پخش زنده
امروز: -
اطمینان از عزت نفس کودک یکی از مولفههای مهم تربیت یا مراقبت از کودک است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای استان سمنان، کودکانی که از عزت نفس خوبی برخوردارند حس خوب تعلق خاطر و ارزشمند بودن برای آنچه که هستند را دارند.
درباره خود مثبت فکر میکنند و مایلند چیزهای جدیدی را امتحان کنند. به عنوان یک والد یا بزرگسالی که نقش مراقب را در زندگی یک کودک ایفا میکنید، میتوانید با دانستن روشهای صحیح تمجید کردن به افزایش عزت نفس در او کمک کنید تا بتواند از تلاش خود احساس افتخار کند.
روش ۱: تمجید کردن به گونهای مناسب
به جای تمجید کردن از یک ویژگی یا موفقیتی خاص، تلاش او را تحسین کنید.
وقتی کودکی را تحسین میکنید، به میزان تلاشی که او برای فعالیت خود انجام داده است اذعان کنید. این کار سختکوشی آنها را تشویق میکند. آنها متوجه میشوند که سختکوشی آنها توسط دیگران مورد توجه و ارزش قرار گرفته است. از طرفی، تمرکز بر تحسین کردن نتیجه یا یک ویژگی شخصیتی در او، این موضوع را تأکید میکند که شما برای چیزی ارزش قائل هستید که کودک لزوماً قادر به کنترل آن نیست.
مثلا اگر کودک شما تصویری را که ترسیم کرده به شما نشان میدهد، تلاشی را که برای آن انجام داده تحسین کنید. میتوانید بگویید، «به جرئت میتونم بگم که تو زمان زیادی رو صرف کشیدن این تصویر کردی. ببین چه جزئیاتی از پرهای پرنده رو کشیدی!» کودک را به خاطر «چه هنرمند خوبی» ستایش نکنید یا از به کار بردن تعریف کلی و نامشخص مثل «کارت عالی بود!» خودداری کنید.
تمرکز بر روی هوش کودک و نتیجۀ تلاشهایش میتواند مشکلساز باشد، زیرا به سادگی ممکن است که موفقیت در موضوعی خاص به طور طبیعی برای او پیش نیاید. همچنین مواقعی پیش خواهد آمد که او به سختی تلاش میکند، اما همچنان از هدف خود عقب میماند. تمرکز بر روی یک مشخصه یا نتیجه نهایی باعث ایجاد حس افتخار در کودک نسبت به تلاشهایش نمیشود.
از تعریف و تمجید غیرصادقانه خودداری کنید.
بزرگسالان از ترس اینکه یک اظهارنظر غیرمثبت به عزت نفس فرزندان آنها آسیب برساند، غالباً در دام تعریف و تمجیدهای بیش از حد میافتند. ستایش بیش از حد نه تنها برای کودک غیرصادقانه به نظر میرسد، بلکه میتواند در او احساس استحقاق ایجاد کند. کودک به این باور میرسد که هیچ کار اشتباهی نباید بکند و ممکن است برای انجام هر کاری به آن تمجیدات دروغین وابسته شود.
اگر کودکان دائماً از دیگران تعریف و تمجیدهای پوچ بشنوند، ممکن است در آنها «مشوق درونی» که کمک میکند احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند ایجاد نشود. از طرفی، این امر میتواند آنها را به این باور برساند که فقط در صورتی مفید هستند که کسی از آنها تعریف و تمجید کند.
در نتیجه تمجید بیش از حد، ممکن است باعث شود کودکان از خطر کردن و آزمایش چیزهای جدید ترس داشته باشند و به این باور برسند که ارزش آنها در موفقیتهایشان است، و تمایلی ندارند که خود را برای شکست در کار جدید آماده کنند.
از طریق تمجید هدفمند، رفتار خوب کودک را تشویق کنید.
