پخش زنده
امروز: -
مرگ از قوانین فراگیر جهان هستی است که طی آن روح آدمی از بدن جدا و وارد عالم برزخ (عالمی میان دنیای مادی و فرا مادی) میشود.
به گزارش وب گردي خبرگزاري صدا وسيما، مرگ سنتی همگانی و از قوانین فراگیر جهان هستی است که طی آن روح آدمی از بدن جدا و وارد عالم برزخ (عالمی میان دنیای مادی و فرا مادی) میشود. روح آدمی در آنجا به زندگی ابدی خود پس از مرگ تا روز قیامت ادامه میدهد.
روح انسان پس از مرگ هوشیار است و بر حوادث درک دارد؛ مرسوم است که آدمی تا زمانی که زنده است خواب و پس از مرگ بیدار و هوشیار میشود؛ برخی از واقعیتها در زمان حیات بر انسان پوشیده است و لحظه مرگ آشکار میشود. در لحظه مرگ رابطه انسان با اطرافیان و اطرافیانش با او قطع میشود و نمیتواند حالات و مواردی را که میبیند، برای اطرافیانش توضیح دهد.
هنگام مرگ برخی از چیزهایی که آدمی قادر به دیدن آن نبوده مانند شیطان و فرشتگان در برابر دیدگانش ظاهر میشوند. انسان با مشاهده ملک الموت و دنیای ناآشنای اطرافش، متوجه پایان زندگی دنیایی خود میشود. نیکوکاران، فرشتگان قبض روح را به شکل زیبا و همراه با بشارت، سلام و تحیت مشاهده میکنند و کافران و ستمکاران، فرشتگان را بیم دهنده و با چهرههای ترسناک میبینند. هر انسانی پس از مرگ، فرشتگان ثبت اعمال را میبیند و بلافاصله از وضع خود، بهشتی و اهل سعادت یا جهنمی و اهل عذاب بودن خود آگاه میشود. در اولین مراحل انتقال یا مرگ و زندگی در برزخ، روح آدمی فرشتگان مامور رزق و روزی را مشاهده میکند.
بر اساس برخی روایات، هنگام مرگ شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین انسان حاضر میشوند تا او را وسوسه کنند و در دینش به شک اندازند و او را به کفر بکشانند، اما اگر فرد از مومنان حقیقی باشد، شیطان نمیتواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد. (من لا یحضره الفقیه، جلد ۱ , صفحه ۱۳۳)
هنگام مرگ همه انسانها صالح، پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) با ظاهری آراسته و مثال نزدنی بر روح فرد حاضر میشوند؛ اگر از مومنان باشد هنگام دیدار با این بزرگان علاقه پیدا میکند و عشق میورزد و اگر از مومنان نباشد، هنگام مشاهده آنها را از دشمنان خود میداند و به دیدارشان علاقه ندارد. (بحار الأنوار، ج ۸۲، ص ۱۷۴، ح ۸)
بر اساس روایتی از امام علی (ع) مال و اولاد و اعمال برای فرد مرده مجسم میشود؛ هنگامی که انسان متوجه مال خود میشود، میگوید:ای مال! به خدا سوگند من بر جمع تو حریص و بر انفاق تو بخیل بودم. شب و روز خود را برای به دست آوردن تو صرف کردم و چیزی از تو را از خود جدا نمیکردم، پس چه سود و بهرهای از تو به من میرسد؟ مال پاسخ میدهد: کفن خود را از من بگیر؛ استفاده تو از من کفنی بیش نیست.
هنگامی به فرزندان خود میرسد، میگوید: به خدا سوگند! من برای شما مهربان و حامی و نگهدارنده بودم، پس در این حال چه نفع و فایدهای از شما به من میرسد؟ فرزندان میگویند: ما تو را به قبر و گودالی که آرامگاه توست، میرسانیم و در آن پنهان میسازیم.
روح فرد مرده وقتی متوجه اعمال خود میشود، میگوید: به خدا سوگند! من نسبت به انجام شما میل و رغبت نداشتم و بر من گران و سنگین بودید. چه نفع و فایدهای از تو به من میرسد؟ عمل فرد اینجا میگوید: من قرین و همنشین تو هستم؛ در قبر و روز رستاخیزت تا زمانی که من و تو بر پروردگارت عرضه شویم. (وسائلالشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج ۱۶، ص ۱۰۵)
مومنان پس از مرگ، بهشت و درجات والای آن را میبینند و به دلیل جدا شدن از خانواده و نزدیکان خود حسرت و اندوه فراوانی دارند. ملک الموت به آنها بهشت را نشان میدهد و میگوید: اینجا منزل شماست و نعمت پایدار، اموال، خانواده و خویشاوندانت در اینجا هستند. هر کدام از خویشاوندان و خانواده ات صالح باشند، در اینجا با شما خواهند بود. آیا راضی هستی به جای مال و ملک دنیا، این نعمتها را دریابی؟
فرد مومن در پاسخ میگوید: به خدا قسم مشتاقم و حاضرم.
در آیات قرآن کلمه موت ۱۶۵ مرتبه، قتل ۱۵۰ مرتبه، هلک ۶۸ مرتبه، وفی ۱۴ مرتبه آورده شده است و این امر اهمیت مرگ را نشان میدهد. بر اساس احادیث و روایات دوری از گناه، وابسته نبودن به دنیا و شهوتها، انفاق مال و نیکی به والدین از سختیهای مرگ میکاهند.
در مورد زندگی پس از مرگ هیچگونه معرفت یا شناخت موسق و قابل اطمینانی در دست رس انسان قرار ندارد غیر از اسطوره ها و باور های دینی. از طرفی دیگر هیچ منبعی مطمئن تر از طبیعت و بخصوص طبیعت انسانی برای پژوهش و تحقیق در مورد سرنوشت انسان و اتفاقات بعد از مرگ در دسترس انسان قرار ندارد. حقیقت مسّلم طبق باور و دانش ناچیز این حقیر این است که انسان تنها به کمک معارف وحیانی و حدیثی و روائی و معرفت حاصل از استدلالات منطقی و عقلانی فلسفی و کشف و شهود شوقانی و ذوقانی عرفانی و جمع نمودن این سه نوع معرفت روی هم هرگز به شناخت خود و خداوند نائل نخواهد گردید بلکه فقط از طریق شناخت طبیعت و طبع انسانی و کیهان. حال سوال این است که انسان تحت عنوان عالم صغیر از چه ابعاد وجودی برخوردار است ؟ در پیرامون مفاهیم ماده ؛ روح ؛ روان ؛ جان ؛ من یا خود یا نفس مجرد ؛ معرفت فطری یا شناخت ماقبل تجربه ؛ غرائز طبیعی ؛ احساسات و عواطف ؛ افکار و خیالات و اوهامات و قوای ادراکی فهم و عقل زیاد شنیده و خوانده ایم، اما اکثریت قاطع ما انسان ها تصورات روشنی از این مفاهیم و ابعاد وجودی خویش نداریم. غیر از این ابعاد، هر فرد انسانی از ابعاد وجودی مهم تری برخوردار است که در طول تاریخ اندیشه تاکنون کشف نگردیده اند و حتا بنیانگذاران علوم روانکاوی و روانشناسی فردی و اجتماعی هم نتوانسته اند، چنین ابعادی را کشف و مورد پژوهش و بررسی قرار دهند. این ابعاد بطور خلاصه و فشرده عبارت اند از تمایلات جنسی پنهانی و آشکار افراد انسانی. طبق باور این حقیر هر فرد انسانی دارای چهار میل جنسی فرعی و پنهانی نهفته در پشت پرده ضخیم و به ظاهر نفوذ ناپذیر میل جنسی اصلی و آشکار می باشد. همچنین هر فرد انسانی تنها دارای یک من یا یک خود و یا یک نفس مجرد نمی باشد بلکه ده تا من یا خود و یا نفس مجرد، مشتمل بر پنج