سالروز میلاد با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام
کرامات و فضائل امام حسن عسکری (ع) در بیان علمای اهل سنت و مسیحی
امام حسن عسکری علیه السلام نه تنها در منظر شیعیان بلکه در دیدگاه علمای اهل تسنن و شخصیتهای جهان اسلام نیز از جایگاه والا و با عظمتی برخوردار است.
به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما؛ امروز هشتم ربیع الثانی سالروز میلاد با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام است. آقای علی اعظمی در یادداشتی به بیان فضائل و ویژگیهای امام حسن عسکری (ع) از زبان علمای اهل سنت و مسیحیت پرداخته است.
امام حسن عسکری علیه السلام نه تنها در منظر شیعیان بلکه در دیدگاه علما و شخصیتهای دیگر مذاهب جهان اسلام نیز از جایگاه والا و با عظمتی برخوردار است و اعتراف دارند که حضرت از حیث علمی و تقوا سرآمد همه مردم عصر خود بوده است.
این فضائل در زمان حیات پدر بزرگوارشان امام هادی علیه السلام و در دوران شش ساله امامت خود بر همگان جلوه گر بود. اگرچه حکومت عباسی به دلیل وجود روایات پیامبر و دیگر ائمه مبنی بر اینکه مهدی موعود فرزند ایشان است حضرت را در حصر و تحت فشارهای بسیاری قرار دادند تا به محض به دنیا آمدن منجی بشریت، او را به شهادت برسانند، اما این فضائل بر مردم پوشیده نماند و در سامرا که بیشتر ساکنین آن دشمنان اهل بیت علیهم السلام بودند، مانند خورشید فروزانی درخشید و نور خود را بر تمام عالم تاباند.
جایگاه معنوی حضرت از دیدگاه اهل سنت
با گذری بر زندگی امام حسن عسکری علیهالسلام معنای واقعی عبادت را درک میکنیم. آن حضرت آن قدر غرق در عبادت و بندگی بود که قلبها را مجذوب خود میکرد و دیگران را به یاد خدا میانداخت؛ به عنوان نمونه:
۱. خلیفه عباسی به زندانبان قصر که «صالح بن وصیف» نام داشت دستور داد که در حبس، به امام حسن عسکری علیه السلام سخت بگیرد. صالح گفت: چه کنم، من او را به دست دو نفر به نام «علی بن یارمش» و «افتامش» که بدترین اشخاص هستند سپرده ام، ولی بعد از مدّتی این دو نفر اهل نماز و روزه شده اند و به مقاماتی دست یافته اند؛ پس آن دو را احضار کردم و مورد ملامت قرار دادم که چرا بر امام حسن عسکری (علیه السلام) سخت نمیگیرید؟ گفتند: چه کنیم و چه بگوییم در حق مردی که روزها را روزه میگیرد و شبها را تا صبح مشغول عبادت است و هر وقت به ما نظر میافکند بدن ما میلرزد چنان که قالب تهی میکنیم و نمیتوانیم خود را نگه داریم، خلیفه عباسی وقتی سخنان آن دو را شنید، با ذلّت از نزد صالح برگشت. [۱]۲. وقتی که «معتمد عبّاسی» حضرت را به زندان انداخت. از مسئول زندان که «علی بن جرین» نام داشت احوال و اخبار حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام را به صورت مکرر سوال میکرد. علی بن جرین نیز به خلیفه عباسی این گونه پاسخ میداد که: روزها روزه دار است و شبها به نماز و عبادت مشغول است. [۲]*مقام علمی حضرت از دیدگاه اهل سنت و مسیحیت
امام حسن عسکری (علیه السلام) نیز مانند تک تک امامان معصوم، داناترین و درخشانترین شخص در عصر خود بود. هر چند حصارهای خلفا و محدودیتهای گوناگون مانع از روشن شدن گسترده ابعاد علمی امام علیه السلام برای توده مردم آشکار میشد، ولی اندک افرادی که با ایشان در ارتباط بودند به خوبی از این امر آگاه بودند.
