پخش زنده
امروز: -
پیام های دفاع مقدس ساده زیستی، تواضع، تقوا، دیگران را به خود ترجیح دادن، مقاومت کردن در سختی ها، مقابله با کمبودها، و جهادی کار کردن رزمندگان بود.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما:دفاع مقدس ویژگی هایی داشت که آن را متفاوت و متمایز از جنگهای دیگر که در دنیا اتفاق افتاده ساخته است. شاید همین تفاوت و تمایزها است که دفاع مقدس را تا ابد ماندگار خواهد ساخت. در نوشتار پیش رو که مصاحبه با سردار عبدالله عراقی رئیس پژوهشکده دفاع مقدس، پژوهشگاه علوم و مطالعات شهید سلیمانی است؛ موضوع «رمز ماندگاری دفاع مقدس» را مورد بررسی قرار داده و به بیان خاطرات شنیدنی از رزمندگان و شهدای دفاع مقدس پرداخته ایم.
پژوهش خبری: ویژگیهای ۸ سال دفاع مقدس به لحاظ همدلی امام مردم و مسئولان چه بود؟
سردار عبدالله عراقی رئیس پژوهشکده دفاع مقدس، پژوهشگاه علوم و مطالعات شهید سلیمانی : دفاع مقدس ویژگی خاصی دارد که باعث تمایز جنگ ما با جنگ هایی که در دنیا اتفاق افتاده می شود. در دنیا ارتشهای منظمی دارند که مسئولیت دفاع از کشور را به عهده دارند. از قبل سازماندهی می شوند. ولی از زمانی که جنگ آغاز شد ما ارتش یا سپاه سازمان یافته نداشتیم. اما ارتش بعث عراق ارتشی کلاسیک بود. تازه انقلاب شده بود. کشور تحریم بود و ساختار جدید سیاسی تازه داشت حاکم می شد؛ و ما نیروی منظم و آماده برای دفاع از کشور نداشتیم. ولی یک امتیاز بسیار بزرگی را داشتیم؛ که امام راهبرد دادند که جنگ ما یک جنگ مردمی است. جنگ حق علیه باطل است. مردم را همه بسیج کردند.
بسیج شکل گرفت. جهاد شکل گرفت. بر اساس این نقش نیروهای مردمی ما میبینیم خیلی پررنگ تراز نیروهای منظم سازمان یافته نظامی است. بر همین اساس میبینیم در کشور همه اقشار، گروهها و مسئولین، یک همدلی بین مردم و مسئولین اتفاق افتاد که این وحدت و انسجام ایجاد شد و همین باعث شد تا بتوانیم جنگ را ادامه دهیم. ما حتی یک وجب از خاک خودمان را از دست ندادیم دشمن که آمده بود با تمام که حداقل خوزستان و در نهایت کشور را تسخیر کند، اما در پایان جنگ وقتی ما قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتیم حتی یک وجب هم از خاک ما در دست دشمن نماند.
پژوهش خبری: دفاع مقدس چرا ماندگار شد و به یک الگو تبدیل شد؟
سردار عبدالله عراقی: دفاع مقدس به لحاظ آن ایثارگری ها و فداکاری هایی که اقشار مختلف مردم، زنان و مردان داشتند. همان خانواده ای که پسرش را می فرستاد به جبهه، پدر و مادرش هم در پشت جبهه، جنگ را پشتیبانی می کردند. در حقیقت این جنگ را یک جنگ مقدس برای خودشان می دانستند که برای دفاع از ارزشهای اسلام و دفاع از انقلاب اسلامی و کشور عزیز ایران اسلامی است.
