جمع بندی نهایی نرسیده است.
در دوره ترامپ، روسیه برای مدتی در حاشیه قرار گرفت و تلاش ها و اقدامات روی ایران و چین متمرکز شد اما در دوره بایدن روسیه به طور آهسته از حاشیه به متن آمد و همچنانکه در مورد قضایای مربوط به اوکراین دیده می شود روابط امریکا و روسیه شکر آب شده و پوتین به امکان بروز بحران موشکی کوبا یا بازی لبه پرتگاه که طرف های درگیر را در آستانه جنگ هسته ای قرار داد، هشدار داده است.
در این میان مقابله با چین نیز اولویت خود را کماکان در سیاست خارجی دولت بایدن همچنان حفظ کرده است کما اینکه مقابله با چین پیش از ترامپ در دوره باراک اوباما در دستورکار سیاست خارجی امریکا قرار گرفت و در واقع ترامپ برخورد نرم افزاری دولت اوباما را که با تمرکز بر شرق آسیا و کاهش حضور در خاورمیانه بود به برخورد سخت افزاری تبدیل کرد و رسما به جنگ تجاری علیه چین روی آورد که بعدها با ظهور مشکوک ویروس کرونا به ابعاد بیولوژیکی نیز کشیده شد.
لذا می توان گفت که در دوره بایدن لزوم مقابله با چین اهمیت و اولویت خود را در سیاست خارجی دولت او حفظ کرد و مقابله با روسیه نیز به آهستگی از حاشیه به متن آمد و در این میان امکان توافق با ایران با احیای توافقنامه برجام و بازگشت به آن در دستور کار سیاست خارجی دولت بایدن قرار گرفت.
به نظرمی رسد مهمترین اهمیتی که بازگشت به این توافقنامه برای امریکا دارد و آن را برای قانونگذاران و تصمیم گیرندگان سیاسی و حتی مخالفان برجام توجیه پذیر می کند تاثیری است که بر موقعیت امریکا در برخورد با دیگر رقبای بین المللی خود بخصوص چین و روسیه دارد چرا که به باور آنها طبق دیدگاه رئالیسم تهاجمی این امکان وجود دارد که این رقبا از دیگر کشورها مثل کره شمالی و ایران در راستای استراتژی احاله مسئولیت به نفع خود بهره بگیرند و به همین دلیل است که امریکا در دوره ترامپ، برخوردبا کره شمالی را از سیبل و اولویت سیاست خارجی خود خارج کرد و به حاشیه راند و اکنون نیز ایران یک چنین کارکردی برای امریکا دارد اما تفاوت در اینجاست که در خصوص کره شمالی مافیای صهیونیستی سنگ اندازی نکرد و حتی به نحوی آن را به نفع خود می دانست اما در خصوص ایران چه در زمان ترامپ و چه در زمان بایدن همچنان سنگ اندازی می کند و این یکی از عوامل اصلی خروج بی دلیل امریکا از برجام در زمان ترامپ و عدم بازگشت فوری امریکا به آن در زمان بایدن بوده است.
نکته قابل توجه دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که اگر مذاکرات وین به هردلیلی به نتیجه نرسد به نفع رژیم صهیونیستی، چین و روسیه خواهد بود و باز هر دو کشور ایران و امریکا بیشترین زیان و ضرر را متحمل خواهند شد.
---------------------------------------------
احمد کاظم زاده