ضرورت استفاده کنترل شده از ادبیات وحشت برای کودکان و نوجوانان
نویسندگان و پژوهشگران حوزه ادبیات کودک در همایش «فراز و فرودهای ادبیات وحشت برای کودکان و نوجوانان» بر لزوم استفاده کنترل شده از ادبیات وحشت برای کودکان و نوجوانان و همچنین رعایت تعادل میان وحشت و امنیت خاطر در نگارش آثار این حوزه تاکید کردند.
به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما به نقل از پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، همایش «فراز و فرودهای ادبیات وحشت برای کودکان و نوجوانان» دوشنبه ۱۹ مهر با سخنرانی آقایان حمیدرضا شاهآبادی و محمد قصاع از کارشناسان و پژوهشگران حوزه ادبیات کودک و نوجوان، به همت اداره کل تامین منابع نهاد کتابخانههای عمومی کشور به صورت مجازی برگزار شد.
در ابتدای این همایش سید باقر میرعبداللهی، مدیرکل تأمین منابع نهاد ضمن خیر مقدم به حاضران در این نشست مجازی، درباره ضرورت پرداختن به موضوع «فراز و فرودهای ادبیات وحشت برای کودکان و نوجوانان» گفت: موضوع ادبیات وحشت یا ادبیات گمانه زن و یا هر عنوانی که در فضای بومی خودمان به آن اطلاق میکنیم برای همه مهم است؛ هم برای افرادی که در حوزه داستان کار خلاق میکنند، هم برای پژوهشگران، ناشران و همه افرادی که به نوعی به ادبیات کودک و نوجوان خدمت میکنند و هم برای کسانی که در عرصه مدیریت و اجرا دستاندرکار این حوزه هستند.
ضرورت پرداختن به ادبیات وحشت برای کودکان
وی با اشاره به سابقه فعالیت حمیدرضا شاه آبادی و محمد قصاع در حوزه ادبیات کودک و نوجوان افزود: از سوی دیگر پرداختن به این موضوع از جهت آنچه که آن را رسالت و وظیفه خود میدانیم برای نهاد نیز بسیار مهم است. با توجه به اینکه حدود ۲۰۰۰ کتابخانه از میان ۳۵۰۰ کتابخانه عمومی دارای بخش کودک و کتابدار ویژه کودک و نوجوان هستند که با بچهها در ارتباط هستند، اهمیت این موضوع برای همکاران نهاد بیشتر مشخص میشود، به خصوص اینکه در حوزه منابع اغلب خریدهای صورت گرفته در این سالها چه به صورت اسباب بازی و چه به صورت منابع مکتوب به حوزه کودک و نوجوان مربوط میشود.
مدیرکل تامین منابع ادامه داد: ادبیات وحشت از یک جنبه روانشناختی نیز دارای اهمیت است و آن جذاب بودن مقوله «ترس» و «دلهره» به عنوان یک هیجان نفسانی و روان شناختی است. اما در سالهای اخیر بازار نشر مملو و پر از آثار ادبیات وحشت شده و به تعبیر ما با فراز و فرودی بسیار واضح همراه بوده است. به طوری که در این آثار تفاوت و تمایز میان یک نوع «ادبیات فرهیخته وحشت» و یک نوع «ادبیات بازاری وحشت» که باعث تخریب و لطمه خوردن به زبان میشود و اضطراب واقعی را به روح و جسم مخاطب تزریق میکند، بسیار مشهود است.
وی در ادامه به بیان مهمترین چالشها و پرسشهای مطرح در حوزه ادبیات وحشت برای کودکان پرداخت و گفت: وقتی پای نوجوانان در میان است تا کجا میتوانیم به سلیقه مخاطب احترام بگذاریم؛ چراکه احترام به سلیقه مخاطب مرتبا به عنوان یک پیش قضاوت اخلاقی مطرح میشود، اما آیا این حدی دارد و به چه شکل و مکانیزم و ساز و کاری باید اجرایی شود؟ آیا مخاطبان و کودکان با یکدیگر فرقی ندارند و آیا سلیقه آنها همیشه از یک دستورالعمل تبعیت میکند؟
سیدباقر میرعبداللهی افزود: آیا در آثار ترجمهای ادبیات وحشت به تفاوت فضای فرهنگی توجه میکنیم؟ اینکه دستگاه ذهنی و اضطراب نوجوان ایرانی با فضای ذهنی و اضطراب کودکان اروپای شرقی تفاوتی ندارد و آیا مترجم و یا ناشر به این تفاوتها توجه کرده یا خیر؟ همچنین در بحث زبان و عدم تسلط بر آن، نابلدی برخی ناشران به دلیل فضای اقتصادی حاکم باعث دمیدن بر آتش این نابلدی میشود و نویسنده را به ابزار برای تخریب زبان مادری تبدیل میکند.
