فولکلور یا فرهنگ عامه سرآغاز ادبیات کودکان و نوجوانان
فولکلور یا فرهنگ عامه همچنان که سرآغاز پیدایی همه هنرهاست، سرآغاز ادبیات و به خصوص ادبیات کودکان نیز است.
ادبیات کودک و نوجوان به نوشتهها و سرودههای ادبی ویژه کودکان و نوجوانان میگویند. این نوع ادبیات هم شامل بخشی از فرهنگ شفاهی عامه، مانند لالائیها، مثلها، قصهها است و هم داستانها و نمایشنامهها و اشعار و نیز نوشتههایی در زمینه دین، دانش اجتماعی، علم و کاربردهای آن، هنر و سرگرمی را دربر میگیرد که نویسندگان و سرایندگان برای کودکان و نوجوانان پدید میآورند.
سرچشمه ادبیات کودکان
فولکلور یا فرهنگ عامه همچنان که سرآغاز پیدایی همه هنرهاست، سرآغاز ادبیات و به خصوص ادبیات کودکان نیز است. لالاییها، مثلها، ترانههای کودکان، افسانههای خردسالان، داستانهای ماجرایی و حماسی و عاشقانه و اسطورهها که همه زائیده تخیل و تفکر مردم اعصار مختلف هستند؛ بنیاد و اساس ادبیات کودکان و نوجوانان را تشکیل میدهد؛ بنابراین ادبیات کودکان سرچشمه در فولکلور و فرهنگ عامه دارد و به کهنسالی زندگی بشر بر روی زمین است.
فولکلور آذربایجان
در این میان فولکلور آذربایجان یکی از پر شاخ و برگترین ادبیات شفاهی دنیاست که این مهم خود مدیون سه عامل اساسی است: اول، فرآیند تاریخی تکامل ملت آذربایجان، دوم، وجود ذوق سرشار هنری این ملت و سوم، توانمندیهای کم نظیر زبان ترکی.
فولکلور کودکان آذربایجان
فولکلور کودکان آذربایجان نیز یکی از شاخه های مهم ادبیات شفاهی آذربایجان است.
فولکلور کودکان چـه از لحاظ ایده و مضمون، چـه از منظر شکل و فرم، خصوصیـات روانشناختی و سنی کودکان را مدنظر قرار می دهد. گروهی از فولکلورشناسان بر این باورند که فولکلور کودکان توسط بزرگسالان آفریده شده اسـت و کودکان به مرور زمان آن را از آنِ خود کرده اند. گروهی دیگر عقیده دارند که فولکلور کودکان توسط خود آنها خلق شده و توسط بزرگسالان و کودکان به کار گرفته شده است.
در هر حال، فولکلور کودکان، آثاری است که برای کودکـان آفریده شده است. ویژگی این نوع فولکلور، مناسب بودن آن با سن و سال کودکان و لحاظ نمودن حالات پسیکولوژیکی کودکان است. این واقعیتی است که بزرگسالان همواره دل مشغولی تربیت صحیح فرزندان خود را داشته انـد و هدف اصلی آفرینش فولکلور کودکان نیز همین است. مضامینی، چون کـار و تلاش، نیکوکاری، میهن دوستی، راستگویی و غیره، همیشه در ذهن و زبان پدران و مادران است تـا کـودکانشان با یادگیری خصایل نیکو، به فردی مفید و مثبـت در جـامعه تبدیل شوند.
فولکلور کودکان در تمامی ژانرهای خود پر است از ستایش خصایل نـیـکـو و نکوهش زشتی و پـلـشـتـی و اینگونه است که بزرگسالان با گفتن لالایی ها، قصه ها، مثـلـهـا، چیستانها، ضرب المثلها و غیـره سعی در پرورش صحیح کودکان خود دارند.
نمونههای فولکلور کودکـان آذربایجان اساساً شعرگونه، موزون و آهنگین هستند و ایـن خود بر جذابیت آن می افزاید. از دیدگاه ادبی نیز آنها آثاری کامل هستند.
