اقتدار آیتالله خامنهای برای مدیریت نیروها در آزادسازی سوسنگرد
همرزم شهید چمران گفت: شب عملیات آزادسازی سوسنگرد، قاسمینو به تحریک بنی صدر و بر خلاف قولی که داده بود، جا خالی کرد، اما در نهایت با فشار زیاد حضرت آیت الله خامنهای و نامه بینهایت احساسی دکتر چمران به قاسمینو، وی نیز وارد عملیات شد و از طریق توپخانه عملیات کرد.
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، «اسلحهاش را برداشت. خشاب را جدا کرد. تمام تلاشش را میکرد گلنگدن بکشد تا تیری که در لوله اسلحه مانده را خارج کند، اما به حدی خون از دست داده بود که رمقی برایش نمانده بود. بالاخره با هر سختی بود این کار را انجام داد. دکتر چمران همیشه تاکیدش بر این بود که تمام موارد دستورات امنیتی حمل سلاح را که آموزش دیده بود، به بهترین شکل انجام دهد؛ حتی در آن حالی که در عملیات آزادسازی سوسنگرد او را مجروح کرده بود، تا جاییکه خیلی از رزمندهها فکر میکردند دکتر به شهادت رسیده».
۲۵ آبان سال ۶۰ با حمله دوباره ارتش بعث به منطقه سوسنگرد، درگیریها در حالی شروع شد که نیروی آماده به طور کافی در جنوب وجود نداشت. لشکر ۹۲ زرهی اهواز یک لشکر بود در مقابل چندین لشکر حملهور بعثی که باید طول بسیار زیادی از مرز خوزستان را پوشش میداد. لشکری که بسیاری از استعدادهایش را در عملیات قبل از دست داده بود.
از آنجاییکه عملیات نیاز به هماهنگیهای بسیار زیاد داشت، در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر نیز حضرت آیتالله خامنهای در سطح استراتژیک و کلان وارد عمل شدند؛ هماهنگی میان ارتش و سپاه و ستاد جنگهای نامنظم زیر نظر معظم له بود و فرماندهی حوزههای عملیاتی ستاد جنگهای نامنظم نیز وظیفه دکتر چمران.
دکتر چمران جلودار خط مقدم
کاویانی یکی از معاونین شهید چمران در زمان آزادسازی سوسنگرد بود. او پیرامون دو نقش اساسی شهید چمران در زمان عملیات آزادسازی خرمشهر اظهار داشت: «یکی از نقشهای دکتر به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع، هماهنگی میان نیروها در جبهه جنوب بود تا از این طریق بتوانند نیروها را برای اجرای عملیات آماده کند و نقش دیگر او، فرماندهی ستاد جنگهای نامنظم در مناطق جنوب مثل اهواز و سوسنگرد بود.»
کاویانی جزییات بیشتری از نقش دوم شهید چمران را به خاطر میآورد: «دکتر برای آزادسازی سوسنگرد، همه نیروها را بسیج کرد و با قراردادن نیروها در یک آرایشی مهاجمانه، آماده جنگیدن بود. چمران به عنوان فرمانده بسیجیِ جلودار، جنگهای نامنظم را سازماندهی میکرد و در میدان جنگ، خودش جلوی نیروها حرکت میکرد و اولین نفر در خط مقدم بود.»
طوفانها را روانه کنید!
او از روز عملیات و ساعات درگیری میگوید: «من همیشه همراه دکتر بودم، اما وقتی به روستای ابوحمیظه رسیدیم دکتر گفت که شما همینجا بایستید و خودش رفت جلو... همانجا منتظر بودیم که پیرمردی به اسم حاجی شمرونی با لباس خاکی و بههمریخته به ما نزدیک شد و گفت که دکتر چمران این را برای شما دادهاند.
دیدیم روی کاغذ سیگار نوشته شده «طوفانها را روانه کنید...!»
من با توجه به اینکه با دکتر زیاد بودم و روحیاتش را میشناختم متوجه منظورش شدم. او میخواست به بهانه رساندن این پیغام به دست ما، پیرمرد را از معرکه دور کند...»
خبر شوکه کننده شهادت دکتر چمران
کاویانی از محل مجروحیت دکتر میگوید: «نگران دکتر بودم. بالاخره چشمم به یکی از بچهها افتاد. با حال پریشان سمت ما آمد و خبر شهادت دکتر را داد. تعجب کرده بودم. اصلا باورم نمیشد! به راه افتادم، تا اینکه به محل درگیری رسیدم. دیدم آن قد رشید روی زمین افتاده و هیچ رنگی به چهره ندارد؛ از بس خون از دست داده بود.
در یکی از معبرهایی که قرار بود به طرف سوسنگرد باز شود و در مسیر مستقیم اهواز به سوسنگرد بود، دکتر چمران خودش به شخصه پیشروی را انجام داده بود. همیشه در راس نیروها بود. در این مورد هم زیر آخرین پل جاده اهواز به سوسنگرد خودش با نیروهای بعثی درگیر و همانجا از ناحیه پا مجروح شد. جراحت به حدی بود که بچهها فکر میکردند دکتر به شهادت رسیده!
هیچ وقت یادم نمیرود که دکتر با آن حال وخیمی که داشت در مسیری که قرار بود به بیمارستان جندیشاپور منتقل شود، چطور خودش را نگه داشته بود تا مبادا روحیه بچهها از دست نرود. در همان حال اسلحهاش را برداشت. خشابش را جدا کرد. تمام تلاشش را کرد گلنگدن بکشد تا تیری که در لوله اسلحه مانده را خارج کند. به حدی خون از دست داده بود که رمقی برایش نمانده بود. بالاخره با هر سختی بود این کار را انجام داد. چمران همیشه تاکیدش بر این بود که تمام موارد دستورات امنیتی حمل سلاح را که آموزش دیده بود، به بهترین شکل انجام دهد؛ حتی در آن حالی که داشت.»
نفسی تازه میکند و ادامه میدهد: «امیر قاسمی نو فرمانده لشکر ۹۲ اهواز بود. شب عملیات، قاسمی نو به تحریک بنی صدر و بر خلاف قولی که داده بود، جا خالی کرد، اما در نهایت با فشار زیاد حضرت آیت الله خامنهای که نامه هایشان موجود است و نامه بینهایت احساسی دکتر چمران به قاسمی نو مبنی بر اینکه «اگر در این عملیات شرکت نکنید خون شهدا گردن شما میافتد. قاسمی نو هم وارد عملیات شد و از طریق توپخانه عملیات کرد و موفقیتهایی هم داشت.»
عملیات آزادسازی سوسنگرد، عملیات یک روزه بود که به دستور امام خمینی، ارتش، سپاه و ستاد جنگهای نامنظم توانستند سوسنگرد را آزاد کنند و با موفقیت در این عملیات، مقدمه پیشرویها و پیروزیهای جنگ هشت ساله دفاع مقدس شروع شد و در روحیه دادن به رزمندهها و پیروزیهای بعدی نقش کلیدی ایقا کرد.
منبع: دفاعپرس