نفس مردانه و پنج نفس زنانه و متعاقب این حقیقت هر فرد انسانی دارای ده تا کالبد می باشد مشتمل بر پنج کالبد مردانه و پنج کالبد زنانه . در عالم واقعی - عینی - شهودی فعلی فقط یکی از این کالبد ها و نفس های دهگانه و یکی از سرنوشت های جنسی پنجگانه به ظهور رسیده و پدیدار گشته و به فعلیت در آمده است و نُه تا از کالبدها و نفوس مجرد و چهار تا از سرنوشت های جنسی به صورت ثوابت پایدار و تغییر ناپذیر و به شکل امکانات استعلایی یا بالقوه در وجود هرکدام از افراد انسانی مصون و محفوظ و دست نخورده باقی مانده اند و هر کدام به ترتیب خاص و ویژه خویش در انتظار به ظهور رسیدن و پدیدار گشتن و به فعلیت در آمدن بسر می برند و افراد انسانی در طول تاریخ پیدایش خود روی کره زمین تاکنون از این حقایق ژرف در وجود خویش خبر دار نشده اند. من ها یا خودها و یا نفوس دهگانه افراد انسانی برای به ظهور رسیدن و پدیدار گشتن و سرنوشت های جنسی پنجگانه برای ساری و جاری شدن و تجربه گشتن به هفت عالم واقعی - عینی - شهودی و هفت سامان یا نظم کلی کوانتمی کیهانی و هفت ( آسمان و زمین) با همین خمیر مایه تثلیثی ماده - روح - روان و یا به زبان علم فیزیک همین خمیر مایه انرژی - جرم ( که هردوی این جنبه های ظهوری با هم هم ارزند ) و به زبان عرفانی همین خمیر مایه عشق، نیازمنداند و آنهم با درجات مختلف تکاملی فراوان بین دو سر حد؛ یکی نهایت نقصان یا امکان اخَس و دیگری نهایت کمال یا امکان اشرف و این دو سرحد هردو محصور و محدود اند بین دو نظام احسن آفرینش مبداء و معاد. نظام احسن آفرینش مبداء دیگر وجود ندارد بلکه با آغاز سفر نزولی - صعودی هستی یا محتوای جهان به نظام ناقص دنیوی نزول یافته و از آن پس تاکنون و در آینده بسوی باز گشت به همان نظام در سطح کمال ایده آل اولیه در حرکت تکاملی و صعودی به سر می برد و نظام احسن آفرینش معادی هم در حال حاضر وجود ندارد بلکه پس از پایان سفر مقطعی آفریده خواهد شد و نظام احسن آفرینش معادی و حیات بهشتی آن هم به پایان خواهد رسید و همین سفر مقطعی دوباره در سطحی برتر و کمال یافته تر از نو آغاز خواهد گردید و بسوی رسیدن به نظام احسن آفرینش معادی بعدی سیر و سلوک تکاملی و صعودی را طی خواهد نمود و این سفر و روند هیچگونه پایان و آخری ندارد، لذا آنرا میتوان سفر بینهایت ( و نه سفر به بینهایت ) نامید. این سفر و روند و سیر و سلوک عارف کیهانی به عنوان کل در محتوای کلیه جهان های موازی و مساوی و بیشمار بطور همسان و همزمان جاری گشته و ساریست و خواهد بود. سامان ها یا نظم ها ؛ حالت های کلی کوانتمی کیهانی و آسمان ها و زمین های هفتگانه از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های متوالی و هفتگانه بر اثر نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای جهان هرکدام به ترتیب و نوبت خاص و ویژه خویش در فواصل زمانی کاملا معین و از پیش تعیین شده ( همیشه برابر با طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین وقوع دو مه بانگ متوالی ) در چهار چوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن ، پشت سر هم به ظهور می رسند و محو میگردند. برای محاسبه و تعیین تعداد مجموعه نظم ها و حالات کوانتمی کلی کیهانی و آسمان و زمین ها و قوع مه بانگ ها و درجات و مراتب هستی یا وجود و بطور کلی تعداد ظهورات متوالی محتوای جهان و دنیاهای موازی و حیات ها یا زندگی های دنیوی انسان ، کافیست که با مقدار زمان کل یعنی فاصله زمانی سفر مقطعی بین دو نظام احسن آفرینش مبداء و معاد و طول عمر کلی کیهان آشنا و آگاه شویم. پس از آگاهی از این اطلاعات علمی، میتوانیم زمان کل را بر عمر کلی کیهان تقسیم نمائیم و به نتیجه برسیم. محاسبات این حقیر در این زمینه به عدد زیر رسیده است : 2 ضربدر 10 بتوان 26. اگر این را بر عدد 7 تقسیم نماییم به تعداد حیات ها یا زندگی های دنیوی هر کدام از افراد انسانی بین مبداء و معاد دست خواهیم یافت. در پایان امیدوارم که با ارائه این کامنت کوتاه یا پیامچه و یا پیامک کودکانه سر خوانندگان گرامی و علاقه مندان به زندگی های پس از مرگ را بدرد نیاورده باشم و در پایان به یک نکته مهم در پیرامون رابطه انسان با خداوند اشاره ای کوتاه می نمایم و آن اینکه انسان های فهمیده و عاقل لزومی ندارد که از خداوند متعال و بنیاد به اصطلاح ناپایدار جهان ترس و واهمه داشته باشند، زیرا اولا خداوند متعال مثل شمرها و ابن منلجم های بشری موجودی غضبناک و هولناک و ترسناک و خشمگین و انتقام جو نمی باشد بلکه علاوه بر قدرت و علم و آگاهی و حکمت و رحمت و صبر و عدالت و اخلاق مطلق و بیکران و بینهایت، مهربانی و محبت و عشق محض و بیکران هم می باشد و هرگز و هیچ کجا هیچ فرد انسانی را مورد استنطاق و مؤاخذه و بازخواست و باز پرسی و بازجوئی و ملامت و سرزنش قرار نخواهد داد و هیچ انسانی را به عذاب و جزای جهنمی محکوم و دچار و گرفتار نخواهد نمود. دوم اینکه خداوند متعال پایه به ظاهر ناپایدار این جهان و جهان های موازی و بیشمار موجود در اطروف آنرا در چهارچوب طرح مطلق آفرینش بر پایداری مطلق و باطنی و غیبی بنا نهاده است، طوریکه بطور جاودانه در آن کوچکترین خلل و لغزش و لرزشی رُخ نخواهد داد.
بجای طرح سوال به شکل : روح پس از مرگ چه چیزهایی را می بیند ؟ شاید مفیدتر باشد که سوال را به صورت زیر طرح نمود :
بعد از مرگ برای من ( برای هر فرد انسانی ) چه اتفاقی می افتد؟
متفکرین و اندیشمندان بزرگ تاکنون نتوانسته اند فرق بین مفاهیم من یا خود و یا نفس از یک طرف و از طرف دیگر مفاهیم روح و روان و جان را از هم تمیز دهند و چیستی و نقش و وظیفه هرکدام از این مفاهیم یا پدیده ها را به روشنی بیان کنند. بهر حال این حقیر با کسب اجازه فقط سعی میکنم که پاسخ سوال مطرح شده در بالا را از دیدگاه و باور فردی خودم بیان کنم. پس از فرا رسیدن لحظه اجل معلق یا اجل طبیعی ، من به خواب ژرف مرگ فرو می روم و برای کالبدم هر اتفاقی که بیافتد در به هم زدن آرامش خواب مرگ من هیچ گونه اثری نخواهد داشت. حتا صدای های گوش خراش اول و دوم صور یا شیپور اسرافیل هم آرامش خواب مرا بهم نخواهند زد. بطور همزمان و در عین واحد، پس از فرو رفتن به خواب ژرف