نقش فردگرایی و رفاه طلبی در کاهش فرزندآوری
یکی از عوامل مؤثر در کاهش نرخ باروری و موالید، فردگرایی افراطی و توجه بیش از حد به رفاه فردی است.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما، سبک زندگی امروزه که سوغات فرهنگ پوچ فرنگ است، فرد را در مرکزیت قرار میدهد و توجه به اهداف فردی، لذتها و منفعتهای شخصی و نیز بیتفاوتی نسبت به مسائل و اتفاقات پیرامون، از ویژگیهای این جهانبینی غربی است.
در این فرهنگ خودمحور، زندگی یک فرد مختص به خود او بوده و دخلی به جامعه و حتی رضایت و خوشنودی خدا ندارد. انسان فردگرا و کسی که تنها خود را عزیز میپندارد، آنطور که دوست دارد و میخواهد رفتار میکند و توجهی به حقوق دیگران، نیازهای اجتماع و ... ندارد. چنین شخصی تنها عقل خود را برای برآورده شدن تمایلات و منافع نفسانی حاکم میداند و اخلاق و آرمانهای اجتماعی میبایست خود را با خواستههای او همراه کنند!
در نگرش فردگرا، فرد میتواند با زندگی خود هرطور که دوست دارد رفتار کند و هیچ نهاد و قدرتی حق قانونگذاری و تعیین ارزشهای اخلاقی و معنوی را برای او ندارد. خدا و ارزشهای مذهبی هم برطبق همین قاعده، برای چنین فردی خالی از اعتبار بوده و این خود شخص است که تصمیم میگیرد چه ارزشها و هنجارهایی را بهعنوان ارزشهای اخلاقی برگزیند و نسبت به آن پایبند باشد. [۱]پذیرش این نگاه زمینهی مساعدی را برای کاهش موالید و قبول شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» هموار میکند؛ زیرا بیفرزندی، یا در بهترین شرایط تک فرزندی، در نگاه فردگرایان یک شاخص به حساب میآید. چنین افرادی برای رهایی از تنهایی و آثار ناشی از آن به پرورش و همزیستی با حیوانات روی آورده و سگ و گربه را فرزند خواندهی خود میدانند!
آسیبهای فردگرایی
فردگرایی افراطی آسیبهای متعددی در پی دارد که به اختصار، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف: شخص فردگرا که به مرحلهی افراط آن رسیده، شادی و غم فردی را مبدأ و منشأ خیر و شر میداند و امیال نفسانی و شخصیاش بر ارزیابی اخلاقی سیطره مییابد. چنین شخصی دیگر ملزم به هیچ قانونی از جمله قوانین دینی و الهی نبوده و میتواند هر چه را که بر اساس سلیقهی شخصی و هوای نفس خوب میپندارد، به عنوان یک ارزش و معیار اخلاقی بپذیرد و از آن پیروی و آن را ترویج کند. در مقابل نیز هر چه را که به ذائقهاش خوش نیاید، معیار بدی بداند. این گونه مواجهه و برخورد با اخلاق و ارزشهای اخلاقی، نسبی شدن مطلق اخلاقیات را به دنبال خواهد داشت و باعث نفی و هدم اخلاقیات دینی_اجتماعی خواهد شد. پر واضح است که این فرد زیر بار سختیها و مسئولیت فرزندآوری نخواهد رفت و حاضر نمیشود تا آزادی و لذتهای شخصی خود را که در راحتی یافته، فدای سختی فرزندآوری و تربیت او کند. هر چیز و هرکسی که راحتی را از او سلب کند، باعث نفرت و انزجار چنین فردی میگردد.
ب: فردگرای افراطی، همان شخص خودخواه است که عنصر اصلی و محوری حالش را «راحتطلبی» تشکیل میدهد که این مسئله شروع همهی تنبلیها و بدیهاست. قرآن کریم در مذمت خودخواهی میفرماید: «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ؛ [۲]پس آیا کسی که معبودش را هوای نفسش قرار داده دیدی؟ و خدا او را از روی علم و آگاهی خود [بر اینکه شایسته هدایت نیست]گمراه کرد، و بر گوش و دلش مُهرِ [تیره بختی]نهاد، و بر چشم [دلش]پردهای قرار داده است، پس چه کسی است که بعد از خدا او را هدایت کند؟ آیا متذکّر [حقایق]نمیشوید؟» مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه مینویسد: «معنای (گرفتن اله) پرستیدن آن است و مراد از پرستش هم اطاعت کردن است. یعنی هر کس هر چه را اطاعت کند در حقیقت آن را عبادت کرده و معبود خود گرفته، پس شخصی که از هوای نفس اطاعت میکند، آن را اله خود دانسته و پرستیده است.» [۳]از انسان خودخواه و مستبد نمیتوان توقع فرزندآوری داشت. مرد یا زنی که راحتطلب و خودخواه باشند و فردگرایی را بر هر چیزی ترجیح دهد، یا به درجهی پدر و مادری نمیرسد و یا تربیت صحیحی نسبت به اولاد خود نخواهد داشت.
پینوشت:
[۱]. آنتونی آلبلاستر، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ترجمه مخبر، تهران ۱۳۶۷، ص ۳۲.
[۲]. سوره جاثیه، آیه ۲۳.
[۳]. محمدحسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، قم ۱۳۷۴، ج ۱۸، ص ۲۶۳.
نویسنده: علی سلیمانی.