پخش زنده
امروز: -
محرمی که گذشت، با همه غربتی که گمان می شد، داشته باشد, غریب نماند و هر کس هر طور می توانست از آن بهره برد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ فهیمه مادر جوان این خانواده ۴ نفره می گوید: هر سال دهه اول محرم ، هیئت بودیم؛ امسال اما به خاطر شرایط و قرنطینه بودن همسرم به دلیل کرونا خیلی دلمان گرفته بود به پسرم متین گفتم بیا یک کاری بکنیم؛ بعد شروع کردیم با وسایلی که در خانه داشتیم کار هنری تولید کردیم؛ هر شب سعی کردیم با وسایل محدودی که داشتیم کار را بهتر کنیم. کرونای پدر خانواده، بهانه ای شد تا مادر دست به ابتکار بزند و با چند نقاشی ساده و تکنیک نور و سایه صحنه های آشنای عاشورا را بازسازی کند. مامان فهیمه توضیح می دهد: اول نقاشی ها را روی مقوا می کشیدیم و دورگیری می کردیم؛ بعد فضا را کامل تاریک کردیم که هیچ نوری نباشد؛ با استفاده از چراغ قوه عکس و سایه مقواها را روی دیوار می انداختیم؛ به همین ترتیب برای هر شب یک داستان درست می کردیم.
اتفاقی که با اشتیاق بچه ها به ثمر نشست تا پیام عاشورا متناسب با سن و سلیقه آنها در خاطرشان تثبیت شود.
فهیمه سادات کشمیری ادامه می دهد: اوایل محرم بود که شنیدن یک سخنرانی انگیزه ام را بیشتر کرد؛ اینکه گفتند هر کسی با هر مهارتی دارد می تواند برای دین کار فرهنگی کند؛ و این باعث شد که من از شب دوم و سوم این کار را جدی تر دنبال کنم و سعی ما بر این بود که هر شب یک کم از شب گذشته بهتر باشد.
او ادامه می دهد: برای بچه ها تجربه شیرینی بود؛ متین در ذهنش خیلی پرسش ایجاد شد و این برای من خیلی ارزش داشت.
صدای متین پسر یازده ساله خانواده که نشست بر تصاویر, اتفاق متفاوت تر رقم خورد؛ و صفا و سادگی این صدای دلنشین خیلی ها را با خودش همراه کرد.
خانم رمضانی مادربزرگ متین توضیح می دهد: متین مانند اسمش همیشه متین بوده؛ بچه آرامی بوده؛ اما طرز صحبت کردن و شعر خوانی اش خیلی محسوس از روز اول تا روز پنجم محرم تغییر می کرد؛ شعرها را با حالت های مختلف صدایش اجرا می کرد و می دانست کجا باید صدا را بالا ببرد و کجا پایین بیارد که تاثیر گذار تر باشد؛ این اتفاق خوبی بود که افتاد و شاید من خودم روضه علی اکبرش را چندین بار گوش کردم و گریه کردم.
ویدئوها بعد از بارگذاری در فضای مجازی، مشتری های این مجلس خانوادگی را زیاد کرد. فهیمه سادات مادر متین می گوید: خیلی خوشحال شدم که از طیفهای مختلفی بازتاب گرفتم و همین هم مرا در این مسیر بیشتر تشویق کرد.
متین و خواهرش طنین حاصل زندگی مشترک مامان فهیمه و بابا سعید هستند؛ پدر اگر چه بیشتر در سفر و ماموریت به سر می برد, مهر و حمایت هایش اما همیشه شامل حال خانواده اش شده است.
مامان فهیمه می گوید: من ۳۱ سال دارم و حدود ۱۴ سال است ازدواج کردم؛ حتی دانشگاهم را هم همراه با متین رفتم؛ الان هم که اینجا هستم نتیجه حمایت صددرصدی همسرم بوده؛ هر چند گاهی ممکن است به خاطر کارشان از ما دور باشند.
مامان فهمیه علاوه بر داستان های عاشورایی, با استفاده از کار دستی, نقاشی و شعرخوانی متین و طنین محتواهای شاد کودکانه هم تولید می کند.
او معتقد است: بچههای ما ضرب المثل های فارسی را آن طور که باید بلد نیستند و چیزهایی که باید سینه به سینه از نسل های قبل به ما رسیده باشد خیلی کم رنگ شده. بچه ها درگیر کارتون های غربی که رنگارنگ ترند، می شوند؛ باید یک کاری بکنیم؛ من خیلی دوست دارم در زمینه شاهنامه و کلیله و دمنه و ضرب المثل های فارسی کاری کنم؛ اما دائما نمی توانم کار کنم؛ چون نمی خواهم فشاری روی بچهها بیاورم؛ هر موقع خودشان اعلام آمادگی کنند کار انجام می دهیم یعنی به طور مرتب نمی توانم چون نمی خواهم فشاری به آنها وارد شود.
همه آنچه به گفته مادر, در کنار یادگیری, اعتماد به نفس و خلاقیت بچه ها را هم تقویت کرده است . تمام اشتیاق امروز این مادر جوان به آشنا کردن فرزندانش با مفاهیم دینی- فرهنگی ریشه در روزهای کودکی اش دارد. روزهایی که در حسینیه پدربزرگ تجارب رقم می خورد.
می گوید: پدربزرگم خیمه برپا میکرد, به مناسبت هر روز نمادهای همان روز را تهیه می کرد و این باعث شد دوست داشته باشم بچهها هم این تجربه را در کنار من و پدرشان به دست بیاورند.
روزهایی که حالا در کودکی متین و طنین هم تکرار می شود تا آن ها هم این حس خوب را تجربه کنند. برای رشد فکری و معرفتی بچهها چه مکتبی بهتر از عاشورا و چه فرصتی بهتر از این روزهای کرونایی؛ این همان چیزی است؛ که در خانه هر کدام از ما می تواند رخ بدهد و با خودش کلی اتفاق مبارک به همراه بیاورد.
موفقیت در این راه تا بی نهایت ادامه دارد با بی نهایت مهارت و انگیزه برای شکوفایی استعداد فرزندان ایران زمین.
ان شاءالله
زینب چخماقی
خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما