پخش زنده
امروز: -
سید مقاومت تاکید کرد گروه تروریستی وهابی داعش، ساخته و پرداخته دست آمریکاست.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما، دبیر کل حزب الله لبنان در سخنانی که شبکه تلویزیونی المنار آن را به صورت مستقیم پخش میکرد به بررسی حوادث اخیر بیروت پایتخت لبنان پرداخت.
سید حسن نصرالله پیش از پرداختن به موضوع اصلی سخنان خود، ضمن سلام و درود به حضرت محمد مصطفی (ص) خاتم النبیین و خاندان پاک و مطهر ایشان، میلاد پیامبر خاتم را به همه مسلمانان تبریک گفت و افزود: به رغم همه غمها و رنجهایی که داریم، این مناسبت را روز جمعه در حومه جنوبی بیروت جشن خواهیم گرفت.
وی در ادامه، حضور میلیونی مردم یمن در مراسم شهرهای مختلف این کشور را به مناسبت میلاد پیامبر اسلام «ص» و نیز موضعگیریهای «سید عبدالملک بدرالدین الحوثی» دبیرکل جنبش انصارالله یمن در سخنانی که به این مناسبت ایراد کرد، مایه افتخار دانست.
دبیرکل حزب الله لبنان همچنین شهادت شماری از افراد در انفجار قندهار را که عامل آن گروه تروریستی وهابی داعش بود تسلیت گفت و داعش را ساخته و پرداخته آمریکا دانست و افزود: داعش را آمریکا درست کرد و برخی کشورهای حوزه خلیج (فارس) نیز از آن حمایت مالی میکنند.
وی افزود:این دومین هفته متوالی است که چنین انفجارهای انتحاری در افغانستان روی میدهد. همچنین شهادت مدحت صالح را که از آزادگان و نیروهای مقاومت بود و سالهای زیادی از عمر خود را در زندانهای رژیم صهیونیستی گذرانده بود و صهیونیستها وی را در این روزها به قتل رساندند به رهبری و ملت سوریه و نیز اهالی جولان اشغالی سوریه تسلیت میگوییم.
سید حسن نصرالله در ادامه به موضوع اصلی سخنان خود درباره حوادث پنج شنبه گذشته در بیروت پرداخت و پس از قرائت اسامی همه کسانی که در این حوادث شهید شدند، به خانواده آنها تسلیت گفت و با آنها ابراز همدردی کرد و خطاب به خانوادههای آنها گفت غم آنها غم ماست و ناراحتی آنها ناراحتی ماست. شهادت این عزیزان و به گردن آویختن مدال شهادت را به خانوادههای آنها تبریک میگویم و از خداوند میخواهم زخمیهای این جنایت را نیز هر چه زودتر شفا دهد.
وی خاطر نشان کرد: حوادث روز پنج شنبه گذشته حوادثی بسیار مهم، خطرناک و تعیین کننده است و با بسیاری از حوادث مشابه که ممکن است اخیرا روی داده باشد، تفاوت دارد. این حوادث به دقت نظر و بررسی و تحلیل و موضعگیری نیاز دارد، زیرا حال و آینده بر اساس آن ترسیم میشود.
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه گفت: عنوان اول صحبتها را با یک مسئله مهم و اساسی آغاز میکنم. یک حزب مشخص و رئیس آن در لبنان هست که میخواهد کاری کند که مناطق اطراف حومه جنوبی بیروت، اهالی محله عین «الرمانه» و بقیه مناطق مجاور حومه جنوبی بیروت پیوسته احساس ترس و نگرانی کنند و همیشه گمان کنند همسایگان آنها در مناطق اطراف و بخصوص حومه جنوبی بیروت دشمنان آنها هستند و میخواهند به مناطق آنها حمله کنند و محلهها و املاک آنها را بگیرند و آنها را نابود کنند و به قتل برسانند، صرف نظر از این که حزب الله یا جنبش أمل باشد، به طور کلی. به همین سبب همیشه باید آمادگی روحی و روانی داشته باشند و برای این درگیری آماده باشند. کما این که برخی مسئولان حزب القوات اللبنانیه به کسانی که روز پنج شنبه در این مناطق سلاح حمل میکردند عنوان «مقاومت» دادند، زیرا میخواهند از مناطق خود در مقابل حمله دفاع کنند. یعنی کسانی هستند که برای اهالی این مناطق و همسایگان ما در این مناطق دشمنی خیالی و فرضی ایجاد کرده اند.
وی افزود: وقتی در سطح ملی به منطقهای وسیعتر نگاه میکنیم میبینیم، وقتی حزب القوات اللبنانیه و رئیس آن کل مسیحیان لبنان را خطاب قرار میدهند یا با آنها دیدار میکنند، میبینیم همه حرفها و سخنان آنها در همین چارچوب و بر همین مسئله متمرکز است. این مسئلهای قدیمی است که حالا دوباره احیا شده است. مسیحیان لبنان پیوسته باید در ترس و نگرانی برای موجودیت و بقا و عزت و کرامت خود و مشارکت خود با مسلمانان به سر ببرند و از هر مسئله یا حادثه کوچک و بزرگی که ممکن است بین دو خانواده از طوایف مختلف لبنان اتفاق بیفتد، اتفاقی که ممکن است بین دو جوان لبنانی در یکی از خیابانهای کشور اتفاق بیفتد یا هر اختلاف بر سر زمین یا هر چیز دیگر بهره برداری میکنند و این مسائل را بزرگنمایی میکنند تا مسیحیان را دچار ترس و وحشت کنند و نگرانی برای موجودیت خود را در دل مسیحیان زنده کنند.
سید مقاومت تصریح کرد: هدف از این وحشت آفرینی دائمی و جستجو از دشمن و دشمن تراشی برای این است که حزب القوات اللبنانیه و رئیس آن خودشان را پرچمدار دفاع از موجودیت مسیحیان در لبنان و به عنوان «مقاومت مسیحی» معرفی کنند که حافظ خون و ناموس و موجودیت مسیحیان هستند. با استفاده از همین مسئله برای جناح بندی و اقدامات تحریک آمیز برای دستیابی به اهدافی استفاده میکنند که به ریاست حزب و موجودیت این حزب و نقشهایی که در لبنان به کشورهای دارای منافع در لبنان عرضه میکند، مربوط میشود. به این ترتیب مسیحیان لبنان به ابزاری برای ریاست یک شخص و سلطه یک حزب و خدمت به برنامههای خارجی تبدیل میشوند.
وی افزود: به طور مشخص درباره حزب القوات اللبنانیه و رئیس این حزب صحبت میکنم. پس از جنایتی که پنج شنبه گذشته روی داد ناچار شدم امشب (دوشنبه) صحبت کنم. تا قبل از سال ۲۰۰۵ خیلی به امور سیاسی داخلی لبنان نمیپرداختیم، اما پس از ۲۰۰۵، به نوعی وارد مسائل سیاست داخلی هم شدیم. در طول این مدت و بخصوص در چند سال اخیر که البته کم هم نیست مثلا ده سال یا بیشتر، نه منازعهای با حزب القوات اللبنانیه داشتیم و نه به آن حمله میکردیم و نه آن را متهم میکردیم و در رسانهها و جاهای دیگر هم کاری به آن نداشتیم، البته شاید موارد استثنا هم بوده است، اما به طور کلی کاری به آن نداشتیم. روند کلی اینگونه بود که ما به دنبال تنش با کسی نبودیم و من هم در سخنرانیها همیشه میگفتم به دنبال تنش و نزاع و مشکل با کسی نیستیم. میخواهیم لبنان امنیت و آرامش و آشتی داخلی داشته باشد.
سید حسن نصرالله تصریح کرد: نزاع اصلی ما با رژیم اشغالگر اسرائیل و پروژه صهیونیست و طمع ورزیهای اسرائیل است. وقتی تکفیریها آمدند که منطقه را تهدید میکردند به مقابله با آن رفتیم و به رغم آن که رئیس این حزب و مسئولان آن در طول این مدت پیوسته به طرح اتهامات و تهدیدات و ایجاد رعب و وحشت علیه ما ادامه میدادند ما کاری به آنها نداشتیم.
