پخش زنده
امروز: -
اصلیترین هدف تشکیل سازمان ملل برقراری صلح و امنیت جهانی است؛ اما بی شک این هدف بزرگ و ارزشمند را سیاست قدرتهای بزرگ غربی یا شرقی در اجرا و پایبندی به مسابقه تسلیحاتی نقض میکند.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: خسارات سهمگین و گستردگی کم نظیر جنگ جهانی دوم که به در گیرشدن ۳۰ کشور در جنگ و کشته شدن حدود ۸۵ میلیون نفر انجامید، جامعه جهانی را واداشت برای دوری از شعله ور شدن مجدد آتش جنگ و مخاصمات بزرگ چاره جویی کند.
نتیجه این چاره جویی ها، تولد سازمانِ بیندولتی با عنوان سازمان ملل متحد در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵بود. اساسنامه این سازمان که به منشور ملل متحد معروف است مهمترین هدف این سازمان را که شش ارگان اصلی (مجمع عمومی، شورای امنیت، شورای اقتصادی و اجتماعی، شورای قیمومت، دیوان بینالمللی دادگستری و دبیرخانه) دارد؛ حفظ امنیت و صلح جهانی در عین گسترش روابط دوستانه میان کشورها اعلام کرده است. ماده اول منشور، مقاصد و اهداف این سازمان را که در واقع فلسفه وجودی آن است این گونه اعلام می کند:
۱- حفظ صلح و امنیت بینالمللی ۲- توسعه روابط دوستانه بین ملل بر مبنای احترام به اصل تساوی حقوق ۳- حصول همکاری در حل مسایل بینالمللی. علاوه بر ماده بالا این منشور در موارد متعددی به مفاهیم، ضرورت ها، اهداف و اصولی اشاره کرده که چه بسا یکی از ابزارهای مهم حصول آنها، خلع سلاح باشد؛ بنابراین تامین صلح و امنیت بین المللی، جلوگیری از وقوع جنگ جهانی سوم و ایجاد صلحی دائمی برای نسل های حال و آینده بشر، ممنوعیت توسل به زور در روابط بین المللی، لزوم حل و فصل اختلافات بین المللی به طرق مسالمت آمیز و پرهیز از اولویت دادن به جنگ به عنوان سیاست اصلی، همگی موید نکاتی است که گسترش تسلیحات در تضاد با آنها است.
اما واقعیت این است که این سازمان بین دولتی و شناخته شده جهانی در موارد زیادی خود قربانی رفتارهای دوگانه و خودخواهانه قدرت های بزرگ قرار گرفته و این ادعا را مرورکارنامه سازمان ملل متحد در نیم قرن اخیر به خوبی تایید می کند. همان طور که در بالا اشاره شد اصلی ترین هدف این سازمان برقراری صلح و امنیت جهانی است؛ اما بی شک این هدف بزرگ و ارزشمند را سیاست قدرت های بزرگ غربی یا شرقی در اجرا و پایبندی به مسابقه تسلیحاتی نقض می کند. البته با کمال تاسف باید تاکید کرد که دامنه مسابقه تسلیحاتی تنها به سلاح های متعارف محدود نمی شود بلکه قدرت های عضو کلوب هسته ای، دارای مقدار معتنابهی از این سلاح هستند که مجموعشان برای انهدام کامل چندباره کره خاکی و نابودی بشریت کفایت می کند. بر اساس اطلاعات موجود، واشنگتن و مسکو با برخورداری از ۹۰ درصد تسلیحات هسته ای در صدر فهرست دولت های مرگ آفرین قرار دارند.
این سلاحها به قدری خطرآفرین هستند که حتی آزمایش آن نیز تخریب گسترده و حتی جبران ناپذیر در پی دارد. برای تایید این ادعا کافی است به اعترافات فرانسوا اولاند رییس جمهوری وقت فرانسه اشاره کرد که در سخنانی پس از دیدار از جزایر پلی نزی فرانسه در اقیانوس آرام، این واقعیت را اعتراف کرد که در اثر آزمایشات هسته ای دولت فرانسه بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۹۶ تعدادی از ساکنان منطقه یادشده دچار سرطان شده اند. دولت فرانسه تا زمان اعلام پایان آزمایشات یادشده؛ ۱۹۳ آزمایش هستهای در این منطقه انجام داد که در اثر آن تعدادی از بومیان و ساکنان منطقه به سرطان مبتلا شدند.