فولکلور کودکان آذربایجان را می توان به گونهها و ژانـرهـای زیر تقسیم کرد: لالاییها، نوازشها ، مـثـل هـا، افسـانـه هـا، شـمـارش هـا، تـکـرار جـمـلات، شوخیها، چیستـان هـا، ترانهها، بازیها ، پیله کـردن هـا
شاید هیچ قومی در جهان نباشد کـه در آن مـادران بـرای فرزندان خود لالایی نخوانند و طی آن برای نـوزادان خـود آرزوی بهروزی و کامیابی نکنند. لالایی های مادران آذربایجانی معمولاً به صورت دوبیتی بوده و چهار مصـرع دارد. وزن آنها هجائی بوده و هر مصرع از هفت هجا تشکیـل می شود. لالاییها برای کودکانی که هنوز زبان باز نکرده اند بـا آهنگهای حزینی خوانده می شوند؛ از این روی این آهنـگ و تن صدای مادر است که کودک را به خواب میبرد نه کلمات و سخنان لالایی ها. با این همه مادر، این شعرها را برای خـود نیز می خواند و در آنها به آمال و آرزوهای خود اشاره می کنـد. و ای بسا قطرات اشک، پایان بخش لالاییها می شود.
لالایی هادر لالاییها عشق و علاقه بیحد و حصر مادران نسبت به فرزندانشان منعکس شده است. غمها و شادیها، حسرتها و آرزوهای یک مادر و گاه حتی یک قـوم را مـی تـوان در لالاییهای آنها پیدا کرد:
آ لای لای بگیم لای لای
گؤزل ـ گؤیچگیم لای لای
غوربت اؤلکه یاد ائلده
آرخام ـ کؤمگیم لای لای (
لای لای فرزند بیگ من لای لای/ فرزند زیبا و قشنـگ مـن لای لای/ در دیاری غریب و ایلی بیگانه/ تنها یار و یاور مـن لای لای)
لای لای دئدیم گونده من
کؤلگه ده سن گونده من
ایلده قوربان بیر اولسا
سنه قوربان گونده من! (لای لای گفتم هر روز برایت/ تو در سایه بـاش و مـن در آفتاب/ عید قربان هر سال یک بار است، امـا/ مـن هـر روز قربانی تو شوم!)
لای لای بئشیگیم لای لای
ائویم ائشیگیم لای لای
اوزون گئجه لر بویو
چکیم کئشیگین لای لای (لای لای گهواره من لای لای/ خانه و کاشانه من لای لای/ تو بخواب تا در شبهای دراز/ کشیک تو را من بدهم لای لای)
نوازشها
نوازشهای کودکانه، شعرهایی هستند که در آنها برخلاف لالاییها هدف آرام کردن کودکان نیست؛ بلکه این شـعـرهـا برای تفریح، نوازش و خنداندن کودک خوانده مـی شـود. در این شعرها، دیگر از شکوه و گلایه از فلک و بخت بد خبری نیست. مادران، ناکامیها و دردهای خود را ترنم نمیکـنـنـد بلکه آرزوهای شیرین و گاه دست نایافتنی برای کودکان خود می کنند.
فرم و شکل نوازشهای کودکانه آذربایجان ثابت نیـسـت، برخی از آنها دو مصرع و برخی دیگر چهار مصرع دارنـد و بندرت نوازشهای سه مصرعی نیز می توان پـیـدا کـرد. وزن همه آنها هجائی بوده و از هارمونی شادی برخوردارند. چـنـد نمونه از نوازشهای کودکان:
بالاما قوربان اینکلر
بالام نه واخ ایمکلر (گاوها فدای بچه ام شوند / بچه ام کی چهار دست و پـا راه می رود)
بالاما قوربان ایلانلار
بالام نه واخ دیل آنلار (مارها فدای بچه ام شوند/ بچه ام کی زبان باز می کند)
بالاما قوربان سئرچه لر
بالام نه واخ دیرچه لر (گنجشکها فدای بچه ام شوند/ بچه ام کی قد می کشد.)
