به گزارش
گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، پزشکان، دانشمندان، مأموران سازمانهای اطلاعاتی و مقامات دولتی مدتهاست در تلاشاند تا علت آنچه که «سندروم هاوانا» خوانده میشود را پیدا کنند.علت این پدیده واقعاً چیست و چه کسی مسئول آن است؟
اغلب با یک صدا شروع میشود. صدایی که فرد درگیر نمیتواند خیلی خوب آن را شرح دهد. «صدای وزوز»، «صدای ساییده شدنِ فلزات به هم»، «صدای گوش خراش سوراخ کردنِ چیزی»؛ اینها اصطلاحاتی هستند که افراد درگیر برای توصیف این صداها از آن استفاده کردهاند.
یک زن آن را صدایِ «نجوای آرام» به همراه فشار شدید در استخوان جمجمهاش توصیف کرده است و دیگری درد ضربانی احساس کرده است. آنهایی که صدا نشنیدهاید، احساس گرما یا فشار کردهاند. ولی کسانی که صدا شنیدهاند، پوشاندن گوشها هیچ کمکی به کم کردنِ صدا نکرده است. برخی از افرادی که دچار این سندروم شدهاند، هفتهها و ماهها دچار سرگیجه و خستگی بودند.
کوبا
سندروم هاوانا نخستینبار در سال ۲۰۱۶ در کوبا ظاهر شد. نخستین افرادی که دچار این سندروم شدند، مأموران سیا بودند که یعنی این پدیده مخفی ماند. اما، به تدریج، شایعه وجود چنین پدیدهای بر سر زبانها افتاد و نگرانیها گسترش یافت.
۲۶ نفر از کارکنان سیا و اعضای خانوادهشان گزارش دادند که به شکلی دچار این سندروم شدهاند. شایعه شده بود که برخی از همکاران میگفتند کسانی که از این سندروم شکایت دارند، دیوانه شدهاند همه چیز «مربوط به ذهنشان» است.
با گذشت ۵ سال از این واقعه تعداد افرادی که از این سندروم شکایت دارند، افزایش یافته و به صدها گزارش رسیده است. به بیبیسی ورلد، گفته شده است که در سراسر همه قارهها چنین گزارشهایی وجود دارد و بر عملکرد نیروهای آمریکایی در ورای مرزهای این کشور اثر گذاشته است.
پردهبرداری از حقیقتِ این ماجرا اکنون به الویت امنیتِ ملی در آمریکا تبدیل شده است و یکی از دولتمردان آمریکایی گفته که این پدیده یکی از پیچیدهترین چالشهایی بوده که به چشم دیده است.
شواهد به سختی به دست میآیند و برای همین نظریههای متناقضی درباره این پدیده وجود دارد. برخی آن را یک بیماری روانی توصیف میکنند و برخی دیگر آن را یک سلاح مخفی. اما بیشتر نظریات که تعدادشان در حال افزایش است علت آن را امواج مایکروویو میدانند.
در سال ۲۰۱۵، بعد از دهها سال دشمنی، روابط بین کوبا و آمریکا از سر گرفته شد. اما هنوز ۲ سال نگذشته بود که سندروم هاوانا سفارت آمریکا در کوبا را به تعطیلی کشاند. کارکنان سفارت نسبت به سلامتیشان ابراز نگرانی کرده و درخواست کرده بودند از کوبا خارج شوند.
در وهله نخست، این گمان مطرح شد که دولت کوبا یا یکی از جناحهای مخالفِ بهبود روابط بین این دو کشور مسئول این پدیده است و نوعی سلاح صوتی را برای این کار به خدمت گرفته است. اما با افزایش گزارشها مبنی بر شنیده شدنِ چنین صداهایی در سراسر جهان این نظریه رنگ باخت.
اما اخیراً احتمال دیگری مطرح شده است. احتمالی که ریشه در اعماق تاریک جنگ سرد و جایی دارد که علم، پزشکی، جاسوسی و ژئوپلتیک با هم تلاقی میکنند.
اثر فِرِی
وقتی جیمز لین، استاد دانشگاه ایلینوی، نخستینبار گزارشها درباره صداهای مرموز در هاوانا را شنید، به سرعت به امواج مایکروویو مشکوک شد. باور او فقط بر اساس تحقیقات علمی نبود بلکه بر اساس تجربه دستهاول خودش بود. او دهها سال قبل از چنین گزارشهایی، چنین صداهایی را شنیده بود.
