پخش زنده
امروز: -
آمریکا، ساختار ارتش افغانستان را به گونهای طراحی کرده بود که هرگز نتواند روی پای خودش بایستد.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما به نقل از بی بی سی، پژوهشگر ارشد مرکز همکاری بین المللی و کارشناس امور افغانستان با اشاره به فروپاشی ارتش و نیروهای امنیتی این کشور همزمان با هجوم طالبان گفت مشاوران و پیمانکاران نظامی ارتش آمریکا، ساختار ارتش افغانستان را به گونهای وابسته به فناوریهای پیچیده، برنامه ریزی و اجرا کرده بودند که هر زمان تصمیم گرفتند آن کشور را رها کنند، ارتش هم خودبخود از هم پاشیده و نابود شود!
بارنی روبین، دربارهی فرار اشرف غنی، رئیس جمهور پیشین افغانستان از این کشور همزمان با چیره شدن طالبان بر کابل و رد ادعای اشرف غنی که گفته بود «فرار کردم، چون جانم در خطر بود!» گفت: «افراد دیگری هم که آن روز در کاخ ریاست جمهوری (در کابل) حضور داشتند این ادعا را رد کرده اند. اگر چه صدای تیراندازی در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری به گوش میرسیده؛ آن روز بانکها در افغانستان تعطیل شده بود و برخی سپرده گذاران روبروی بانکی که نزدیکی کاخ قرار داشته اعتراض کرده بودند؛ آنها پول شان را میخواستند و نافرمانی کرده، سر و صدا براه میاندازند. نگهبانان بانک هم شروع به تیراندازی هوایی میکنند. شنیدهها حاکیست ساکنان کاخ ریاست جمهوری، صدای تیراندازی را شنیده اند و تصور کردند طالبان به نزدیکی کاخ رسیده است. مطمئن نیستم، اما در هر صورت همانگونه که میتن بک (رئیس دفتر اشرف غنی) گفت آنها با طالبان توافق کرده بودند و این توافق بواسطهی گفتگوهای پی در پی با آمریکا داشت اجرا میشد. قرار بود انتقال قدرت ظرف دو هفته و از مسیر گفتگو اتفاق بیافتد، اما فرار او (اشرف غنی) سبب شد این طرح بکلی از بین برود.»
وی در پاسخ به این پرسش که آیا فکر میکنید اشرف غنی در گفتگوهای صلح جدی بوده و طرح یاد شده مشروعیت داشته است؟ گفت: «من با هر یک از اعضای تیم مذاکره کنندهی جمهوری اسلامی افغانستان و مذاکره کنندگان دولت آمریکا گفتگو کردم، آنها باور داشتند که او (اشرف غنی) کاملا در برابر گفتگوهای صلح مقاومت میکرد و حتی این فرصت را هم از دست داده که به عنوان قهرمانی که در افغانستان صلح برقرار کرد نامش در تاریخ ثبت شود. در عوض میخواست نقطه نظر خود را دربارهی اینکه افغانستان چگونه باید باشد به کرسی بنشاند و نمیخواست با واقعیت روبرو شود!»
بارنی روبین دربارهی این ادعای طالبان که گفته بودند نمیخواستند وارد کابل شوند، اما پس از فرار اشرف غنی، نگران امنیت شهر بودند و میخواستند از غارت اموال مردم جلوگیری کنند گفت: «من از زبان آمریکاییها و نه طالبان شنیدم که مذاکره کنندگان طالبان پی در پی با ژنرال مکنزی، رئیس سنتکام (ستاد مشترک ارتش آمریکا) در گفتگو بودند. آنها داشتند دربارهی تسلیم شدن (دولت افغانستان) گفتگو میکردند. آمریکا امنیت فرودگاه کابل را تامین میکرد؛ پس از آنکه رئیس جمهور غنی (کابل) را ترک کرد، طالبان به آمریکا گفتند آیا امنیت شهر کابل را هم تامین میکنید؟ آمریکاییها گفتند خیر ما تنها تامین امنیت فرودگاه را پذیرفته ایم. من این را از آمریکاییهایی شنیدم که در نشستها با طالبان حضور داشتند و نه از اعضای طالبان! و دست آخر اینکه طالبان گفته اگر شما (آمریکا) امنیت شهر کابل را تامین نکنید ما ناچاریم خودمان این کار را انجام بدهیم.»
