خلافت باطنی و افضلیت حضرت علی (ع) از نگاه آلوسی، عالم مشهور اهل سنت
توجه به خلافت باطنی و مقامات معنوی حضرت علی (علیهالسلام) و اهل بیت در کتب شیعه و اهل سنت میتواند یکی از مهمترین راههای تقریب بین مذاهب اسلامی در مسأله امامت، باشد.
به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما؛ کانال وسیع و حساس تقریب مذاهب اسلامی، مسیرهایی دارد که مهمترین و نزدیکترین آن، پرداختن به مقامات معنوی و باطنی حضرت علی (علیهالسلام) و خاندان ایشان ائمه معصومین (سلاماللهعلیهم) از کتب شیعه و اهل سنت است.
جایگاه بیبدیل و بیمثال اهل بیت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را هیچکس توان مقایسه با آن نیست، جایگاهی که میزان و مدار وحدت بین مسلمین و خنثی کننده دسیسههای معاندین و مخالفین تقریب و وحدت مذاهب اسلامی است؛ همانطور که خود حضرت علی (علیهالسلام) نسبت به جایگاه آل محمد میفرماید: آنها موضع اسرار خدایند و پناهگاه اوامر او؛ ظرف علم او و مرجع احکامش؛ پناهگاه کتابهای او هستند و کوههای استوار دین او؛ به وسیله آنان میتوان خمیدگی پشت دین را راست کرد و لرزشهای وجود آن را از میان برد؛ احدی از این امّت را با آل محمّد (صلیاللهعلیهوآله) نمیتوان مقایسه کرد؛ آنان که ریزهخوار خوان نعمت آلمحمّدند، با آنها برابر نخواهند بود. آل محمد اساس دین هستند و ارکان یقین. غلو کننده باید به سوی آنان بازگردد، و عقبمانده باید به آنان ملحق شود. ویژگیهای ولایت و حکومت از آنِ آنهاست؛ و وصیّت پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) و وراثت او در میان آنان! هم اکنون حق به اهلش برگشته و دوباره به جایی که از آنجا منتقل شده بود، باز گردیده است. [۱]این جایگاه و مقام معنوی و خلافت باطنی حضرت علی (علیهالسلام)، وجه مشترکی در کتب شیعه و اهل سنت است و پرداختن به این قبیل موضوعات، میتواند قدمی تأثیرگذار در راستای تقریب مذاهب اسلامی و معرفی معارف اهل بیت باشد. در این گفتار ما به کلام عالم بزرگ و مشهور اهل سنت، به نام «شهاب الدین آلوسی»، صاحب تفسیر روح المعانی میپردازیم.
ایشان در بحث مربوط به آیه ۵۵ سوره مائده: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛ ولیّ امر و یاور شما، تنها خدا و رسول و مؤمنانی خواهند بود که نماز به پا داشته و به فقرا در حال رکوع زکات میدهند.» میگوید: بیشتر محدثین [۲]و غالب اخباریون، [۳]قائل هستند به اینکه این آیه، در مورد حضرت علی (علیهالسلام) نازل شده است، و امامیه (شیعه) برای خلافت بلافصل حضرت علی (علیهالسلام)، بعد از پیامبر اکرم به این آیه استدلال میکنند؛ در حالیکه نزد ما (اهل سنت)، کلام شیعه قابل رد است و همچنین تعداد زیادی از صوفیان اهل سنت، قائل به خلافت بلافصل حضرت علی بعد از پیامبر اکرم هستند، اما نه خلافت ظاهری، بلکه قائل به خلافت باطنی حضرت علی (علیهالسلام) هستند؛ یعنی حضرت علی (علیهالسلام)، جایگاه و مقام ارشاد و تربیت و امداد و تصرف روحانی دارد، نه خلافت ظاهری که عبارتند از اجرای حدود و دیات و مجهز کردن نیروهای جنگی و دفاع از ریشه اسلام و جنگ با شمشیر و نیزه! به این ترتیب موافق با مذهب اهل سنت هستند.