قدردانی از به پایان رساندن یک وظیفه روزمره، از تعامل مثبت با خواهر و برادرش یا از سایر رفتارهایی را که میخواهید در او توسعه دهید میتواند مفید باشد. نامگذاری رفتار ارزشمند به روشی مثبت به تقویت رفتار کودک کمک میکند. مثلا میتوانید بگویید، «متشکرم که امروز بعدازظهر اسباببازیهات رو بدون اینکه کسی ازت درخواست کنه جابجا کردی. این کارت خیلی کمک کننده بود.»
روش ۲: تشویق انعطافپذیری در کودک
به او یادآوری کنید که هیچ کس کامل نیست.
کودکان، همانند بزرگسالان، با تصاویر افرادی که در بازیهایشان هر روز موفق میشوند و اهداف مهمی را محقق میکنند، احاطه شدهاند. ممکن است کودکتان وقتی متوجه شود که نمیتواند از خواننده یا بازیکن فوتبال مورد علاقه خود تقلید کند ناامید شود. به کودک خود بیاموزید که هیچ کس با دانش اینکه چگونه کاری را به طور کامل انجام دهد متولد نمیشود.
ارزش کار کردن برای رسیدن به یک هدف را به فرزندتان یادآوری کنید.
شما میتوانید از بتهای زمان کودکیاش به عنوان نمونه استفاده کنید. میتوانید بگویید، «درسته، فلانی فوقالعاده با استعداده. اما اون فقط با قدم زدن توی خیابونها به این موفقیت نرسیده. حاضرم شرط ببندم که وقتی تو سن و سال تو بوده، هر روز تو پارک به تمرین پرتاب توپی به داخل یه سبد مشغول بوده.»
به کودکتان کمک کنید تا انتظارات واقعبینانهای را بشناسد و تعیین کند.
اگر کودکی از اینکه ستاره تنیس نیست ناامید شود، احتمالاً احساس خوبی در مورد خود نخواهد داشت. به کودک خود کمک کنید تا درک کند که بیشتر اهداف در طولانیمدت محقق میشوند و اینکه میتواند هر روز قدمهای کوچکی در جهت رسیدن به هدفی بردارد. او را تشویق کنید که به جای تمرکز بر اینکه چقدر از هدفشان دور هستند، به تلاش خود و پیشرفتی که دارند افتخار کنند.
به جای انتقاد، اصلاح کنید.
ایجاد عزت نفس در کودک به معنای پرهیز از نظم و انضباط نیست. نادیده گرفتن اشتباهات کودک به این معنی است که فرصت درس گرفتن از کارهای نادرست و انتخابهای دیگر برای تغییر رفتارش در آینده را از او سلب میکنید. به جای اینکه نظم و انضباط را به انتقاد محدود کنید، در حالی که فرزندتان را تعلیم و تربیت میکنید، فرصتهای آموزش را برایش فراهم کنید.
به جای اینکه بگویید، «کمدت خیلی بهم ریختهاس! تمام لباسات رو فقط ریختی اونجا و همشون چروک شدهان! به نظر نمیاد که تو بتونی چیزی رو مرتب نگه داری!» میتوانید بگویید، «من بهت نشون ندادم که چجوری لباسای خودتو جمع کنی؟ بگذار بهت نشون بدم. اینکه برای سازماندهی کمدت یک روش خوب داشته باشی خیلی مفیده، اینطوری میتونی هرچیزی که میخوای به راحتی پیدا کنی. اینجوری لباسات هم خیلی چروکیده نمیشه.»
اشکالی ندارد که به فرزندتان بگویید از کاری که انجام داده ناراحت هستید. مهم است که به کودک بیاموزید رفتارش بر افراد دیگر تأثیر میگذارد. مثلا میتوانید بگویید: «مامان از اینکه اون بچه رو زدی بسیار ناراحته. ما هرگز به هم ضربه نمیزنیم، چون ضربه زدن باعث درد و صدمه میشه. دفعه بعد اگه بچهای اسباببازی تورو ازت گرفت و ناراحت شدی، چیکار میکنی؟»
هنگام آموزش نظم به کودک، از فحش دادن یا استفاده از زبان تلخ مانند «تو خیلی دست و پا چلفتی هستی!». یا «هیچ وقت نمیتونی این کارو درست انجام بدی؟» خودداری کنید. اگر متوجه شدید که قرار است از کوره در بروید، به خود وقفهای اختصاص دهید.
