پخش زنده
امروز: -
بهره برداری غیرمجاز از ظرفیت عظیم سرب و روی به وسعت 7 هزار هکتار در آلبلاغ موجب حوادث ناگوار و ایجاد جرائمی سازمان یافته شد که در یک عملیات گسترده اطلاعاتی آرامش به منطقه بازگشت.
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز خراسان شمالی، سال ۱۳۹۵ بود که نام آلبلاغ بر سر زبانها افتاد، شاید با تمام اتفاقات ناخوشایندی که در این سالها اینجا افتاده، با نام آن آشنا باشید.
بعد از ۵ سال پر فراز و نشیب و اتفاقات متعدد، حالا آرامش به این کوه برگشته و اثری از آن همه همهمه دیده نمیشود، باتفاق یک تیم حفاظتی راهی آلبلاغ شدم.
آلبلاغ که نام کوهی است در منطقه حفاظت شده سالوک در شمال شرق اسفراین، از روزگاران قدیم محلی بوده برای استخراج سرب که اهالی چند روستای اطرافش ذخایر معدنی آن را شناسایی و برای ساخت ادوات دفاعی و کاربردی استفاده میکردند.
آقای رحمانی که از اهالی همین منطقه است میگوید: در این ارتفاعات لایههای سرب را از سطح زمین برمی داشتند و رنگ خاکستری آن از دور نمایان بود. مردم در زمانهای دور همین سرب را ذوب میکردند و با آن ابزار کار و سلاح میساختند.
چند سال قبل فردی که از این ذخایر با خبر بود یکی از رگههای ضخیم سرب را شناسایی و اولین ضربه را به لایههای درونی کوه وارد آورد و از همان زمان تاراج سرمایههای ملی از این ذخایر عظیم آغاز شد.
هرچند بعد از ۳ سال دست آن فرد از معدن آلبلاغ قطع شد، اما با مرور زمان کار به جایی رسید که روزانه بالغ بر هزار نفر با تیشه و دریل به جان این معادن افتادند و صفهای طولانی از الاغ و قاطر، ساعت به ساعت سنگهای خام را به جایی حدود ۵ کیلومتر پایینتر منتقل میکردند و به دست دلالان میرساندند.
وقتی با یکی از افراد تیم حفاظتی مستقر در منطقه که اخیرا شروع بکار کرده گفتگو کردم گفت: در ۶۰ متری زیر این کوه اتاقکهای چند ده متری کنده کاری شده که در آن با دستگاههای برقی سنگها را از داخل میتراشیدند.
یکی از کارشناسان محیط زیست هم که همراه ما بود با دست اشارهای به اطراف کرد و گفت: آسیبهای جبران ناپذیری هم به منابع طبیعی و پوشش گیاهی زده شده.
مقصد: زنجان
با یکی از عشایر منطقه که خودش پارسال تمام وقایع آلبلاغ را دیده بود هم صحبت شدم. او میگفت: دلالانی که در سال نخستِ برداشت، هر کیلو سنگ را ۲ هزار تومان از کارگران محلی معدن میخریدند، سال ۹۹ آن را ۱۴ هزار تومان داد و ستد میکردند و با بارنامههای جعلی و گاهی بدون بارنامه و قاچاق به کارخانههای تولید سرب در انگوران زنجان میفرستادند.
صبح که به دادسرای اسفراین رفته بودم، یکی از رانندههای کامیون که بار خودرو او توسط پلیس توقیف شده بود گفت: من از نوع و جنس سنگ بی خبر بودم، راننده یک سواری پژو دست برداشت و گفت بار برای زنجان دارم میبری؟ من هم قبول کردم.
این سنگهای با ارزش با قیمتهای بسیار بالا تحویل کارخانه میشد و به همین راحتی سودهای کلان را دلالان میبردند.
خودروهای حامل سنگ به راحتی در جادههای منتهی به معدن تردد میکردند و بار آن از دور پیدا بود، اما هنوز کسی به موضوع جلوگیری از قاچاق و خام فروشی سنگ ورود نکرده بود.
آلبلاغ چگونه رسانهای شد؟
استخراج سنگ از دل کوه به همین سادگی نبود، چرا که گاهی تکههای عظیم به طول و عرض ۱۰ متر و شاید بیشتر باید تخریب میشد. فاصله طولانی آخرین روستا، نبود امکانات کافی و ساده انگاری کار در دالانهای استخراج سنگ، بویژه در روزهای بارانی موجب میشد ریزش سنگ با حادثه همراه شود.
در یکی از همین روزهای بارانی بخشی از یک تونل دست ساز ریزش کرد و اولین قربانی این معدن جانش را از دست داد. با همین اتفاق اولین خبر از آلبلاغ روی آنتن خبر شبکه استانی رفت و نگاهها متوجه آلبلاغ شد.