مرگ ، من در عالم غیب از خواب بیدار می شوم و از حیات روئیایی و بهشتی در سطح کمال ایده آل بر خوردار میگردم ( همان حیات بهشتی واقعی و عینی که در نظام احسن آفرینش مبداء قبل از آغاز سفر نزولی - صعودی از آن برخوردار بوده ام ، اما این بار در قالب حیات روئیائی در طول خواب مرگ ) و پیش کلیه پیشینیان و آیندگان زمینی خودم آن حیات بهشتی را ادامه می دهم تا اینکه عمر این عالم واقعی - عینی- شهودی و این آسمان و زمین بر اثر انقباض محتوای کل جهان به پایان برسد و پس از آن شش عالم واقعی - عینی - شهودی و شش ( آسمان و زمین ) دیگر از طریق وقوع شش مه بانگ دیگر متولد شوند و به پیدایش و کثرت برسند و عمرشان به پایان برسد. آنگاه پس از وقوع مه بانگ هشتم همین عالم واقعی - عینی - شهودی از نو در سطحی برتر و کمال یافته تر از سطح فعلی دوباره متولد خواهد گردید و به پیدایش و کثرت خواهد رسید و این حقیر هم در مکان و زمان خاص و ویژه خویش ( یعنی محل و تاریخ تولدم در این عالم ) در لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادرم از خواب ژرف مرگ بیدار خواهم گشت و بطور همزمان و در عین واحد حیات روئیائی و بهشتی ام در عالم غیب به پایان خواهد رسید. زنجیره تولد و مرگ من همیشه بهمراه و همگام با تسلسل تولد و مرگ کیهان خواهد بود و نه بریده و جدا و یا مستقل از آن. پس از وقوع آخرین مه بانگ یا به زبان دینی پس از برپایی قیامت کبرا ، پدیده معاد رُخ خواهد داد و آن اینکه کلیه افراد انسانی بطور مطلقا همزمان و هم سن و سال با همان سن معتدل ملکوتی اولیه به ظهور خواهند رسید و دوباره بطور همسان از همان حیات بهشتی ازلی در نظام احسن آفرینش مبداء برخوردار خواهند گشت و آن حیات معادی و بهشتی هم به موقع خاص و ویژه خویش به پایان خواهد رسید و همین سفر از نو در سطحی برتر و کمال یافته تر از سطح فعلی آغاز خواهد گردید و الا آخر و بدون هیچ گونه پایانی و هیچگونه عذاب و جزای جهنمی. نرخ یا نوسان ظهورات متوالی این حقیر از طریق تسلسل تولد و مرگ کیهان بین دو نظام احسن آفرینش مبداء و معاد و پس از آن بین نظام های احسن آفرینش متوالی معادی همیشه توسط فاکتور 2 بتوان n به سهولت قابل محاسبه می باشد. n همیشه برابر با عدد 3 و اعداد صحیح و طبیعی بزرگتر از 3 خواهد بود و تعیین بزرگترین حد آن از عهده توان معرفت دینی و فلسفی و عرفانی و شناخت علمی خارج است و فقط خداوند متعال به مقدار آن علم و آگاهی کامل دارد.
یک نکته بسیار مهم : طول خواب مرگ و طول حیات رویایی که هردو برابر می باشند، فقط از دیدگاه بیدار زندگان بسیار طولانی به نظر می رسند، اما از دیدگاه خفته مردگان بیش تر از یک ثانیه طول نمی کشند. زیرا پس از مرگ، مکانیزم درک گذر زمان بطور کامل مختل میگردد و لذا چه گذر یک ثانیه و چه گذر میلیاردها بتوان میلیاردها سال. هردو باهم برابر خواهند بود.
دیریا زود این راه رو باید رفت
انشالله که روسیاه نباشبم
میشه پاسخ دهید.
انشالله خدا شما هارو به راه راست هدایت کند و از خدا می خواهم شمارو ببخشه
وانشاالله که همه مارا از گناهان دور کند.