مرزها و قوانین مشخصی را در خانۀ خود وضع کنید. عواقب عدم رعایت قوانین را مشخص کنید و در صورت لزوم پیگیری کنید. فرزند شما از اینکه بداند چه چیزی از او انتظار میرود احساس اعتماد به نفس میکند.
از استعدادهای طبیعی او جهت آموزش کارهای پیچیده بهره بگیرید.
اگر کودک شما در ورزش، هنر یا زمینه دیگری توانایی ذاتی دارد، به او فرصت کافی برای پرورش این استعدادها را بدهید. اگر او در این زمینهها دارای استعداد طبیعی باشد، متوجه خواهد شد که چگونه تلاش کردن میتواند مزایای فراوانی برایش به ارمغان بیاورد. سپس میتوانید به آنها خاطرنشان کنید که سختکوشی تا چه میزان میتواند بر جنبههای دیگر زندگی آنها مؤثر باشد.
استعدادها و موفقیتهای کودک عزت نفس او را بهبود میبخشد و باعث میشود از محقق شدن اهدافش در زمینههای دیگر اعتماد به نفس بیشتری به دست آورد.
اگر کودک شما از انجام یک کار دشوار احساس نگرانی میکند، موفقیتهای قبلیاش را به او یادآوری کنید. مثلا «روزی که اجرای تکنوازی پیانو داشتی یادت میاد؟ تو یک قطعۀ واقعا دشوارو برای اجرا داشتی، امّا نت به نت و صفحه به صفحه تمرین میکردی تا بتونی به قطعه تسلط پیدا کنی. از اونجایی که خیلی سخت تلاش کردی، عملکردت توی اجرا عالی بود. پس حالا در مورد تکالیف ریاضیت هم همینطوره. این مسئلۀ ریاضی رو مورد به مورد بررسی کن و به تلاشت ادامه بده تا وقتی که بتونی حلش کنی.»
او را به ورزش ترغیب کنید.
از طریق ورزش، بچهها میآموزند که با ساختن عزت نفس، میتوانند برای بهبود مهارتهای خود و رسیدن به اهدافشان تلاش کنند. همچنین به بچهها کمک میکند تا بتوانند عقبنشینیها و شکستها را مدیریت کنند.
فرزند خود را در یک ورزش گروهی ثبتنام کنید تا کار تیمی و ورزش دوستی را بیاموزد و دوستان جدید پیدا کند. تا آنجا که امکان دارد به او اجازه دهید در تصمیمگیری راجع به ورزش مورد علاقهاش نقش داشته باشد. اگر در منطقه شما ورزشهای مختلفی برای انتخاب وجود دارد، به کودکتان اجازه دهید هرکدام را که دوست دارد انتخاب کند. اگر کودک شما به ورزشهای گروهی تمایلی ندارد، یک فعالیت انفرادی ورزشی پیدا کند که بتواند در آن شرکت کند، مانند ورزشهای رزمی
ورزش همچنین به کودک شما کمک میکند از نظر جسمی متناسب و سالم بماند و همین مسئله متعاقباً باعث افزایش اعتماد به نفس او خواهد شد.
وظایفی را به او محول کنید.
کودکان از سن دو سالگی به بعد میتوانند کارهای ابتدایی در خانه انجام دهند. داشتن وظایف روزمره به کودکان کمک میکند تا بیشتر احساس باارزشی کنند، خودباوری و عزت نفس در آنها ایجاد شود که در نهایت منجر به انعطافپذیری و انضباط شخصی در آنها میشود. گاهی اوقات کار کردن باید قبل از تفریح کردن قرار گیرد. میتوانید یک جدول وظایف روزمره درست کنید تا به کودک خود در شناخت مسئولیتهایش کمک کنید و تکمیل جدول را پیگیری کنید.
کارها را با توجه به سن و توانایی کودکتان مقرر کنید. به او مسئولیت وظایفی را بدهید که بدون نظارت یا با نظارت کم بزرگسالان قادر به انجام آنها باشد.
