به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، «مثالهای زیبای قرآن» کتابی از آیت الله العظمی مکارم شیرازی، به مثالهای مختلف قرآن در موضوعات گوناگون پرداخته است. مطالب کاربردی این کتاب، تقدیم نگاه شما قرآندوستان عزیز میشود.
خداوند در آیه ۵۷ سوره اعراف بهعنوان چهاردهمین مَثَل از مَثَلهای زیبای قرآن میفرماید: «وَ هُوَ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَی رَحْمَتِهِ حَتّی اِذآ اَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالا سُقْناهُ لِبَلَد مَیِّت فَاَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَاَخْرَجْنا بِهِ مِنْ کُلِّ الَّثمَراتِ کَذلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتی لَعَلَّکُمْ تَذکَّرُونَ»
او کسی است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش [باران] رحمتش میفرستد؛ تا ابرهای سنگین بار را [بر دوش] کشند؛ [پس] ما آنها را به سوی زمینهای مرده میفرستیم و به وسیله آنها، آب [حیاتبخش] را نازل میکنیم و با آن، هرگونه میوهای را [نیز در قیامت] زنده میکنیم؛ شاید [با توجّه به این مثال] متذکّر شوید!
دورنمای بحث
آیه شریفه، پیامآور دو مطلب سرنوشتساز است. صدر آیه، متضّمن توحید و خداشناسی و دلیلی قانع کننده بر اثبات مبدأ است و ذیل آن، با ارائه مثال زیبایی بر جهان آخرت، اشاره به معاد دارد.
اهمیّت مبدأ و معاد: مبدأ و معاد از مسائل بسیار مهمّی است که در قرآن مجید بهطور گسترده مطرح شده، به گونهای که حدود دو هزار آیه از آیات قرآن (یعنی یک سوم مجموع آیات قرآن) به معاد تعلّق گرفته و یک سوم آن نیز آیات مربوط به مبدأ است و این مطلب نشانه اهمیّت مبدأ و معاد و روز رستاخیز است.
مسائلی که آیات بدان پرداختهاند، از قبیل: دادگاه عدل الهی؛ بهشت و جهّنم؛ نامه اعمال؛ تجسّم اعمال؛ معاد جسمانی؛ میوههای بهشتی و... است.
رمز این همه با اهمیّت شمردن معاد روشن است؛ زیرا انسان در صورتی در مسیر سعادت حرکت میکند و به آن نائل میشود که به دو اصل مهم معتقد باشد: نخست، اصل مبدأ و یکتاپرستی و دیگر، اعتقاد به معاد و بازگشت انسان به خدا.
اعتقاد به خدا، به انسان میآموزد که خداوند در همه جا و در همه حال مراقب انسان است (هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنْتُمْ) (۷)
اعتقاد به معاد، میآموزد که خداوند به تمام اسرار درونی انسان آگاه است و اعمال از نظر خدا پوشیده نیست (اِنَّ اللّهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور) (۸)، (یَعْلَمُ خائِنَةَ الاَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ) (۹)
بنابر آیات قرآن، روز رستاخیز پرونده اعمال هر انسانی در دادگاه عدل الهی مورد بررسی قرار میگیرد؛ دادگاهی که نه میتوان قاضی آن را فریب داد و نه شهود آن قابل انکار است.
بر اساس آیه شریفه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرّاً یَرَهُ» (۱۰) و نیز آیه شریفه «لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبِیرَةً اِلاّ اَحْصیها» (۱۱) کوچکترین و بزرگترین عمل هر انسانی مورد قضاوت حضرت حق قرار میگیرد و انسان در برابر آن مسئول است.
توجّه به دو اصل مذکور سبب میشود که انسان در همه حال خدا را بر اعمال خود ناظر بداند و معصیت نکند و چنانچه از یاد خدا غافل شد، شیطان بر او مسلّط میشود؛ همانگونه که آیه شریفه میفرماید: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ» هر کس از یاد خدا رویگردان شود، شیطان را به سراغ او میفرستیم؛ پس همواره قرین و همراه او خواهد بود (۱۲)
جسمانی و روحانی بودن معاد
معاد از نظر قرآن، جسمانی و روحانی است؛ یعنی در روز قیامت هم جسم انسان محشور میشود و هم روح انسان. به عبارت دیگر، هم روح انسان مشمول نعمتها و عذابهای الهی قرار میگیرد و هم جسم؛ زیرا مقتضای عدل الهی بر این نهاده شده است که اگر انسان در دنیا مرتکب ثواب یا گناهی شد، چون جسم و روح به همراه یکدیگر انجام دادهاند، در قیامت، عذاب و پاداش نصیب هر دو شود.
