پخش زنده
امروز: -
میگوید مثل پدرم اگر تجربه حالا را داشتم زودتر از بیست سالگی ازدواج میکردم!
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ ۲۳ سال سن دارد؛ نجابت، وقار و اصالت از چهره اش پیداست؛ در یکی از محلات جنوبی شهر ساکن است؛ با صورتی خندان و بسیار خوش رو به استقبال ما آمد؛ منزلش کوچک، اما بسیار ساده و زیباست؛ هماهنگی رنگ و سادگی چیدمان وسایل منزل از همان ابتدا خودنمایی میکند؛ فاطمه با سینی شربت آماده پذیرایی شد؛ همسرش نبات را در آغوش گرفته و از حضورمان خوشحال است.
برای تهیه گزارش ازدواج آسان به منزلشان رفته بودیم؛ به او گفتم آقای صانعی در اوج گرانی و تورم چطور جرات کردید زندگی مشترک تشکیل دهید؛ که گفت؛ بچگی کردم! همین جواب کافی بود تا صدای خنده همه در منزل بلند شود.
بعد از پذیرایی بلافاصله آماده مصاحبه شدیم؛ فاطمه از روزهایی که آماده زندگی مشترک میشد برایمان گفت. کلامش گرم و صادقانه بود. شنیدن زوایای داستان زندگی زوج دهه هفتادی که با توکل بر خدا قدم در راه باهم بودن گذاشته بودند برایم بسیار جذاب بود.
وقتی از او سوال کردم سال ۹۸ با وجود همه مشکلات اقتصادی زندگی مشترک را آغاز کنید، پاسخ داد:
بلافاصله بعد از عقد قمیتها بالا رفت و تورم شدیدی حاکم شد. نگران بودیم و استرس گرفتیم که چطور میتوانیم در این شرایط به جلو حرکت کنیم. اما توکل بر خدا تنها دلگرمی مان بود؛ وقتی خواستم برای خرید جهیزیه اقدام کنم تصمیم گرفتم هر وسیلهای که تهیه میکنم مورد نیاز زندگی مشترکمان باشد. خیلی دقت کردم، ولی با همه حساسیتی که به خرج دادم باز هم در این رابطه خیلی موفق نبودم، چون حالا که به زندگی ام نگاه میکنم میبینم یک سری وسایل خریده ام که هرگز به کارم نیامده است.
از همسرش آقای صانعی سوال کردم آیا شما خیلی ثروتمند هستید؛ با خنده جواب داد: اگر منظورتان مسائل مادی است نه! اما ثروتهای زیاد دیگری در اختیار دارم! او هم مثل فاطمه صادقانه از روزهای ابتدایی ازدواج وقتی که ۲۶ سال داشت، صحبت میکرد.
او گفت: برای شروع زندگی مشترک به خدا توکل کردم؛ اما به تواناییهای خودم هم ایمان داشتم. میدانستم با کار و تلاش میتوانم در آیندهای بسیار نزدیک زندگی خوبی برای همسر و فرزندانم بسازم. اما یک نکته بسیار مهم وجود داشت و آن این بود که نه من و نه همسرم انتظار اینکه در روزهای ابتدایی زندگی بتوانیم همه چیز را فراهم کنیم، نداشتیم! در این رابطه خانوادهها نیز همراه بودند؛ خانواده همسرم هیچ فشاری روی من نیاورد. خانواده من هم هیچ صحبتی از تهیه جهیزیه و مسائلی از این دست نکردند. هر چه بود دغدغه شان سر و سامان گرفتن ما برای شروع زندگی مشترک بود.
در ادامه فاطمه وارد بحث شد. نظر او درباره کسانی که به هر دلیلی به ویژه دلایل اقتصادی حاضر به ازدواج نیستند، قابل تامل بود: " من تعجب میکنم چرا میگویند ازدواج سخت شده! ازدواج آسان یعنی اینکه شما با حداقلها آغاز کنید و در ادامه برای بدست آوردن بیشترینها تلاش کنید و به هر آنچه که میخواهید برسید. "
نظر آقای صانعی هم شبیه همسرش بود. او خطاب به همه کسانی که در آستانه ازدواج هستند، ولی به دلایلی از این فرصت خود را محروم کرده اند، گفت: قرار نیست در بهترین منطقه تهران بعد از خرید بهترین مسکن و بهترین ماشین و بیشترین پس انداز مالی ازدواج کنید! عمر خیلی زود سپری میشود. حیف است با این نگاه زمان ازدواج را عقب انداخت.
۳ سال از ازدواج این زوج جوان میگذرد و حضور نبات ۱۰ ماهه زندگی مشترکشان را شیرینتر کرده است. حس پدر و مادر شدن برای این دو جوان بسیار زیباست؛ به طوری که نمیتوانند این حس را با واژهها تعریف کنند.
فاطمه میگوید؛ پدرم ۲۶ سالگی ازدواج کرد؛ او همیشه میگفت کاش زودتر ازدواج کرده بودم! من هم مثل پدرم فکر میکنم اگر تجربه حالا را داشتم قطعا زودتر از ۲۰ سالگی ازدواج میکردم. زندگی مشترک با همه چالشها و مشکلات شیرینی بسیاری دارد.
به همه جوانها پیشنهاد میکنم سخت نگیرند؛ آسان شروع کنند و وارد زندگی مشترک شوند. قول میدهم پشیمان نمیشوند.