شیوه محاسبه رنگ بندی کرونایی شهرها گمراه کننده است
عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: اساس تصمیم گیری و سیاست گذاری و مدیریت همه گیری کرونا در کشور، بر پایه رنگ بندی شهرها است و از آنجا که معیار رنگ بندی شهرها درست نیست، باعث انحراف در سیاستهای کرونایی و مدیریت کرونا در کشور میشود.
آقای دکتر حمید سوری در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما گفت: وقتی میخواهیم سطح خطر را در هر مکان و اجتماعی مشخص کنیم نیاز به یک سری متغیرها داریم تا برآوردمان از میزان خطر صحیح باشد. پیش از همه نیاز به داشتن اطلاعات معتبر و درست است، مثلا شمارش درست باشد، کم شماری وجود نداشته باشد و خطا در اندازه گیری نباشد و تعریف درستی از متغیرهای مرتبط داشته باشیم. به طور مثال در مسأله آمار فوت ناشی از کرونا، چه تعریفی از فوت کرونایی داریم؟ پی سی آر مثبت داشته باشد؟ آنهایی را که به رغم داشتن علائم کرونا، پی سی آر منفی داشته اند محاسبه کنیم یا نه؟ فراموش نکنیم که در بهترین حالت و سنجش دقیق، در آزمایشهای پی سی آر ۳۰ درصد منفی کاذب داریم.
پس بحث اول، درستی و اعتبار داده هاست. متأسفانه در بسیاری از کشورها از جمله کشور ما، اعتبار دادهها زیر سوال است و به طور خاص یک مقداری دچار کم شماری در این زمینه هستیم. در زمینه سوانح ترافیکی یا بیماریهای دیگر هم این اختلاف را داریم. این در مورد مرگ است، در مورد ابتلا وضع بدتر است. نیاز به یک سیستم جمع آوری و ثبت دقیق دادهها داریم که مکانیزمهای آن مشخص است و فقط باید در نظام سلامت یک بازنگری جدی درباره آن انجام شود.
بحث دوم، آسیب ناشی از برآورد نادرست خطر است. برای نمونه آنچه به عنوان رنگ بندی کرونایی شهرها داریم تنها مبتنی بر تعداد بستری به دلیل کرونا در بیمارستان به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است. این شاخص مهمی است، اما کافی نیست، زیرا سطح خطر تنها تابع این متغیر نیست.
کشورهای دیگری که خطر را سطح بندی کرده اند از حدود بیست متغیر برای تعیین سطح بندی خطر استفاده میکنند. مثلا علاوه بر بستری باید آمار ابتلا را هم در نظر بگیریم. رعایت شیوه نامهها و همینطور نسبت آزمایشهای مثبت را به کل آزمایشهای انجام شده باید داشته باشیم.
میانگین تعداد ابتلا و مرگ نسبت به دو هفته قبل هم یک متغیر مهم است و همینطور میزان نرخ ابتلا و کشندگی عامل بیماری زا هم مهم است. یک سری متغیرها هم به سیاستهای درمانی بر میگردد مثل سیاست بستری و تشخیص زودرس ابتلاها. اگر میزان خطری که به اجتماع وارد میشود بر اساس مجموع این متغیرها سنجیده شود، آن وقت عددی که به دست میآید، واقع بینانه خواهد بود.
متأسفانه، چون اساس رنگ بندی ما اشتباه است و همچنین اساس تصمیم گیریهای کلان کشورمان در برابر این همه گیری هم بر اساس همین مبنای رنگ بندی قرار داده شده است. این دو ایراد دارد؛ یکم: نبود محدودیتهای لازم و دوم: وضع محدودیت و ایجاد فشار بر زندگی، هنگامی که نیازی به اعمال محدودیت نیست.
به طور مثال در شهرهای کوچک با جمعیت کم، وقتی ملاک رنگ بندی، فقط میزان بستری است، رنگ بندی به سرعت تغییر میکند و یکی یا دو مورد بستری هم باعث تغییر رنگ شود. ممکن است چنین شهری از نظر دیگر متغیرها، وخامت کرونایی بدتری داشته باشد، اما تنها تعداد بستری هایش کمتر باشد.
اساس تصمیم گیری، سیاست گذاری و مدیریت در همه گیری، بر پایه رنگ بندی شهرها است، بنابراین اگر معیار ما برای رنگ بندی درست نباشد، که نیست، اطلاعات غلط گمراهمان میکند و این مسأله باعث انحراف سیاستهایمان میشود.
نیاز داریم رنگ بندی شهرهایمان را استاندارد کنیم. متأسفانه برای مدل بندی و رنگ بندی از تخصص کافی استفاده نمیشود. هرچه زودتر این شیوه رنگ بندی را به عنوان مبنا و پایه تصمیم گیریهای کرونایی کنار بگذاریم، عاقلانهتر خواهد بود و میتوان نسخه عاقلانه تری برای جامعه پیچید.
به عنوان مثال پارسال در شادگان چنین اتفاقی افتاد. شادگان بیمارستان نداشت و بیماران به آبادان منتقل میشد. پس از فراگیری سویه آلفا، سویهای که ابتدا در انگلیس شناسایی شده بود، با وجود اوج گیری بیماری در شادگان، این شهر تا هفتهها همچنان آبی یا زرد اعلام میشد. همین باعث عادی انگاری و ادامه رفت و آمدها شده بود و شادگان یک منبع آلودگی برای کل کشور شده بود. این مسأله را همین حالا هم در خراسان جنوبی میبینیم. لذا، وقتی معیار ما برای رنگ بندی درست نباشد، در تشخیص الگوی همه گیری در شهرها دچار اشتباه میشویم و این جان مردم را به خطر میاندازد.
از طرف دیگر، بازگشت به حالت عادی هم تحت الشعاع قرار میگیرد و در بازگشایی مدارس و بازگشایی کسب و کار مردم به مشکل میخوریم. یعنی به دلیل معیارهای اشتباه و در نتیجه ضوابط اشتباهی که تعریف میکنیم، بی جهت مردم را محدود میکنیم، در صورتی که چه بسا نیازی به محدودیت نباشد.
در هیچ کشور دیگری ندیده ام که به این شکل، سطح خطر را مشخص و رنگ بندی کنند. رنگ بندی در دیگر جاهای دنیا هم هست، اما به این شکل نیست که تنها بر اساس یک متغیر از چند ده متغیر، میزان خطر را برآورد کنیم.
مشابه این مسأله را در تعیین سطح خطر در جادهها هم میبینیم. یکی از کارهایی که در سالهای قبل وزارت راه و شهرسازی انجام میداد این بود که نقاط سیاه تصادفات را در جادهها مشخص کند. خب، اگر ما تنها یک متغیر را در نظر بگیریم، فرض کنیم تعداد افراد تصادف کرده، در این صورت نقطهای که یک تصادف رخ داده و در آن هر ۴۰ نفر سرنشینان اتوبوس آسیب دیده اند، پر خطرتر از نقطهای معرفی میشود که چندین حادثه رانندگی رخ داده، اما از نظر مجموع تعداد، کمتر از نقطه اول باشد.
انتظار داریم ستاد ملی کرونا، هیچ دستورالعمل، پیشنهاد، برنامهای را برای واکسیناسیون یا وضع محدودیت یا رفع محدودیت، بدون سندهای علمی حتی المقدور بومی و حداقل بین المللی نپذیرد، چون هزینه خطا در تصمیم گیری را مردم میپردازند.