در ادامه جناب آلوسی، فرق بین خلافت باطنی با ظاهری را بیان میکند و میگوید: خلافت ظاهری، مانند پوسته، و خلافت باطنی، مانند هسته و مغز است، و خلافت باطنی، اصل و مغز خلافت ظاهری است، و به وسیله خلافت باطنی، از حقیقت اسلام دفاع میشود، و به وسیله خلافت ظاهری، از صورت ظاهری اسلام دفاع میشود، و قطب هر زمان، در عالم امکان، مربوط به این خلافت باطنی است؛ یعنی خلافت باطنی، مرتبهای از میزان و ملاک و مدار هر دورهای است، و این خلافت باطنی، با خلافت ظاهری قابل جمع است و منافاتی با هم ندارند؛ همانطور که حضرت علی (علیهالسلام)، در زمان خلافتش، هم خلافت باطنی، و هم ظاهری داشت و همانطور که این دو خلافت، در زمان ظهور حضرت مهدی قابل جمع است.
در ادامه، جناب آلوسی، این عالم و مفسر اهل سنت، ربط و نسبت نبوت با خلافت باطنی را با کلامی بسیار معنادار و زیبا، اینگونه بیان میکند: «این خلافت باطنی و نبوت، هر دو، از یک پستان شیر میخورند»، یعنی (خلافت باطنی حضرت علی (علیهالسلام) و نبوت، یک منشأ وحیانی دارند و از یک منبع هستند؛ این خلافت باطنی، چنین مقام و جایگاهی را از پیامبر اکرم نمیگیرد، بلکه هر دو از یک منبع و مصدر استفاده میکنند، و در عرض همدیگر هستند، نه در طول هم)
بعد در ادامه، برای تأیید و تکمیل کلامش، حدیثی را بیان میکند که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «من و علی از یک نور خلق شدیم.» که ناظر به آیه ۳۵ سوره نور است: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَة ...؛ خدا نور (وجودبخش)
آسمانها و زمین است؛ داستان نورش به مشکاتی ماند که در آن روشن چراغی باشد و آن چراغ در میان شیشهای که از تلألؤ آن، گویی ستارهای است درخشان، و روشن ...» من و علی از این نور خداوند خلق شدیم بلاواسطه، چون همه چیز از نور خداوند خلق شده است. (یعنی هر دو از نور جداگانه، خلق نشدند، بلکه از یک نور خلق شدند بلاواسطه)
و در پایان، این عالم اهل سنت، نتیجهگیری میکند و میگوید: این خلافت باطنی و معنوی و وجودی و وساطت فیض، در حق حضرت علی (علیهالسلام)، به وجه اکمل و اتم وجود دارد و احادیث وارده در خلافت بلافصل حضرت علی (علیهالسلام) دلالت بر خلافت باطنی حضرت دارد، و دیگر احادیث وارده، بر خلافت خلفای ثلاثه، دلیل بر خلافت ظاهری آنها دارد و این خلافت باطنی، اشاره دارد به افضلیت حضرت علی (علیهالسلام)، بر خلفای سهگانه و بعضی بر این افضل بودن، تصریح کردند و بعضی هم میگویند خلافت مفضول با وجود فرد فاضل، به صورت ظاهری، جایز است. [۴]پینوشت:
[۱]. شرح نهج البلاغة، ابن ابیالحدید، ج ۱، ص ۱۳۸. «هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَیْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِینِهِ، بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ، مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا یُسَوَّی بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً، هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ، إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَةِ وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ. الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَی أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَی مُنْتَقَلِهِ.»
[۲]. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، الآلوسی، شهاب الدین (متوفای ۱۲۷۰ هـ)، محقق: علی عبدالباری عطیة، دار الکتب العلمیة - بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ هـ. عدد الأجزاء: ۱۶ _۱۵ ومجلد فهارس، ج ۳، ص ۳۳۴. «وغالب الأخباریین علی أنها نزلت فی علی کرم الله تعالی وجهه.»
[۳]. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، الآلوسی، شهاب الدین (متوفای ۱۲۷۰ هـ)، محقق: علی عبدالباری عطیة، دار الکتب العلمیة - بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ هـ. عدد الأجزاء: ۱۶ _۱۵ ومجلد فهارس، ج ۳، ص ۳۵۲. «والآیة عند معظم المحدثین نزلت فی علیّ کرم الله تعالی وجهه، والإمامیة.»
