پخش زنده
امروز: -
کودتا در حالی رخ داد که آیتاله کاشانی که دوشادوش مصدق برای ملی شدن صنعت نفت مبارزه کرد و حتی موجب روی کار آمدن مجدد دولت وی شد، بارها هشدار داد اعتماد به آمریکا تبعات مخربی برای کشور به همراه خواهد داشت.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از جمله وقایع مهم تاریخ معاصر ایران به شمار میرود که پس از گذشت سالها از وقوع آن، زوایای پنهان بسیاری دارد. انگلیسیها باتوجه به خوی استعمارگرانه و زخمِ ملی شدن صنعت نفت ایران، از آغاز روی کار آمدن «محمدمصدق» در پی سرنگونی دولت وی بودند.
«آیتاله کاشانی» و مصدق بهعنوان دو رهبر اصلی نهضت توانسته بودند دست لندن را از منابع ملی ایران کوتاه کنند. در همین حال، سرنگونی دولت قانونی ایران بدون همراهی واشنگتن امکانپذیر نبود. پاییز ۱۳۳۱ بالاخره انگلیس توانست کاخ سفید را برای مشارکت در طرح کودتا راضی نماید. دولت آیزنهاور علاوه بر همکاری با استعمار انگلیس، تامین هزینههای عملیات کودتا را نیز برعهده گرفت. کودتا در حالی رخ داد که آیتاله کاشانی که دوشادوش مصدق برای ملی شدن صنعت نفت مبارزه کرد و حتی موجب روی کار آمدن مجدد دولت وی شد، بارها هشدار داد اعتماد به آمریکا تبعات مخربی برای کشور به همراه خواهد داشت.
اشغال نظامی ایران در شهریور ۱۳۲۰، وضع کشور را دگرگون کرد؛ از یک طرف تلاش شوروی برای بهرهمندی از نفت ایران افزایش یافت و از سوی دیگر انگلیسیها خواهان کسب سهم بیشتری از نفت ایران شدند. مقارن با این تحولات، تلاشهایی از طرف آیت اله کاشانی و محمد مصدق به منظور قطع دست بیگانگان از منابع کشور آغاز شد. اقدامات این دو، از طرف قدرتهای بزرگ بیپاسخ نماند. آیتاله کاشانی پس از پنج ماه تعقیب، ۲۷ خرداد ۱۳۲۳ دستگیر شد؛ انتخاب او به عنوان نماینده مردم تهران در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی نیز موجب آزادی وی از زندان متفقین نشد. کاشانی در زندان هم از نفت و غارت آن از سوی انگلیسیها سخن گفت و تاکید کرد اجازه نخواهد داد نفت ایران را تاراج کنند.
پس از آنکه محمد مصدق در سال ۱۳۲۸ به شانزدهمین مجلس شورای ملی راه یافت، اقلیت مجلس جدیتر از قبل به رویارویی با رزمآرا، نخستوزیر وقت پرداخت. او در پی مصالحه با انگلیسیها بود و میپنداشت که ایرانیان توان فنی لازم را برای در اختیار گرفتن صنعت نفت ندارند. این نگرش موجب شد تا رزمآرا در افکار عمومی به عنوان خائن به منافع ملی معرفی شود. گرچه رزمآرا لایحه قرارداد الحاقی نفت را از مجلس پس گرفت، اما مخالفت با او ادامه یافت و در نهایت ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ در مسجد شاه تهران به ضرب گلوله کشته شد. پس از ترور رزمآرا، ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون نفت مجلس شورای ملی، پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت به نام «سعادت ملت ایران» را به مجلس ارائه کرد؛ این پیشنهاد ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی و ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس سنا به تصویب رسید.
ملی شدن صنعت نفت یکی از نقاط عطف تاریخ مبارزاتی ملت ایران برای کسب حق خود و بریدن دست بیگانگان از منابع و سرمایههای کشور است. پر واضح است که آیتاله کاشانی نقش برجستهای در ملی شدن صنعت نفت و ایجاد نهضت برای مطالبه این حق داشت. ایشان با برگزاری اجتماعات مردمی و هدایت گروههای مبارز، شاه و دولت را مجبور به پذیرش ملی شدن صنعت نفت کرد. «نفت ایران متعلق به ملت ایران است» شعار آیتاله کاشانی بود که این شعار مکمل گفتار جبهه ملی یعنی «صنعت نفت ایران باید ملی شود» به حساب میآمد. گرچه در مسیر ملی شدن نفت، نیروهای مختلفی اعم از ملیگراها، روشنفکران، روحانیون، مذهبیها، بازار و ... نقش داشتند، اما موتور محرکه نهضت که عامل به صحنه آوردن مردم بود، اقدامات آیتاله کاشانی بود.