بالا دادی بال دادی
بالا آدام آلدادی
شیرینی شیرین اولار
آجیسی دا بال دادی! (طعم عسل دارد فرزند/ فرزند انسان را مشـغـول مـی کـنـد/ شیرینش شیرین می شود/ تلخش طعم عسل دارد)
متلها
متلها شعرهایی کودکانه هستند که در آنها قصهای نـیـز روایت می شود، هر چند که قصههای متلها اغلب بدون هـیـچ داستانی هستند. به نظر مـی رسـد هـدف از روال منطقی و وقت گذرانی باشـد. از لحاظ فرم، متلها را مـی تـوان نوعی مثنوی خواند. هر کدام از متلها با آهنگ خاصی خوانده می شوند. یک نمونه از متلها:
الیمی پیچاق کسیبدی
دسته بیچاق کسیبدی
یاغ گتیرین یاغلایاق
بال گتیرین باللایاق
دسمال گتیرین باغلایاق
دسمال دوه بوینوندا
دوه شیروان یولوندا
شیروان یولو لیل باغلار
دسته دسته گول باغلار
او گولون بیرین اوزه یدیم
تئللریمه دوزه یدیم
قارداشیمین تویوندا
اوتوروب ـ دوروب سوزه یدیم
چای داشیب دیر سئل گلیر
دسته دسته گول گلیر
او گولون بیرین اوزه یدیم
ساچ باغیما دوزه یدیم
ساچ باغیم قاطار قاطار
اوستونده قارداش یاتار
قارداشین ال یایلیغی
اوجلاری زر یایلیغی
هره بیر آغیز دئسین
قارداشا جان ساغلیغی
دییرمان اوستو چیچک
اوراق گتیر گول بیچک
قارداش نیشانلین گؤردوم
اوزون بوی، قارا بیرچک (دستم را چاقو بریده/ چاقوی دسته دار بریده/ روغن بیـاوریـد بزنیم/عسل بیاورید بزنیم/ دستمال بیاورید ببندیم/ دستمال در گردن شتر است/ شتر در راه شیروان است/ راه شیروان گل و لای است/ دسته دسته گل در آن می روید/ یکی از آن گلـهـا را می چیدم/ به موهایم می زدم/ در عروسی برادرم/ می نشستم و بلند می شدم و می رقصیدم/ رودخانه طغیان کـرده و سیل می آید/ با خود دسته دسته گل می آورد/ یکی از آن گلها را می چیدم/ به بند گیسوهایم می بستم/ بند گیسوهـایـم قـطـار قطار/ روی آن برادرم می خوابد/ دستمال دست بـرادرم/ کـه گوشه هایش زردوزی شده است/ همه یکصدا بگویند/ بـرادرم زنده باشد/ بالای آسیاب گل روییده است/ داس بیاورید، گـل بچینیم/ برادر، نامزدت را دیدم/ بلند بالا و سیاه گیسو بود)
افسانهها
افسانهها یکی از مهمترین ژانرهای فولکلور کودکـان اسـت. بطور کلی، افسانهها را می توان به دو بخـش کـودکـانـه و
بزرگسالانه تقسیم کرد. کودکان، به همه قصهها بـا عـلاقـه خاصی گوش داده، یاد گرفته و بارها و بارها برای همدیـگـر
نقل می کنند؛ اما قصههای حیوانات برای کودکان از جذابـیـت حـیـوانـات بیشتری برخوردار است. در این افسانه ها، اشیا، و حـیـوانـات مانند انسان به حرف درآمده و صحبت میکنند و خصوصیات انسانی به خود میگیرند. در این نوع قصـه هـا، حیوانات گوناگونی ایفای نقش میکنند. حوادث در آنـهـا آشـکـار و خلاصه به تصویر کشیده میشود. اپیـزودهـای طـولانـی و ماجراهای سحرآمیز در آنها جایی ندارند. در این افسـانـه هـا حیواناتی، چون روباه، گرگ، خرگوش، مـار، بـز، خـروس، اسب، شغال، شیر، کلاغ، مرغ، لک لک و ... حضور دارند.
کودکان در این قصه ها، در مورد زندگی خرس در زمستان و بهار، طرز شکار گرگ، خصوصیات خرگوش، بز، گوسفند، اسب، مار و سایر حیوانات، چیزهای مختلفی یاد می گیرند. در افسانهها همچنین کمالات اخلاقی نظیر شجـاعـت، اتـحـاد، دیانت، احترام به بزرگترها، دوستی و نظایر آن ستوده شده و در مقابل صفات ضد اخلاقی مثل تنبلی، حسادت، خساست و ... مطرود و منفور شمرده می شود. یک نمونـه کـوتـاه از قصههای کودکان آذربایجانی:
بیر قاری ننه نین بیر بیزووو واریدی. آپاریر سووارماغا، آیاغـی بوزدان زویر.
دئیر: بوز سن نه ظالیمسن
دئیر: من ظالیم اولسایدیم، گون منی اریتمزدی.