علاقه و استقبال غیر قابل انکار نسبت به ادبیات وحشت
در ادامه این سمینار حمیدرضا شاهآبادی ضمن ابراز خرسندی از حضور در این برنامه در هفته ملی کودک گفت: امروزه نوجوانان ایرانی مانند بیشتر نوجوانان دنیا، در حال نشان دادن علاقه به ادبیات وحشت هستند و این موضوع باعث شده که ناشران حجم زیادی از کتابها با این موضوع را وارد بازار کنند. طبیعتا وقتی حجم آثار در یک موضوع زیاد میشود قطعاً آثار خوب و بد با هم به بازار میآید و ما با این سوال مواجه میشویم که آیا باید کودکان ما این آثار را بخوانند یا آیا باید جلوی انتشار این آثار را گرفت و یا سوالاتی از این دست که در نهایت ما را برای چاره اندیشی در این برنامه گردهم آورده است.
وی افزود: ما در وهله اول با یک واقعیت مواجه هستیم و آن علاقه و استقبالی است که نسبت به این کتابها وجود دارد که نمیتوان به هیچ وجه منکر آن شد؛ بنابراین گمان میکنم بهترین کار این است که به جای نفی موضوع بیاییم و از آن به عنوان یک فرصت استفاده کنیم. در یکی دو دهه اخیر این جریان در تمامی کشورهای دنیا و در ایران رشد پیدا کرده و در عمده آثاری که امروز در این حوزه ترجمه میشود و به دست ما میرسد آثار ترجمه از اروپا و آمریکا است.
این پژوهشگر با اشاره به برخی دیدگاههای موجود در حوزه ادبیات وحشت گفت: ما با گونهای مواجه هستیم که احساس میکنیم یک پدیده خارجی است، اما واقعا اینگونه نیست ما در ریشههای ادبیات فارسی نمونههای بسیاری از ادبیات وحشت را در قالب داستانهای وحشتناک و شگفت داریم؛ کتابهایی مانند «فرج بعد از شدت»، «هزار و یک شب» و یا داستانهایی مانند «مسجد مهمان کش»، داستانهای مثنوی مولوی و یا هفت پیکر نظامی هرکدام رگههایی از داستانهای شگفت و ترسناک را در خودشان دارند. بر این اساس ادبیات فارسی میراثی از ادبیات و داستانهای وحشت را دارد و ما میتوانیم به داشتههای گذشته خودمان مراجعه کنیم.
لذت بردن از تجربه وحشت کنترل شده برای کودکان
آقای شاه آبادی در ادامه به بیان برخی ویژگیهای ادبیات وحشت پرداخت و گفت: ویژگیهای خاصی در ادبیات وحشت وجود دارد که باعث میشود خواننده از آن بهره بیشتر داشته باشد. این گونه ادبیات حسهای مختلف شما را تحت تاثیر قرار میدهد و جلب داستان میکند و ما را در موقعیتی قرار میدهد که میتواند ترس، اضطراب و دلهره دیگران را ببینیم در شرایطی که خودمان احساس امنیت میکنیم. یعنی ما خودمان در یک اتاق آرام و ساکت بدون هیچ مشکلی نشستهایم و در حال خواندن شرح وقایع هولناکی هستیم که بر شخص دیگری میگذرد. این موضوع به ما این امکان را میدهد که در عین داشتن امنیت خاطر، در احساسات آن فرد شریک شویم و حس امنیت خودمان را بیشتر درک کنیم و از آن هم لذت ببریم.