وی گفت: به نظر من اتفاقی که روز پنج شنبه افتاد سرآغاز یک دوره جدید در تعامل با اوضاع سیاسی داخلی لبنان است. در سالهای اخیر و بخصوص پس از ۲۰۰۵ و پس از آزادی رئیس این حزب از زندان که احکامی علیه وی صادر شده بود و دستگاه قضایی لبنان وی را در خصوص جرائم قتل محکوم کرده بود و در نهایت مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد شد، از آن به بعد و بخصوص در سالهای اخیر، این حزب تلاشهای خود را برای خلق کردن دشمنی برای مسیحیان لبنان آغاز کرد. سوریها که از لبنان خارج شدند، سازمانهای فلسطینی هم که در اردوگاهها هستند. آنها در جستجوی خلق یک دشمن بودند؛ بنابراین دشمنی که میتوانستند به آن بپردازند و در عین حال بتوانند با آن نزد طرفهای بین المللی و منطقهای کاسبی کنند و خودشان را به عنوان عاملی توانا برای مقابله با این دشمن و مبارزه با آن معرفی کنند کسی نبود جز «حزب الله“ لبنان». زیرا کسی که در درجه اول در لبنان هدف قرار دارد «حزب الله» است. آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای حوزه خلیج (فارس) حزب الله را هدف قرار داده اند؛ بنابراین گفتند حزب الله را به عنوان دشمن معرفی میکنیم و تلاش میکنیم به مسیحیان لبنان بگوییم این حزب دشمن شماست که میخواهد به شما و مناطق شما حمله کند و روستاها و شهرهای شما را به آتش بکشد و اموال شما را بگیرد و هویت شما را تغییر دهد و در نهایت کار اینقدر مسخره شده بود که میگفتند میخواهند عبا و عمامه به شما بپوشانند. چنین مسئلهای در سال ۲۰۰۹ مطرح شده بود و روی آن مانور میدادند. بسیار خوب، بنابراین میبینید درباره حادثه روز پنج شنبه گذشته، تظاهرات را حزب الله و جنبش أمل برگزار کردند و شهدا از حزب الله و جنبش أمل هستند و اولین کسانی که شهید شدند از برادران ما در جنبش أمل بودند، ولی رئیس حزب القوات اللبنانیه وقتی مصاحبه میکند همه تمرکز وی بر حزب الله است و به جنبش أمل نمیپردازد و این در حالیست که جنبش أمل در برگزاری این تظاهرات شریک ما بود و افرادی از آن شهید و زخمی شدند و مثل ما مظلومانه هدف تعرض قرار گرفتند. زیرا چیزی که حزب القوات اللبنانیه میخواهد به خارج عرضه کند مسئله مقابله با حزب الله است. همه مواضعی که حزب القوات اللبنانیه اتخاذ کرد و بیانیهها و اظهارات علنی و اقدامات و جلسات داخل حزبی که خبرها و بازتابهای آن به گوش ما میرسد، همه و همه مؤید همین مطلب است و این مسئله هم با موضوع تجهیز نیروها به سلاح و آموزش آنها و ساختارها و سلسله مراتب تطابق دارد. در واقع یک گروه شبه نظامی رزمی است. این امر نشان دهنده وجود سازمان نظامی خارج از چارچوب حکومت است. همه لبنانیها سلاح دارند. عشایر و خانوادهها سلاح دارند. سلاحهای سبک و سنگین و نیمه سنگین که از آنها در مراسم عزا و عروسی و استقبال و مشکلات خانوادگی و... از آنها استفاده میشود. همه اینها نادیده گرفته میشود و کسی آنها را نمیبیند و فقط سلاح مقاومت را میبینند که با آن در برابر اسرائیل مقاومت میکند. آنها در چارچوب همین برنامه ها، مشکلی نمیبینند که حوادثی خلق کنند حتی اگر به درگیریهای خونین منجر شود و تیراندازی و تبادل آتش اتفاق بیفتد و افرادی از دو طرف کشته و زخمی شوند، زیرا از این مسئله در جهت اهداف خود استفاده میکنند. حتی اگر میخواستیم وارد درگیریهای نظامی گسترده شویم و حتی اگر میخواستیم وارد جنگ داخلی شویم، آنها مشکلی نداشتند.
سید مقاومت گفت: اجازه بدهید امروز به صراحت صحبت کنم، زیرا این سخنان خطاب به همه مردم لبنان است، چون همه ما سرنوشت مشترکی داریم و در یک کشور زندگی میکنیم، ولی سخنان من بخصوص خطاب به هموطنان مسیحی است. میخواهم صادقانه و خالصانه و از صمیم قلب با شما صحبت کنم. برنامه واقعی حزب القوات اللبنانیه آن است که جنگ داخلی راه بیندازد، زیرا جنگ داخلی به تغییرات جمعیتی منجر میشود که مسیحیان را در منطقهای مشخص جمع میکند تا یک منطقه مسیحی و یک کشور مسیحی تشکیل دهند که تحت سلطه حزب القوات اللبنانیه باشد و هیچ جایی برای دیگران در آن نباشد. نظر و تحلیل و درک ما از مسئله این است. برداشت ما از تجارب طولانی با این حزب همین را نشان میدهد. آنها از سال ۲۰۱۷ خدمات خود را برای ورود به جنگ داخلی در لبنان به سبهان وزیر معروف سعودی عرضه کردند. شنیده ایم که بازداشت شده است یا تحت بازجویی است، مطمئن نیستیم. زیرا صدها میلیون دلار پول به وی داده شده بود تا طرحهای فتنه در لبنان و عراق را مدیریت کند که همه پولها را بالا کشیده بود. در سال ۲۰۱۷ که سعد الحریری نخست وزیر لبنان زندانی شده بود، پیشنهاد جنگ داخلی در لبنان را مطرح کرده بودند. در کشور همه این را میدانند. در آن زمان رئیس حزب القوات اللبنانیه اولین کسی بود که فوری گفت بسیار خوب وی (سعد الحریری) استعفا کرده است، اجازه بدهید رئیس جمهور رایزنی کند و نخست وزیر جدید را معرفی کند. این اولین خیانت به متحد خودشان بود. متحدی که به زندان افتاده بود به او خیانت کردند. برخی از متحدان سعد الحریری سکوت کردند. شاید از پشت به وی خنجر نزدند، اما پشت او را خالی کردند. چه کسی از سعد الحریری دفاع کرد؟ در درجه اول میشل عون رئیس جمهور لبنان و سپس نبیه بری رئیس پارلمان لبنان، حزب الله و بسیاری از رهبران جریان المستقبل. حتی برخی از رهبران جریان المستقبل نیز کناره گیری کردند و پشت سعد الحریری را خالی کردند. همه ما با ماجرا (استعفای سعد الحریری که در عربستان آن را اعلام کرد) مخالفت کردیم و گفتیم این استعفا نیست و این استعفا را نمیپذیریم. اجازه بدهید به لبنان برگردد و استعفای خود را اعلام کند. آن استعفا تحت فشار بوده است. همه تلاش خود را کردیم تا سعد الحریری همچنان نخست وزیر باقی بماند تا او را آزاد کنند و اجازه دهند به کشور بازگردد. همه این حقایق را میدانند. چه کسی به سعد الحریری خیانت کرد؟ چه کسی میخواست اوضاع را به سمت تنشها و درگیریهای داخلی ببرد؟ چه کسی خدمات خود را برای ایجاد جنگ داخلی به سبهان پیشنهاد کرد؟ همه میدانند، رئیس حزب القوات اللبنانیه. ولی عملکرد رئیس جمهور و رئیس پارلمان و حزب الله و بیشتر رهبران جریان المستقبل این فرصت را از آنها (برای ایجاد جنگ داخلی) گرفت. در جلسات داخلی (حزب القوات اللبنانیه) که چند ماه پیش برگزار شد و من درباره آن اطمینان خاطر حاصل کردم، زیرا نمیخواهم کسی را متهم کنم، برخی متحدان قدیمی را تحریک کرده اند که بفرمایید درگیری نظامی با حزب الله به راه بیندازیم، زیرا ما نیرو و قدرت داریم و القوات اللبنانیه قویتر از زمان بشیر جمیل است و حزب الله الآن ضعیفتر از سازمان آزادیبخش در زمان بشیر جمیل است و اوضاع منطقهای حزب الله هم ضعیف است و الان فرصت مناسبی برای ماست تا جنگ با حزب الله را شروع کنیم. این طرز تفکر برای آن است که مسیحیان همیشه نگران باشند و در ترس و وحشت زندگی کنند و به زبان جنگ صحبت کنند و از خطوط و مرزهای زمان جنگ صحبت کنند. همه اینها همان زبان جنگ داخلی گذشته است که حزب القوات اللبنانیه نمیتواند از آن خارج شود. این در حالیست که مردم در امنیت و صلح با یکدیگر زندگی میکنند و با هم رابطه دارند و شهرداریها با یکدیگر کار میکنند و گروههای سیاسی با هم تماس دارند و...، ولی آنها باز هم بر این تقسیم بندی و بر این ادبیات و گفتمان جنگ داخلی اصرار میکنند و دائما آن را یادآوری میکنند. این طرز تفکر بود که زمینه را برای حوادث روز پنج شنبه آماده کرد. همین طرز تفکر و همین فرهنگ و رهبری بود که زمینه را برای حوادث پنج شنبه فراهم کرد. دیشب دیدیم رئیس این حزب چه گفت و همه فهمیدیم. ممکن است برخی مردم بگویند یعنی شما نمیدانستید؟ چرا میدانستیم که در منطقه عین الرمانه و دیگر مناطق اطراف اقداماتی در حال انجام است و عناصر حزب اللقوات اللبنانیه فراخوانده شده اند و سلاحها در خودروها و آپارتمانها جاسازی شده است و...، ولی ما اطمینان خاطر گرفتیم. با ارتش و سازمانهای امنیتی صحبت کردیم و گفتیم یک تظاهرات اعتراض آمیز است. ما از ارتش خواستیم به شکل گسترده در آن منطقه مستقر شود.
وی خاطر نشان کرد: رئیس حزب القوات اللبنانیه که گمان میکند دستاوردی کسب کرده است در صحبتهای خود گفت این حوادث در واقع «نسخه مسیحی هفتم می» بود. در واقع آمد ابروهایش را درست کند، چشمش را هم کور کرد. همه لبنانیها بخصوص مسیحیان کلمه «هفتم میمسیحی» را جستجو کنید. هر طوری که آن را تفسیر کنید در نهایت باعث محکومیت حزب القوات اللبنانیه و رئیس آن میشود، هر طور که تفسیر کنید؛ بنابراین من همه سخنانی که از رئیس این حزب و مسئولان و نمایندگان آن را به منزله بر عهده گرفتن مسئولیت کامل این جنگ میدانم. آنها واقعا جنگی را آغاز کردند و مرتکب جنایت شدند و مسئولیت آن را هم بر عهده گرفتند. آنها همه اهالی منطقه را تحریک کرده و گفته بودند فردا به محلههای شما حمله میشود و محلههای شما اشغال میشود و به شما تعرض میشود. این در حالیست که ارتش در آنجا حضور داشت، ارتش از همه حمایت میکند. ما روز پنج شنبه جسم و جان خود را به دست ارتش و حکومت لبنان سپردیم. الآن بخشی از طرفداران ما میگویند سید این درست است یا نه؟ به هر حال این اتفاقی بود که افتاد. ما وقتی در حومه جنوبی بیروت تظاهرات برگزار میکنیم تدابیر امنیتی در نظر میگیریم و فقط به برقراری نظر اکتفا نمیکنیم. اما با توجه به حساسیت منطقه و برای احترام به احساسات همسایگان و هموطنان خودمان در آنجا هیچگونه تدابیر امنیتی اتخاذ نکردیم و خودمان را به دست ارتش لبنان و سازمانهای امنیتی سپردیم. الآن این مشکل به راه حل نیاز دارد. این بمبی که روز پنج شنبه آن را کنترل کردیم ممکن است هر لحظه و در منطقهای از مناطق لبنان منفجر شود. اجازه بدهید مسئولانه صحبت کنیم، زیرا به سرنوشت همه ما به عنوان ملت لبنان ارتباط دارد. میخواهم به موضوع حل و فصل این مشکل بپردازم:
موضوع اول: میخواهم همه مردم لبنان به حرفهای من گوش کنند، اما مخاطب من بیشتر برادران و هموطنان مسیحی هستند. میخواهم تاکید کنم تلاش برای معرفی حزب الله به عنوان دشمن یک توهم، افترا، ظلم و دروغ است. حزب الله دشمن مسیحیان لبنان نیست و جنبش أمل هم دشمن آنها نیست. شیعیان و مسلمانان لبنان دشمن مسیحیان نیستند. از نظر ما همه با هم برابر هستند. از وقتی به جنگ داخلی پایان دادیم، همه مردم با هم برابر هستند و با یکدیگر زندگی میکنند. من میخواهم با استدلال و دلیل و مدرک بر حزب الله تمرکز کنم، زیرا تمرکز بر حزب الله است. در درجه اول گفتم که آنچه درباره دشمنی حزب الله گفته میشود دروغ است. من نمیخواهم شعار بدهم و نمیخواهم ادعا کنم بلکه میخواهم با استدلال حرف بزنم. ما اهل منطق و دلیل و برهان هستیم و اگر طرف مقابل هم اهل منطقه و برهان است ادله خود را ارائه کند. من به دو شاهد یعنی به دو مرحله استناد میکنم. مرحله گذشته، وقتی ماجرای داعش و جبهه النصره و تروریسم تکفیری در سوریه مطرح شد و وارد جرود عرسال در لبنان و سلسله کوههای بقاع شدند، چه کسی متحد آنها بود؟ دوستان آنها چه کسانی بودند؟ چه کسانی از آنها دفاع میکردند و آنها را انقلابی میدانستند و چه کسانی امیدوار بودند آنها در سوریه پیروز شوند؟ چه کسانی به آنها پول و سلاح و کمکهای غذایی میدادند و از آنها حمایت میکردند؟ حزب القوات اللبنانیه و دیگران. آنها (تروریستهای داعش و جبهه النصره) تهدیدی برای همه ملت لبنان و سوریه و بخصوص مسیحیان بودند. به سراغ سوریه میرویم. شما مسیحیان لبنان، اگر منصف هستید که بیشتر شما منصف هستید از اهالی مناطق ربله در القصیر، دیر عطیه، معلولا که مسیحی نشین هستند، کلیساها و مراکز عبادت مسیحیان در سوریه که به همراه ارتش سوریه از آنها دفاع کردیم و کشیشان و راهبان و روحانیون مسیحی سوال کنید، حزب الله در همه این مناطق مسیحی نشین چگونه عمل کرد. چه کسی از موجودیت مسیحیان در سوریه محافظت کرد؟ ارتش سوریه و حزب الله و متحدان آنها یا القوات اللبنانیه و متحدان منطقهای و بین المللی و محلی آنها؟ جواب بدهید. روزی که داعش و جبهه النصره در جرود عرسال بودند و همه مناطق مسلمان نشین و مسیحی نشین را تهدید میکردند، چه کسانی از اهالی مناطق مسلمان و مسیحی نشین در بعلبک الهرمل حمایت میکردند و چه کسانی با انقلابیون (تروریست ها) مستقر در جرود بودند؟ حزب الله با مسیحیان و مسلمانان بود و از آنها حمایت میکرد و حزب القوات اللبنانیه با انقلابیون (تروریست ها) در جرود عرسال بود. درست است یا نه؟ تاریخ موجود است، ما که درباره یکصد سال پیش حرف نمیزنیم، نمیخواهیم از گذشتههای دور صحبت کنیم بلکه از چیزهایی صحبت میکنیم که من و شما آنها را دیده ایم. چه کسی از مسلمانان و مسیحیان در بعلبک الهرمل دفاع کرد؟ اهالی مسلمان و مسیحی منطقه و حزب الله این کار را کردند و ارتش لبنان بعدا وارد عمل شد. زیرا بر اساس تصمیمات سیاسی آمریکا و دیگران، ورود ارتش لبنان برای دفاع و درگیری ممنوع بود، تیراندازی کردن برای ارتش لبنان ممنوع بود و حزب القوات اللبنانیه در این ماجرا شریک است. چه کسی خطر را از مسیحیان در بعلبک الهرمل دفع کرد؟ القوات اللبنانیه یا حزب الله؟ این یک مسئله، نمیخواهیم بیشتر توضیح دهیم، زیرا خودتان همه اینها را دیده اید. بهترین جوانان و برادران ما در این درگیریها اعم از جوانان بقاع، جنوب، جبیل و حومه جنوبی بیروت و جبل لبنان در این درگیریها به شهادت رسیدند. تعداد زیادی از بهترین جوانان برای دفاع از مسلمانان و مسیحیان و همه لبنانیها مقیم این مناطق شهید شدند.