[۴]. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، الآلوسی، شهاب الدین (متوفای ۱۲۷۰ هـ)، محقق: علی عبدالباری عطیة، دار الکتب العلمیة - بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ هـ. عدد الأجزاء: ۱۶ _۱۵ ومجلد فهارس، ج ۳، ص ۳۵۲. «والآیة عند معظم المحدثین نزلت فی علیّ کرم الله تعالی وجهه، والإمامیة- کما علمت- یستدلون بها علی خلافته بعد رسول الله صلّی الله علیه وسلّم بلا فصل، وقد علمت منا ردهم- والحمد لله سبحانه- رد کلام وکثیر من الصوفیة قدس الله تعالی أسرارهم یشیر إلی القول بخلافته کرم الله تعالی وجهه بعد الرسول علیه الصلاة والسلام بلا فصل أیضا إلا أن تلک الخلافة عندهم هی الخلافة الباطنة التی هی خلافة الإرشاد والتربیة والإمداد والتصرف الروحانی لا الخلافة الصوریة التی هی عبارة عن إقامة الحدود الظاهرة وتجهیز الجیوش والذب عن بیضة الإسلام ومحاربة أعدائه بالسیف والسنان، فإن تلک عندهم علی الترتیب الذی وقع کما هو مذهب أهل السنة، والفرق عندهم بین الخلافتین کالفرق بین القشر واللب، فالخلافة الباطنة لب الخلافة الظاهرة، وبها یذب عن حقیقة الإسلام، وبالظاهرة یذب عن صورته، وهی مرتبة القطب فی کل عصر، وقد تجتمع مع الخلافة الظاهرة کما اجتمعت فی علی کرم الله تعالی وجهه أیام إمارته، وکما تجتمع فی المهدی أیام ظهوره، وهی والنبوة رضیعا ثدی، وإلی ذلک الإشارة بما یروونه عنه علیه الصلاة والسلام من قوله: «خلقت أنا وعلی من نور واحد» وکانت هذه الخلافة فیه کرم الله تعالی وجهه علی الوجه الأتم. ومن هنا کانت سلاسل أهل الله عز وجل منتهیة إلیه إلا ما هو أعز من بیض الأنوق، فإنه ینتهی إلی الصدیق رضی الله تعالی عنه کسلسلة ساداتنا النقشبندیة نفعنا الله تعالی بعلومهم، ومع هذا ترد علیه کرم الله تعالی وجهه أیضا، وبتقسیم الخلافة إلی هذین القسمین جمع بعض العارفین بین الأحادیث المشعرة أو المصرحة بخلافة الأئمة الثلاثة رضی الله تعالی عنهم بعد رسول الله صلّی الله علیه وسلّم علی الترتیب المعلوم، وبین الأحادیث المشعرة أو المصرحة بخلافة الأمیر کرم الله تعالی وجهه بعده علیه الصلاة والسلام بلا فصل، فحمل الأحادیث الواردة فی خلافة الخلفاء الثلاثة علی الخلافة الظاهرة، والأحادیث الواردة فی خلافة الأمیر کرم الله تعالی وجهه علی الخلافة الباطنة ولم یعطل شیئا من الأخبار، وقال بحقیقة خلافة الأربعة رضی الله تعالی عنهم أجمعین.
وأنت تعلم أن هذا مشعر بأفضلیة الأمیر کرم الله تعالی وجهه علی الخلفاء الثلاثة، وبعضهم یصرح بذلک، ویقول: بجواز خلافة المفضول خلافة صوریة مع وجود الفاضل لکن قد قدمنا عن الشیخ الأکبر قدس الله تعالی سره أنه قال: لیس بین رسول الله صلّی الله علیه وسلّم وبین أبی بکر الصدیق رضی الله تعالی عنه رجل، ولیس مقصوده سوی بیان المرتبة فی الفضل فافهم وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فإنه من حزب الله تعالی أی أهل خاصته القائمین معه علی شرائط الاستقامة فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ علی أعدائهم الأنفسیة والأفاقیة..»