جیمز بی کانینگهام، سفیر پیشین آمریکا در افغانستان در پاسخ به اینکه با توجه به رویدادهایی که روز پانزدهم اوت در کابل اتفاق افتاد چه پیامی برای اشرف غنی دارید گفت: «پیام خاصی برای او ندارم؛ آن روز هرج و مرج کامل (در کابل) حکفرما بود، لحظاتی پر از ابهام، غیرقابل پیش بینی و تغییرپذیر؛ اصلا در جایگاهی نیستم که بتوانم درستی یا نادرستی اقدامهای کسی را (در آن روز) قضاوت کنم. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که رویدادی بسیار غم انگیز اتفاق افتاد و برنامه ریزی کافی برای روبرو شدن با پیامدهای بحرانی که ناگهان پدیدار گشت صورت نگرفته بود. نمیخواهم انگیزههای رئیس جمهور غنی یا هر فرد دیگری را مورد تردید و تشکیک قرار بدهم؛ از جمله روایتهای متفاوتی که از سوی افراد بیان میشود و شاید آنها از چند و، چون رویدادها آگاهی نداشته باشند. آن چیزی که من شنیدم درست مانند آن مواردی است که بارنی بیان کرد؛ شنیدم که در آن منطقه تیراندازی شده بود و فرد یا افرادی به درست یا غلط به رئیس جمهور غنی گفته بودند که احتمال حمله به کاخ ریاست جمهوری وجود دارد و جانش در خطر است. هیچگونه قضاوت مستقلی در این زمینه نمیتوانم بکنم.»
مجری به کانینگهام گفت شما پایهی ثابت گفتگوها و بحثهایی بوده اید که پیش و پس از ریاست جمهوری جو بایدن در آمریکا دربارهی افغانستان اتفاق افتاده است؛ شما یکی از افرادی بودید که در این زمینه مشاوره میدادید. اکنون درک این موضوع دشوار است که گفته میشود برنامه ریزی کافی اتفاق نیافتاده یا درست تصمیم گیری نشده و در نهایت با سقوط کابل روبرو شده ایم!
کانینگهام به کنایه گفت: «این عبارت درکش دشوار است! برای من هم جالب است. ما در گزارش افغانستان هشدار داده بودیم که عقب نشینی کامل نظامیان آمریکایی از افغانستان به نتیجهای منجر خواهد شد که اکنون شاهدش هستیم. آنچه که بدرستی درک نکردیم، شتاب و سرعت فروپاشی نیروهای امنیتی افغانستان بود. علتش هم این بود که آگاهی کافی نداشتیم، اطلاعات میدانی نداشتیم و دانش کافی از پویش گستردهای که طالبان پس از امضای توافقنامهی دوحه در فوریهی ۲۰۲۰ براه انداخته بود در اختیار نداشتیم؛ پویشی سراسری که خارج از شهرهای افغانستان براه افتاده بود تا اعتماد نیروهای امنیتی را خدشه دار سازد. شایع کرده بودند که نظامیان آمریکایی دارند میروند، دارند شما را تنها میگذارند. میتوانید انتخاب کنید یا میجنگید و کشته میشوید و در این صورت هیچ کس نخواهد بود که از شما پشتیبانی کند و یا اینکه سلاح تان را زمین بگذارید و به خانه بروید ۵۰ دلار هم به شما میدهیم. آنها (نیروهای امنیتی افغانستان) در ابتدا از این پیشنهاد استقبال نکردند، اما هنگامی که دیدند نظامیان ارتش آمریکا واقعا دارند از کشورشان خارج میشوند و هیچ تدارکات تازهای برای بازتجهیز نیروهای ارتش افغانستان از راه نمیرسد - مهمات شان دارد تمام میشود، تجهیزات یدکی و کمکی ندارند - لجستیک در کار نیست و آمریکاییها هم رفته اند! آنها با چشم خودشان دیدند که چه اتفاقی دارد میافتد. از نظر من تصمیمی که آنها گرفتند اصلا شگفت آور نیست، اما همهی ما این موضوع را بکلی نادیده گرفتیم. اثرگذاری سوء استفاده و اعمال نفوذ طالبان بر مردم حاشیه نشین در افغانستان!»
بارنی در پاسخ به اینکه گفته میشود سربازان ارتش افغانستان به شدت از فرماندهان خود ناراضی بودند و از گسترش فساد و ضعف در دولت مرکزی شکایت میکردند گفت: «پس از خروج ارتش اتحاد جماهیر شوروی (شوروی سابق) از افغانستان، دولت وقت تا سه سال دوام آورد، زیرا شوروی سابق، بودجه و تجهیزات ارتش وقت افغانستان را تامین میکرد. آمریکا هم به تجهیز و تامین مالی ارتش (افغانستان) ادامه میداد، چون انتظار داشتیم مدتی دوام بیاورد و پابرجا بماند، اما مشخص شد در حالی که آمریکا داشت بودجهی لازم را برای پرداخت حقوق به سربازان ارتش افغانستان تامین میکرد حقوقی به سربازان پرداخت نمیشد. این را هم اضافه کنم که ارتش آمریکا نتوانست ارتشی برای افغانستان ایجاد کند که بتواند روی پای خودش بایستد؛ این در حالی بود که رجزخوانی میکردند و میگفتند ارتش افغانستان خودکفا شده است. ارتشی که برای افغانستان ترتیب داده شد بر پایهی نمونههایی بود که آمریکا در اختیار دارد. ارتشی که مستلزم دارا بودن فناوریهای پیچیده است که باید مشاوران و پیمانکاران آمریکایی همواره بالای سرش حضور داشته باشند. از این رو ارتش افغانستان به گونهای برنامه ریزی شده بود که هر وقت آمریکاییها تصمیم گرفتند این کشور را ترک کنند ارتش هم خودبخود از هم بپاشد!»