وی در این باره توضیح داد: انسانها به هر دلیل از آزار کنترلشده خودشان لذت میبرند؛ بخشی از لذتی که ما از ادبیات وحشت میبریم به دلیل این است که ما میتوانیم در تجربه آزار و دلهره دیگران شریک شویم از نظر فیزیولوژیک مشخص شده که در بدن ما انسانها بخشی وجود دارد که از آن به عنوان «اعصاب آینه ای» یاد میشود. در واقع اعصاب آینهای به ما این امکان را میدهد که در تجربههای دیگران سهیم شویم و تاثیر آن تجربه را در خودمان داشته باشیم. نکته مهم در این میان این است که ثابت شده این تأثیری که بر روی اعصاب به وجود میآید در آینده هم باقی میماند و اینگونه نیست که در یک لحظه وجود داشته باشد و شما تا آخر عمر این تجربه را خواهید داشت، گویی که خودتان این تجربه را لمس کرده اید.
این نویسنده تصریح کرد: بر این اساس ما میتوانیم با داستان کودکانمان را در فضای مختلف قرار دهیم و سرد و گرم روزگار را به آنها بچشانیم و امکان شریک شدن در فضاهای مختلف را به آنها بدهیم و از آنها یک انسان پخته بسازیم. اگر ما امروز در پارک هایمان ترن هوایی و تونل وحشت داریم تا یک ترس کنترل شده را به فرزندانمان هدیه کنند، در داستان هم میتوانیم همین شرایط را داشته باشیم؛ پس میتوانیم بگوییم که ادبیات وحشت چیزی است که ما ذاتا از آن لذت میبریم و این لذت چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت.
ویژگی خاص ادبیات وحشت برای انتقال پیام
آقای شاهآبادی با اشاره به قابلیت بالای انتقال پیام و مفاهیم از طریق ادبیات وحشت گفت: اگر ما بتوانیم به شکل صحیح از ادبیات وحشت استفاده کنیم، میتوانیم حرفها و دلهرههای نهفته در ذهن بچهها را بیرونی کنیم و از طرف دیگر با هیجان و وحشت کنترل شده احساس لذت را برای آنها فراهم کنیم تا در نهایت این امکان فراهم شود که پیامها و حرفهای مناسبی مورد نظر را به بچهها منتقل کنیم؛ بسیاری از موضوعات مهم و اساسی که ممکن است بچهها در شرایط معمول به سراغ آنها نروند را میتوان در قالب ادبیات وحشت برای آنها بیان و منتقل کرد.
وی ادامه داد:، اما از سوی دیگر بعضی از داستانهای وحشت که در کشورمان منتشر میشود حکم تونل وحشت و یا همان ترن هوایی در پارک را دارد، تنها با یک هیجانی که میآید و میرود و در انتها چیزی برای خواننده نمیماند و مخاطب صرفاً در مسیر صحنههای وحشت انگیز مشمئز کننده قرار گرفته که در نهایت چیزی را بر جا نمیگذارد. از سوی دیگر نیز اگر این تونل وحشت برای شما کنترل نشده باشد میتواند برای شما ترس، نگرانی، اضطراب بی دلیل و بی خوابی شبانه همیشگی را ایجاد کند؛ اتفاقی که در بسیاری از جوانان و نوجوانانی که زیاد فیلم و داستانهای ترسناک میبینند، مشاهده میشود.
این پژوهشگر حوزه ادبیات کودک و نوجوان تاکید کرد: ادبیات وحشت به عنوان یک ژانر ادبی خوب است و ما باید از آن استفاده کنیم، اما به شکل منطقی و کنترل شده؛ ما باید آثار مناسب در این حوزه را با دقت نظر پیدا و به بچهها معرفی کنیم تا از تجربیات آن بهرهمند شوند و از سوی دیگر نویسندگان ایرانی هم باید بیشتر به سمت تالیف این گونه ادبی بروند. معمولاً این تصور در نویسندگان وجود دارد که ادبیات ژانر وحشت را در ادبیات عامه پسند طبقهبندی میکنند و قلم زدن در این حوزه برای آنها کسر شأن خواهد بود و بیشتر ترجیح میدهند در حوزه آنچه که ادبیات نخبه گرا عنوان میشود قلم بزنند.