سید حسن نصرالله خاطر نشان کرد: اندکی به عقب برگردیم. گذشتهای که ما و شما آن را تجربه کرده و دیده ایم. سال ۲۰۰۰ و اندکی قبل از آن. ما این اتفاقات را شرح میدهیم تا با اقدامات و سخنان گمراه کننده مقابله کنیم. وقتی اسرائیل شروع به عقب نشینی از خط ساحلی و نوار صیدا کرد همه دیدیم چه اتفاقی افتاد. وقتی اسرائیل میخواست از منطقه جزین عقب نشینی کند، اوضاع و روابط گروههای لبنانی به گونهای دیگر بود و فضایی منفی حاکم بود، ولی حقیقت باید همانگونه که هست منتقل شود. در آن روز مقاومت که رکن اصلی آن حزب الله و جنبش أمل بودند باید وارد منطقه جزین و روستاهای آنجا میشدند، ولی این کار نکردیم. در آن زمان من و نبیه بری توافق کردیم یعنی تماسی بین سران حزب الله و جنبش أمل برقرار شد و اعلام کردیم ورود افراد مسلح حزب الله و جنبش أمل به کل منطقه جزین ممنوع است. ورود حزب الله و أمل را به آنجا ممنوع کردیم. آن هم برای رعایت حال مسیحیان تا در جزین باقی بمانند و آواره نشوند. این حقیقت دارد یا نه؟ پس از آن ارتش و نیروهای امنیتی به منطقه آمدند و منطقه را در دست گرفتند و به ارتش گفتیم هر فرد مسلح یا هر کس با پرچم وارد این منطقه شد او را بازداشت کنید. این موضع مشترک حزب الله و جنبش أمل بود. نیروهای حزب القوات اللبنانیه به هر کجا که وارد شدند، باعث جنگ و آوارگی مسیحیان شدند، اما هر کجا که به حزب الله و جنبش أمل مربوط میشد، مسیحیان در آنجا باقی ماندند و با عزت و کرامت به زندگی ادامه دادند و حتی پرونده مزدوران را نیز به دستگاه قضایی لبنان واگذار کردیم. بسیاری از خانوادههای شهدای ما میگویند شما سهل انگاری کردید، ولی ما میگوییم نه، کار درستی کردیم. الآن ۲۱ سال از پیروزی سال ۲۰۰۰ میگذرد و الآن به شما میگویم کارهایی که در آن زمان انجام دادیم کاملا درست بوده است.
دبیر کل حزب الله لبنان گفت: مزدوران در مناطق مرزی که مسیحیان و مسلمانان در آنجا زندگی میکردند شماری را کشتند و به نوامیس تجاوز کردند، افرادی را به زندان خیام انداختند و برادران ما را شکنجه کردند و به نوامیس ما تعرض کردند، ولی با همه اینها در ماه مه ۲۰۰۰ (زمان خروج رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان) چه اتفاقی در نوار مرزی افتاد؟ در آن زمان حزب الله و جنبش أمل و حزب ملی سوریه و گروههای وابسته به مقاومت در آنجا بودند. آیا کسی کشته شد؟ خانه کسی ویران شد؟ به دیر یا کلیسایی حمله شد؟ آیا اموال کسی غارت شد؟ به هیچ وجه چنین اتفاقاتی نیفتاد. اسرائیلیها آنجا را ترک کردند و فرار کردند. هر چیزی هم در آن مناطق ضبط شد تحویل ارتش لبنان داده شد. کسی را محاکمه نکردیم. حتی کسانی که نیروهای ما را کشتند، محاکمه نکردیم و آنها را نکشتیم و دادگاههای میدانی تشکیل ندادیم. همه میدانند پس از پیروزی مقاومت فرانسه، ده هزار مزدور فرانسوی را آوردند و در دادگاههای میدانی محاکمه و اعدام کردند. مقاومت فرانسه ده هزار مزدور فرانسوی را به اتهام همکاری با نیروهای اشغالگر آلمانی اعدام کرد، ولی ما هیچ کس را نکشتیم. حزب الله و جنبش أمل نه کسی را محاکمه کردند و نه کسی را کشتند و نه اموال کسی را مصادره کردند. اینها حقیقت است یا نه؟ بسیار خوب کسی که دشمن است و حمله به مسیحیان و نابود کردن مسیحیان و ریشه کن کردن آنهاست، فرصتهای تاریخی خوبی برای این کار داشته است و بهانههای خوبی هم داشته است. میتوانستیم بگوییم اینها (مسیحیان) مزدوران اسرائیل هستند، آنها را ریشه کن کنید، ولی این کار را نکردیم بلکه کاملا انسانی و اخلاقی عمل کردیم. دین و اخلاق ما همین است نه مثل دین تحریف شده کسانی که داعش و تکفیریها و وهابیها را آوردند.
سید حسن نصرالله، با اشاره به وضع مسیحیان در لبنان گفت: از سال دو هزار تاکنون در جنوب (لبنان)، اهالی جزین، اهالی شرق صیدا، روستاهای مسیحی نشین، مرجعیون، حاصبیا و بنت جبیل، مردم در امنیت و ایمنی زندگی میکنند و با دوستی در کنار همسایگان خودشان زندگی میکنند. ۲۱ سال است که این شرایط ادامه دارد و هیچ کسی با هیچ کسی جنگ نکرده، هیچ کسی به هیچ کسی تعرض نکرده و هیچ کسی به هیچ کسی ظلم نکرده است. البته ممکن است حوادث شخصی رخ داده باشد. حتی القوات اللبنانیه در کجا زندگی میکنند؟ آنها در روستاهایی در شهرستان بنت جبیل، مرجعیون، در اطراف ما و در بین ما زندگی میکنند. هیچ کسی به هیچ کسی نگفته است که تو از القوات اللبنانیه هستی و تاریخ و پیشینه آنچنانی داشته ای. هرگز. همه مردم با اهالی خانواده هایشان زندگی میکنند. در البقاع، بعلبک الهرمل، القوات اللبنانیه حضور دارند و در دیرالاحمر و راس بعلبک هم هستند. آیا کسی به آنها تعرض کرده است؟ دهها سال است که زندگی میکنند؛ بنابراینای مسیحیان در لبنان، هر کسی به ویژه حزب القوات اللبنانیه و رئیس آن، به شما بگوید که حزب الله، حزب الله و امل، شیعیان و حتی عامه مسلمانان خطری برای موجودیت شما هستند و میخواهند به مناطق شما حمله و شما را ریشه کن کنند، ظلم میکند و دروغ میگوید و «مین بزرگی» در کشور کار میگذارد. در پایان این نکته، به شما میگویم که بزرگترین تهدید برای موجودیت مسیحیان در لبنان، حزب القوات اللبنانیه و رئیس حزب القوات اللبنانیه است. بزرگترین تهدید برای امنیت جامعه مسیحیان، این حزب و رئیس آن است. اگر تهدیدات دیگری هم وجود داشته باشد، من به شما میگویم که او تهدید شماره اول و بزرگترین تهدید است.
وی خاطر نشان کرد: در تاریخ معاصر نگاه کنید که چه جنگهایی به راه انداختند و در چه جنگهایی شرکت داشتند. نتایج این جنگ ها، کوچ اجباری مسیحیان و تخریب کلیساها، روستاها و خانههای آنها و تغییر ترکیب جمعیتی بود. همه این اقدامات در مسیر تحقق هدف، ایجاد یک کشور کوچک از مسیحیان بود و این برنامه همچنان وجود دارد. من نمیخواهم درباره تاریخ گذشته سخن بگویم، بلکه به تاریخ نزدیک اشاره میکنم که آنها چه جنایتهایی در جامعه مسیحیان مرتکب شدند و چه کسانی را کشتند و چه کسانی را از افسران، کشیشها و شخصیتهای سیاسی ترور کردند و به دنبال سلطه جویی، انحصارطلبی و دیکتاتوری بودند. شما همه اینها را بیشتر از من میدانید، زیرا خودتان شاهد آن بودید.
دبیر کل حزب الله لبنان گفت: حزب القوات اللبنانیه متحد داعش، النصره و گروههای مسلحی بود که معارضان در سوریه میخواند. از شما سوال میکنم، اگر آنها موفق میشدند و کنترل سوریه را در دست میگرفتند، سرنوشت مسیحیان سوریه چه میشد؟ آیا کسی میتواند پاسخ دهد؟ من به شما پاسخ میدهم. هیچ مسیحی در سوریه باقی نمیماند. هیچ کلیسا، کشیش، پدر روحانی و اسقفی باقی نمیماند. هرگز هرگز. آنها اگر در سوریه پیروز میشدند و به منطقه «جرود عرسال» در مرزهای لبنان میرسیدند، آیا به سوریه اکتفا میکردند؟ نقشه کشور سیاه خلافت را منتشر کرده بودند و لبنان هم بخشی از آن بود. شاید بگویند چه کسی شما را مامور کرده بود تا از ما دفاع کنید و به جای ما بجنگید و اگر داعش میآمد، ما با آن میجنگیدیم. شما حزب القوات اللبنانیه با داعش و جبهه النصره چه میکردید؟ این ما بودیم که در سوریه با آنها جنگیدیم. متحد شدن این حزب با آنها، تهدید بسیار بزرگی برای مسیحیان در سوریه و لبنان بود. فراتر از اینها، متحدان بین المللی و منطقهای این حزب بودند که داعش را ساختند و آن را تامین مالی کردند.