در حقیقت این فقط یک جنگ نظامی نبود بلکه یک ذخیره بزرگ به لحاظ روحیه جهادی، ایمانی و ایثارگری و فداکاری بود که هنوز هم از آن استفاده می کنیم؛ و مبنای است برای کشور اسلامی ایران که هرکجا اگر نیاز به الگویی در مقاومت، پشتیبانی، ایثار، از خودگذشتگی داریم از اینها الگوها و معیارها برای اداره کشور استفاده کنیم. مردم از اقشار گوناگون با اخلاص کامل در جنگ شرکت می کردند؛ خاطره ای را دارم در سال ۱۳۶۰، منطقه گیلان غرب، داربلوط و شیاکوه آنجا با قاطر باید می رفتیم و پشتیبانی می کردیم. نه امکاناتی داشتیم نه بیسیمی داشتیم؛ باید با سه چهار تا قاطر دو ساعت و نیم میرفتیم و دو ساعت و نیم هم باز می گشتیم.
در یک مسیر وقتی امکانات را آوردیم و تخلیه کردیم بستههای آجیلی را هم بین بچه ها که از ستاد پشتیبانی جنگ فرستاده بودند تقسیم کردیم. لباس و امکانات و کلاه را که تقسیم کردیم یک بسته آجیل به من رسید دست نوشتهای را دیدیم که از قزوین فرستاده بودند که ما دو تا خواهریم با مادرمان زندگی میکنیم. پدر هم نداریم. درآمد هم نداریم. شغلمان و درآمدمان این است که میرویم از بازار آجیل می-گیریم. از بازار می آوریم و اینها را مغز می کنیم. یک پولی می گیریم و به عنوان دستمزد به صاحب کارمان می دهیم. چون کسی را نداشتیم بفرستیم به جبهه، ولی به یاد شماها هم بودیم بخشی از اجرت کارمان را اجازه گرفتیم از صاحب کارمان که بصورت آجیل برای شما بفرستیم و بگوییم به یاد شماها هستیم. این یک الگوی ماندگار است.
اگر دهها دستگاه تانک و نفربر و توپخانه هم به ما میدادند. این قدر اثر نداشت تا این دست نوشته این دو تا دختر بچه یتیم که برای ما نوشته بودند کلی توانست تاثیر مثبت از لحاظ روحی و روانی بر رزمندگان بگذارند و همه عهد و پیمان ببندند و بایستند و دفاع کنند. این نوع رفتارها، اخلاق ها و فداکاری ها، که همه چیزشان را برای جنگ و دفاع مقدس گذاشتند این ماندگار و الگویی است برای تمام تاریخ بشریت.
پژوهش خبری: سرمایه اجتماعی ما چه نقشی در پیروزی دفاع مقدس داشت؟
سردار عبدالله عراقی رئیس پژوهشکده دفاع مقدس، پژوهشگاه علوم و مطالعات شهید سلیمانی : سرمایه اجتماعی بزرگترین سرمایه است. سرمایه اجتماعی مفهومش پول نیست؛ ساختمان نیست، رتبه علمی نیست؛ سرمایه اجتماعی مفهومش این است که مردم به شما اعتماد دارند. در بازار به شما میلیاردی پول بدهند بدون اینکه از شما رسید بخواهند بگیرند. این اعتبار است این سرمایه اجتماعی می تواند خیلی از مسائل و مشکلات را حل کند. بزرگانی را در جنگ داشتیم در راس شان حضرت امام (ره)، علما و بزرگان که اینها با رفتارهایی که داشتند می توانستند مردم را تحت تاثیر قرار بدهند و پشت سر اینها مردم حرکت کنند. هرچه سرمایه اجتماعی تقویت شود امنیت کشورمان ارتقا و توسعه پیدا می کند. سرمایه اجتماعی وقتی بوجود میآید که قول و عمل یک باشد و هرچه میگوییم خودمان پیشگام باشیم. تا مردم به ما اعتماد کنند. اعتماد مردم سرمایه اجتماعی است. با سرمایه اجتماعی حتی با دست خالی خیلی کارهای بزرگی را می توان انجام داد.