وی ادامه داد: به همین دلیل نویسندگان ما ترجیح میدهند که داستانپردازی نکنند و قصه نگویند و این موضوع باعث شده که ما با یک ناتوانی برای در تعریف قصه مواجه باشیم. به همین دلیل خوانندگان هم از خواندن داستانهای ما لذت نمیبرند و داستانخوانی گاهی اوقات به یک فرآیند خسته کننده و غیر لذت بخش تبدیل میشود که اصلا مطلوب نیست.
بهرهمندی از تجربیات دیگر کشورها در حوزه ادبیات وحشت
آقای شاه آبادی در پاسخ به این پرسش که «تا کجا باید به سلیقه مخاطب احترام بگذاریم؟» گفت: به نظر من باید همه جا به سلیقه مخاطب احترام بگذاریم و چیزی جز نیاز و سلیقه مخاطب را در نظر نگیریم؛ اما باید به ریشههای سلیقه مخاطب توجه داشته باشیم و نه به بروز ظاهری و سطحی آن. چرا که قرار است خواننده با این اثر ارتباط برقرار کند و باعث ارتقاء سطح سلیقه او شود. وقتی جوانان و نوجوانان ما به ادبیات وحشت علاقه دارند یعنی به شگفتی به سوال به صحنههای تاثیرگذار علاقهمند هستند و ما باید به اینها توجه کنیم و ادبیات وحشت نوجوان نباید چیزی جز پرداختن به این ریشهها باشد.
این نویسنده همچنین درباره تفاوت فضای فرهنگی در آثار ترجمه شده در این حوزه گفت: باید این موضوع را در نظر بگیریم که وقتی به سراغ ترجمه آثار خارجی میرویم، طبیعتا به دنبال چیزی میرویم که خودمان نداریم و برای ما جذاب است. اما باید به این نکته مهم توجه کنیم که نباید به سراغ ادبیاتی برویم که میتواند به ادبیات ما لطمه بزنند. اما به طور کلی هیچ ملتی خود را از تجربه ملتهای دیگر بی نیاز نمیداند و معتقدم باید به سمت آثار خارجی رفت، اما آگاهانه؛ یعنی آثار خوب و فرهیخته و تاثیرگذار را برای ترجمه انتخاب کنیم.
استفاده از ترس به عنوان ابزار آموزش
ادامه این سمینار با سخنان محمد قصاع همراه بود که وی درباره سابقه ادبیات وحشت در جهان گفت: اگر امروز ادبیات وحشت در اروپا و آمریکا اینگونه مورد اشتیاق و استقبال جوانان و نوجوانان قرار گرفته است بی دلیل نیست و این گونه نیست که این اشتیاق یک باره رخ داده باشد. بنده معتقدم که ادبیات وحشت به آن زمانی که زبان اختراع و ابزاری برای انتقال تجربهها تبدیل شد، بازمیگردد. این تجربهها توسط بزرگترها به کوچکترها منتقل میشد تا به بچهها یاد دهند چگونه با سختیهای طبیعت و زندگی روبهرو شوند. از همان زمان ادبیات وحشت که از زیر مجموعههای ادبیات گمانهزن است شکل گرفت.
وی با اشاره به تفاوت میان مفهوم «وحشت» و «ترس» گفت: ترس یکی از مهمترین ابزارهای ادامه حیات است که انسان به کمک آن میتواند از حیات خود حفاظت کند. موضوعی که حتی میتوان آن را در رفتار یک کودک چند ماهه نیز مشاهده کرد. به عنوان مثال والدین برای محافظت از کودک برای در امان ماندن از حرارت یک اجاق گاز، با ایما و اشاره حس ترس از آتش و حرارت را به کودک منتقل میکنند. در این جا ما از ایجاد ترس در کودک استفاده میکنیم و یک نکته را به او آموزش میدهیم. بر این اساس ترس میتواند ابزار مناسبی برای آموزش برخی مسائل به کودکان باشد.
آقای قصاع ادامه داد:، اما وقتی کودک بزرگتر میشود این آموزشها متفاوت میشود و ترس از مسائل شناخته شده، به مسائل ناشناخته تبدیل میشود. دقیقا چیزی که در ادبیات وحشت و فیلمهای ترسناک وجود دارد که باعث ایجاد حس ترس میشود همین است و حدود۸۰ درصد موارد حس روبرو شدن با ناشناختهها این حس را برمیانگیزد؛ مسائلی مانند ارواح؛ هیولا ها؛ شیاطین؛ جادوگران بد، موجودات ناشناخته، دراکولا ها، گرگینهها و زامبی ها.