۱. روزی حضرت عسکری علیه السلام نیاز به طبیب پیدا کرد، «بختیشوع» که طبیب مسیحی بود را درخواست کرد، تا یکی از شاگردان خود را برای طبابت بفرستد. طبیب به یکی از شاگردان خود دستور داد که نزد امام حسن عسکری برود و قبل از رفتن از مقام و منزلت آن حضرت برای شاگردش نکاتی را متذکر شد و گفت: «طَلَبَ مِنِّی ابْنُ الرِّضَا مَنْ یَفْصِدُهُ فَصِرْ إِلَیْهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ فِی یَوْمِنَا هَذَا بِمَنْ هُوَ تَحْتَ السَّمَاءِ؛ [۳]ابن الرضا خواسته کسی نزد او بفرستم برای طبابت؛ پس تو نزد او میروی در حالی که این مسئله را به خوبی باید بدانی که در زمان ما کسی داناتر از او در زیر آسمان وجود ندارد، و آنچه به تو دستور میدهد اعتراض نکن.»
۲. سبط بن جوزی حنفی مورخ و اندیشمند اهل سنت، در مورد علم و تقوای امام با ذکر شجره حضرت میگوید: فردی عالم و مورد اعتماد بود. [۴]*کرامات امام از دیدگاه علمای مسیح و اهل سنت
کرامات بسیاری از امام عسکری علیه السلام نقل شده است که به عنوان نمونه کراماتی از امام که اهل سنت و مسیحیت نقل کردهاند را بیان مینمائیم:
۱. راهب دیرالعقول از بزرگان مسیحیت و داناترین آنها بود، هنگامی که کرامات امام حسن عسکری علیه السلام را شنید و کراماتی از آن حضرت دید، با دست مبارک آن حضرت مسلمان شد، لباس نصرانیت را دیگر نپوشید و لباس سفیدی بر تن کرد و زمانی که پزشک معروف (بختیشوع) از او درباره دست برداشتن از دینش و مسلمان شدنش پرسید، در جواب گفت: او را همچون مسیح و مانند او یافتم، در نتیجه به دست او مسلمان شدم، او در نشانهها و برهانهایش، مانند حضرت عیسی علیه السلام میباشد. آن گاه نزد حضرت عسکری علیه السلام رفت و ملازم او بود تا از دنیا رفت. [۵]۲. از دیگر کرامات حضرت این میباشد که یک شخص ناصبی نامهای بدون استفاده از دوات برای امام نوشت و در میان نامههای شیعیان گذاشت؛ تا حضرت را امتحان نماید. امام علیه السلام پاسخ او را داد و همچنین او و پدرش را در ابتداء نامه معرفی کرد. آن ناصبی با دیدن این کرامت امام، شیعه شد. [۶]این مطالب قطره کوچکی از دریای بی کران فضائل امام حسن عسکری علیه السلام است که روشن میکند حضرت در دوران حیات خویش همانند پدرانش به همه فضائل و خوبیها آراسته و از همه بدیها روی گردان بودند. حضرت آن چنان در اوج کمال و فضیلت قرار داشتند که فضائل آن حضرت را نه تنها دوستان و پیروان ایشان نقل کرده اند؛ بلکه دشمنانِ کینه توز و سرسخت نیزبه مدح و ستایش حضرت و بیان کرامات وفضیلتهای حضرت پرداخته اند.
زمینه سازی ظهور توسط امام حسن عسکری (ع)
امام حسن عسکری علیهالسلام در هشتم ربیع الثانی سال 232 هجری در شهر مدینه الرسول چشم به دنیا گشود.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ پدر بزرگوار ایشان حضرت امام هادی علیهالسلام و مادر ایشان بانویی دانا و پارسا بود که او را حدیث یا سلیل میخواندند. کنیه حضرت ابومحمد بود و مردم ایشان را به ابن الرضا (علیهالسلام) میشناختند. بشارت به امامت آن حضرت سالها قبل از ولادت ایشان در کلام ائمه اطهار (علیهمالسلام) داده شده بود. به عنوان نمونه، امام جواد (علیهالسلام) در مورد امامت ایشان میفرمایند: «پیشوای پس از من، فرزندم علی است. فرمان او فرمان من و گفتار او گفتار من و اطاعت از او اطاعت از من است. پیشوای پس از او فرزندش حسن است.»
