با حضور جمعی از هنرمندان
مراسم تشییع و تدفین پیکر فتحعلی اویسی برگزار شد
مراسم تشییع و تدفین پیکر هنرمند فقید فتحعلی اویسی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) با حضور جمعی از هنرمندان و هنردوستان برگزار شد.
به گزارش خ
برگزاری صدا و سیما؛ پیکر هنرمند فقید زنده یاد فتحعلی اویسی در کنار مزار محمود اختیار شاعر و نویسنده ایرانی به خاک سپرده شد. استاد فتحعلی اویسی، پس از یک دوره بیماری و برغم تلاش گروه درمانی ، بر اثر خونریزی مغزی صبح سه شنبه دار فانی را وداع گفت.
فتحعلی اویسی متولد سال ۱۳۲۴ بود. او فارغالتحصیل کارگردانی و بازیگری سینما از دانشگاه ایالتی تگزاس بود و آغازِ فعالیت سینماییاش، با بازی در فیلم قدغن از علیرضا داوودنژاد در سال ۱۳۵۷ رقم خورد.
فتحعلی اویسی در ۲۱ دی ۱۳۲۴ خورشیدی در قم دیده به جهان گشود. بعد از پایان دوره تحصیلی رشته کارگردانی را برای ورود به دانشگاه انتخاب کرد، وی توانست این رشته را از دانشگاه ایالتی تگزاس با موفقیت پشت سر بگذارد. اویسی در خصوص چگونگی مهاجرت به آمریکا گفته است: سال ۱۳۴۵ خورشیدی در ۲۱ سالگی با حمید سمندریان یک تله تئاتر کار کردم تا اینکه سال ۴۸ – ۱۳۴۷ دو سال پیاپی در دانشکده هنرهای زیبا در امتحان کتبی رد شدم. در نهایت تصمیم گرفتم تا برای ادامه تحصیل به آمریکا بروم و به این ترتیب تا ۱۳۵۵ خورشیدی به مدت هشت سال آنجا درس خواندم. اویسی پس از اتمام تحصیل عضو سیمای جمهوری اسلامی ایران شد و از دهه ۱۳۶۰ در فیلمهای بسیاری نقشآفرینی کرد.
ورود به عرصه سینما و هنر
این هنرمند نام آشنا آغازِ فعالیت سینمایی خود را با بازی در فیلم قدغن به کارگردانی علیرضا داوودنژاد در ۱۳۵۷ خورشیدی آغاز کرد. از دیگر فیلمهای سینمایی که اویسی در آن به نقش آفرینی پرداخت، میتوان به هیجو، جهان پهلوان تختی، مومیایی ۳ اشاره کرد. او در «ناخدا خورشید» به کارگردانی ناصر تقوایی نقش سرهنگ تبعیدی را برعهده داشت، ۲ سال بعد در «سرب» کیمیایی حضور پیدا کرد و در «هامون» و «بانو» داریوش مهرجویی هم به نقشآفرینی پرداخت.
