پخش زنده
امروز: -
پس از صدور رای بدوی، در صورتیکه هر یک از طرفین به رای دادگاه اول (دادگاه بدوی) معترض بوده و رای را برخلاف منفعت و مصلحت خود و مغایر با قانون بدانند میتوانند تحت عناوین و قالبهای تعریف شده قانونی اقدام به اعتراض به رای کنند.
به گزارش وب گردي خبرگزاري صدا وسيما؛ پس از صدور رای بدوی، در صورتیکه هر یک از طرفین به رای دادگاه اول (دادگاه بدوی) معترض بوده و رای را برخلاف منفعت و مصلحت خود و مغایر با قانون بدانند میتوانند تحت عناوین و قالبهای تعریف شده قانونی اقدام به اعتراض به رای کنند. پس از آن و پس از صدور رای مورد اعتراض و اخذ تصمیم در مرجع رسیدگی به اعتراض به رای (واخواهی و تجدیدنظرخواهی)، در قالبهای دیگر مانند فرجام خواهی و اعاده دادرسی و اعتراض ثالث، میتوان مجددا نسبت به رای شکایت نمود. توسل به هر یک از راههای شکایت و اعتراض به رای شرایط و ویژگیها و آثاری دارد که در این مطلب به طور مختصر به آنها پرداخته میشود.
راههای شکایت و اعتراض به رأی دادگاه
مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تظلم خواهی، از حقوق آحاد ملت است و افراد میتوانند برای رسیدن به حقوق قانونی خود به دادگستری مراجعه کرده و آن را به صورت قانونی مطالبه کنند. اما برای اینکه افراد بتوانند به صورت کامل به حق خود برسند، قانونگذار علی رغم اطاله دادرسی (طولانی شدن روند رسیدگی) رسیدگی دو مرحلهای را نیز پیش بینی نموده و اعتراض به رای صادر شده را از حقوق افراد میداند که هر یک از این راههای اعتراض به رای در شرایط و زمانهای خاص خود مورد استفاده قرار میگیرند.
به جهت حساسیت و پیچیدگی شکایت و اعتراض به رای و به دلیل اینکه ممکن است اعتراض و شکایت از رای آخرین اقدام و تلاش مؤثر شما برای رفع اثار محکومیت باشد توصیه میشود اگر در مراحل ابتدایی شکایت خود وکیل نداشته اید برای شکایت از رای، واخواهی، تجدیدنظرخواهی و فرجامخواهی حتما وکیل بگیرید.
۱- واخواهی (شکایت از رأی غیابی):
واخواهی یا اعتراض به رأی غیابی از طرق عادی و موافق قاعده در شکایت از آراء غیابی است.
قبل از بررسی واخواهی و شرایط و اصول آن لازم است به تعریفی از حکم غیابی که میتوان از آن واخواهی نمود، بپردازیم.
حکم دادگاه حضوری است مگر اینکه خوانده یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاع ننموده باشد و یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد (یعنی ابلاغ به صورت قانونی به عمل آید برای نمونه ابلاغ در نشانی خوانده به بستگان و خادمانی که سن یا وضع ظاهری آنان برای تشخیص اهمیت اوراق کافی باشد یا ابلاغ به صورت الصاق اخطاریه در نشانی خوانده در صورت حاضر نبودن اشخاص یاد شده یا امتناع آنان از گرفتن اوراق و نهایتا ابلاغ از طریق نشر آگهی در هنگام مجهول المکان بودن
با توجه به مطالب فوق؛ محکوم علیه غایب (کسی که حکم علیه او صادر شده) حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید. این اعتراض واخواهی نامیده میشود. پس حق واخواهی صرفا برای خوانده متصور است و رای در مورد خواهان هیچگاه غیابی نیست و خواهان در هیچ موردی حق واخواهی ندارد.
به دادخواست واخواهی در دادگاه صادرکننده حکم غیابی رسیدگی میشود.
مهلت واخواهی از احکام غیابی برای کسانی که مقیم کشورند ۲۰ روز و برای کسانی که خارج از کشور اقامت دارند ۲ ماه از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود مگر اینکه معترض به حکم ثابت نماید عدم اقدام به واخواهی در این مهلت به دلیل عذر موجه بوده است. در این صورت باید دلایل موجه بودن عذر خود را ضمن دادخواست واخواهی به دادگاه صادر کننده رای اعلام نماید. اگر دادگاه ادعا را موجه تشخیص داد قرار قبول دادخواست واخواهی را صادر و اجرای حکم نیز متوقف میشود.