زمینه ساز ظهور
طبق منابع اسلامی یکی از فعالیتهای مهم حضرت عسکری (علیهالسلام)، زمینهسازی ایشان برای آگاهی شیعیان از چگونگی دوران غیبت و نحوه رابطه با حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) بود. در فضیلت و شناخت مهدی موعود (عجلاللهفرجه) احادیث فراوانی وجود دارد که از پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اطهار (علیهمالسلام) صادر شده است اما تأکید حضرت عسکری (سلام اللهعلیه) بر این امر تأثیر بسزایی داشت. تدبیر امام حسن عسکری (علیهالسلام) سبب شد شیعیان علاوه بر آنکه با آثار و برکات ولی خدا در غیبت آشنا شوند، از معارف مهدویت نیز به بهترین شکل ممکن آگاهی یابند. تمثیلهای امام عسکری (علیهالسلام) در مورد مهدی موعود و توضیح ویژگیهای بارز فرزند بزرگوار خود با استناد به آیات قرآن، حجت را برای همگان تمام کرد.
شیوه های زمینه سازی عصر غیبت
موسوی بغدادی نقل میکند: از امام حسن عسکری(علیه السلام)، شنیدم که میفرمود: «گویا شما را می بینم که پس از من درباره جانشینم اختلاف می کنید. آگاه باشید که هر کس به ائمة بعد از رسول خدا(ص)، اقرار کند، اما منکر فرزندم شود؛ مانند کسی است که به همه انبیای الهی و رسولانش اقرار داشته باشد، اما نبوت رسول اکرم(ص)، را انکار کند؛ زیرا اطاعت از آخرین نفر ما، مانند اطاعت از اولین ماست و منکر آخرین نفر ما مانند منکر اولین ماست. آگاه باشید که برای فرزندم، غیبتی است که مردم در آن شک می کنند؛ مگر کسی که خدای تعالی وی را حفظ فرماید.
علی بن همام نیز از محمد بن عثمان عمری و او از پدرش نقل کرده است: من نزد امام عسکری(علیه السلام) بودم که از آن حضرت درباره خبری که از پدران بزرگوارش روایت شده است، مبنی بر این که: زمین از حجت الهی تا روز قیامت خالی نمی ماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت در گذشته است، پرسیدند. ایشان فرمود: «این سخنان، حق است؛ همچنان که روز روشن، حقیقت دارد». گفتند: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: «فرزندم محمد؛ او امام و حجت پس از من است هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت درگشته است. آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند، مبطلان در آن هلاک گردند و کسانی که برای آن، وقت، معیّن کنند، دروغ گویند. سپس خروج می کند و گویا به پرچم های سپیدی می نگرم که بر بالای سر او در نجف و کوفه در اهتراز است».
ارتباط حداقلی با شیعیان
امام عسکری(علیه السلام) برای مهیا کردن ذهنیت مردم و خصوصاً شیعه، درباره امر غیبت، شیوه نهان سازی خود را بیش از آنچه در زندگی امام هادی(علیه السلام)، مورد توجه بود، به کار گرفت. از این رو، ایشان به جز ایامی که به دستور معتمد، برای دیدار وی از خانه بیرون می رفت و یا به جهت مصالحی که در نظر داشت، به کسی اجازه ملاقات می داد، یا خود، شخصاً به دیدار آنها می رفت، دیدار و ملاقات دیگری با مردم نداشت.
به گفته مسعودی، امام حتی برای شیعیان خود ظاهر نمی شد و از پشت پرده، با آنان سخن می گفت.این عمل حضرت عسکری و پدر بزرگوارش مقدمه ای برای غیبت صاحب الزمان(عج)، بود تا شیعیان با آن مأنوس شده و منکر غیبت نشوند؛ چرا که اگر غیبت امام عصر(عج)، به صورت ناگهانی رخ می داد، وضعیت بسیار سخت و غیر قابل تحمّلی برای شیعیان به وجود می آمد و چه بسا درک غیبت امام زمان(عج)، برای یاران و اصحاب خاص حضرت هم مشکل می شد؛ تا چه رسد به مردم عادی که مدت های زیادی با امام و حجت خدا به طور مستقیم ارتباط برقرار می کردند. در آن شرایط، حتی ممکن بود در اصل وجود حضرت مهدی(عج)، نیز شبهه ایجاد شود.
از سوی دیگر، امام عسکری(علیه السلام) چون در پادگان نظامی سامراء، تحت کنترل شدید حکام عباسی بودند، غالباً با شیعیان فاصله داشتند و امور و ارتباطات ایشان از طریق مکاتبات و توقیعات و وکلا بود؛ مثلاً از طریق مکاتبه به سؤالات شیعیان پاسخ می دادند؛5 تا جایی که «محمد بن یحیی» نقل کرده که «احمد بن اسحاق قمی» از امام عسکری(علیه السلام)، طلب دست خطی نمود تا بدان وسیله، خط حضرت را از غیر آن باز شناسد.
بنابراین، می توان ارتباط مخفیانه و پنهانی امام با شیعیان را از تمهیدات مؤثر ایشان در زمینه سازی غیبت امام عصر(عج)، دانست.
تقویت سازمان وکالت
اقدام دیگر امام حسن عسکری(علیه السلام)، برای زمینهسازی غیبت، ایجاد سازمان وکالت و تقویت آن بود. این نهاد در عصر امام صادق(علیه السلام)، تشکیل شد با فعالیتهای مختلف و با نظارت امامان معصوم(علیهم السلام)، کار خود را آغاز کرد و به تدریج تا زمان امام حسن عسکری(علیه السلام)، شکل منسجم نظام مندی به خود گرفت.
الف. علل تشکیل سازمان وکالت
در مورد دلایل تشکیل سازمان وکالت، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
لزوم ارتباط بین رهبری و پیروان
در هر نظام دینی، سیاسی یا اجتماعی، ارتباط بین رهبر و اعظای آن نظام، اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین باید کسی یا کسانی از سوی امامان شیعه، تعیین میشدند تا به عنوان وکلای آنها، با شیعیان ارتباط برقرار می کردند. این مسأله زمانی روشن تر می شود که به گستردگی عالم اسلامی در آن عصر و پراکندگی شیعیان در نقاط مختلف، اعم از عراق، حجاز، ایران، یمن، مصر و مغرب توجه کنیم. از آنجایی که همه شیعیان، توانایی مسافرت به مدینه و سایر شهرهای اقامتی امامان را نداشتند، پس لازم بود کسانی به عنوان نمایندگان و افراد مورد اعتماد امام، شناخته شوند.
خفقان حکومت عباسی و لزوم حفظ شیعیان و مکتب توسط امام
هر چند وجود خفقان را نمی توان علت اصلی تشکیل نهاد وکالت دانست، ولی به طور قطع، این مسأله، علت تشدید فعالیت این نهاد و گسترش و توسعه آن بوده است.
آماده سازی شیعیان برای عصر غیبت
بدون تردید، یکی از وجوه روی آوری ائمه(علیهم السلام)، به تشکیل این نهاد، آماده سازی شیعیان برای پذیرش وضعیت جدید در عصر غیبت بود؛ عصری که شیعه در آن جز از طریق سفرا و وکلای امام، امکان ارتباط با ایشان را نداشت. با توجه به همین حقیقت بود که هرچه شیعه به عصر غیبت نزدیک تر می شد، راه ارتباط مستقیم او با امام نیز محدودتر می گشت و در مقابل، نهاد وکالت نیز تقویت می شد؛ تا حدی که در زمان امامین عسکریین غالب ارتباطات شیعه با این دو امام بزرگوار، از راه مکاتبه و یا وکلا و نمایندگان، صورت می گرفت. از این رو، می توان گفت که حداقل در عصر دو امام هادی و عسکری، تقویت نهاد وکالت به خاطر تمهید و زمینه چینی برای ورود شیعه به عصر غیبت بوده است.