از زمان پدیدار شدنِ امواج مایکروویو که در حدود جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد، گزارشهایی دریافت میشد مبنی بر اینکه مردمی که در نزدیکی رادارهای ارسال مایکروویو به آسمان بودند، میتوانستند صداهایی بشنوند. این درحالی بود که هیچ صدایی در فضا پخش نمیشد. در سال ۱۹۶۱، دکتر آلن فِرِی، مقالهای منتشر کرد و در آن شرح داد که این صداها ناشی از تعامل امواج مایکروویو با سیستم عصبی انسان است که باعث نامگذارِ این این پدیده به عنوانِ «اثر فری» شد. اما علتهای دقیق این پدیده و پیامدهای آن هنوز نامشخص است.
در دهه ۱۹۷۰، پروفسور لین، آزمایشهای خودش را در دانشگاه واشنگتن آغاز کرد. او در یک اتاق کوچک روی یک صندلی چوبی که با مواد جاذب پوشانده شده بود نشست و یک آنتن در پشتِ سرش قرار گرفت. او در دستش یک کلید نوری داشت. در بیرون از اتاق او یکی از همکارانش با فواصل تصادفی پالسهایی از امواج مایکروویو را از طریق آنتی که پشتِ سرِ پروفسور لین وجود دارد، به سمت او هدایت میکرد و اگر پروفسور لین صدایی میشنید، کلید نوری را فشار میداد.
یک پالس تکی صدایی شبیه بستن زیپ یا بشکن زدن داشت. وقتی پالسهایی پشتسرهم ارسال میشدند، صدایی شبیه آواز و جیغ پرندگان به گوش میرسید. این امواج صدا در خارج تولید نمیشدند بلکه فقط در درون سر او شنیده میشدند.
پروفسور لین باور داشت که انرژی از طریق بافت نرم مغز جذب میشود و در داخل سر به امواج فشار تبدیل میشود که مغز آن را به صورت صدا تفسیر میکند.
این زمانی رخ میداد که امواجِ پرقدرت مایکروویو به جای آنکه به اشکالِ ممتدِ کمقدرت - چیزی که شما از مایکروویوهای مدرن یا هر ابزار دیگری دریافت میکنید - تولید شوند؛ به شکل پالس تولید میشدند. پروفسور لین میگوید در جریان این آزمایش مراقب بود که شدت پالسها را خیلی بالا نبرد، چون «نمیخواست به مغزش آسیبی وارد کند.»
او در سال ۱۹۷۸ متوجه شد تنها کسی نیست که به این مطالعات علاقه دارد و دعوتی غیرمعمول برای بحث درباره مقاله آخرش از سوی جمعی از دانشمندان که مشغول آزمایشهای خودشان بودند، دریافت کرد.
در دوران جنگ سرد، علم مرکز رقابت قدرتهای جهانی بود. حتی زمینههایی مانند کنترل ذهن هم از ترس اینکه رقیب به موفقیتهایی در آن دست پیدا کند، مورد مطالعه قرار میگرفتند و مطالعه امواج مایکروویو از این دست مطالعات بود.
پروفسور لین در یک مرکز تحقیقات علمی در مسکو با رویکرد شوروی درباره این امواج آشنا شد. او میگوید: «آزمایشگاه آنها بسیار مجهز بود، اما آزمایششان از مال ما بدتر بود. آنها سوژه را درحالیکه فقط سرش بیرون بود، در داخل طبلی از آب شور دریا مینشاندند و امواج را به سرش شلیک میکردند. دانشمندان فکر میکردند که امواج مایکروویو با سیستم عصبی فرد مرتبط میشود و حالا میخواستند درباره رویکردِ متفاوت پروفسور لین بدانند.
کنجکاوی دو طرف درباره این موضوع به بالاترین حد خود رسیده بود و جاسوسهای آمریکایی میخواستند از نزدیک آزمایشهای شوروی را دنبال کنند. در گزارشی که در سال ۱۹۷۶، توسط آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا منتشر شد، آنها گفتهاند که هیچ نشانی از تلاش بلوک کمونیستی برای توسعه یک سلاح مبتنی بر امواج مایکروویو مشاهده نمیکنند، اما فهمیدهاند آزمایشهایی در شوروی در جریان است که بر اساس آن به گلوی قورباغهها امواج مایکروویو را شلیک میکنند تا دچار ایست قلبی میشوند.
