پخش زنده
امروز: -
باید در کنار مشوقهای مالی، دولتها خود را ملزم به اصلاحات زیربنایی در حوزههای مختلف کنند تا در نتیجه جمعیت فعال، فرصتی برای رشد و توسعه کشور باشد نه اینکه در مسائل گوناگون از اشتغال تا تحصیل و ازدواج به تهدید و معضل تبدیل شود.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از نورنیوز؛ جمعیت عموما به عنوان یکی از مولفههای مهم در حوزه حکمرانی و توسعه مطرح میشود. کشور ایران با پهنای سرزمینی وسیع و تنوع فرهنگی گسترده دارای ظرفیتهای قابل توجهی است که در صورت مدیریت و سیاست گذاری صحیح و هدفمند و بهره برداری مناسب از آن میتوان امید داشت تا در امر توسعه پیشرفت چشمگیری داشته باشد.
برای استفاده از ظرفیتهای سرزمینی و فرهنگی کشور نیازمند جمعیت به عنوان یک عامل مهم در به حرکت در آوردن ماشین توسعه هستیم. جمعیت به عنوان نیروی کار و فعال اقتصادی عنصری مهم در اقتصاد شناخته میشود، زیرا توالی جوانی جمعیت در طول دهههای مختلف باعث میشود تا همیشه در کشور جمعیت فعال برای ورود به اقتصاد آماده باشد و با بحران پیری نیروی کار در کشور مواجه نشویم.
البته در این حوزه عدم برنامه ریزی و سیاست گذاری عالمانه و عدم توجه به اصلاح زیرساختهای اقتصادی و روندهای اجتماعی باعث شده است تا اکنون با معضل اشتغال روبرو باشیم یعنی یکی از نقاط قوت جمعیتی ما تبدیل به مسئله و تهدید شده است.
یکی دیگر از حوزههای کلان و راهبردی که جمعیت در آن اهمیت ویژهای دارد، فرهنگ است. جمعیت به عنوان مصرف کننده و تولید کننده و انتقال دهنده فرهنگ عموما یکی از بیشترین تاثیرات را در بقای تمدنها و فرهنگها در طول تاریخ داشته است.
نیروی فعال جوامع در حوزههای دانش و فرهنگ و سیاست باید به صورت مستمر علاوه بر تولید و مصرف توجه ویژهای به انتقال هم داشته باشند و بحران پیری جمعیت یکی از بزرگترین موانع برای ادامه حیات فرهنگی و دانشی جوامع است.
پس از اشاره به اهمیت جمعیت برای کشورها باید به نکته مهمی اشاره کنیم که متاسفانه این روزها کمتر به آن توجه میشود.
این روزها در طرح جوانی جمعیت مجلس شورای اسلامی و همچنین یادداشتها و مصاحبههای اکثر مسئولین و سیاست گذاران آنچه بیشتر به چشم میآید تلاش برای افزایش جمعیت از طریق ترویج و گسترش و آسان سازی ازدواج و فرزند آوری است. این موارد قطعا یکی از ملزومات توجه به جمعیت فعال در کشور است، اما توجه ویژه به این سطح از مسئله بیشتر جنبه روبنایی دارد.
در حقیقت با تشویق و تایید روندهای افزایش فرزند آوری بدون سیاست گذاری کلان در حوزههای زیربنایی و مورد نیاز جمعیت از جمله اصلاح ساختارهای معیوب اقتصاد کلان و عدالت آموزشی و خدمات عمومی و فرهنگی آنچه اتفاق خواهد افتاد چیزی غیر از جمعیت سازی نیست.
جمعیت سازی به معنای آن است ک سیاست گذاران با مشوقهای کوتاه مدت اقتصادی مانند وام ازدواج و وام تولد فرزند و فرهنگیان با ترویج شعارگونه فرزند بیشتر زندگی بهتر، صرفا به دنبال بالا بردن نرخ تولد و افزایش جمعیت هستند.
جمعیت سازی در حقیقت تنها به افزایش تعداد انسانهای یک سرزمین توجه دارد، اما به کیفیت زندگی و امکانهای موجود برای ارتقای رشد فردی و جمعی آنها توجهی ندارد. به همین دلیل چنین سطحی نگری در حوزه جمعیت منجر به نگرانی کارشناسان و عدم اقبال مردم به چنین سیاستهایی میشود. تجربهای که یکبار ایران در دهه ۶۰ با آن مواجه شد و تبعات آن تاکنون گریبانگیر دولتها و متولدین دهه ۶۰ است.