امکان عدم تناسب کتابهای ادبیات وحشت برای مخاطبان داخلی
این پژوهشگر با تاکید بر لزوم کنترل خوراک ذهنی کودکان گفت: از آنجا که امروز طیف وسیعی از کتابهای حوزه ادبیات وحشت در بازار منتشر شده است، کتابداران باید توجه داشته باشند زمانی که کودک یا نوجوانی برای دریافت کتاب در این ژانر به کتابخانه مراجعه میکند، یک اخطار کوچک به آنها بدهید که این کتاب در ژانر وحشت است و اگر علاقه دارید بخوانید و اگر احتمالا ظرفیت مراجعه کننده را با محتوای کتاب متناسب ارزیابی نشد، او را از خواندن آن کتاب منصرف و کتاب دیگری به او معرفی کنید. از سوی دیگر والدین نیز باید بر اساس ظرفیت، علایق و ترسهای فرزندانشان، آنها را راهنمایی کنند.
آقای محمد قصاع ترجمه و انتشار برخی آثار غربی در حوزه ادبیات وحشت را نامناسب برای کودکان و نوجوانان ایرانی دانست و گفت: نویسندگان غربی و خارجی بر اساس فرهنگ، تاریخ و پیش ذهنیت مخاطبان خود آثارشان را خلق میکنند؛ ممکن است در فرهنگ آنها یکسری موجوداتی مانند خون آشام وجود داشته باشند که مخاطب و نویسنده غربی با آنها آشنا باشند و شاید مخاطب به دلیل سابقه ذهنی خود از خواندن این آثار دچار وحشت عمیق نشود، اما ممکن است مخاطب ایرانی با خواندن آن دچار اضطراب بیش از حد شود.
وی افزود:، اما متاسفانه امروز بسیاری از آثار ترجمه ادبیات وحشت به جای این که با دیدگاه فرهنگی انتخاب و ترجمه شوند با دیدگاه اقتصادی چاپ و منتشر میشوند. امروز آثار ترجمه در این حوزه بسیار بیشتر از آثار تالیفی است، موضوعی که البته در آثار علمی تخیلی و سایر گونههای ادبی نیز به چشم میخورد. این موضوع به ساختار صنعت نشر ما بازمیگردد.
ضرورت ایجاد تعادل میان وحشت و آرامش خاطر در آثار ادبی
آقای محمد قصاع با تاکید بر لزوم رعایت تعادل میان وحشت و امنیت در نگارش آثار حوزه ادبیات وحشت گفت: اگر این تعادل برقرار نشود مطمئنا این آثار میتواند برای کودک آسیب زننده باشد؛ لذا این نکته را نویسندگان ایرانی باید توجه کنند که اگر یک اثر ترسناک مینویسند باید وزنه مقابل آن را که آسودگی خاطر و امنیت است، در کنار آن قرار دهند تا یک تعادل برقرار شود. به طوریکه حتی در کارتونهایی که با موضوع دراکولا و ارواح ساخته میشوند، این تعادل و احساس امنیت مشهود است.
این نویسنده درباره برخی دلایل آسیب زا بودن برخی آثار ادبیات وحشت گفت: بیشترین آثار تولید شده در ژانر وحشت برای بزرگسالان است و بیش از ۸۰ درصد افرادی که در اروپا و آمریکا زندگی میکنند دست کم سالی یکبار فیلم ژانر وحشت میبینند و یا کتابهای ژانر وحشت مطالعه میکنند و البته برخیها به صورت هفتگی این کار را انجام میدهند. حال این سوال پیش میآید که چرا این موضوع برای آنها آسیب زا نیست؟ این موضوع به این دلیل است که آنها دارای یک پیش زمینه ذهنی نسبت به دراکولا، خون آشامها و زامبیها هستند، اما از آنجا که نوجوان ایرانی ما این پس زمینه ذهنی را ندارند ممکن است این موضوع برای آنها آسیب زا باشد.