اساساً، در صدر اسلام آنچه موجب تعجّب منکران معاد واقع شد، معاد جسمانی بود نه روحانی؛ زیرا عقل بسیاری از مردم، در چشم آنهاست و تنها آنچه را میبینند، باور میکنند. از این رو، منکران معاد میپرسیدند: چگونه ممکن است این انسان پس از مرگ و تبدیل شدن به خاک، دوباره زنده شود و با همین جسم و بدن خاکی در قیامت مورد ثواب و عذاب قرار گیرد؟
در پاسخ به این شبهه، خداوند متعال در سوره سبأ آیه ۷ و ۸ میفرماید: «وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلی رَجُل یُنَبِّئُکُمْ اِذا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّق اِنَّکُم لَفی خَلْق جَدید، اَفْتَری عَلَی اللّهِ کَذِباً اَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذینَ لایُؤمِنُونَ بِالاْخِرَةِ فَی الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعیدِ»
کافران گفتند: «آیا مردی را به شما نشان دهیم که به شما خبر میدهد هنگامی که [مردید] سخت از هم متلاشی شدید، [بار دیگر] آفرینش تازهای خواهید یافت؟! آیا او بر خدا دروغ بسته یا به نوعی جنون گرفتار است؟! [چنین نیست] بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، در عذاب و گمراهی دوری هستند. [و نشانه گمراهی آنها همین انکار شدید است.] (۱۳)
قرآن مجید برای اثبات معاد جسمانی و روحانی به مثل تمسّک جسته است؛ همانگونه که سیره قرآن در مورد تفهیم، استفاده از مثل است، برای این مطلب نیز سه مثل ذکر شده است:
۱ـ مثال به زندگی گیاهان و تشبیه جهان پس از مرگ، به زنده شدن گیاهان.
۲ـ مثال به دوران جنین که خلقت انسان از نطفه کوچکی شروع میشود و هر روز برای جنین، یک معاد و زندگی جدیدی به شمار میرود.
۳ـ مثال به خواب اصحاب کهف، که خواب آنها همانند مرگ بود و خداوند پس از سالهای طولانی، آنها را زنده گردانید.
وگرنه چطور ممکن است کسی سیصد و اندی سال بخوابد، در حالیکه نه آبی بنوشد و نه غذایی بخورد و سپس سالم از خواب برخیزد؟
بنابر آیه قرآن، اصحاب کهف در حدود یک میلیون روز خواب بودند. این افراد بیآنکه آبی بنوشند و غذایی بخورند، بعد از این مدّت طولانی، سالم از خواب برخاستند؛ در حالیکه یک انسان بهطور عادی، دو تا سه روز بیشتر بدون آب و غذا دوام نمیآورد.
یکی از شگفتیهای خلقت، قلب انسان است؛ تعداد ضربان قلب هر انسان در هر روز در حدود ۱۰۰ هزار بار است. حال اگر عمر معمولی یک انسان را هفتاد سال بدانیم، بیش از ۲۵۰ میلیون بار این قلب ضربان دارد. (عجباً لحکمة اللّه)
اگر تنها قلب انسان برای خداشناسی وجود داشت، کافی بود که انسان سر تسلیم در مقابل خالق خود فرو آورد و در نتیجه، اگر بدن اصحاب کهف با همان موادّ غذایی قبل از خوابیدن بخواهد یک میلیون روز زنده بماند و قلب به کار خود ادامه دهد، باید ضربان قلب در هر روز، بیش از یک بار نباشد!
بنابر این، اصحاب کهف انسانهای شبیه مردهای بودند که خداوند بعد از سیصد و اندی سال آنها را بیدار کرد. خداوندی که قادر است اصحاب کهف را بعد از یک خواب یک میلیون روزه بیدار کند، چگونه قادر نخواهد بود که مردگان را زنده کند!