پژوهش خبری: ماندگاری فرماندهان دفاع مقدس در چه بود؟
سردار عبدالله عراقی: ماندگاری فرماندهان دفاع مقدس در این بود که به قول شهید سلیمانی نمی گفتند برو، می رفتند و می گفتند بیا، فرماندهان دفاع مقدس خودشان در خط اول مقدم حضور داشتند. هرچه که می گفتند اول خودشان انجام می دادند. شما مگر شهید مهدی باکری خاطراتش را نشنیده اید؟ یک روز به عنوان فرمانده لشکر، خودشان هم همیشه پشت ماشین بودند؛ با یک جیب نزدیک نماز مغرب و عشاء وارد پادگان می شود، ماشینش تعویض روغن می خواسته است. به تعمیرگاه می رود. همه او را نمیشناختند، چون درجه و اسمی نبود. می بیند همه کارها را جمع کردند و یک نفر از بسیجی ها آنجا مانده و لباسش را در تشت انداخته و می شوید؛ تا برای فردا آماده شود.
باکری می گوید برادر این ماشین مرا می توانی روغنش را عوض کنید؟ می گوید وقت تمام شده و من دارم می روم. می گوید ببین من لباست را می شویم شما هم ماشین مرا تعویض روغن کن. خلاصه به توافق می رسند که این کار را انجام دهند. خبر از دژبانی می رسد که آقا مهدی وارد پادگان شده است.
خلاصه او شروع میکند به تعویض روغن ماشین آقا مهدی باکری و آقا مهدی هم شروع می کند به شستن لباس او، خلاصه بچه ها می چرخند و نهایتا آدرس می گیرند و به تعمیرگاه می آیند؛ تا نزدیک می شوند باکری بلند میشود و نزدیک میشود و میگوید هیچ چیز نگویید تا اینکه لباسش را می شوید و او هم ماشین را تعویض روغن می کند. بعد به این بسیجی میگویند این شخص آقا مهدی است. فرماندهان دفاع مقدس در نوع رفتار و عملکردشان الگو و اسوه ای برای همه بسیجیان و مردم شدند. امروز هم اگر یادی می کنیم از فرماندهان شهید، فرماندهانی بودند که همه چیزشان را در سبد اخلاص گذاشتند و برای دفاع مقدس دادند و اینها الگوهای است که برای طلوع تاریخ میتوان از آنها استفاده کرد.
پژوهش خبری: در دفاع مقدس چگونه از عاشورای امام حسین (ع) الگو گرفتیم؟
سردار عبدالله عراقی: ما برای هر حرکتی یک مبنا و تکیه گاهی می خواهیم. حالا این تکیه گاه یا مادی یا معنوی یا اجتماعی یا سیاسی است. تکیه گاه ما در دفاع مقدس، تکیه گاه معنوی و دینی و اسلامی بود که امام حسین یکی از مصداقهای واقعی این تکیه گاه معنوی ما بود. امام حسین و یاران باوفای ایشان هرچه داشتند در صحرای کربلا دادند. این برای ما یک مبنا است وقتی ما به یک جوان میخواهیم بگوییم مبنایمان چیست می گوییم امام حسین (ع)، علی اصغرش، علی اکبرش، برادرانش، همراهانش، خانواده اش، به اسارت رفت تمام هستی اش را داد که اسلام باقی بماند. در صحرای کربلا و روز عاشورا امام حسین (ع) میگوید من برای اصلاح دین جدم قیام کرده ام. «إن کانَ دین مُحَمَّداً لَمْ یَستَقِم الَّا بِقَتلی فَیاسُیُوف خُذینی» : اگر دین محمد (ص) جز با کشته شدن من باقی نمیماند، پسای شمشیرها، مرا در بر بگیرید؛ و من آماد شهادتم. این را به عنوان یک الگو و مصداق میتوان ارائه داد.