اما بشنوید از پرمدعا ترین دولت غربی در زمینه حقوق بشر یعنی آمریکا؛ دولت آمریکا علاوه بر این که تنها استفاده کننده از بمب اتمی است که در اثر آن حدود ۲۰۰ هزار نفر قربانی شدند و ده ها هزار نفر نیز با بیماری های عجیب و لاعلاج و حتی نقصان در خلقت برای چندین نسل درگیر بوده اند، رکوردار بیشترین آزمایش هسته ای در جهان است. بر این اساس دولت آمریکا از تاریخ دستیابی به این تسلیحات (سال ۱۹۴۵) تا سال های میانی دهه ۹۰ میلادی، یک هزار و سی (۱۰۳۰) آزمایش هسته ای انجام داده که رکوردار در این زمینه است. نمونه اخیر دیگر، تصمیم دولت آمریکا در انتقال فن آوری هسته ای به استرالیا در قالب اعطای چند فروند زیردریایی اتمی است (پیمان آکوس) که با اهداف خلع سلاح منشور و پادمان هسته ای در تضاد است.
اما علاوه بر مطالب بالا می توان این موارد را نیز به عنوان رفتارهای متعارض قدرت های غربی با اهداف سازمان ملل افزود: نادیده گرفتن عمدی اهداف مد نظر اعلامیه هزاره سوم. تا زمانی که این کشورها، نسبت به اجرای دقیق اهداف سازمان ملل متحد، اعم از اهداف مندرج در ماده ۱ منشور اقدام نکنند، بحران های پیش روی سازمان ملل متحد، لاینحل خواهد بود؛ بنابراین اسناد یادشده موجود بیانگر این واقعیت است که سازمان ملل متحد تا چه اندازه قربانی مطامع و عملکرد خودخواهانه قدرت های بزرگ واقع شده؟!. البته این تنها رفتار قدرت های بزرگ نیست که با اهداف سازمان ملل در تضاد بوده بلکه عملکرد خود سازمان ملل نیز در مواردی دوگانه و توجیه ناپذیر است. ماده دوم منشور بر اصل تساوی حاکمیت کلیه اعضای آن تاکید کرده و از طرفی از کلیه اعضای این سازمان خواسته برای تحقق اهداف آن بدون تبعیض بلکه به طور یکسان تلاش کنند.
به رغم این تصریحات واقعیت این است که رفتار سازمان ملل و به ویژه شورای امنیت این سازمان طی دوران حیات خودش از بدو تأسیس تاکنون، یک واقعیت تلخ را نمایان میسازد و آن عدم پایبندی این سازمان به منشور آن میباشد. در دهه های گذشته موضوعات و بحرانهای مختلفی میان ملل مختلف به وجود آمده و کارکرد سازمان ملل و شورای امنیت این سازمان در قبال این رخدادها و بحرانها به هیچ وجه بر مبنای اصل تساوی حاکمیت اعضا و بر مبنای اصل عدالت و حفظ صلح و امنیت نبوده است. موضوع اشغال فلسطین و آواره شدن یک ملت تحت فشارهای رژیم کودک کش صهیونیستی که شدیدا مورد حمایت قدرت های غربی است و واکنش توجیه ناپذیر شورای امنیت نمونه برجسته ای از رفتارهای غیر قانونی سازمان ملل در قبال مسایل بینالمللی است.
نمونه بارز دیگر پرونده هستهای ایران است. در حالی که شورای امنیت باید کشورهای هستهای و کسانی که به صورت مستمر به زرادخانههای هستهای خود میافزایند را برای خلع سلاح تحت فشار قرار دهد، اما از آنجا که این شورا به ابزاری در اختیار همین صاحبان قدرت بدل شده، به صورت غیر قانونی و با اعمال فشار و تصویب قطعنامه، به دنبال محروم ساختن یک ملت از حقوق قانونی خویش در بهرهمندی از انرژی هستهای است.
نمونه دیگر واکنش شورای امنیت سازمان ملل در برابر دو حادثه یکسان است. تجاوز رژیم بعث عراق به ایران در سپتامبر ۱۹۸۰ که منجر به یک جنگ هشت ساله شد، با حمله این رژیم به کویت در آگوست ۱۹۹۰ که رفتار دوگانه و توجیه ناپذیر شورای امنیت را در قبال آنها به خوبی آشکار می کند؛ بنابراین آن چه بیان شد تنها چندین مورد از نمونه های بازر و آشکاری است که تایید می کند؛ سازمان ملل ناکام بزرگ در رسیدن به اهدافش است. بی-شک اگر قرار باشد سازمان ملل به اهداف خود در منشور جامه عمل بپوشاند باید از این دو آفت یعنی رفتار خودکامه و دوگانه قدرت های غربی و همچنین رفتار جانبدارانه شورای امنیت خلاصی یابد. اگر این دو اتفاق رخ دهد بدون تردید جهان به مراتب محل بهتری برای زیستن انسان خواهد بود.
نویسنده: مرتضی هوشیار