وی افزود: از سال ۲۰۰۳ که تکفیریهای وهابی عامل عملیات انتحاری در عراق بودند، سازمان اطلاعات سعودی که متحد حزب القوات اللبنانیه است، آنها را هدایت میکرد. درست است که مساجد، حسینیهها و مدارس، شیعیان و سنیها از حملات آنها در امان نبودند، اما کلیساها و مسیحیان هم در امان نبودند. ببینید چه تعداد مسیحی مجبور به کوچ اجباری از عراق شد. چه کسی مسیحیان را از عراق بیرون کرد؟ شیعه؟ سنی؟ کردها؟ حکومت عراق؟ ارتش عراق یا گروههای تکفیری تروریست وهابی که بیشتر عاملان انتحاری آنها سعودی بودند و سازمان اطلاعات سعودی آنها را هدایت میکرد. اینها یعنی او و متحدان منطقهای و بین المللی اش، تهدیدی برای موجودیت مسیحیان در عراق، سوریه و لبنان هستند. این برنامه، فرهنگ، طرح و هدف آنهاست که شبانه روز برای اجرای آن تلاش میکنند. آنچه روز پنج شنبه انجام دادند، از مدتها پیش انجام میدادند و ممکن است هر زمان دیگری هم آن را تکرار کنند. به همین علت، اکنون همه مسئول هستند؛ بنابراین خلاصه موضوع اول آن بود کهای مسیحیان در لبنان، ما تهدید، دشمن یا خطر نیستیم، بلکه ما عامل مثبت هستیم و آن کسی که بزرگترین تهدید برای موجودیت مسیحیان، امنیت مسیحیان، صلح و بقای مسیحیان در لبنان است، رئیس حزب القوات و حزب اوست.
موضوع دوم: ما از هر فرصتی برای گفتگو و دستیابی به توافق استفاده میکنیم. از همان ابتدا همین طور بوده است، هر چند که ما به مسایل داخلی نمیپرداختیم. ما از هر نوع گفتگو، همکاری و تفاهم با هر طرف مسیحی در لبنان استقبال کرده و تعامل مثبت با آن داشته ایم. پیش از سال ۲۰۰۵، روابط و دوستی قدیمی با محافل مسیحی داشتیم. در حوادث سیزدهم ماه اکتبر، همه میدانند که موضع ما چه بود. روزی که حزب القوات اللبنانیه به بزرگترین جریان مسیحی خیانت کرد و از پشت به آن خنجر زد. پس از حوادثی که در سال ۲۰۰۵ رخ داد و در سال ۲۰۰۶، تحول بسیار مهمی رخ داد که گشایش در روابط بین حزب الله و جریان ملی آزاد بود. ما به تفاهم دست پیدا کردیم. من و رئیس جمهور میشل عون در کلیسای مارون میخایل دیدار کردیم. ما در آن زمان، گشایش در روابط با بزرگترین جریان مسیحی ایجاد کردیم و این واقعیت است. جریان ملی آزاد، بیشترین تعداد نمایندگان مسیحی را دارد. هر چند که همه علیه آن متحد شدند. در زمان تشکیل ائتلاف چهارجانبه، روابطی بین ما و جریان ملی آزاد وجود نداشت و اوایل تماسها بین دو طرف بود و دغدغه اصلی ما، جلوگیری از وقوع فتنه بین شیعیان و سنیها با هر هزینهای بود، در حالی که حزب القوات اللبنانیه در آن زمان برای به راه انداختن چنین فتنهای تلاش میکردند. در هر صورت ما با جریان ملی آزاد به تفاهم دست پیدا کردیم و در بعضی بندهای تفاهم ما بیشتر به دنبال اطمینان دادن به مسیحیان و در نظر گرفتن منافع متحد مسیحی خودمان بودیم. نخستین طرفی که در برابر این تفاهم ایستاد و آن را زیر سوال برد و برای مخدوش کردن آن تلاش کرد، حزب القوات اللبنانیه و رئیس آن بود.
وی افزود: از ششم فوریه سال ۲۰۰۶ تا امروز و حتی تا پیش از ورود من به استودیو، حمله به تفاهم بین حزب الله و جریان ملی آزاد از سوی مسئولان حزب القوات اللبنانیه ادامه داشته است. چرا؟ با صراحت میگویم، زیرا او دیگران را نمیپذیرد و نمیخواهد با دیگران گفتگو کند و او نمیخواهد مسلمانان و مسیحیان گشایشی در روابط شان ایجاد شود. او نمیخواهد شیعیان و مسیحیان در روابط خودشان گشایش ایجاد کنند. او نمیخواهد مردم به یکدیگر اطمینان خاطر بدهند. او نمیخواهد خطوط درگیری و جبهه ها، آرام بگیرد. به همین علت، همواره آن جبههها و اسامی آن زمان را یادآوری میکنند. زیرا تفاهم ما با جریان ملی آزاد، به معنای برچیده شدن خطوط درگیری بود. البته نه در صحنه میدانی، زیرا در صحنه میدانی برچیده شده بود، بلکه این خطوط درگیری را از ذهن ها، خاطرات و احساسات هم پاک میکرد. زیرا چیزی آغاز شد که میشل عون در آن زمان، صلح داخلی توصیف کرد. از آن زمان تا امروز، حزب القوات اللبنانیه هر کاری میتواند انجام میدهد، تا باعث فروپاشی و سقوط این تفاهم شود. البته به نتیجه نرسیدند. حتی درباره مشکلاتی که پیش از شکل گیری جریان ملی آزاد و پیش از تشکیل حزب الله و جنبش امل، وجود داشت مانند اختلافات بر سر مالکیت مستغلات در جبیل و دیگر مناطق، تلاش میکنند پروندههایی را باز کنند، تا حساسیت، اختلاف و دشمنی بین مسیحیان و مسلمانان به ویژه شیعیان ایجاد کنند. از سال ۲۰۰۶ تا امروز از هیچ تلاشی در این راه فروگذار نکرده اند.
سید مقاومت افزود: در مقابل رفتار ما را ببینید. از روزی که ما این تفاهم را منعقد کردیم، آیا تا الان حرفی علیه آن زده ایم؟ هرگز. بر عکس ما سخنان مثبت درباره آن گفته ایم. ما گفتیم هر نوع همکاری بین قشرها و گروههای سیاسی در لبنان، هر نوع برقراری آرامش در میدانها و هر نوع ایجاد اطمینان، بر همه کشور تاثیر میگذارد. ما تا الان یک کلمه حرف نزده ایم و هیچ تلاشی برای برهم زدن این تفاهم انجام نداده ایم. زیرا ما به طور جدی در لبنان به دنبال صلح داخلی، به طور جدی به دنبال امنیت و تعامل و روابط بین مردم هستیم. بر چه اساس میگویم، حزب الله نه تنها تهدیدی برای موجودیت مسیحیان نیست، بلکه عامل مثبتی است؟ به دو یا سه مورد اشاره میکنم. میشل عون، جبران باسیل و دیگران میگویند ضامن برای آنها حکومت است و این حرف درست است و من به شما میگویم، حکومت، ضمانتی برای همه لبنانیها چه مسلمان و چه مسیحی در زمینههای اقتصادی، صلح، امنیت داخلی، حاکمیت داخلی و دیگر مسایل است. بر این اساس باید مسیحیان حضور قوی و واقعی در حاکمیت داشته باشند. خوب چه کاری باید انجام داد؟ باید سهم هر دو طرف حفظ شود و ما برای حفظ آن تلاش میکنیم. همه مسلمانان در این باره تلاش میکنند. همه میدانند زمانی که بحث تشکیل ”سه گانه“ (شیعیان، سنیها و مسیحیان) در لبنان مطرح شد و ما شیعیان متهم شدیم که به دنبال تشکیل سه گانه و نه دوگانه (مسلمانان و مسیحیان) هستیم، من این موضوع را توضیح دادم، اما الان هم یادآور میکنم که هرگز نه حزب الله، نه جنبش امل، نه شورای شیعیان و نه هیچ یک از روحانیون و سران شیعیان، مسئله تشکیل سه گانه را مطرح نکرد، بلکه ایدهای بود که فرانسویها آن را در زمان ژاک شیراک به ایرانیها پیشنهاد کردند و ایرانیها درباره آن از ما سوال کردند. ما و نبیه بری با یکدیگر تماس گرفتیم تا تماس مشترک بدهیم و هر دوی ما، ایده تشکیل سه گانه را رد کردیم. هر چند که اگر بخواهیم بر اساس منطق سهم خواهی طایفهای سخن بگوییم، تشکیل سه گانه به سود شیعیان و نیز سنی هاست. اما منافع لبنان، تقسیم قدرت بین دو طرف مسلمانان و مسیحیان است. ما با هیچ کسی در این باره سخن نگفتیم و از هیچ کسی نخواستیم که قدرشناس باشد و بر سر مسیحیان به علت مخالفت خودمان با تشکیل سه گانه، منت نگذاشتیم. اما بعدا دیگران در این باره سخن گفتند و از آن برای حمله به ما استفاده کردند.
دبیر کل حزب الله لبنان گفت: شاهد دیگر آن است که مهمترین چیز در حیات سیاسی در کشور، قانون انتخابات است. زیرا قانون انتخابات است که بر اساس آن نمایندگان مجلس انتخاب میشوند و این مجلس نمایندگان است که رئیس جمهور را انتخاب و نخست وزیر را معرفی میکند و به کابینه رای اعتماد میدهد؛ بنابراین مقدمه درست بودن نسبت و تعداد نمایندگان برای مشارکت سیاسی واقعی در کشور، قانون انتخابات است.
وی در ادامه گفت: قانون «شصت» به سود ما مسلمانان نیست، اما بخاطر متحدان مسیحی مان، جنبش امل و حزب الله از قانون شصت حمایت کردیم. بعضی از متحدان ما به ما دشنام دادند که چرا از اجرای قانون شصت حمایت نکردیم. زیرا ما به دنبال منافع بزرگتر هستیم. پس از همه این حوادث، به مسیحیان اطمینان داده شد که ما شریک یکدیگر هستیم. به مسیحیان گفتیم اگر معتقدند قانون شصت، میتواند به صورت واقعی نمایندگان هر طرف را مشخص کند، ما آن را میپذیریم. اما بعدا گفتند که قانون شصت، به بهترین صورت، نمایندگان را مشخص میکند، اما کافی نیست و خواستار اجرای قانون ارتدوکسی شدند که بر اساس آن، هر طایفه، نمایندگان خودش را انتخاب کند. با اینکه در این باره خطرات و تهدیداتی وجود دارد، ما قبول کردیم. نبیه بری هم پذیرفت. حزب القوات اللبنانیه بود که قانون ارتدوکسی را برهم زد و موضع آن تغییر کرد. ما برای دفاع از قانون ارتدوکسی و تبلیغ آن تلاش کردیم. زیرا متحد مسیحی مان به ما گفت، اگر میخواهید نمایندگان مسیحیان به صورت کامل و درست انتخاب شوند، باید قانون ارتدوکسی اجازه شود. قانون انتخاباتی که بر اساس آن انتخابات سال ۲۰۱۸ برگزار شد و به بهترین صورت نمایندگان مسیحیان در آن در طول تاریخ لبنان انتخاب شدند. همه مسیحیان در این باره توافق نظر دارند. این حزب الله و جنبش امل بودند که از اجرای این قانون حمایت کردند. ما تلاش کردیم بعضی از مسلمانان را برای پذیرفتن این قانون راضی کنیم. امروز لبنانیهای مقیم خارج میخواهند در انتخابات شرکت کنند، باید به آنها اجازه داد رای خودشان را به صندوق بیاندازند. ما میخواهیم مسیحیان اطمینان پیدا و احساس کنند که در کشور شریک هستند؛ بنابراین ما نه تنها خطر و دشمن نیستیم، بلکه عامل بسیار مهم مثبت در این مسئله، هستیم.
دبیر کل حزب الله لبنان در بخش دیگری از سخنانش گفت: در تشکیل دولتها و حضور مسیحیان در دولتها هم مسئله روشن است. در انتخاب رئیس جمهور، ما تعهد دادیم و به تعهد خودمان عمل کردیم. ما هرگز به دنبال منت گذاشتن نیستیم و به وظیفه خودمان عمل کردیم و به دنبال قدرشناسی هیچ کسی نیستیم. ما در انتخاب میشل عون به عنوان رئیس جمهور، گفتیم که او طرفداران گستردهای در بین مسیحیان دارد. در آن زمان، این اقدام به مسیحیان اطمینان داد که در حکومت شریک هستند. هر چند که بعضی از دوستان و متحدان ما موضع متفاوتی داشتند و از این موضوع آگاهی دارید و حتی به ما هشدار دادند. از رئیس جمهور و رئیس جریان ملی آزاد سوال کنید، آیا ما پیش شرط تعیین کردیم؟ زمانی که از رئیس جمهور دو سال و نیم حمایت کردیم، شروطی در زمینههای سیاسی، مدیریتی، انتصابات برای او تعیین کردیم؟ هرگز، هیچ شرطی وجود نداشت. حتی عدهای نزد من آمدند و گفتند آیا منطقی است که هیچ شرطی وجود نداشته باشد؟ من پاسخ دادم که هیچ شرطی نیست. ما این کار را به سود کشور میدانستیم و به تعهد خودمان عمل کردیم. این چیزی بود که در انتخاب رئیس جمهور رخ داد. اما حزب القوات اللبنانیه چه کاری انجام داد؟ زمانی که ناامید شد و سلیمان فرنجیه رئیس جمهور نشد، به دنبال تفاهم با جریان ملی آزاد بود و سهم خودش را هم گرفت. در اینجا منصفانه و برای ثبت در تاریخ میگویم و میدانم که متاسفانه در سالهای اخیر، حساسیت شدید بین جریان ملی آزاد و جریان المرده ایجاد شده است، اما من به عنوان فردی که وفاداری و اخلاق را دوست دارد، میخواهم یادآوری کنم که سلیمان فرنجیه در مسئله انتخاب رئیس جمهور از ما حمایت کرد. در حالی که ما متعهد شده بودیم میشل عون رئیس جمهور شود. او جلسات انتخاب در مجلس را تحریم کرد و گفت، اگر شما نیایید، ما هم نخواهیم آمد. در حالی که اگر در جلسات شرکت میکرد میتوانست به طور قطع با بعضی متحدان، ریاست جمهوری را در دست بگیرد. به طور خلاصه میگویم، ما عامل مثبتی هستیم.
وی همچنین خطاب به جامعه مسیحیان لبنان تاکید کرد: ای مسیحیان گرانقدر! روز پنج شنبه گذشته و پیش از آن و پس از آن، هر زمان که القوات اللبنانیه به ما تعرض کرد و ما را در خیابانها کشت و ما در برابر شهدا و زخمیهای خودمان صبر کردیم، در واقع برای حفظ موجودیت مسیحیان تلاش کردیم، زیرا میخواستیم فرصت وقوع جنگ داخلی را بگیریم، در حالی که حزب القوات میخواهد مسیحیان، محله ها، روستاها و شهرهای مسیحیان، سوخت چنین جنگی باشد.
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنانش درباره تحولات اخیر درلبنان گفت: من به حزب القوات و رئیس آن توصیه میکنم به صورت نهایی ذهنیت درگیری و جنگ داخلی را کنار بگذارند. اجازه دهید واضح سخن بگویم و ممکن است نخستین بار باشد که اینگونه سخن میگویم. من به آنان توصیه میکنم و امیدوارم مسیحیان لبنان، مرجعیتهای دینی و سیاسی و نخبگان نیز به حزب القوات و رئیس آن همین توصیه را بکنند که هر گونه اقدامی را که منجر به جنگ و درگیری شود باید از سر بیرون کنند، صرف نظر از اینکه این اقدام در چارچوب تحقق سودای رهبری و اهداف حزب باشد و یا در راستای خدمت به منافع کشورهای منطقهای و خارجی. رئیس این حزب در محاسباتش دچار اشتباه شده است.