آمین
پدر من بر اثر سرطان به تازگی فوت کردن
وقتی در بستر بیماری بودن به تکرار میگفتن به من میگن این خونه برای تو نیست
انگار یکی رو میدیدن و بهش هشدار میدادن من به عینه میدیدم که موقع رفتن کسی میاد وبه ما همه چیزها رو میگن
لحظه ها رو دریاب (تا، نگی چه زود دیر شد)
من مادربزرگم سادات بودند و شب قبل از مرگشان ساعت 10 شب با همسایه شان تماس گرفتند و گفتند برایشان اجیل مشگل گشا پخش کنند و انگار میدانستند که میخواهند بروند چون دو ماه جلوتر به مادرم گفتند دو تا اقای نورانی امام علی ع و حضرت رضا ع برای بردنشان امده اند مادر بزرگم نماز اول وقتشان ترک نمیشد و در زندگی خیلی سختی کشیده بودند در سن 85 سالگی وقتی با ایشان تنها بودم در منزلشان به زمین افتادند و دار فانی را وداع گفتند ...... من وقتی 12 سال پیش پدرمم از دست دادم نماز ظهر روز جمعه یک هفته به ماه مبارک رمضان مانده بود احساس کردم بال بزرگی مثل یک بال نامرئی محکم خورد تو صورتم مثل هوا بود و صدای ان را شنیدم یه صدایی مثل هوووه بود و پدرم را با خودش به اسمان برد و من کاملا این رو حس کردم ...... پدرمم شیمیایی زمان جنگ بودند و 20 سال با سرطان درگیر بودند ...... در سن 70 سالگی دار فانی را وداع گفتند مرگ پایان نیست اغازی دوباره به شکلی دیگر است اما جسم از بین میرود و به خاک تبدیل میشود ..... شاید در روز قیامت اگر بندگان خوبی برای خدایمان باشیم ما را محشور کند و شاید هم نکند من احساس میکنم مرگ درد انی دارد و زود تمام میشود چون جسم تبدیل به سنگ میشود و حسی ندارد که بخواهد عذاب بکشد ...... پس زیاد فکرتان را درگیر اینکه ان دنیا چه خواهد شد نکنید ....... توکل بر خدا فقط تسلیم اراده الله باشید و سکوت کنید وقتی یه بزرگتر نقشه و راه زندگیتون رو در دی ان ای های شما قرار داده و خودش هدایتگر بنده هاشه ...... از خدا بالاتر نیستم و باید به وجود هم احترام بزاریم و راه سربلندی و سعادت رو برای هم بخوایم و نه تاریکی .......
من یکی از عزیزانم رو از دست دادم،
و به کسانی که عزیزشون رو از دست دادند میخوام بگم،
قطعا یک دنیای بهتر از این دنیا وجود داره،
درسته تا الان اثبات نشده اما فکر نکنید این دنیا پایان همه چیز هست بلکه این دنیا شروع هست،
به نظم جهان،
به خوابهایی که میبینیم،
به عظمت دنیا،
حتی اکتشافات خیره کننده جیمز وب از عصر تاریکی و کهکشانی در فاصله ۳۵ میلیارد سال نوری!!!
و هزاران موضوعی که ما ازش بی اطلاع هستیم توجه کنید ......
پس زندگی کنید
خداروشکر حال مادرم و پدرم همچنین خودم الان خوبه به جز آسیب هایی که خیلی جدی نبودن و تنها شانس ما این بود که جایی که ماشینمون واژگون شد روی شن و ریگ بود و زمین مثل گل بود و چونکه زمین نرم بود ما زنده موندیم . وگرنه پلیس راه که کروکی ماشین رو کشید گفت اگر آسفالت بود هرسه نفرتون مرده بودید..
خلاصه که این یه عمر دوباره برای منع و من مرگ رو جلوی چشمام دیدم و توی اون لحظه به هیچی فکر نمیکردم جز اینکه بخوابم و همه چیز تموم بشه...