به همین جهت، خداوند در ذیل آیه مربوط به اصحاب کهف، میفرماید: «لِیَعْلَمُوا اَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ» خداوند اینها را زنده کرد تا بدانید وعده خدا (نسبت به قیامت) حق است.
شرح و تفسیر آیه
آیه محل بحث، یکی از سه آیهای است که مسأله رستاخیز را به حیات مجدّد گیاهان تشبیه کرده است. «هُوَ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ...» خداوند کسی است که بادها را به عنوان بشارت دهنده، پیش از باران میفرستد تا به وسیله بادها آسمانها را آماده بارش کند.
«حَتّی اِذا اَقَلَّت سَحاباً ثِقالا...» بادها تا آنجا ادامه مییابد که ابرهای سنگین وزن را جمع میکند. (۱۴)
خداوند، ابرهای بارانزا را به وسیله آن بادها به سوی شهرهای مرده به حرکت درمیآورد و سپس از این ابرهای سنگین وزن، باران بر شهرهای مرده میبارد و بدین وسیله زمین مرده، زنده میگردد.
«فَاَخْرَجْنا بِهِ مِنْ کُلِّ الَّثمَراتِ...» خداوند با بارش باران بر سرزمینهای مرده، انواع میوه را میرویاند.
«کَذلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتی لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» خداوند، مردگان را در روز قیامت، همانند سرزمینهای مرده، زنده میگرداند. در پایان آیه، خداوند فلسفه مثل را تذکّر و بیداری انسانها میشناسد و میفرماید: «ما این مثلها را میزنیم، شاید باعث تذکّر، تفکّر و بیداری شما شود».
میوههای مختلف از آب و هوا و زمین واحد!
یکی از حجابهای معرفت برای انسان، حجاب عادت است. وقتی انسان به چیزی عادت کرد، به عمق و ماهیّت آن نمیاندیشد و این یک حجاب بزرگ است! از این رو، رویش انواع گیاهان، گلها و میوهها از یک زمین و یک آب و هوا، از شگفتیهای طبیعت است!
این مهم، واقعاً از قدرت بیبدیل و بینظیر خداوند است که از یک زمین و یک آب و هوا، گلهایی را با رنگها و برگهای متفاوت و میوههایی را با طعم و مزّههای مختلفی میرویاند و این خلقت شگفت به انسان میآموزد که از حیات مجدّد در روز قیامت تعجّب نکند؛ چه این که از همین در روز قیامت، انواع و اقسام انسانهای نیک، از قبیل: پیامبران، صالحان، امامان و شهدا و انسانهای پست از قبیل فرعونها، نمردوها، معاویهها، صدامها و... مبعوث میگردد.
انسان، هر ساله صحنه معاد را در روی زمین میبیند و به تعداد سالهای عمرش تکرار صحنه معاد را شاهد است، شگفت آن که در روز قیامت وقتی انسانها میخواهند از قبرها برانگیخته شوند، بارانی بر زمین میبارد؛ سپس انسانها زنده میشوند! (۱۵)
قانون کلّی که از آیه شریفه استفاده میگردد، این است که اصول کلّی حیات و مرگ در تمام جانداران یکسان است. بنابر این، همانگونه که در عالم گیاهان و نباتات، زندگی پس از مرگ وجود دارد، درباره انسان نیز چنین است.
سؤال: در جهان نباتات و گیاهان، زندگی دوباره امکانپذیر است؛ زیرا گیاهان بهوسیله بذرها و دانهها دوباره رشد و نمو میکنند. به خلاف انسان که کاملا از بین میرود و تبدیل به خاک میشود. پس چگونه ممکن است انسان از خاک مرده دوباره بهوجود آید و زنده شود؟
جواب: اینگونه نیست که همیشه گیاهان با بذر و دانه زنده شوند، بلکه گاهی از اوقات حیات و مرگ گیاهان، مانند مرگ و زندگی انسان است؛ مثلا در پاییز وقتی برگ درختان زرد میشود و میریزد، همین برگها در پای درختان کم کم تبدیل به خاک میشوند و سپس در بهار، جذب ریشه درخت میگردند و قسمتی از آنها دوباره تبدیل به برگ درخت میشود؛ یعنی برگ درختی که کاملا نابود و تبدیل به خاک شده بود، دوباره حیات مجدّد میگیرد. انسان نیز چنین است؛ میمیرد و تبدیل به خاک میشود و دوباره مبعوث میگردد.