دولت و مجلس باید در کنار جمعیت سازی به جمعیت پروری نیز اهمیت دهند. جمعیت پروری یعنی نگاه ریشهای و زیربنایی به موضوع جمعیت به صورتی که الزامات افزایش جمعیت در زمینههای اقتصادی اجتماعی آموزشی و سلامت تامین شود. در جمعیت پروری اولویت با پرورش جمعیت و تربیت جمعیت فعال و کارآمد است نه صرفا تولید فرزند. جمعیت پروری به خلاف جمعیت سازی امکان بهره بردن از ظرفیتهای رشد جمعیت را فراهم میکند، زیرا صرفا به تولید فرزند بیشتر توجه ندارد بلکه قبل از تولید، زیرساختهای مناسب و رشد آور را برای جمعیت ایجاد کرده است.
چنین رویکردی کمک میکند تا در کنار مشوقهای مالی دولتها خود را ملزم به اصلاحات زیربنایی در حوزههای مختلف کنند تا در نتیجه جمعیت فعال فرصتی برای رشد و توسعه کشور باشد نه اینکه در مسائل گوناگون از اشتغال تا تحصیل و ازدواج به تهدید و معضل تبدیل شود.
و برای جوانان مسکن و شغل و ازدواج آسان فراهم نمایند
کاهش جمعیت دو عامل دیگر اجتماعی و بیولوژیکی هم دارد. مواد هیدروکربنی در هوا، مواد پلاستیکی در آب و غذا و لباس و محیط، امواج شدید و رو به افزایش الکترومغناطیسی در اطراف ما و بطور خلاصه انحراف شدید بشر از زندگی طبیعی باعث بیماری ها و کاهش باروری در جهان شده. دوم مسائل اجتماعی است.
حتی اگر هم هزاران سعدی و حافظ و فردوسی و مولانا بودند و اگر هزاران سال از قدمت تمدن و فرهنگ این مرز و بوم گذشته، و حال اگر پایه بسیار مستحکمی برای هویت این تمدن بنا شده. در آخر انسان هایی باید باشند که از آن پاسداری کنند، اگر جمعیت کشوری کم شد بناچار اقوام دیگری جایگزین میشوند و فرهنگ و تاریخ و دیرینه و نژاد و هویت خود را با خود می آورند این همان اتفاقی است که از یک برهه زمانی که گذشت غیر قابل برگشت میشود و این اتفاق در بسیاری از جوامع مانند اروپا افتاد و هیچکس نتوانست جلوی آنرا بگیرد. آن متعصبانِ وطن پرستِ اصیلِ نژادپرستِ سفیدپوستِ بومی برای همیشه با مردم پاکستانی تبار، آسیایی و چینی و ... جایگزین شدند. از آن امپراتوری که بر جهان حکومت میکرد چیز زیادی نمانده و در حال محو شدن است.
کاهش جمعیت دو عامل دیگر اجتماعی و بیولوژیکی هم دارد. مواد هیدروکربنی در هوا، مواد پلاستیکی در آب و غذا و لباس و محیط، امواج شدید و رو به افزایش الکترومغناطیسی در اطراف ما و بطور خلاصه انحراف شدید بشر از زندگی طبیعی باعث بیماری ها و کاهش باروری در جهان شده. دوم مسائل اجتماعی است.
حتی اگر هم هزاران سعدی و حافظ و فردوسی و مولانا بودند و اگر هزاران سال از قدمت تمدن و فرهنگ این مرز و بوم گذشته، و حال اگر پایه بسیار مستحکمی برای هویت این تمدن بنا شده. در آخر انسان هایی باید باشند که از آن پاسداری کنند، اگر جمعیت کشوری کم شد بناچار اقوام دیگری جایگزین میشوند و فرهنگ و تاریخ و دیرینه و نژاد و هویت خود را با خود می آورند این همان اتفاقی است که از یک برهه زمانی که گذشت غیر قابل برگشت میشود و این اتفاق در بسیاری از جوامع مانند اروپا افتاد و هیچکس نتوانست جلوی آنرا بگیرد. آن متعصبانِ وطن پرستِ اصیلِ نژادپرستِ سفیدپوستِ بومی برای همیشه با مردم پاکستانی تبار، آسیایی و چینی و ... جایگزین شدند. از آن امپراتوری که بر جهان حکومت میکرد چیز زیادی نمانده و در حال محو شدن است.