پخش زنده
امروز: -
امروز قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) از پرواز ابدی ارشا اقدسی تا رخ در نقاب خاک کشیدن علی سلیمانی را به خود دید.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ امروز قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) دو تن از بهترینها و با اخلاقترینها را در آغوش کشید.
ارشا اقدسی بدلکار بین المللی سینما و تلویزیون که چندی قبل در اثر حادثهای به دیار باقی شتافت و علی سلیمانی که بامداد دیروز بر اثر کرونا دار فانی را وداع گفت.
با وجود در خواست خانواده هر دو هنرمند برای نیامدن برای تشییع، قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) پر از جمعیتی بود که برای بدرقه امده بودند. برخی به دلیل علاقهای که به هنرمندان داشتند و بعضی هم که تعدادشان کم نبود برای گرفتن عکس و فیلم برای ثبت در گالری گوشی و احتمالا قرار دادن در فضای مجازی!
دقایقی پس از خاکسپاری ارشا اقدسی در کنار دوست و مربی اش پیمان ابدی سید جواد هاشمی که اجرای مراسم را بر عهده داشت روی صحنه آمد و از مردم خواست فاصلههای اجتماعی را رعایت کنند.
برای طولانی نشدن مراسم پیکر علی سلیمانی آورده شد، نماز اقامه شد و پس از خوانده شدن نوحه آذری که علی سلیمانی در بخشی از فیلم تنگه ابوقریب خوانده و از دیروز در فضای مجازی زیاد دست به دست شد.
سید جواد هاشمی که از دوستان صمیمی علی سلیمانی بود از خاطراتشان و ارادت او به امیر المومنین گفت.
سبا سلیمانی فرزند علی سلیمانی چند کلامی با حاضران صحبت کرد.
وی گفت: «ساعت پنجوبیست دقیقه سحرگاه ۲۱ مردادماه سال ۱۴۰۰ درست در آن دم که آفتاب دمید، چشمانم باز شد و تو چشمانت را بستی. علیبابا، علیبابا، باشکوه لحظهای بود، لحظهای که جسم زمینیات را رها کردی تا سبکتر سفر کنی. من تکامل را درک کردم با ذرهذره وجودم با حافظه انگشتانم که لحظهای از دستان تو جدا نشد. من از تو آموختم که بخندم، که امیدوار باشم، که صبور باشم، شاد باشم و شادی را نشر دهم، آموختم که زندگی ادامه دارد.»
سبا سلیمانی ادامه داد: «کرونا چه واژه منحوسی، اما کرونا، پیله بود، دور تو تنیده شد، تو پروانه شدی و من پرواز تو را با چشم جان دیدم. عشق واژه حقیری است برای احساسی که بین ما سه نفر جریان دارد. ما خانواده سه نفره، سه ضلع مثلث هستیم؛ قویترین شکل تمام دنیا. هیچچیز آنقدر قوی نیست که اضلاع این مثلث را متزلزل کند. وجود ما سه نفر از ازل تا ابد برای کنار هم بودن خلق شده است. به قول خودت هر کس آمده سهمش را بدهد برود.»
وی افزود: «با اسم علی به دنیا آمد، با عشق علی زیست و با علی همقدم شد تا خدا. من صدای سلامی که به علی گفت را شنیدم. من شنیدم وقتی میگفت به خدای کعبه رستگار شدم. بابا، علیبابا، امروز تن تو بذر است، ما در زمین میکاریمت تا سبز شوی و سبز بمانی.»
سبا سلیمانی در ادامه گفت: مادرش توان صحبت کردن ندارد و کلماتی را هم از زبان مادر به زبان آورد.
وی گفت: «از تکتک ابراز همدردیها که باعث تسلیخاطرمان شد متشکریم. شرایط جامعه شرایط سخت و دردناکی است. قطعا افراد شبیه ما کم نیستند، خیلی زیادند، بیشمارند بیشمار آدم هستند که مثل من نمیگویم «یتیم»، چون برایم واژه غریبی است، میگویم جسم پدرشان را به خاک سپردند، ولی روحش کنارشان است.»
وی گفت: «علی همیشه میگفت امید را نشر دهید چرا که زندگی با همه سختیهایش ادامه دارد. اگر میخواهید پدرم، علی در آرامش باشد و شاد باشد، شادی و امید را از اینجا به یادگار ببرید. از شما خواهش میکنم اگر از پدرم بدی دیدید، حلالش کنید. من زبانِ بابایم هستم، حلالم کنید.»
در ادامه هم پیکر علی سلیمانی به منزلگاه ابدی بدرقه و به خاک سپرده شد.