از آن پس، نشستهای متعدد شورای تامین و شورای معادن استان برگزار شد و بازدیدهای میدانی توسط مسئولان سازمان صمت، فرمانداری اسفراین و دیگر مدیران استانی و شهرستانی انجام شد، اما اتفاقی نیافتاد و کسی نتوانست جلوی کار هزاران معدنکار غیر مجاز را بگیرد.
تعطیلی مشاغل، نگرانی مردم
در آلبلاغ هر قشر و شخصیت و تفکری را میشد دید. کار به جایی رسید که در اسفراین نان پیدا نمیشد، چرا که نانواها نان را در میان سنگهای کوه یافته بودند و آرایشگران در تراشیدن سنگ ...
یکی از بانوان روستای قلعه سفید میگفت: از کارمند و نانوا و آرایشگر و دامدار و کارگر گرفته تا رئیس بانک در بین سرمایه گذاران و کارگران این معدن دیده میشدند.
شکایت اهالی روستاهای اطراف، جمعیت عشایر مستقر در ارتفاعات آلبلاغ، زنبورداران آن محل و مردم شهر هم نتوانست با سرعت مانع کار این سودجویان باشد.
دهیار روستای قلعه سفید در این باره گفت: روز به روز بر تعداد افراد غریبه، غیر بومی و ناشناس اضافه شد و از شمال، جنوب، شرق و غرب کشور برای برداشت سنگ به آلبلاغ آمدند.
یکی از عشایر که من را در این منطقه دید گفت: سرقت دام عشایر، لوازم منزل، سرو صدا و درگیریهایی که به واسطه گرفتن حق بیشتر ایجاد میشد شرایط را برای ما سخت کرده بود.
افزایش حوادث کار، منافعی که به همه نرسید
در شرایطی که استان حادثه خیز خراسان شمالی درگیر سیل، زلزله و خشکسالی بود هر از چند گاهی خبر میرسید بالگرد امداد هلال احمر از سبزوار و بالگرد اورژانس از بجنورد برای کمک رسانی به حادثه دیدگان آلبلاغ پرواز کرده است. تا جایی که کارگران معدن برای فرود بالگرد فضایی با علامت H ایجاد کرده بودند.
در اسفراین با همسر یکی از متوفیان این حوادث صحبت کردم. او میگفت: همسرم یک ماه بود که با اصرار برادرش راهی آلبلاغ شد، گوشواره دخترم را فروخت تا الاغی بخرد و برای برداشت سنگ به معدن برود. قرار بود در رگه سرب برادرش مشغول به کار شود، اما بر اثر سقوط سنگ جانش را از دست داد و سودی به مانرسید. حتی دوستانش سنگهایی را که چند روز آخر با زحمت از دل کوه بیرون آورده بود به ما ندادند و خودشان فروختند.
او در حالیکه ۳ دخترش کنارش نشسته بودند و اشک در چشمانش حلقه زده بود و گوشه لب هایش میپرید گفت: وقتی همسرم کارگرساختمان بود زندگی خوبی داشتیم، اما حالا خودم باید برای کارگری به منزل دیگران بروم و یا در باغ آشنایان کارگری کنم. او از همانجا و از لابه لای در اتاق، خانه مجللی را نشانم داد و گفت: صاحب این خانه با دلالی از همین راه این منزل را ساخت.
در مدت فعالیت کارگران در آلبلاغ ۷ تن جانشان را از دست دادند. به منزل یکی دیگر از متوفیان آلبلاغ رفتم، او هم که خانمی بود با یک دختر ۸ ساله گفت: همسرم فقط ۲ میلیون تومان درآمد کسب کرده بود که این اتفاق افتاد. اگر دولت جلوی این کار را میگرفت و مانع میشد حالا زیر سایه شوهر بودم و کسی به من نگاه بد نمیکرد و مجبور نبودم برای دیگران کار کنم و از کمیته امداد ماهیانه بگیرم.
ایمیدرو مامور شد
با ورود همزمان نمایندگان مجلس، دستگاههای اجرایی، انتظامی، امنیتی و قضایی موضوع آلبلاغ یکباره وارد مرحله جدیدی شد. در نهایت مصوب شد سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع ایران (ایمیدرو) کار حفاظت، اکتشاف، استخراج و بهره برداری معدن آلبلاغ را در وسعت ۷ هزار هکتار برعهده بگیرد.
آقای غریب پور مدیرعامل وقت ایمیدرو که برای بازدید از این معدن به خراسان شمالی سفر کرده بود گفت: پروانه اکتشاف به اسم ایمیدرو صادر شده و آلومینای جاجرم موظف شده به عنوان یک واحد صنعتی تحت پوشش ایمیدرو با ۳۰۰ نیرو مانع ورود برداشت کنندگان غیر مجاز شود.
حفظ امنیت با شناسایی سرشاخهها
تامین امنیت و قطع دست هزاران بهره بردار غیرمجاز در پهنهای عظیم با ۳۰۰ نیروی حفاظتی امکان پذیر نبود و نمیشد به همین راحتی آنان را از منطقه بیرون کرد، چرا که با این کار دستشان از سرمایههای آنچنانی کوتاه میشد.