روش ۳. کمک به رشد اجتماعی در فرزندتان
از مقایسه کردن او خودداری کنید.
کودک خود را با همکلاسیها، خواهر و برادرها یا حتی دوران کودکی خودتان مقایسه نکنید. به او نشان دهید که به عنوان یک فرد برای او ارزش قائل هستید، نه اینکه چقدر از دیگران بهتر یا بدتر است.
نگویید، «برادر بزرگترت وقتی همسن تو بود کتابای بیشتری مطالعه میکرد.» یا «چرا نمیتونی مثل دوستت اجتماعیتر باشی؟»
اگر کودک شما نگران نحوه سنجش با همسالان خود است، به او اطمینان دهید که او را در هر وضعیتی دوست دارید و اینکه هرکس نقاط قوت و ضعف مختلفی دارد. میتوانید بگویید، «من میدونم که دوستت توی کلاس ریاضی شاگرد اول شده، واسه همین گاهی اوقات نشستن کنارش میتونه واقعاً ناامیدکننده باشه. اما من میدونم که تو چقدر خلاق هستی و چقدر از داستان نوشتن لذت میبری.»
به دوستان فرزند خود توجه کنید.
اطمینان حاصل کنید که فرزند شما با کودکانی رابطه دوستی دارد که قدر او را میدانند و با او با احترام برخورد میکنند. قطعاً شما میخواهید که فرزندتان توسط افرادی احاطه شود که بیشترین تأثیر را روی او گذاشته و باعث افزایش اعتماد به نفس در او شوند؛ بنابراین دوستان و روابط آنها را از نزدیک کنترل کنید.
پس از بازی با دوستش به رفتار فرزند خود توجه کنید. اگر به نظر نمیرسد که بعد از بازی روحیه خوبی داشته باشد، بهتر است برای اطمینان از سازگاری مناسب با دوستش، رابطهشان را زیر نظر داشته باشید. دوستیهای خوب تأثیر مثبت بر عزت نفس کودک دارد، و بالعکس، دوستیهای بد میتواند برای او مضر باشد.
اگر نگران این هستید که دوست فرزندتان تأثیر بدی بر او بگذارد یا اینکه آن دو در این دوستی باهم سازگار نیستند، برای مداخله کردن در این زمینه تردید نکنید. بچهها معمولاً برای فهمیدن چگونگی داشتن دوستی سالم به کمک زیادی نیاز دارند.
برای کودکان دیگر یک فضای دلپذیر و دوستانه ایجاد کنید.
از دوستان فرزند خود در خانهتان استقبال کنید. درست است که این موضوع باعث میشود خانهای پر سر و صدا و کیسههای بیشتری از چوب شور و انواع خوراکی در لیست خریدتان داشته باشید، اما استقبال شما از دوستان فرزندتان این مزیت را دارد که بتوانید نحوه تعامل او با دوستانش را مشاهده کنید. اگر کودکتان و دوستانش به کمک بیشتری احتیاج دارند، میتوانید مداخله کرده و با رفتار مناسب برای آنها نقش الگو را ایفا کنید.
اگر کودکان بتوانند اعتماد به نفس لازم در موقعیتهای اجتماعی را در خانه پرورش دهند، به احتمال زیاد در موقعیتهای جدید اجتماعی و دور از چشم مراقبتهای شما نیز اعتماد به نفس خواهند داشت.
اگر با بچههای دیگر کنار نمیآیند یا رفتار نامناسبی ندارند، میتوانید وارد عمل شده و رفتارشان را اصلاح کنید. مثلاً میتوانید بگویید، «در خانۀ ما، دوستامون رو همیشه باید توی بازی راه بدیم. همهمون در حال بازی هستیم. فکر میکنی چطوری میتونی این مشکل رو حل کنی که هردوی شما بتونین با کامیون بازی کنین؟»
با فرزند خود وقت بگذرانید.