از همان آغاز نهضت ملی شدن نفت، انگلیس تلاش کرد مانع موفقیت جنبش شود؛ حتی سفیر وقت انگلیس در تهران، جنبش را ساخته دست مصدق، آیت اله کاشانی و چند نفر تندرو و ضد انگلیسی، برای منحرف ساختن توجه مردم از فساد هیئت حاکمه توصیف کرد. بعد از انتخاب مصدق به نخستوزیری و تصویب قانون نه (۹) مادهای خلعید از شرکت نفت جنوب در مجلس، انگلیسیها چندین روش برای مقابله با دولت مصدق در نظر گرفتند. در حالی که «هربرت موریسون»، وزیر امور خارجه انگلیس از حمله نظامی سخن به میان آورد و «اتلی» رهبر حزب کارگر، در پی مذاکره و شکایت در مجامع بینالمللی بود، «آن لمبتون»، ایرانشناس برجسته و چند نفر از مشاوران وزارتخارجه از طرح براندازی دولت مصدق حمایت کردند. به گفته «ویلیام روجر لوئیس» تاریخ نگار، انگلیس فقط یک ماه و نیم پس از به قدرت رسیدن مصدق، عملیاتی محرمانه را علیه وی آغاز کرد.
انگلیس راهحل مسئله نفت را خلع دولت مصدق میدانست؛ «شرکت نفت انگلیس و ایران» نیز موافق این راهحل بود. «جکسون»، نماینده شرکت نفت ایران و انگلیس، ژوئن ۱۹۵۱ برای مذاکره به تهران آمد، اما نتوانست نتیجه مساعدی به دست آورد. وی در کنفرانسی خبری در لندن اعلام کرد تا هنگامی که دولت مصدق قدرت را در دست دارد، نمیتوان به از سرگیری مذاکرات امیدوار بود. انگلیس به راهحلهای غیرسیاسی نیز توجه داشت؛ از جمله ارجاع اختلاف به دیوان بینالمللی دادگستری و شورای امنیت که نتیجهای حاصل نکرد. علاوه بر فشارهای اقتصادی، انگلیس درصدد مداخله نظامی نیز بود. به همین منظور، چهارهزار چترباز انگلیسی طی ده روز به مدیترانه شرقی فرستاده شدند. لندن، همچنین رزمناو «ماریتوس» و ناوهای «ورن» و «فلامینگو» را به سواحل ایران فرستاد. اسناد منتشر شده وزارت امورخارجه انگلیس در دهههای اخیر توضیح میدهد که لندن، طرح اشغال آبادان را آماده کرده بود، اما رئیس جمهور آمریکا آن را رد کرد. به اعتقاد ترومن، مداخله نظامی باعث حمله اتحاد شوروی به ایران میشد. در نهایت گزینه کودتا به عنوان راهحل موثر در دستور کار قرار گرفت.
اوایل جریان ملی شدن نفت، آمریکا از مصدق حمایتهای جزئی کرد، اما بهتدریج این حمایتها قطع شد و آمریکا اعلام بیطرفی کرد. این کشور بالاخره از مبارزات ملت ایران با انگلستان به نفع خود بهرهبرداری کرد و برای براندازی دولت قانونی ایران، با انگلیس به توافق رسید. همسویی آمریکا و انگلیس برای مداخله در امور داخلی ایران محرمانه بود؛ دو مأمور اطلاعاتی آمریکایی و انگلیسی در قبرس با هم ملاقات کردند تا جزئیات طرح را تدوین نمایند. نقشه «دونالد ویلبر» و «نورمن داربی شایر» این بود که با همکاری عوامل مخفی، ایرانیها را علیه مصدق تحریک نمایند. این فعالیت موجب پیدایش، گسترش و تقویت مخالفت عمومی و همچنین بی اعتمادی و ترس از مصدق و دولت وی میشد. بر این اساس، سرلشگر زاهدی به افسران ایرانی رشوه میداد تا آماده هرگونه اقدام نظامی لازم برای انجام کودتا باشند. به زاهدی مبلغ ۶۰ هزار دلار پرداخت می شد که بعدا به ۱۳۵ هزار دلار افزایش می یافت.