جهات عذر موجه
۱- مرضی که مانع حرکت است.
۲- فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد او.
۳- حوادث قهریه از قبیل: سیل، زلزله و حریق که بر اث آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد.
۴- توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد.
نکته: لازم به ذکر است تقدیم دادخواست خارج از مهلت یاد شده و بدون عذر موجه، قابل رسیدگی در مرحله تجدیدنظر و برابر مقررات مربوط به آن مرحله میباشد.
۲- تجدیدنظرخواهی (اعتراض به رای در دادگاه تجدیدنظر):
تجدیدنظر خواهی از راههای عادی اعتراض به رای و موافق قاعده است و به صورت خودکار مانع اجرای حکم میشود. در قانون ما اگر چه اصل بر قطعیت آراء است و تجدیدنظر خواهی جز در موارد پیش بینی شده در قانون امکان پذیر نیست، ولی در صورت صدور حکمی که قانونگذاربه صراحت آن را قابل تجدید نظر میداند، تجدیدنظر خواهی حق مسلم فرد میشود و قاضی رسیدگی کننده نمیتواند در صورت رعایت تمام شرایط از سوی فرد، از پذیرش تجدیدنظرخواهی سر باز زند.
اولین سوالی که در مورد تجدید نظر به ذهن متبادر میشود این است که چه افرادی حق تجدیدنظر دارند؟
علاوه بر طرفین دعوا، وکیل یا نمایندگان قانونی آنان نیز حق تجدید نظر خواهی دارند
البته لازم به ذکر است این افراد باید در یک مهلت قانونی که توسط قانونگذار مشخص شده برای تجدیدنظر از آراء اقدام نمایند.این مهلت برای اشخاص مقیم ایران ۲۰ روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور ۲ ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مهلت واخواهی است.
ضمن اینکه متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست تجدیدنظر خود را ظرف مهلت مقرر به دادگاه صادرکننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است تسلیم نماید.
در صورتی که در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظر به مراجع مذکور در بالا تقدیم نشده باشد، متقاضی تجدیدنظر با دلیل و بیان عذر خود، تقاضای تجدیدنظر را به دادگاه صادرکننده رای تقدیم مینماید. دادگاه مکلف است ابتدا به عذر عنوان شده که موجب عدم تقدیم دادخواست در مهلت مقرر بوده رسیدگی و در صورت عذر موجه نسبت به پذیرش دادخواست تجدیدنظر اتخاذ تصمیم نماید.
جهات عذر موجه به قرار زیر هستند:
۱- مرضی که مانع حرکت است
۲- فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد
۳- حوادث قهریه ازقبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست تجدیدنظر در مهلت مقرر ممکن نباشد
۴- توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظر تقدیم کرد.
احکامی که قابلیت درخواست تجدیدنظر دارند:
الف) دعاوی مالی که خواسته آن از سیصد هزارتومان متجاوز باشد (شامل سیصد هزار تومان نمیشود)
ب) دعاوی مالی که ارزش آنها از سیصد هزار تومان متجاوز باشد (شامل سیصد هزار تومان نمیشود)
ج) کلیه احکام صادره در دعاوی غیرمالی
د) حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قبل تجدیدنظر باشد
احکام غیر قابل تجدیدنظر:
۱- احکام مستند به اقرار در دادگاه
۲- احکام مستند به رای یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتبا رای آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند
قرارهای قابل تجدیدنظر:
علاوه بر احکام، بعضی از قرارهای دادگاهها نیز قابل تجدید نظر هستند البته به شرطی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدیدنظر باشد.
الف) قرا ابطال دادخواست یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد
ب) قرار رد دعوا یا عدم استماع دعوا
ج) قرار سقوط دعوا
د) قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا
جهات و دلایل تجدیدنظر:
جهات تجدیدنظر نیز به شرح زیر میباشند که البته در صورت وجود جهات دیگر، مرجع تجدیدنظر به آن جهت نیز رسیدگی مینماید. اما مرجع تجدیدنظر فقط نسبت به آن موضوعی که مورد تجدیدنظرخواهی است و در مرحله نخستین مورد حکم قرار گرفته است رسیدگی مینماید.