وی افزود: این سخنان من، توصیف اوضاع و برای جلوگیری از بروز جنگ داخلی و حفظ سلامت، صلح داخلی، امنیت، امان و ثبات کشور است تا کسی مرتکب اشتباه نشود. رئیس حزب القوات در جلسهای برخی از متحدان سابق خود را برای مقابله با حزب الله و گشودن نبرد جدید علیه آن تحریک کرد. من از برگزاری این نشست اطمینان حاصل کرده ام، زیرا اگر مطمئن نبودم درباره آن موضع گیری نمیکردم. او در این جلسه سه ادعا مطرح کرد؛ نخست اینکه نیروهای القوات اللبنانیه از زمان بشیر جمیل قویتر هستند و این حزب در حال حاضر ۱۵ هزار جنگجوی آماده در اختیار دارد و این ادعا صرف نظر از صحت و سقم آن، اذعان به وجود ساختار نظامی و سلاح و نیروهای شبه نظامی در داخل حزب القوات است. دوم، حزب الله از سازمان آزادیبخش فلسطین در آن زمان ضعیفتر است. سوم این که حزب الله اکنون در منطقه ضعیف است و اکنون زمان آن است که این داستان به پایان برسد. من میخواهم به تو (جعجع) بگویم محاسبات تو اشتباه است مانند محاسباتت در همه جنگ هایت. نخست اینکه حزب الله در منطقه از زمان تأسیس در سال ۱۹۸۲ تاکنون به این اندازه قوی نبوده است. من میدانم کشورها و طرفهای منطقهای درباره ما چه میگویند و از نقش منطقهای خود آگاه هستم. من آدم متواضعی هستم و مواضع آنان را درباره حزب الله نقل نمیکنم. من فقط میگویم حزب الله دارای تأثیر منطقهای است و آنها ممکن است بسیار بیشتر از این بگویند. بنابر این، تو (جعجع) در محاسبات منطقهای صد در صد در اشتباه هستی. درباره این ادعا که القوات از زمان بشیر جمیل قویتر است، من در این خصوص اطلاعی ندارم و ارتباطی به ما ندارد.
سید حسن نصرالله همچنین خاطر نشان کرد: در مورد ادعای سوم که حزب الله از سازمان آزادیبخش فلسطین ضعیفتر است، باید بگویم تو بسیار بسیار بسیار در اشتباه هستی و در محاسبات خود دچار اشتباه شدهای و اگر بر روی این محاسبات برای نبرد برنامه ریزی کرده باشی در اشتباه هستی. در اینجا میخواهم به حزب القوات اللبنانیه و رئیس آن چیزی بگویم که اگر میخواهی زمینه را برای جنگ داخلی و تحمیل آن بر ما فراهم کنی در محاسباتت دچار اشتباه نشوی. من نمیخواهم شمار هواداران مقاومت یا متحدان مان در جنبش امل و سایر متحدان یا شمار هواداران، موافقان و دوستداران حزب الله را ذکر کنم و در میان اعضای حزب الله نیز قصد شمارش دانشجویان، صاحبان مشاغل آزاد، اتحادیه ها، سازمانهای زنان، نهادهای مدنی و مؤسسه الکشاف را ندارم. من فقط دوست دارم این عدد را بدانی و نخستین بار است که آن را فاش میکنم تا از جنگ داخلی جلوگیری کنم نه اینکه به جنگ داخلی تهدید کنم. تو من را میشناسی و میدانی چیزی را نمیگویم که وجود نداشته باشد. من حتی درباره جنگ روانی نیز پیرو مکتبی هستم که معتقد است دروغ خدمتی به جنگ روانی نمیکند بلکه اطلاعات صحیح و صداقت بیشتر از دروغ به جنگ روانی کمک میکند. ببین، فقط شمار رزمندگان مَرد حزب الله که اصالتی بیش از ۱۰۰ ساله در این کشور دارند، اعم از آموزش دهندگان و سازمان دهندگان و مسلحان و صاحبان تجربه و روحیه که اگر فقط به آنان اشاره شود کوه را جا به جا میکنند، ۱۰۰ هزار رزمنده است. باید بدانی «مریم فرحات» زن مظلوم و شهید، حسن مشایک، مصطفی الزبیب، حسن نعمه، علی ابراهیم، محمد السید و محمد التامر سخن میگوییم مثل این است که از بیش از ۱۰۰ هزار رزمنده سخن گفته باشیم. با این اوضاع، علیه چه کسی میخواهی جنگ و درگیری داخلی راه بیندازی و کشور را به کجا پیش میبری؟ ما ۱۰۰ هزار رزمنده را با سلاحهای متنوع برای جنگ و درگیری داخلی آماده نکرده ایم، ما آنها را برای دفاع از کشورمان و آزادسازی آن و حفظ آب، نفت و گاز کشورمان که در مقابل چشم لبنانیها به سرقت برده میشود، آماده کرده ایم. ما این رزمندگان را تجهیز کرده ایم تا از روستاها و شهرهای ما در بعلبک الهرمل و مسلمانان و مسیحیان آن دفع کنیم. ما آنها را برای حفظ کرامت و حاکمیت کشورمان در مقابل هر گونه تجاوز و تروریسم آماده کرده ایم. ما از آنان در جنگ داخلی استفاده نکرده ایم. ما در حوادث خلده و حوادث روز پنج شنبه بیروت کشته دادیم,، ولی خود را کنترل کردیم، در حالی که به هیچ عنوان ضعیف، ناتوان و ترسو نیستیم و محاسبات ما درست است. ما اصول، اهداف، آرمان، رسالت، دین، اخلاق و ارزش داریم. از این رو مستقیما به حزب القوات اللبنانیه و رئیس آن میگویم در محاسبات خود اشتباه نکنید. عاقل و مؤدب باشید و از همه جنگهای ما و همه جنگهای خود عبرت بگیرید. امروز مسئولیت دولت لبنان و مرجعیتهای دینی به ویژه مسیحی و ملت لبنان به ویژه مسیحیان این است که در مقابل این قاتل جنایتکار، خونریز و تجزیه طلب بایستند تا از بروز جنگ و درگیری داخلی جلوگیری نموده و صلح، سازش و امنیت داخلی را تثبیت کنند.
دبیر کل حزب الله لبنان در بخش دیگری از سخنرانی خود افزود: ما در چارچوب اعتراض به نحوه عملکرد بازپرس قضایی پرونده انفجار بیروت با جنبش امل به توافق رسیدیم که در مقابل کاخ دادگستری در بیروت تظاهرات مسالمت آمیز و نمادین برگزار کنیم. پس از انفجار بیروت، همه طرفها تظاهرات، تحصن و اعتراض کرده و ما را مورد شماتت قرار دادند و به زنان، مادران و آبروهای ما اهانت کردند و تصاویر ما را به آتش کشیدند و ما در مقابل، سکوت کردیم. ما نیز مانند سایر مردم حق داریم نظر خود را بیان کنیم و با این هدف، در مقابل کاخ دادگستری تظاهرات کردیم. برخیها به ما میگویند اشتباه کردید؛ چرا این گونه رفتار کردید و چرا به خیابان میآیید و تظاهرات میکنید. این در حالی است که در سراسر کشور تظاهرات و اعتصاب برگزار میشود و این، حق طبیعی ما است. با وجود همه این تحولات، ما و جنبش امل با تشکیل کمیتهای درباره تعداد تظاهرکنندگان توافق کردیم و مقرر شد تا حدود ۲ تا ۳ هزار نفر از وکلا، نخبگان، جوانان و دانشجویان در این تظاهرات حضور داشته باشند. اولا، ما فراخوان مردمی برای تظاهرات صادر نکردیم. دوم اینکه مقرر شد تظاهرکنندگان پرچمهای حزب الله و جنبش امل را با خود حمل نکنند و فقط پرچم لبنان به دست داشته باشند. سوم، ما شعارهایی را که قرار بود از طریق بلندگوها گفته شود نوشتیم و درباره آن توافق کردیم تا کسی سرخود شعار ندهد. ما برای برگزاری این تظاهرات، کمیتههای انضباطی تشکیل دادیم و سلاح حمل نکردیم و موضوع تأمین امنیت آن را کاملا به ارتش و نیروهای امنیتی سپردیم، زیرا میدانستیم منطقه، منطقه حساسی است و شرایط آن با النبطیه و بعلبک فرق دارد. به هر حال تظاهرکنندگان در مقابل کاخ دادگستری جمع شدند و شعار سر دادند. ما حتی درباره زمان تظاهرات توافق کردیم و آن را به دولت اعلام کردیم و گفتیم سقف این تظاهرات، یک ساعت است و مردم تظاهرات میکنند و شعار میدهند و موضع خود را این گونه اعلام میکنیم. ما نمیخواستیم به مکانی حمله کنیم، جایی را آتش بزنیم و یا کسی را بزنیم. زمانی که آخرین مجموعه تظاهرکنندگان خواستند از الطیونه به سوی کاخ دادگستری حرکت کنند، یک اشتباه رخ داد و شعارهایی اشتباه سر داده شد و جوانان به اشتباه تحریک شدند. اگر این جوانان تحریک شده باشند یا کسی آنها را تحریک کرده باشد، هر دو حالت اشتباه است. اندکی بعد شماری از تظاهرکنندگان از یک طرف به ضرب گلوله شهید شدند. بیانیه صحیح درباره این حادثه، همان بیانیه اول فرماندهی ارتش و وزیر کشور بود که شهدا را از یک طرف اعلام کرد و سپس در این بیانیه تغییراتی صورت گرفت. واقعیت این است که در ابتدا درگیری رخ نداد، بلکه شماری از مردم هدف تیرانداری قرار گرفتند و به ضرب گلوله شهید یا زخمی شدند. کسانی هم که در ابتدا شهید شدند از برادران ما در جنبش امل بودند. پس از این حادثه فضای هراس و رعب بر خیابانها حاکم شد و شمار زیادی از مردم به ساختمانها پناه بردند و تیراندازیها همچنان ادامه داشت. ارتش لبنان و کمیتههای مشترک جنبش امل و حزب الله با هم همکاری میکردند تا مردم را در ساختمانها پناه دهند. این از بخش اول حادثه، اما در بخش دوم؛ طبق اطلاعات همه دستگاههای امنیتی و اظهارات جوانانی که در محل حادثه حضور داشتند، شهدا با تیراندازی نیروهای القوات اللبنانیه و به ضرب گلوله آنها کشته شدند. برخی میگویند برای روشن شدن هویت عاملان تیراندازیها منتظر نتیجه تحقیقات هستند و ما نیز مشکلی نداریم و منتظر تحقیقات درباره همه این تحولات هستیم. پس از این حوادث، مردم به خانههای خود مراجعه کردند و سلاح آوردند و به سوی ساختمانهایی که گمان میکردند از آن تیراندازی شده است، شلیک کردند. از این رو من حادثه بیروت را به دو بخش تقسیم میکنم. بخش نخست از ابتدای شکل گیری تظاهرات تا زمان شهید و زخمی شدن تظاهرکنندگان و بروز نا آرامیها و بخش دوم، پس از بروز نا آرامیها و حمل سلاح توسط مردم و گسترش تیراندازی ها. جهان نیز همچنان مدهوش بود که با وجود استقرار گسترده ارتش لبنان در خیابان ها، ولی همچنان به مردم تیراندازی میشود.