طرح اصلی کودتا، ۲۸ تیر با ورود «کرمیت روزولت» آمریکایی به تهران با گذرنامه جعلی کلید خورد. او در تهران پنهان شد و اقدامات برای برگزاری کودتا را شروع کرد؛ همزمان زاهدی نیز پنهان شد؛ سپس ژنرال «نورمن شوارتسکف» آمریکایی به تهران آمد و روز دهم مرداد به ملاقات شاه رفت. سرانجام روزولت به میدان آمد؛ او و شاه نیمهشب دهم مرداد پنهانی دیدار کردند. دیدارهای شبانه آنها تا هجدهم مرداد ادامه یافت؛ نهایتاً شاه برنامه کودتا را با عنوان عملیات «آژاکس» دربست پذیرفت.
ساعت شش بامداد ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ مردم ایران از کودتایی ناموفق اطلاع پیدا کردند. طبق اطلاعات تکمیلی، سرهنگ نعمتالله نصیرى، فرمانده گارد شاهنشاهى به همراه گروهى مجهز، با در دست داشتن حکم عزل نخستوزیر از سوی شاه، به طرف خیابان کاخ حرکت کرد تا حکم عزل مصدق را به او برساند. مصدق هنگام ابلاغ فرمان عزل، دستور دستگیرى نصیرى را صادر کرد و با دستگیرى نصیرى، برنامه کودتاچیان به هم ریخت. با شکست کودتا، شاه و همسرش که در کلاردشت به سر میبردند، به بغداد فرار کردند و از آنجا به رم رفتند. شکست کودتا باید به سود مصدق تمام میشد، اما هرگز اینگونه نشد.
اقدامات روزولت، مأمور اجرای کودتا در ایران، نظر نیروهای حامی سلطنت را جلب کرد و سرانجام با تلاش و هدایت مزدوران داخلی، دولت مصدق چهار روز بعد، یعنی ۲۸ مرداد سقوط کرد. روزلت میدانست که برای انجام کودتا به همکاری واحدهای نظامی نیاز خواهد داشت و به همین دلیل از وابسته نظامی سفارت آمریکا، سرلشگر «رابرت مک کلور» درخواست کرد تعدادی نیروی نظامی برای کمک به وی فراهم نماید. مک کلور که با افسران ایرانی آشنایی کامل داشت چند واحد نظامی را تطمیع کرد و در اختیار روزولت قرار داد. مامور آمریکایی اجرای کودتا همچنین با عوامل کلیدی کودتا همچون «برادران رشیدیان»، «سرلشگر زاهدی» و پسرش اردشیر، سرلشگر «هدایتاللّه گیلانشاه»، فرمانده سابق نیروی هوایی که به توطئه گران پیوسته بود، گفتگو کرد. او نقشهای طرح کرده بود که هم از تظاهرات موافقان دولت و هم از تظاهرات مخالفان بهره جوید. فراهم کردن جمعیتی که خواهان عزل مصدق باشند، ایدهآل بود، ولی تظاهرات به نفع مصدق نیز مطلوب بود؛ چون به بروز تنش کمک میکرد و میتوانست سربازان سلطنتطلب را به واکنشهای سرکوبگرانه وادار سازد. در نتیجه هزاران تظاهرکننده بدون آگاهی در کنترل سیا قرار داشتند.
در این شرایط، مصدق که تحت تأثیر اعتراضات سفیر آمریکا در ایران، از احتمال خروج آمریکاییها از ایران واهمه داشت، خواستار مداخله پلیس شد و فرمانی صادر کرد که هرگونه تظاهرات عمومی ممنوع شود. به نوشته «مجله تایم» این اقدام برای مصدق اشتباهی مرگبار بود. در نهایت روزولت موفق شد با کمک شبکه مزدوران، هزاران نفر را در میادین عمومی گرد آورد؛ صدها نظامی که برخی از آنها سوار بر کامیون و برخی سوار بر تانک بودند هم، به آنان پیوستند. واحدهای نظامی تحت فرماندهی افسران ضد مصدق، خانه وی را محاصره کردند و با دستگیری مصدق، ضربه آخر وارد شد.