چنانچه در آخرین لحظات این شهدای ما روی زمین که می افتادند اسم امام حسین (ع) را میآوردند. اسم ائمه (ع) و حضرت زهرا (ص) را می آوردند. جان میدادند و آخرین پیامشان این بود که به امام سلام ما را برسانید، السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع). من عملیات محرم یادم هست در منطقه عمومی دهلران تا ارتفاعات منطقه موسیان آنجا عملیاتی داشتیم چند تا از این نوجوانان آمده بودند بعد از عملیات رمضان و ما تعدادی اسیر داده بودیم و دشمن هم تبلیغ می کرد که اینها دیگر جوان ندارند و بچهها را میآورند. همه جوان بودند ۱۵، ۱۶ ساله، شهید رافت الله علیمردانی فرمانده گردان امام حسن در لشکر علی ابن ابیطالب شهید زین الدین بود. به من گفت چند تا از این بچهها داریم سنشان کم است چه کار کنیم اینها را؟ گفتم اصلا نمیخواهید بیاورید جلو، آنها را بگذارید در آماد و پشتیبانی و آن عقبه ها باشند نیاورید جلو، نماز مغرب و عشا را خوانده بودیم. برای عملیات پوتین هایم را می بستم دیدم یک نفر آمد و روی پوتین های من افتاد.
بلندش کردم دیدم یکی از همان هایی است که شهید علیمردانی می گفت. گفتم برای چه آمدی اینجا؟ شروع کرد به گریه کردن. گفت من شکایت میکنم پیش حضرت زهرا (س) از شما، چرا نمیگذارید ما برویم جلو مگر ما خونمان رنگینتر از علی اصغر امام حسین است؟ یا قاسم بن حسن است؟ آن قدر گریه کرد که همه را تحت تاثیر قرار داد. نهایتا من به شهید علیمردانی گفتم که بیاورید ایشان را، منتهی به او گفتم پسر جان اگر بیایی شهید میشوی، زخمی میشوی، اسیر میشوی، اینها را دقت کن آنجا نقل و نبات پخش نمیکنند. گفت من میدانم برای چه آمدم. قبلش به شهید علیمردانی گفته بودم او را بگذار در گردانهای احتیاط که دیرتر بیاید آتش کمی سبکتر شود. ساعت ۱۲ شب بود ما عملیات را انجام داده بودیم رفتم که خط را منظم کنم تا آماده پاتک باشیم شهید علیمردانی به من گفت که بیا اینجا و آقای فلاح را ببین. قد کوتاهی هم داشت. چهارشانه، مو هم در صورتش نبود؛ موهای وزوزی داشت. دیدیم اتفاقا مهتاب هم بود. شب سیزدهم چهاردهم بود. گفت اینجا یک کمین بود گیر کردیم. تیربارچی عراق می زدند. دنبال داوطلب می گشتیم که بروند آنجا، سینه خیز رد شوند و بتوانند سنگر تیر بار با آرپیجی را خاموش کنند.
چند نفر بودند و یکی از آنها هم ایشان بود. ایشان چند تا نارنجک برداشت و سینه خیز رفت به سمت تیربار، نزدیک تیربار که شد بلند شد و نارنجک را در سنگر تیربار انداخت و تیربار خاموش شد. برگشت سینه خیز به سمت آرپیجی زن، تا آرپیجی زن بلند شد تا نارنجک را بیندازد آرپیجی زن او را هدف قرار گرفته بود. زد و دو تا پایش از بالای زانو قطع شد. افتاد زمین و حالا پاهایش را بستیم. لباس هایش آتش گرفته بود.
آنجا من بالای سرش رفتم و احوالی از او پرسیدم. دستی به سرش کشیدم. گفتم پسر جان من گفتم شما اینجا نیا چرا آمدی؟ دیدم دو پایش قطع شده و هر لحظه ممکن است شهید شود. به بچهها گفتم او را سریع ببرید عقب و پاهایش را ببندید. امدادگر و حمل مجروح آمد گفتم ببرید عقب. گفت ببین من دو تا خواهش از شما دارم؟ یکی اینکه شما مرا نبرید عقب همینجا شهید شوم و امدادگرها هم بروند و آن هایی که جلوتر از من افتاده اند آنها را ببرند؛ و دیگر اینکه مرا به طرف قبله کنید؟ او را به طرف قبله کردیم شهادتین را گفت و دست روی سینه اش گذاشت و گفت السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع) و به شهادت رسید. این عشق به امام حسین بالاخره پیشبرنده بود و لکوموتیوی بود که همه چیز را بدنبال خودش به عنوان یک مصداق می کشید.