در این گزارش آمریکا ابراز نگرانی کرده است که شوروی از امواج مایکروویو برای تخریب عملکرد مغز یا ایجاد اثرات روانی استفاده کند. علاقه آمریکا بیشتر از اهداف دفاعی بود. جیمز لین میگوید که آمریکا به دنبال ساخت سلاحی با استفاده از امواج مایکروویو بود.
آیا امواج مایکروویو باعث مرگ سفر آمریکا در شوروری شد؟
وقتی پروفسور لین در مسکو بود، گروهی دیگر از آمریکاییها که خیلی دور از او نبودند، نگران بودند که امواج مایکروویو روی آنها اثر گذاشته و دولت دارد چیزهایی را از آنها مخفی میکند. به مدت نیمقرن، سفارت ۱۰طبقه آمریکا در مسکو در امواج مایکروویو کمسطح و غیرقابلِ مشاهده و گسترده غرق بود. بعدها به آن «سیگنال مسکو» گفتند. اما کسانی که در داخل این ساختمان کار میکردند، چیزی درباره وجود این امواج نمیدانستند. پرتوها از آنتنی میآمد که روی یک بالکن در آپارتمانی در نزدیکی سفارت آمریکا در شوروی قرار داشت و به طبقات بالایی سفارت و جایی که دفتر سفیر در آن واقع بود، برخورد میکرد.
سفارت آمریکا در مسکو سال ۱۹۶۴
این پرتو نخستینبار در دهه ۱۹۵۰ شناسایی شد و بعدها از اتاقی که در طبقه دهم ساختمان بود به خوبی تحت نظارت قرار گرفت. فقط تعداد معدودی از کارکنان سفارت آمریکا از وجود این این پرتوها مطلع بودند. جک ماتلاک، یکی از دو نفری که در اواسط دهه ۷۰ در سفارت آمریکا در شوروری کار میکرد، میگوید: «میخواستیم بدانیم که این شیء چیست و چه هدفی دارد.».
اما بعد سفیر جدید آمریکا، والتر استوسل، که در سال ۱۹۷۴ به سفارت آمد، تهدید کرد که همه کارکنان باید از وجود این پرتوها آگاه شوند وگرنه او استعفا میدهد. ماتلاک میگوید: «این کار وحشت عمومی راه انداخت. حتی کارکنان سفارت که بچههایشان در مهدکودکِ زیرزمین سفارت بودند خیلی نگران شدند. اما وزارت خارجه این موضوع را کماهمیت جلوه داد.»
استوسل خودش بیمار شد و خونریزی از چشمها یکی از علائم آن بود. در اسناد محرمانهای که دیگر محرمانه نیستند به تماس تلفنیِ هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه آمریکا، با سفیر شوروی در آمریکا، اشاره شده است که طی آن به آنها هشدار میدهد که بیماری سفیرِ آمریکا ناشی از امواج مایکروویو است و میگوید «ما تلاش میکنیم که این مسئله را با آرامش حل کنیم.» استوسل در سن ۶۶ سالگی بر اثر بیماری سرطان خون از دنیا میرود. دختر او به بیبیسی ورلد گفته است: «او تلاش کرد که نقش یک سرباز خوب را ایفا کند و سروصدا نکند.»
از سال ۱۹۷۶ ابزاری برای محافظت از مردم داخل سفارت نصب شد. اما بسیاری از دیپلماتها خشمگین بودند. آنها باور داشتند که وزارت امور خارجه آمریکا در وهله اول سکوت کرده است و در وهله بعدی از دادنِ اطلاعات درباره خطراتی که این امواج برای سلامتی افراد دارد، خودداری کرده است. در زمان سندروم هاوانا نیز این ادعاها تکرار شد.
عملیات ضدجاسوسی؟
ماتلاک میگوید: «باور دارم که هدفِ مسکو چیزی فراتر از آسیب زدن به ما بوده است.» آنها در تکنولوژی نظارت و جاسوسی از آمریکا جلوتر بودند و یک نظریه این است که آنها میخواستند از طریق امواج مایکروویو از گفتگوهای داخل سفارت باخبر شوند یا دستگاههای شنود خودشان را که در داخل سفارت کار گذاشته بودند، فعال کنند یا از طریق برخورد امواج مایکروویو با ابزارهای الکترونیکی داخل سفارت آمریکا، اطلاعات کسب کنند.