پس از کودتا، محمد مصدق محاکمه و تبعید شد. مصدق با اعتماد به آمریکاییها تصور کرد از طریق آنها میتواند انگلیسیها را از ایران بیرون کند، ولی نهایتا متوجه شد این رویکرد به نتیجه نمیرسد؛ لذا به «حزب توده» آزادی داد. در حالیکه جامعه مذهبی ایران با فعالیت حزب توده مخالف بود. مصدق معتقد بود باید دولتی لائیک در ایران بر سرکار باشد؛ بدنه مردم هم، چون به مرور دیدند که مصدق و شاه، دولت اسلامی نمیخواهند، از آنها حمایت نکردند.
کودتای ۲۸ مرداد چند هدف عمده داشت. اولین هدف، انتقال سلطه از انگلیس به آمریکا بود. این کار در بعد سیاسی از طریق کودتا، در بعد اقتصادی از طریق تصرف نفت و در بعد فرهنگی با تأسیس بنیادها و انجمنهای فرهنگی متعدد و گماردن عوامل آمریکایی در رأس آنها صورت گرفت. هدف بعدی، تضعیف روحانیت و گروههای اسلامی مبارز و به طور کلی اسلامزدایی از ایران بود. بخش اعظم عملکرد ۲۵ ساله رژیم ستمشاهی پس از کودتا و سرکوب گروهها و ترور شخصیتهای انقلابی مسلمان، و ایجاد محدودیتهای سیاسی و اجتماعی متعدد، توسط دستگاه مخوف امنیتی رژیم یعنی ساواک اجرا شد. یکی از وظایف مهم ساواک این بود که مراقب باشد نشریات ایران همواره شاه و انقلاب سفید را ستایش کنند. روزنامهها موظف بودند تیتر اول خود را به یکی از فعالیتهای هرقدر بیاهمیت شاه اختصاص بدهند.
اعمال سانسور، تحریف حقایق، بتسازی از شاه و مدح اغراقآمیز خاندان سلطنتی و هموار کردن راه نفوذ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی غرب، در رأس اهداف و برنامههای ساواک بود. از دیگر اهداف مهم کودتا، خنثی کردن دستاوردهای مبارزات و امیدهای مردم برای ملی شدن صنعت نفت بود. آمریکاییها برای دستیابی به این هدف، یکی از پرسابقهترین عوامل خود را به ریاست وزارت اقتصاد و دارایی گماردند که قرارداد ننگین کنسرسیوم معروف به قرارداد نفتی «امینی ـ پیج» را به سرانجام رساند.
هفتم آبان ۱۳۳۲ قراردادی بین شرکت ملی نفت ایران از یک طرف و کنسرسیومی از شرکتهای نفتی خارجی از طرف دیگر منعقد شد. در قرارداد جدید اگرچه ملی شدن نفت و صنایع نفت ایران مورد پذیرش طرفهای خارجی قرار گرفت، ولی دولت ایران تضمین کرد تا ۲۵ سال نفت تولیدی را به شرکتهای عضو کنسرسیوم (آمریکایی، انگلیسی، هلندی و فرانسوی) بفروشد.
جمعبندی
کودتای ۲۸ مرداد یکی از مهمترین حوادث تاریخ معاصر کشورمان و سر منشاء بسیاری از حوادث تلخ تاریخی این سرزمین به حساب میآید. این کودتا، چرخش و انتقال قدرت از دولتی ملی به دولتی دست نشانده را نشان میدهد. با پیروزی کودتای ۲۸ مرداد، ایالات متحده و انگلیس به اهداف کوتاهمدت خود رسیدند و با براندازی دولت قانونی ایران و بازگرداندن محمدرضا شاه سلطه خود را در ایران تحکیم کردند. دولت مصدق پس از آنکه نفت ایران را با کمک مجلس و خصوصا آیتاله کاشانی از دست انگلیسیها خارج کرد، به دلیل پذیرش این رویکرد که در مقابل دشمنی انگلیس، باید در عرصه بینالملل پشتیبان داشته باشد، به آمریکاییها اعتماد کرد. پس از عهدشکنی آمریکا و توطئه کودتا، دولت ملی ایران جای خود را به رژیمی خودکامه و مستبد داد که نتیجه آن تسلط آمریکا بر منابع نفتی کشورمان و قرار گرفتن ایران در زمره متحدان منطقه ای آمریکا در خاورمیانه بود.
پژوهشگر: علی ظریف
منابع در آرشیو پژوهش خبری موجود است