اینجا بود که سربازان گمنام امام زمان (عج) وارد صحنه شدند.
اداره کل اطلاعات خراسان شمالی با انجام اقدامات گسترده اطلاعاتی و شناسایی سرشبکههای این پرونده، تیرخلاص را بر پیکر سودجویان زد و دستشان را برای همیشه از منابع و سرمایههای ملی قطع کرد.
حجت الاسلام جعفری رئیس کل دادگستری خراسان شمالی ضمن قدردانی از تلاش و پیگیری سربازان گمنام امام زمان و ماموران نیروی انتظامی گفت: ۸ نفر از این افراد دستگیر شدند. از این تعداد برای ۶ نفرشان به موجب قانون و میزان جرائم بازداشت موقت صادر شد و برای ۲ نفر هم قرار صادر شده است.
روزهای عادی آلبلاغ
آقای نوری یکی از کارکنان تیم حفاظتی آلبلاغ که در منطقه بود من را به یکی از چادرهای مستقر در ارتفاعات دعوت کرد و گفت: از زمانی که امنیت برقرار شده، عشایر به ایستگاه هایشان برگشتند و زندگی اینجا جریان دارد.
چادرهای یک طایفه عشایر چند متر آن طرفتر بود و زندگی به خوبی جریان داشت. دامهای عشایر در بین کوهها دیده میشد. یکی از بانوان عشایر که در حال پیاده کردن اسباب کوچشان بود گفت: اسم دختر من معصومه است، او سال قبل نمیتوانست به راحتی در اطراف چادر بازی کند، ولی حالا راحتیم و میتوانیم بدون ترس و دلهره به کارهایمان برسیم.
در راه با گروهی از کوهنوردان هم مسیر شدیم، این گروه ۷ نفره که جمعی از بازنشستگان آموزش و پرورش بودند گفتند برنامه دارند که ۲ شب در آلبلاغ بمانند. یکی از آنان که چادر مسافرتی بر دوشش داشت گفت: مگر میشد سالهای قبل به آلبلاغ آمد؟ اینجا خیلی شلوغ بود، اما حالا میشود از مناظر بکر استفاده کرد و در روزهای گرم تابستان به طبیعت پناه آورد.
چشمه سار، رودخانههای پرآب و پوشش گیاهی سرشار از گیاهان دارویی، طبیعتی خوب و دست یافتنی است که حالا میشود مقصد تورهای گردشگری باشد.
آلبلاغ ظرفیتی برای اشتغال پایدار
آنطور که کارشناسان اعلام کردند، با محاسبه قیمت جهانی، ارزش درآمدی هر تن سرب موجود در این معدن ۴ برابر قیمت نفت است. در همین سال ۹۹ از استخراج سنگهای این معدن، بیش از ۲ هزار میلیارد تومان سرمایه، قاچاق شد.
با حسابی سرانگشتی متوجه میشویم با انجام عملیات حفاظت، اکتشاف، بهره برداری و صادرات این حجم عظیم سرمایههای زیرزمینی میتوان موجب اشتغال پایدار برای اهالی این شهرستان و شاید همه جوانان بیکار خراسان شمالی شد.
دهیار روستای سنگ سفید و تعدادی از اهالی این روستا میگفتند: باید جوانان همین منطقه در اولویت استخدام و بکارگیری قرار بگیرند و تصمیمی گرفته شود که به سود مردم باشد.
این موضوع را از استاندار خراسان شمالی جویا شدم. آقای شجاعی قول داد: مردم شهرستان اسفراین و دیگر نقاط استان از منافع این معدن برخوارد میشوند و سهام داران اصلی برداشت، فروش و حتی ایجاد تجهیزات فراوری سرب، از بین اهالی این استان انتخاب شوند و در اولویت باشند.
نگاهی به وضع موجود، گواه همین موضوع است چرا که تمام کارمندان شرکت حفاظتی که اخیرا تاسیس شده و حالا نظارت جدی بر این منطقه دارد، از اهالی شهرستان اسفراین هستند و آنان از همین شرایط راضی هستند.
کشور ایران با داشتن بیش از ۶۸ نوع ماده معدنی غیر نفتی و با داشتن ذخایر حدود ۴۳ میلیارد تن، جزء ۱۵ کشور اول دنیا در بخش کانیهای فلزی و غیر فلزی است.
سرمایه گذاری در بخش معادن و استفاده از ظرفیتهای عظیم خدادادی فرصت بزرگ اشتغال و صادرات است. سهم زیادی از مواد اولیه کارخانهها نیز از همین منابع تامین میشود.
حال باید دید چکش تاراج کنندگان آلبلاغ سرعت و قدرت بیشتری داشت یا سرمایه گذاران دولتی؟ شاید تعلل در بهره برداری موجب شود از گوشه و کنار، دست بردهایی به این معدن زده شود.
نویسنده: امین صادقی