شوروی زمانی به ماتلاک گفت که هدف از نصب این دستگاه خنثی کردنِ دستگاهِ مایکروویوی بود که آمریکا در وهله اول روی پشتبام سفارت خود کار گذاشته بود تا در ارتباطات مسکو اختلال ایجاد کند.
در جهانِ جاسوسی و ضدجاسوسی زندگی میکنیم، جهانی بسیار مخفی و سری که حتی در داخلِ سفارتها و دولتها هم فقط تعداد معدودی از تصویرِ کامل رخدادها خبر دارند.
یک نظریه درباره هاوانا شامل همین استفاده از امواج مایکروویو برای عملیات جاسوسی است. یکی از کارکنان سابق اطلاعاتی انگلستان به بیبیسی گفت که امواج مایکروویو میتوانند ابزارهای الکترونیکی را «روشن» کنند تا بتوان سیگنالها را استخراج و یا آنها شناسایی و ردیابی کرد.
یک نظریه دیگر این است که احتمالاً یک ابزار (احتمالاً یک ابزار آمریکایی) به خوبی مهندسی نشده یا بد کار کرده و باعث شده که برخی از افراد دچار بیماری جسمی شوند. اما مقامات آمریکایی میگویند که هیچ ابزاری شناسایی نشده است.
صداهایی که دیگران شنیدند؟
بعد از وقفهای کوتاه مواردی از شنیدنِ این صدا در خارج از کوبا گزارش شد.
در دسامبر سال ۲۰۱۷، مارک پلیمرِئوموپولوس، ناگهان در اتاق هتلش در مسکو از خواب بیدار شد. او یک افسر ارشد سیا بود که برای دیدار با همتایان روسیاش وارد مسکو شده بود. او میگوید: «گوشهایم شروع به زنگ زدن کرد و سرم گیج میرفت. طوری بود که همهاش احساس میکردم میخواهم بالا بیاورم. نمیتوانستم روی پاهایم بایستم. خیلی ترسیده بودم.»
این اتفاق یکسال بعد از نخستین موارد کوبا گزارش شد، اما پزشکان سیا گفتند که علائم آن شباهتی با علائم سندروم هاوانا ندارد. تلاشهای پزشکی طولانیمدت آغاز شد. سردردهای پلیمرِئوموپولوس هیچوقت تمام نشد و او در تابستان سال ۲۰۱۹ مجبور شد استعفا بدهد.
سفارت آمریکا در هاوانا
او فکر میکرد که یک ابزار ضدجاسوسی با تکنولوژی بالا که زیاد از حد پرتوان بوده عامل بیماری او بوده است. اما وقتی موارد بیشتری گزارش شد که کارکنان آمریکا در روسیه چنین حالی را گزارش دادند، او باور پیدا کرد که روسیه علیه آنها سلاح به کار گرفته است.
اما بعد در سال ۲۰۱۸ مواردی در چین گزارش شد. برخی از افرادی که در چین این بیماری را گرفتند، با بئاتریس کولومب، پروفسور دانشگاه کالیفرنیا که مدت طولانی در زمینه اثرات مایکروویو بر سلامتی و بیماریهای بیعلت تحقیق کرده بود، تماس گرفتند.
او در ژانویه سال ۲۰۱۸ در نامهای با جزئیات زیاد که به وزارت امور خارجه آمریکا نوشت شرح داد که این موارد بیماری به امواج مایکروویو مرتبط است.
پروفسور کولومب میگوید سطوح بالایی از رادیواکتیو در خون اعضای خانواده کارکنان مشغول در سفارت آمریکا در چین گزارش شد. اما وزارت امور خارجه به کارکنان خود گفت که این اطلاعات طبقهبندی شده است. درگیری بین سیا و وزارت امورخارجه آمریکا بالا گرفت و همه باعث شد که فقط ۱ مورد از ۹ موردی که در چین مشاهده شده بود به عنوان علائم سندروم هاوانا شناسایی شود. مابقی شاکیان عصبانی شدند و احساس کردند که به آنها اتهام دروغگویی زده شده است. آنها که میخواستند به طور مساوی به آنها رفتار شود، مبارزهای را آغاز کردند، مبارزهای که تا اکنون ادامه دارد.