بنابراین، انسان هر سال ـ بهطور مکرّر ـ معاد را با چشم خود میبیند، ولی غافل است از این که همان خدایی که گیاهان را پس از مرگ دوباره زنده میکند، قادر است انسان را نیز پس از مرگ زنده گرداند.
آثار معاد
اعتقاد به معاد به انسان میآموزد که انسان سر تسلیم در آستان حضرت حق فرو آورد و هرگز به کسی ظلم و خیانت نکند و این اثر بهخوبی در کلام مولای متقیان، علی (علیهالسلام) دیده میشود، حضرت در خطبه ۲۲۴ نهج البلاغه، خطاب به برادرش، عقیل، در جملهای بسیار زیبا میفرمایند:
«وَ اللّهُ لاََنْ اَبِیتَ عَلی حَسَکِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً، اَوْ اُجَرَّ فِی الاَْغْلالِ مُصَفَّداً، اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ اَنْ اَلْقَی اللّهَ وَ رَسُولَهُ یَوْمَ الْقیامَةِ ظالِماً لِبَعْضِ العِبادِ» به خدا قسم اگر علی در [شب] بهجای بستر نرم و آرام بر نوک خارهای سعدان (۱۶) قرار گیرد و بیدار باشد و روزها او را غل و زنجیر کنند و در کوچه و بازار بگردانند، برای علی گواراتر است از این که در روز قیامت خدا و رسولش را ملاقات کند، در حالیکه به بندهای از بندگان خدا ظلم کرده باشد!
آیا چنین زمامداری ـ که به مبدأ و معاد یقین دارد و آن را باور کرده است ـ هرگز ظلم و خیانت میکند؟! آیا چنین حاکم و فرمانروایی هیچگاه تبعیض ناروا انجام میدهد؟! آیا چنین رئیس حکومتی، کمترین خطا و اشتباهی را از اطرافیانش میپذیرد یا تحمّل میکند؟!
مسلّماً جواب تمام این سؤالات منفی است؛ چه اینکه چنین انسانی معتقد به قیامت است و با اعتقاد به معاد و قیامت، کوچکترین گناه را بزرگ شمرده، آن را مرتکب نمیشود.
آنگاه حضرت در ادامه این خطبه، دو داستان عبرتآموز از برادرش عقیل و اشعث بن قیس منافق، نقل میکند که آثار اعتقاد به معاد در این دو داستان، بهخوبی نمایان است. (۱۷)
پینوشتها:
۷- برای آگاهی بیشتر از مسائل مربوط به معاد جسمانی، به تفسیر پیام قرآن، جلد ۵، صفحه ۳۰۷ مراجعه کنید.
۸- قرآن مجید، در ۱۴۰۰ سال پیش، این راز علمی را بیان کرد که ابرها بر دو گونه هستند: بارانزا و معمولی و ابرهای بارانزا سنگینتر از معمولی هستند.
۹- بحار الانوار، چاپ بیروت، جلد ۶، صفحه ۳۲۹، حدیث ۱۳، و جلد ۷، صفحه ۳۹.
۱۰- خار سعدان بسیار عجیب است؛ مانند خنجر محکم و تیز است و به هر جای بدن برخورد کند، مجروح میسازد.
۱۱- در مباحث گذشته به این دو داستان اشاره شد.
۱۲- نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه ۱۴۷.
۱۳- میزان الحکمه، باب ۲۰۰۵، حدیث ۹۳۶۵.
۱۴- بحار الانوار، طبع بیروت، جلد ۵۸، صفحه ۶۵.
۱۵- اعتقاد به جبر علل و عوامل مختلفی دارد. برای مطالعه بیشتر به کتاب «پنجاه درس اصول عقاید»، صفحه ۱۱۸ به بعد ر. ک.
۱۶- برای توضیح بیشتر به کتاب «پنجاه درس اصول عقاید»، صفحه ۱۳۷ به بعد ر. ک.
۱۷- اعجاز قرآن، شاخههای مختلفی دارد که یکی از آنها، اعجاز علمی است؛ برای توضیح بیشتر به تفسیر پیام قرآن، جلد ۸، صفحه ۱۱۳ به بعد ر. ک.