در صورت امکان، هفتهای یک بار با فرزندتان برنامۀ بازی یک-به-یک بگذارید. گردش ویژه داشته باشید یا مدتی را برای کنار هم بودن اختصاص دهید. این به کودکتان نشان میدهد که چقدر برای او و زمانی که باهم میگذرانید ارزش قائل هستید.
کودکان کوچکتر احتمالاً تمایل بیشتری به بازی کردن دارند، در حالی که کودکان بزرگتر ممکن است فعالیت خاصی را در نظر داشته باشند. از او بپرسید که دوست دارد چه کاری انجام دهد. میتوانید به آنها انتخابهای مختلفی بدهید. مثلاً «ترجیح میدی فردا بریم پارک یا باهم برای دوچرخهسواری بریم بیرون؟»
به کودکتان فرصت زیادی برای بازی کردن بدهید.
اطمینان حاصل کنید که فرزند شما در طول روز، چه با دیگران و چه بدون دیگران، فرصت زیادی برای بازی دارد. از طریق بازی، یادگیری در کودکان اتفاق میافتد، احساس موفقیت کرده و اعتماد به نفس پیدا میکنند.
با کودک خود بازی کنید. هر فرصتی که پیدا کردید زمانی را به بازی کردن با او اختصاص دهید. به او اجازه دهید نوع بازی را خودش انتخاب کند. اینکه بداند شما در حال انجام بازی ویژۀ «او» هستید باعث میشود احساس مهم و ویژه بودن کند.
روش ۴. برای کودک خود الهامبخش عزت نفس باشید.
عشق خود را به او نشان دهید.
کلید اولیه ایجاد عزت نفس در کودک این است که توسط والدین یا دیگر بزرگسالان قابلاعتمادش مورد عشق و تصدیق قرار گیرد. استفاده از این زیرساخت برای او بدان معنی است که میتواند راههای دوست داشتن و پذیرا بودن خود را بیاموزد. سعی کنید مرتباً به او یادآوری کنید که او را دوست دارید.
بغل و بوسههای زیادی نثار او کنید.
او را در آغوش بگیرید و در کنار یکدیگر کتاب بخوانید.
وقتی که ناراحت است پاسخگوی او باشید. این نشان میدهد که شما به او توجه میکنید و حرفهایش برایتان مهم است. زمانی که گریه میکند او را در آغوش بگیرید و هنگام بیان احساسات دشوارش به او کمک کنید تا احساس امنیت و دوست داشتهشدن کند.
احساسات خود را بروز دهید.
هیچ اشکالی ندارد که نارحتیتان را در مقابل کودکتان بروز دهید. نشان دهید که چگونه میتوان احساسات را به طور مناسب بیان کرد. فرزندتان خواهد دید که احساسات چگونه به نظر میرسند و متوجه میشود که شما چگونه با خشم یا غم و اندوه کنار میآیید. این موضوع باعث افزایش آگاهی عاطفی کودک میشود.
دیدن ناراحتی شما میتواند به کودک کمک کند تا برای ایجاد احساس بهتر در شما (و دیگران) روشهایی را به کار گیرد که متعاقباً باعث افزایش اعتماد به نفس در او میشود.
اگر فرزندتان متوجه گریه کردن شما شد، میتوانید بگویید، «آره، من الان ناراحتم. دوستم خبر بدی بهم داده. گاهی اوقات وقتی غمگینم گریه کردن بهم کمک میکنه احساس بهتری پیدا کنم. تو هم بعد از گریه حالت بهتر میشه؟»
یک تصویر بدنی مثبت ایجاد کنید.
به بدنتان افتخار کنید، و این احساس افتخار را با فرزندتان در میان بگذارید. از تأکید بیش از حد بر ارزشگذاری به ظاهر بدن خود یا افراد دیگر خودداری کنید. سعی کنید یک الگوی مثبتنگر نسبت به بدنتان باشید تا کودک شما نیز بداند چگونه به بدن خود افتخار کند.