جعبه پاندورا؟
برخی از افراد به یک وکیل به نام مارک زیاد مراجعه کردند که متخصص امور امنیت ملی در آمریکاست. او استدلال کرد که «این سندروم هاوانا نیست. این نام رد گمکنی است. وزارت امور خارجه آمریکا از دهه ۱۹۶۰ از چنین چیزهایی مطلع بوده است و شواهد آن را تأیید میکند.» او از سال ۲۰۱۳، وکالت یکی از کارکنان آژانس امنیت ملی آمریکا را برعهده دارد که معتقد است در سال ۱۹۶۶ در مکانی که جزو مکانهای سری و طبقهبندیشده است، آسیب دیده است.
زیاد میگوید علت اینکه دولت آمریکا اشتیاقی به دنبال کردنِ این پرونده و اشاره به تاریخچه طولانیتر آن ندارد آن است که میترسد یک «جعبه پاندورا» باز شود و وقایعی که طی سالها از آن غفلت شده بیرون بریزد. علت دیگرش آن است که خود آمریکا هم امواج مایکروویو را توسعه داده و از آنها استفاده میکند، اما میخواهد این مسئله را مخفی نگه دارد.
علاقه آمریکا به استفاده جنگافزاری از امواج مایکروویو به بعد از دوران جنگ سرد امتداد یافت. گزارشها میگویند در دهه ۱۹۹۰، نیروی هوایی آمریکا پروژهای با نام رمزیِ «هِلو» داشت که میخواست ببیند آیا امواج مایکروویو میتوانند صداهای آزاردهنده در سر مردم ایجاد کنند و یک پروژه دیگر به نام «گودبای» داشت که میخواست بداند آیا میتواند از این ابزار برای کنترل جمعیت استفاده کند و یکی دیگر به نام «گودنایت» که میخواست بداند آیا میتواند از این ابزار برای کشتار استفاده کند. گزارشها نشان میدهند که هیچکدام از این پروژهها موفق نبودهاند.
اما مطالعه ذهن و کارهایی که میتوان روی آن انجام داد، روزبهروز بیشتر برای ارتشها و نیروهای امنیتی در سراسر جهان به موضوعی مورد علاقه تبدیل میشود.
جیمز جیوردانو، مشاور پنتاگون و پروفسور رشته عصبشناسی و بیوشیمی در دانشگاه جورج تاون میگوید: «مغز به عنوان میدانِ نبرد در قرن بیستویکم دیده میشود. علوم مغز جهانی هستند. در سراسر جهان بروی روشهایی برای آسیب زدن و تقویت عملکردهای مغز کار میشود. اما این زمینهای با کمترین شفافیت است.»
او میگوید چین و روسیه تحقیقات بروی مایکروویو را افزایش دادهاند و ممکن است ابزارهایی را برای اهداف صنعتی و تجاری توسعه دهند، اما ممکن است برخی از ابزار را نیز تغییر کاربری بدهند. بهرحال او معتقد است چنین اطلاعاتی برای ایجاد ترس نیز منتشر میشود.
ممکن است که این تکنولوژی برای مدتهای طولانی در حال استفاده بوده و حتی به صورت گزینشی در برخی مواقع از آن استفاد شده باشد، اما احتمالاً چیزی تغییر کرده است که در کوبا دوباره توجهات را به خود جلب کرد.
بیل اوانا در زمانی که موارد هاوانا گزارش شدند، یکی از مقامات ارشد سرویس اطلاعاتی بود و امسال به سمت ریاست مرکز امنیت و ضدجاسوسیِ ملی آمریکا رسید. او هیچ تردیدی درباره اتفاقی که در کوبا افتاد ندارد. او به بیبیسی ورلد میگوید: «آیا فکر میکنم که سلاحی استفاده شد؟ بلکه قطعاً فکر میکنم همینطور است.»
او باور دارد که در برخی از درگیریهای اخیر نظامی از امواج مایکروویو استفاده است. کوبا در ۹۰ مایلی ساحل فلوریدا در آمریکا قرار دارد و مدتها مکانی مناسب برای جمعآوری «سیگنالهای جاسوسی» توسط ایجاد اختلال در ارتباطات بوده است.