پژوهش خبری: پیام های دفاع مقدس چه بود؟
سردار عبدالله عراقی: پیام های دفاع مقدس ساده زیستی، تواضع، تقوا، دیگران را به خود ترجیح دادن، مقاومت کردن در سختی ها، مقابله با کمبودها، و جهادی کار کردن رزمندگان بود. ما شهید مصطفی سیدجوادی داشتیم فرمانده گردان ضد زره ما در عملیات رمضان بود. هیچکس خوابیدن سید جوادی را ندید. دو تا برادر بودند یکی از آنها به جبهه رفت و اسیر شد که الان برگشته و جانباز است. یکی دیگر هم شهید شده و جنازه اش نیامده است. چیزی نمیخورد مگر اینکه همه گردانش غذا می خوردند و اگر ته کار چیزی می ماند میرفت و جدا می خورد. نمی خوابید مگر مطمئن بود که همه نیروهایش خوابیده اند؛ و به گوشه ای می رفت و خواب مختصری داشت. این نوع رفتارها و اخلاق ها برای نسل جدید به صورت یک اگوهای واقعی ما اگر بیان کنیم اینها میتوانند تاثیر گذار باشند.
نه اینکه اگر کسی جایی مسئولیتی گرفت همه چیز را برای خودش بخواهد ماشین و بهترین مسکن و بهترین امکانات و بالاترین حقوق اینها تاثیرگذار نیست. خدا رحمت کند شهید خرازی را یکی از بچه های اصفهان تعریف می کرد- آن موقع من فرمانده لشکر امام حسین (ع) بودم - که ۵، ۶ تا پیکان دادند به لشکر و گفتند این را تقسیم کنید یکی از بچه های دفترش به نام علیرضا به من گفت ما اسم چهار نفر را نوشتیم و اسم خرازی را لابلای آن نوشتیم فرستادیم دیدیم که اسم خودش را خط زده و کسی دیگر را نوشته است. اینها الگوهایی است که نسل جوان بالاخره نسل پاکی است اگر الگوی خوب و عمل خوب ببینند همراهی میکنند. نسل جوان وابستگی ای ندارند و حر و آزاد هستند. این الگوها میتواند برای ما و برای تمام کارهایی که میگویند نمیشود با تکیه بر این الگوها کارهای نشد را می توان انجام داد.
پژوهش خبری: رسانه چگونه میتواند دفاع مقدس را ماندگار کند و تولید محتوا داشته باشد؟
سردار عبدالله عراقی: نقش رسانه تکرار این عملکردها و خاطرات رزمندگان است که باعث میشود یاد و خاطره دفاع مقدس و رزمندگان و شهدا زنده بماند. رسانه مسئولیت سنگینی دارد در حفظ این خاطرات و درست انتقال دادن مفاهیم به نسل بعدی، اگر بتوانیم بدون تحریف واقعیت های دفاع مقدس را در قالب های هنری به صورت فیلم و در فضای مجازی به عنوان یک فرصت تدوین و تنظیم و مرتب کنیم؛ و بتوانیم گام به گام ارزش ها را به نسل بعدی منتقل و ماندگار کنیم. رسانه وظیفه انتقال فرهنگ عاشورایی را به نسل جدید بعهده دارد. تا نسل جدید با شور و شعور بالایی همان را ادامه دهد که باعث ماندگاری خاطرات دفاع مقدس و الگوهای ما میشود که این الگوها همه جا به عنوان یک پایه و اساس هستند که میتواند کارهای نشد را با مدیریت و هدایت مقاومتی بتواند کارها را به سرانجام برساند.
پژوهشگر: مهدی ناجی