بدون شک مطرح و محبوب شدن بیش از پیش اویسی به دلیل هنرنماییهای وی از قاب تلویزیون بود. این هنرمند در مجموعههای تلویزیونی شهر قشنگ، دارا و ندار، زیرزمین، تنهاترین سردار و ... به ایفای نقش پرداخته بود. اما شهرت اویسی و محبوبیت فراگیرش برمیگردد به تصویری متفاوت که از این بازیگر آثار اغلب جدی در سریال بدون شرح به کارگردانی مهدی مظلومی ساخته شد. اویسی در نقش کیومرث کاووسی درخشید، از خود تواناییهای کمیک سطحبالایی نشان داد و با اصطلاحات و زبان خاصش در اوایل دهه ۱۳۸۰ ستاره تلویزیون شد. نخستین نکتهای که به محض شنیدن اسمش به ذهن هر مخاطبی خطور کند، تکیه کلامها و خندههای معروف و بامزه اش باشد، «دیجیتالم کجا بود؟» یا «دوگوله» یا «توجه نکردی چی گفتم» که از آن دسته کلماتی بودند که تا مدتها بین مردم دهان به دهان میچرخیدند و کهنه هم نمیشدند. بعد از آن نقش آفرینی در سریال ۹۰ قسمتی «باغچه مینو» در نقش اصلی یک سریال طنز سبب محبوبیتش گردید. او تیتراژ پایانی باغچه مینو را هم خواند و حتی بابت صدای دلنشینش مورد توجه قرار گرفت. ۲ سال بعد از شروع این روند، همین موفقیتها در یک سریال کمدی دیگر باز هم به کارگردانی مظلومی تکرار شد؛ «کمربندها را ببندیم» دوباره اویسی را در نقش آقای ملکی صاحب ملکی ایرلاین در کنار امیر جعفری و لاله صبوری قرار داد تا اویسی این سالها را در اوج سپری کند.
در حقیقت کارنامه هنری فتحعلی اویسی ۲ روی کاملا متضاد داشت. یک روی تا اوایل دهه هشتاد بود. کارکتری خشن، بی اعصاب و مرموز که برای فیلمهای تاریخی؛ از سرداران مغول گرفته تا سرداران لشکر معاویه و یزید نقش آفرینی میکرد. روی دیگر سکه فتحعلی اویسی پس از سریال بدون شرح و باغچه مینو بود که در اوایل دهه هشتاد، او را به محبوبترین کمدین ایران مبدل کرد. یک تغییر چهره تاریخی در سینمای ایران. او از یک چهره با ایفای نقشهای منفی در سینمای ایران به محبوبترین و با مزهترین کارکتر یک دهه تلویزیون و سپس سینمای ایران مبدل شد. نوع حرف زدنش، بداهه گوییهای استثنایی اش، صدای مخملی، خندههای انفجاری او در ذهنها به یک چهره محبوب در تلویزیون ایران مبدل کرد. خسرو امیرصادقی تهیهکننده و بازیگر سینما و تلویزیون در این خصوص میگوید: فتحعلی اویسی از مهارت خاصی در بازیگری برخوردار بود. از این جهت هیچوقت قبول نمیکرد در یک نوع بازی و ژانر و نوعِ سریال و فیلم باقی بماند. به همینخاطر است که شما میبینید در ناخدا خورشید آن نقش را دارد و در بدون شرح نقشی به نام "کاووسی" و در جای دیگری با مهدی فخیمزاده آن نقشها را از خودش به جا میگذارد و در سالهای آخر عمرش هم بیشتر در کارهای طنز او را میبینیم. اینها همه به خاطر جهانبینی بود که فتحعلی اویسی در فضای کاریاش به آن اعتقاد داشت که بازیگر باید در هر نقشی بتواند هنرنمایی کند. "
از دیگر بازیهای وی که از خاطرهها نخواهد رفت بازی در سریالِ «تنهاترین سردار» به کارگردانی مهدی فخیمزاده و نقش «رجاء ابن ابی ضحاک» در سریال "ولایت عشق" هستند که وی در آنها درخشید.
وی چند فیلم را هم کارگردانی کرد، برای نمونه در ۱۳۷۱خورشیدی فیلم مریم و میتیل را ساخت. اویسی البته از جمله کارگردانهای برجسته سینمای ایران نبود، اما از سال ۱۳۵۴خورشیدی دستی در ساخت مستندهای علمی داشت و طی دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ هم چهار فیلم بلند داستانی کارگردانی کرد. اویسی علاوه بر فعالیت در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون، دستی نیز در امر خوانندگی نیز داشت و آلبوم موسیقی به نام «خونه دل» را منتشر کرد. صدای وی به دلیل لحنی خاص، دلنشین بود و طرفدارانی نیز پیدا کرد. همچنین قطعه؛ میزند باران به شیشه؛ هم شهرت زیادی یافت.
جوایز و افتخارات
اویسی در ۱۳۶۵ خورشیدی کاندید لوح زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم ناخدا خورشید در دوره ۵ جشنواره فیلم فجر و همچنین در سال ۱۳۶۷ کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم سرب در دوره ۷ جشنواره فیلم فجر شد.
واکنش برخی کاربران فضای مجازی به کما رفتن فتحعلی اویسی
کما رفتن فتحعلی اویسی باعث شد تا بسیاری از کاربران فضای مجازی واکنش نشان دهند، آنها ضمن تمجید از این هنرمند توانا نوشتند: «در خبرها خواندم که فتحعلی اویسی در پی سکته مغزی به کما رفته و حالش مساعد نیست؛ یهو یاد سریال کمربندها را ببندیم و ملکی ایرلاین افتادم...». «واقعا فتحعلی اویسی ۲۰ سال از زمانه جلوتر بود» دیگری نوشت: «فتحعلی اویسی قطعا یکی از معدود شمایلهای اساسی کمدی تو ایران هست که بسیار کمتر از آن که باید قدر دید»
خاموشی
سرانجام این هنرمند محبوب و توانا در ۱۳ مهر ۱۴۰۰ خورشیدی دیده از جهان فروبست. مهرداد هاشمی مدیرعامل بیمارستان لاله علت درگذشت فتحعلی اویسی این گونه ذکر کرد: متاسفانه آقای اویسی دچار خونریزی مغزی و به دنبال این مساله، دچار کاهش سطح هوشیاری شده بودند. به اورژانس بیمارستان لاله ارجاع شدند و بلافاصله اقدامات تشخیصی و درمانی انجام و بیمار به اتاق عمل برده شد. تحت عمل جراحی مغز و دستگاه تنفس مصنوعی قرار گرفتند، ولی متاسفانه به دلیل وسعت خونریزی داخل مغز و از بین رفتن بخش زیادی از بافت مغز، نتیجه مثبتی حاصل نشد و علیرغم تلاش شدید کادر درمان، ایشان را از دست دادیم.
فتحعلی اویسی درباره مرگ و سنگ قبرش چه گفت؟
زنده یاد فتحعلی اویسی دوست نداشت در میانه یک پروژه سینمایی یا تلویزیونی از دنیا برود. او سالها پیش گفته بود دوست دارد در پایان یک پروژه بمیرد که به آن کار لطمهای نخورد.
شادروان اویسی ازجمله کسانی بود که دلش نمیخواست در رختخواب بیفتد و دوست داشت ارتباطش با جهان هستی یکباره قطع بشود.
زنده یاد فتحعلی اویسی هم یکی از هنرمندان حاضر در کتاب «سنگ قبر» است.
«سنگ قبر» کتابی است که به کوشش آقای پوریا تابان گردآوری شده و در بر دارنده نظرات ۱۵۶ چهره مشهور هنری درباره مرگ است.
زنده یاد اویسی که دیروز، ۱۳ مهر ماه درگذشت، در این کتاب گفته بود: دوست دارم در پایان یک کار و هنگامی که لطمهای به آن نخورد، بمیرم. سینمایی یا تلویزیونی، فرقی نمیکند.
زنده یاد اویسی گفته بود؛ سکته کنم، بد نیست. بالاخره مرگ راهی است که باید رفت. دوست ندارم در رختخواب بیفتم. دوست دارم ارتباطم با جهان هستی یک دفعه قطع شود.
او همچنین در پاسخ به این پرسش که دوست دارید روی سنگ قبرتان چه بنویسند؟ گفته بود: باید بنویسند. من خودم چیزی ندارم بنویسم. بالاخره دوستانمان چیزی پیدا میکنند که با من هماهنگی داشته باشد و روی سنگ قبرم بنویسند.