کوبا در زمان جنگ سرد، محل ایستگاه شنود شوروری بود. وقتی ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۱۴ از کوبا بازدید کرد، گفته شد که این مرکز دوباره بازگشایی شده است. به گفته یک مقام آگاه، چین هم در سالهای اخیر دو مرکز را بازگشایی کرده است. روسها هم ۳۰ نیروی بیشتر به افسران اطلاعات خود در این کشور اضافه کردهاند.
اما از سال ۲۰۱۵ آمریکا دوباره به این شهر بازگشت. آمریکا هم میخواست جای پایش را سفت کند و به دنبال جمعآوری اطلاعات و استفاده علیه جاسوسهای روسی و چینی بود. یکی از این نیروهای جاسوی میگوید: «ما در حال جنگ بودیم.»
بعد آن صداها شروع شد.
اوانینا میگوید: «چه کسی بیشترین منفعت را از بسته شدنِ سفارت آمریکا در هاوانا میبرد؟ احتمالاً روسیه.».
اما روسیه بارها این اتهامات را رد کرده است. وزرات خارجه روسیه گفته است: «این اتهامات و گمانهزنیهای بیاساس و فرضیههای خیالپردازانه اصلاً اهمیت ندارند که بخواهیم دربارهشان نظر بدهیم.»
استرسِ مسری
پروفسور دابلیو بالو، استاد عصبشناسی در دانشگاه یوسیالای، مدتهای طولانی مشغول علائمِ این وضعیت بوده است. وقتی او گزارشهای سندروم هاوانا را دریافت کرد، نتیجهگیری کرد که افراد دچار بیماری روانزاد جمعی شدهاند. مثل وقتی که به فردی میگوید غذای آلوده خورده است و او با اینکه چنین چیزی نخورده احساس بیاری میکند.
او میگوید: «وقتی علائم بیماری روانزاد تودهای مشاده میشود، احتمالاً باید به دنبال موقعیتهای استرسزایی گشت که آن را ایجاد کردهاند. در مورد سفارت آمریکا در هاوانا و اینکه تعداد زیادی از کارکنان سفارت این علائم را گزارش دادند، باید گفت که آنها تحتِ شرایط استرسزای شدیدی کار میکردند.»
او معقتد است که علائم روزمرهای مثل مه مغزی یا سرگیجه توسطِ کسانی که از آنها رنج میبردند، رسانهها و پزشکان به عنوان یک سندروم چارچوببندی و قاببندی شد. او میگوید: «افراد بعد از قرار گرفتن در معرض این اطلاعات و اخبار بر شدتِ ترسشان افزوده شد.» او باور دارد که این ترس و استرس به شکل مسری به همه و حتی کارمندان وزارت امور خارجه آمریکا در نقاط دیگر جهان سرایت کرد.»
هنوز چیزهای هست که توضیحی برایشان وجود ندارد. چرا دیپلماتهای کانادیی چنین علائمی را گزارش دادند؟ آیا به دلیل کار کردن در نزدیکی آمریکاییها دچار تلفات جانبی شدند؟ پس چرا انگلیسیها چنین علائمی را گزارش ندادند؟
به علائم سندروم هاوانا اکنون «علائم بدونِ توضیح» گفته میشود و وزارت امور خارجه آمریکا یک کارگروه را را برای کسب اطلاعات بیشتر درباره آن تشکیل داده است. همین امسال موارد جدیدی از این سندروم در برلین و وینو ویتنام گزارش شد.
در آزمایش خون افرادی که دچار این سندروم شده بودند نیز علائمی از آسیب مغزی مشاهده شده است. ظاهراً این علائم با فاصله گرفتن از محیط خیلی سریع از بین میرود، اما از آنجایی که افراد حالا خیلی سریع برای درمان مراجعه میکنند، شناسایی این شاخصها در آزمایش خون آسان شده است.
بههرحال هنوز اطلاعات زیادی درباره این سندروم وجود ندارد. ابهام و ترسی که درباره این سندورم ایجاد میشود، اثرات آنها را پیچیدهتر میکند و باعث میشود هر روز تعداد بیشتری از مردم به اینکه آیا دچار سندروم هاوانا هستند یا نه، نگران شوند. این سندروم فعالیت جاسوسها و دیپلماتها را نیز سختتر کرده است.
بهنظر میرسد که سندروم هاوانا به حیات خودش ادامه میدهد.
خسته نباشید.