الف) ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه
ب) ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود
ج) ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی
د) ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای
ه) ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی
مرجع تقدیم درخواست تجدیدنظر:
همانطور که گفته شد متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه صادرکننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است، تسلیم نماید.
نحوه رسیدگی به تجدیدنظرخواهی:
بعد از تقدیم دادخواست، مراتب رسیدگی در دادگاه به شرح زیر آغاز میشود:
مراجع یاد شده در بالا باید بلافاصله پس از وصول دادخواست آن را ثبت و رسیدی مشتمل بر نام متقاضی و طرف دعوا، تاریخ تسلیم، شماره ثبت و دادنامه به تقدیم کننده تسلیم و در روی کلیه برگهای دادخواست تجدیدنظر همان تاریخ را قید کند. این تاریخ، تاریخ تجدیدنظر خواهی محسوب میگردد
در صورتی که دادخواست به دفتر مرجع تجدیدنظر یا بازداشتگاه داده شود به شرح بالا اقدام و دادخواست را به دادگاه صادر کننده رای ارسال میدارد.
چنانچه دادخواست تجدیدنظر در مهلت قانونی تقدیم شده باشد، مدیر دفتر دادگاه بدوی پس از تکمیل آن، پرونده را ظرف دو روز به مرجع تجدیدنظر ارسال میدارد.
در صورتی که دادخواست خارج از مهلت داده شود یا در مهلت قانونی رفع نقص نگردد، به موجب قرار دادگاه صادر کننده رای بدوی، رد میشود؛ که البته این قرار ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ در مرجع تجدیدنظر قابل اعتراض است. رای دادگاه تجدیدنظر قطعی است.
دادگاه باید ذیل رای خود، قابل تجدیدنظر بودن یا نبودن رای و مرجع تجدیدنظر آن را معین نماید. این امر مانع از آن نخواهد بود که اگر رای دادگاه قابل تجدیدنظر بوده و دادگاه آن را قطعی اعلام کند، هر یک از طرفین درخواست تجدیدنظر نماید.
مدیر دفتر دادگاه بدوی ظرف دو روز از تاریخ وصول دادخواست و ضمایم آن و یا پس از رفع نقص، یک نسخه از دادخواست و پیوستهای آن را برای طرف دعوا میفرستد که ظرف ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ پاسخ دهد، پس از انقضای مهلت یاد شده اعم از اینکه پاسخی رسیده یا نرسیده باشد، پرونده را به مرجع تجدیدنظر میفرستد.
چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد، رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر مینماید. در غیر اینصورت با رد درخواست و تایید رای، پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.
تجدیدنظرخواهی از آراء قابل تجدیدنظر که در قانون احصاء گردیده، مانع اجرای حکم خواهد بود، هر چند دادگاه صادر کننده رای آن را قطعی اعلام نموده باشد مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد برای مثال در صورتی که رای صادره مبنی بر رفع تصرف عدوانی یا مزاحمت یا ممانعت از حق باشد، بلافاصله به دستور مرجع صادرکننده، توسط اجرای دادگاه یا ضابطین دادگستری اجراء خواهد شد و در این مورد به صورت استثنا، تجدیدنظر مانع اجراء نخواهد بود.
۳- فرجام خواهی (اعتراض به رای در دیوان عالی کشور):
از طرق فوق العاده شکایت از آراء میباشد. رسیدگی فرجامی طبق قانون آیین دادرسی مدنی عبارت است از: تشخیص انطباق یا عدم انطباق رای مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی.
افراد صالح برای فرجام خواهی:
۱) طرفین دعوا، قائم مقام، نمایندگان قانونی و وکلای آنان.
۲) دادستان کل کشور
مرجع درخواست فرجام خواهی:
متقاضی فرجام باید دادخواست خود را به دادگاه صادر کننده رای تقدیم کند.
در حال حاضر برخلاف آنچه در قانون آمده دادخواست فرجام خواهی به دفاتر خدمات قضایی تقدیم میشود.