ب. وظایف و شئون نهاد وکالت
دریافت وجوه شرعی
از آغاز تأسیس این نهاد، وکلا موظف به جمع آوری و توزیع وجوهات شرعی بودند. به عنوان نمونه از «معلی بن خنیس» به عنوان وکیل و قیّم مالی امام صادق(ع)، در مدینه یاد شده است که فعالیت او در جهت جمع آوری وجوهات از شیعیان، سبب سوء ظن عباسیان و سرانجام، شهادت وی شد. دریافت اموال در عصر امام عسکری(علیه السلام)، به خاطر وجود جوّ خفقان، بدون قبضِ رسید، انجام می شد.
رسیدگی به اوقاف
برای مثال، حسن محمد قطاة صیدلانی، در رسیدگی به امور وقفی در «واسط» وکالت داشت.
راهنمایی و ارشاد شیعیان و مناظره با مخالفان
یکی از شئون مهم این نهاد، راهنمایی و ارشاد شیعیان به وظایف و اصول صحیح مکتب بوده است. تردیدی نیست که وقتی کسی به عنوان وکیل یک امام معصوم به اهالی یک شهر یا منطقه معرفی می شود، باید از نظر شناخت و آگاهی، برتر از سایر افراد باشد و از این جهت، وکلا، غالباً توسط شیعیان مورد سؤال واقع می شدند.
نقش سیاسی نهاد وکالت
اهتمام حاکمیت عباسی در عصر غیبت برای شناختن اعضای نهاد وکالت، نشان از وجود نقش سیاسی این نهاد دارد.
نقش ارتباطی نهاد وکالت با مردم
وکلا به عنوان رابطین امام در شهر های مختلف به پرسش های شرعی، کلامی و اعتقادی مردم پاسخ می دادند مکاتبات و نامه ها را به محضر امام می رساندند و پاسخ های شفاهی را دریافت می کردند.
با توجه به چنین ضرورت و کارکردی بود که امام حسن عسکری(ع)، نمایندگان مورد اعتمادی را منصوب می نمود تا برای حل مشکلات دینی و دنیوی شیعیان، رابطه میان آن حضرت و آنان باشند و شیعیان با موضوع مراجعه به نمایندگان، مأنوس شوند. این مطلب از نامه ای که آن حضرت به «احمد بن اسحاق اشعری» نوشت و در آن، نمایندة مورد اعتماد و امین خود، «عثمان بن سعید عمری» را مورد تأیید و حمایت قرار داد، بر می آید؛ امام عسکری(علیه السلام)، در آن نامه فرمود: « ابوعمر، ثقه، امین و مورد اعتماد امام قبلی بوده و در زندگی و پس از مرگ من نیز مورد اعتماد من است، سخنش را بشنو و از او اطاعت کن؛ زیرا او مورد اعتماد و امین است».
امام حسن عسکری(علیه السلام)، به جهت حفظ و نگهداری اموال مسلمانان، بیم از تباه شدن و از بین رفتن آنها و نیز برای دریافت حقوق شرعی از مردم و توزیع آنها میان نیازمندان و تهیدستان، نمایندگان و وکلایی تعیین فرموده بود تا شیعیان برای حل مشکلات شرعی و اجتماعی خود به آنها پناه ببرند.
ایشان به بعضی از وکلای خود مانند «ابراهیم بن عبده نیشابوری» فرمان داد تا حقوق شرعی را به آن حضرت برسانند. همین طور «عثمان بن سعید عمری» را به عنوان وکیل تامّ الاختیار خود در بغداد تعیین فرمود، به مردم و همه وکلا دستور داد تا با او در ارتباط باشند و همه حقوق واجب الهی و دیگر وجوهی را که نزدشان است به او تحویل دهند.
با وجود این، امام عسکری(علیه السلام)، کارهای انجام شده توسط وکلا را زیر نظر داشتند و به هیچ عنوان از اعمال آنها غافل نبودند و بدین سان، فرهنگ باور به امام غایب و رجوع به نائبان را در میان شعیه، نهادینه فرمودند.
روح الله رحمانی مهر