میتوانید بگویید، «اون چیزی که توی بدنم بیشتر از همه دوست دارم اینه که بازوهایی دارم که بتونم تورو بغل کنم! اینکه میتونم با بدنم بدَوَم و شنا کنم و پیادهروی کنم خیلی واسم لذتبخشه. اینم دوست دارم که چشمام تو بعضی از نورها قهوهای و تو بعضی دیگه سبز به نظر میرسه. تو در بدن خودت چه چیزی رو بیشتر از همه دوست داری؟»
در یک مسابقه یا رویداد ورزشی شرکت کنید تا کودکتان بتواند شما را در حال استفادۀ مفید و سالم از بدنتان ببیند.
از انتقاد کردن از ظاهرتان در مقابل فرزندتان بپرهیزید. از وزن، ظاهر، یا بخشی از بدنتان که خوشایندتان نیست شکایت نکنید.
از ناسزاگویی یا نیش و کنایهزدن پرهیز کنید.
بودن در کنار کودکان که دائماً توقع چیزی دارند، میتواند استرسزا باشد و والدین یا سایر مراقبان ممکن است بواسطه نیازهای دائمی کودکان تحت فشار قرار گیرند. این امر میتواند منجر به از کوره در رفتن یا طعنهزدن شما به کودکتان شود، اما باید این نکته را در نظر داشته باشید که تحقیر کردن احساسات کودکان، بهسادگی آنها را به این باور میرساند که احساساتشان مهم نیست. در طولانیمدت، این مسئله میتواند به عزت نفس آنها آسیب برساند.
اگر احساس استرس یا ناامیدی میکنید، سعی کنید برای مدت کوتاهی از کودک فاصله بگیرید. حتی اگر در حد رفتن به اتاق دیگری برای لحظاتی بهجهت جمع آوری وسایل باشد.
با استفاده نکردن از کلمات ناسزا برای توصیف افراد دیگر، الگوی مناسبی برای رفتارهایش باشید. مثلا هنگام رانندگی وقتی کسی جلوی شما پیچید، جلوی فرزندتان فریاد نکشید: «احمق!»
در صورت لزوم از فرزندتان عذرخواهی کنید. اینکه شما بگویید از کاری که کردهاید متأسفید، باعث میشود برای او الگوی مناسبی باشید، و به او کمک میکند تا از اینکه وقتی یک بزرگتر خطا کند، به اشتباهش اعتراف میکند، احساس امنیت کند. گفتن اینکه متاسف هستید نشان میدهد شما عزت نفس کافی برای مقابله با عواقب عملکردتان را دارید.
میتوانید بگویید، «عزیزم، متاسفم که چند دقیقه پیش تو رو با کلمات خوبی خطاب نکردم. من ناراحت شدم، ولی باید به جای اینکه عصبانی شم، کمی خودم رو آروم میکردم. تو هیچ اشتباهی نکردی، اشتباه از من بود. متاسفم که احساسات تورو جریحهدار کردم.»
الگوی مثبتی برای گفتگوی درونی باشید.
وقتی هدفی را به سرانجام رساندید و احساس افتخار کردید، کودک خود را در جریان این احساس مثبتتان قرار دهید. موفقیتهای خود را با فرزندتان جشن بگیرید و به او خاطرنشان کنید اشتباهاتی که انجام دادهاید از شما یک بازنده نمیسازد.
مثلا اگر در کار خود ترفیع گرفتید، این خبر خوش را با فرزندتان در میان بگذارید. میتوانید بگویید، «من امروز به خودم خیلی افتخار میکنم! خیلی وقت بود که روی این پروژه کار میکردم و امروز رئیسم بهم گفت من کار خفنی انجام دادم. اونا متوجه شدن که من برای مسئولیت بیشتری آمادهام، واسه همین بهم ترفیع دادن. من به هدفی رسیدم و احساس خوبی دارم!»
برای آنچه که کودکتان هنگام اشتباه کردن، هرچند کوچک، به خودش میگوید الگوی خوبی باشید. مثلا اگر چیزی را جلوی فرزندتان روی زمین ریختید، میتوانید بگویید: «اوه، دستم خورد به لیوان آب. اشتباه کردم، اما میتونم درستش کنم. الان یه حوله میارم. گند زدم، اما مشکلی نیست.»