دئیر: گون سن نه ظالیمسن!
دئیر: من ظالیم اولسایدیم، بولوت قاباغیمی توتمازدی.
دئیر: بولوت سن نه ظالیمسن!
دئیر: من ظالیم اولسایدیم، یاغیش مننن یاغمازیدی.
دئیر یاغیش سن نه ظالیمسن!
دئیر: من ظالیم اولسایدیم، گؤی اوت مننن بیتمزیدی.
دئیر: گؤی اوت سن نه ظالیمسن!
دئیر: من ظالیم اولسایدیم، قویون منی یئمزیدی.
دئیر: قویون سن نه ظالیمسن!
دئیر: من ظالیم اولسایدیم، قصاب باشیمی کسمزیدی.
دئیر: قصاب سن نه ظالیمسن!
دئیر: من ظالیم اولسایدیم، سیچان دخیلیمی آپارمازیدی.
دئیر: سیچان سن نه ظالیمسن!
دئیر: من ظالیم اولسایدیم، پیشیک منی توتمازیدی.
دئیر: پیشیک سن نه ظالیمسن!
دئیر: ظالیممها ظالیمم
کورسو آلتی قیشلاغیمدی
کورسو اوستو یایلاغیمدی
خانیم نمنه پیشیرسه
اودا منیم قویماغیم دی
(پیرزنی یک گوساله داشت. این را برد آب بخورد، پـاش رو یخها لیز خورد.
گفت:ای یخ، تو چه ظالمی!
گفت: اگر ظالم بودم که آفتاب آبم نمی کرد.
گفت:ای آفتاب، تو چه ظالمی!
گفت: اگر ظالم بودم که ابر جلوم را نمی گرفت.
گفت:ای ابر، تو چه ظالمی!
گفت: اگر ظالم بودم که باران ازم نمی بارید.
گفت:ای باران، تو چه ظالمی!
گفت: اگر ظالم بودم که علف سبز ازم نمی رویید.
گفت:ای علف سبز، تو چه ظالمی!
گفت: اگر ظالم بودم که گوسفند مرا نمی خورد.
گفت:ای گوسفند، تو چه ظالمی!
گفت: اگر ظالم بودم که قصاب سرم را نمی برید.
گفت:ای قصاب، تو چه ظالمی!
گفت: اگر ظالم بودم که موش دخلم را نمی دزدید.
گفت:ای موش، تو چه ظالمی!
گفت: اگر ظالم بودم که گربه مرا لقمه چپش نمی کرد.
گفت:ای گربه، تو چه ظالمی!
گفت: ظالمم آی ظالمم!
زیر کرسی قشلاقم است
روی کرسی ییلاقم است
هر چه هم که خانم خانه بپزد
کاچی ام است.)
شمارشها
این ژانر فولکلوریک، ویژه خردسالان است و کـودکـان بـا خواندن آن شمارش اعداد را یاد گرفته و تمرین می کنند. آنهـا
متلهایی هستند که هدفشان صرفاً آموزش شمارش اعداد بـه کودکان است. معمولاً هر بیت آن یک وزن و قافـیـه دارد و کودک با در نظر گرفتن این اوزان و قافیهها ترتیب اعـداد را می آموزد مثلاً پنج را قبل از سه یا چهار نمی آورد؛ چرا که در غیر این صورت وزن و قافیه شعر به هم می خورد و کودک به راحتی به اشتباه خود پی می برد. نمونه ای از این ژانر:
بیر ـ ایکی، بیزیم کی
اوچ ـ دؤرد، قاپینی اؤرت
بئش ـ آلتی، سموار آلتی
یئددی ـ سگگیز، فرنگیز
دوققوز ـ اون، قیمیزی دون
گئت او قیزین باشینا قون (یک ـ دو/ مال ماست/ سه ـ چهار/ در را ببند/ پنج ــ شـش/ زیر سماور/ هفت ـ هشت/ فرنگیز/ نه ـ ده/ پیراهن قرمز/ برو روی سر آن دختر بنشین)
فولکلور کودکان در آفرینش ادبیات کودک و نوجوان ایـن منطقه سهم بسزائی دارد. شعرا و نویسندگان آذربایجان از ایـن سرچشمه زلال و بی زوال بهرههای فراوانی برده و آثار بزرگان ادب و اندیشه، سرشار از این تاثیرپذیری هاسـت.