سید مقاومت در ادامه تصریح کرد: من باید چند نکته را به مردم لبنان و مسئولان، هواداران و حامیان جنبش امل و حزب الله عرض کنم. نخست، ما توافق داریم که باید تحقیقات جدی و سریع درباره حوادث بیروت انجام شود. همه لبنانیها و ما که مظلومانه کشته شدیم، منتظر نتیجه تحقیقات هستیم و باید بدانیم مردم چگونه شهید و زخمی شدند و این جنایت و کشتار چگونه روی داد. دوم، باید قاتلان، ظالمان و متعرضان به مردم و کسانی که مردم را شهید و زخمی کردند بازخواست و محاکمه شوند. سوم، ویدئویی منتشر شده است که نشان میدهد یک سرباز به سوی معترضان و تظاهرکنندگان تیراندازی میکند. فرماندهی ارتش در واکنش به این ویدئو اعلام کرد این سرباز تحت بازجویی است و در دادگاه ویژه محاکمه و بازخواست شده و قاطعانه درباره آن موضع گیری میشود. این همان چیزی است که ما نیز خواهانش هستیم. تحقیقات باید روشن کند آیا تیراندازی این سرباز اقدامی انفرادی بوده یا از جایی دستور گرفته است. در هر دو حالت، عوامل شهید و زخمی کردن مردم در هر مقامی و هر سطحی باید بازخواست و محاکمه شوند. سازش و تسامح به هیچ عنوان در این خصوص جایز نیست. نخستین کسی که نباید با او تسامح شود، شخص فرمانده ارتش است.
سید حسن نصرالله همچنین خاطر نشان کرد: در این جا من میخواهم به نکته حساسی اشاره کنم و میدانم ممکن است برخیها تحمل این سخنان را ندانشته باشند,، اما وظیفه ما این نیست که آنها چه چیزی را دوست دارند یا ندارند، بلکه وظیفه ما این است که از سر مسئولیتی سخن بگوییم که بتوانیم در دنیا آن را به عهده بگیریم و در آخرت به خدا درباره اش پاسخ دهیم. در ابتدا من میخواهم یک اصل را بیان کنم و بگویم صرف نظر از آنچه روز پنج شنبه رخ داد و صرف نظر از تحولات پیشین که ارتش در چند مرحله علیه ما موضع گرفت، ما به شدت به دفاع از این نهاد و حفظ بقا، قدرت، یکپارچگی، انسجام و جایگاه آن نزد مردم تمایل داریم,، زیرا یکپارچگی، وحدت و انسجام ارتش تنها ضامن حفظ وحدت لبنان است و این ارتش اگر از دست برود، کشور به سوی جنگ داخلی و تجزیه پیش میرود. امنیت و صلح در لبنان در درجه نخست وابسته به وجود این ارتش است.
وی همچنین تاکید کرد: خواسته شیطان بزرگ آمریکا، اسرائیل و مقامات این رژیم و القوات اللبنانیه، سوق دادن حزب الله و ارتش لبنان به سوی تقابل و برخورد نظامی است. تمایل به حفظ ارتش به معنای این نیست که اگر یک افسر، سرباز یا فرمانده بزرگ یا کوچک ارتش مرتکب اشتباهی شد، از آن چشم پوشی کنیم. نه به هیچ عنوان. اما لازم است محدوده اشتباه و جرم را مشخص کنیم و خواستار تحقیق درباره آن و بازخواست و محاکمه عاملانش برای تصحیح امور باشیم. ما نباید به سوی ایجاد عداوت و انجام اقدامات تحریک آمیز پیش برویم و هر گونه تجاوز و تعدی به نیروهای ارتش جایز نبوده و حرام و ممنوع است.
دبیر کل حزب الله لبنان همچنین تصریح کرد: همه افسران و سربازان ارتش لبنان از همه طوایف، برادران و نزدیکان و فرزندان ما هستند و ارتش ضامن کشور و بخشی از معادله طلایی است که ما همچنان به آن پایبندیم. هنگامی که میگوییم به حفظ ارتش پایبندیم، در عین حال فراموش نکرده ایم در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳ در نزدیک "جسر المطار"کشته دادیم. ما انسانهای مدعی و غیرواقعی نیستم و اینها وقایعی هستند که با هم آن را تجربه کرده ایم. از این رو دستگاه قضایی باید تحقیقاتش را کامل و عوامل جنایت را محاکمه و بازخواست کند. مسیر صحیح این است. ممکن است برخی در مخالفت با این روند بگویند ما در خلده کشته شدیم. بله,، ولی ما خون برادران خود را بر روی زمین رها نکرده ایم و دولت و ارتش و دستگاه قضایی لبنان باید مسئولیتهای خود را در این خصوص به عهده بگیرند. ما اطلاعات خود را درباره حادثه خلده به دستگاههای امنیتی ارائه دادیم و نهادهای امنیتی و سازمان اطلاعات ارتش بر اساس آن و گزارشهای خود، گروه بزرگی را بازداشت کردند و برخیها خود را تسلیم کردند و طرفهای سیاسی نیز عدهای را تحویل دادند. تحقیقات در این خصوص تقریبا رو به پایان است و در چند روز آینده بازداشت شدگان محاکمه میشوند. ۱۸ نفر از بازداشتیها محاکمه میشوند و برخی از آنها آزاد شدند، چون ارتباطی با قضیه نداشتند. ما فقط میخواهیم کسانی که عوامل حمله بودند محاکمه شوند و خواهان اذیت و آزار خانواده و اطرافیان آنها نیستیم. زیرا رویکرد ما این نیست و ما اهل دین و قرآن هستیم که میگوید هیچ کسی بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد. اگر دادگاه در تحقیقات خود مسئولیت هر طرفی را درباره حوادث خلده مشخص کند، ما نیز با آن مشکلی نداریم و مطلوب همین است. من همان موقع نیز گفتم اگر دولت، ارتش، سازمان اطلاعات و دستگاه قضایی لبنان مسئولیت خود را نپذیرند، موضع گیری مناسب خواهیم داشت و نمیگذاریم خون برادران مان بر روی زمین باقی بماند و همه جهان میداند منظور از این سخن چیست. درباره پرونده شهدای بیروت نیز مسیر صحیح، انجام تحقیقات قضایی است و ما و جنبش امل پیگیر این پرونده هستیم و همه عوامل این جنایت باید به مجارات خود برسند. اگر دستگاه قضایی سیاست زده شود یا نتیجه تحقیقات دستکاری شود و بر واقعیتها سرپوش بگذارند، چشمهای ما باز است و به آن واکنش مناسب نشان خواهیم داد و اجازه نمیدهیم خون برادران و خواهران مان بر روی زمین باقی بماند.
ادامه مطالب در حال تکمیل شدن است...