گسترش مداخلات آمریکا در امور داخلی اوکراین
نقطه آغاز مداخلات آمریکا و متحدان اروپایی در اوکراین را باید «انقلاب نارنجی» سال ۲۰۰۴ دانست.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: سرزمین اوکراین در شمال دریای سیاه، مدتهاست به عرصه قدرتنمایی آمریکا و روسیه تبدیل شده است. تحولات سالهای اخیر نشان داده است دو قدرت بزرگ نظام بینالملل حاضر به مصالحه نیستند و بحران سیاسی و امنیتی اوکراین ابعاد پیچیدهای پیدا کرده است.
نقطه آغاز مداخلات آمریکا و متحدان اروپایی در اوکراین را باید «انقلاب نارنجی» سال ۲۰۰۴ دانست. تغییرات سیاسی در اوکراین سلسله حوادثی را پدید آورد که نهایتا به جدایی شبه جزیره «کریمه» از اوکراین و اتحاد آن با فدراسیون روسیه انجامید. با به قدرت رسیدن بایدن در آمریکا، مداخلات واشنگتن در اوکراین افزایش یافته است.
بایدن از ابتدای مبارزات انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آشکارا روسیه را آماج حملات قرار داد و پوتین را شخصی فاقد روح توصیف کرد. او پس از حضور در کاخ سفید نیز وعده داد رویکرد سختگیرانهای در قبال روسیه اتخاذ خواهد کرد. در جدیدترین تحولات و همزمان با تشدید تنشها در شرق اوکراین، رسانههای بینالمللی از ورود ناو جنگی نیروی دریایی آمریکا (مجهز به موشکهای هدایت شونده) به دریای سیاه خبر دادند.
ناوگان ششم نیروی دریایی آمریکا اعلام کرد این ناو جنگی به منظور شرکت در رزمایش مشترک ناتو و اوکراین وارد دریای سیاه شده است. برگزاری این رزمایش دریایی میان ناتو و اوکراین که با حضور آمریکا و ۳۰ کشور عضو و غیرعضو ناتو برگزار شد، با واکنش تند مسکو مواجه شد. وزارت دفاع روسیه برگزاری این رزمایش را اقدامی تحریکآمیز و ماجراجویانه ارزیابی و اعلام کرد، مسکو در صورت تداوم اقدامات خصمانه ضدروسی، واکنش پشیمان کنندهای به دشمنان خود نشان خواهد داد.
موقعیت راهبردی اوکراین
اوکراین قبل از استقلال در ۱۹۹۱ میلادی، به عنوان دومین اقتصاد بزرگ «اتحاد جماهیر شوروی» و همچنین یکی از قدرتهای برتر نظامی در اروپا و جهان مطرح بود. در حال حاضر هم بعد از فدراسیون روسیه، بزرگترین کشور اروپایی است؛ این کشور دارای موقعیت کلیدی در میان چند منطقه مهم یعنی اروپای شرقی، قفقاز و غرب آسیاست؛ دسترسی از خشکی به اروپای شرقی و دسترسی آبی به دریای سیاه از مزایای ژئوپلتیک اوکراین به حساب میآید. اوکراین همچنین در حلقه ابتدایی مهمترین کریدورهای اروپا- آسیایی و در نقطه ثقل اوراسیا قرار دارد.
برای آن دسته از روسها که رؤیای روسیه بزرگ در سر میپرورانند، کنترل آسیای میانه و قفقاز کافی نیست؛ برای حضور روسیه در اروپا به عنوان قدرت برتر، داشتن اوکراین اجتناب ناپذیر است و امپراطوری روسیه بدون اوکراین، مانند «امپراطوری بیزانس» میماند که پارهای از آن در «قسطنطنیه»، هزاران فرسنگ دورتر از روم، امپراطوری را به دو پاره تقسیم کرده بود. سال ۱۹۹۴ میلادی، «زبیگنیو برژینسکی» ژئواستراتژیست سرشناس آمریکایی اظهار داشت: «روسیه بدون اوکراین دیگر امپراطوری به حساب نمیآید».
روسها نیز کمابیش چنین برداشتی دارند، اواخر بحران انقلاب نارنجی اوکراین، یکی از مشاورین روس در «کاخ کرملین» گفت: «اگر اوکراین را از دست بدهیم، غربیها با ما همانند یکی از آن جمهوریهای "موز"ی (آمریکای لاتین) برخورد خواهند کرد».
انقلاب نارنجی اوکراین
اوکراین در سال ۲۰۰۴ میلادی درگیر بحرانی شدید در سیاست داخلی شد که جبهه بندی جدید بین المللی بازیگران خارجی در قبال این کشور را بدنبال داشت و سبب بروز تضادهای شدید بین آمریکا و روسیه شد. انقلاب نارنجی یک سری راهپیماییها، تحصنها و اعتصابها در اوکراین بود که از نوامبر ۲۰۰۴ تا ژانویه ۲۰۰۵ انجام گرفت. در پی این انقلاب مخملی که با حمایت گسترده نهادهای آمریکایی و اروپایی به وقوع پیوست "ویکتور یوشچنکو" سیاستمدار غربگرا به قدرت رسید و "ویکتور یانوکوویچ" که متمایل به روسیه بود، از قدرت برکنار شد.
همانطور که اغلب انقلابهای بدون خشونت در سراسر جهان، پیوند محکمی با بنیادهای پوششی آمریکا دارند، انقلاب نارنجی ۲۰۰۴ اوکراین، نیز مانند دیگر اسلاف خود با «NED» بنیاد ملی اعانه برای دموکراسی پیوند خورد. در این راستا، حزب «یوشچنکو» (اوکراین ما) که طی اعتراضات ۲۰۰۱ میلادی با حزب «تیموشنکو» (وطن) موتلف شده بود، از سوی «NED» و سازمانهای تشکیل دهنده آن تأمین مالی شدند.
هزینههای «ائتلاف سازمانهای غیردولتی اوکراین برای آزادی انتخابات» هم از سوی چند آژانس مانند «آژانس ایالات متحده برای توسعه بینالمللی»، «آژانس کانادا برای توسعه بینالمللی»، «بانک جهانی» و «بنیاد چارلز استوارت موت» پرداخت شد. در نتیجه انتخابات، یانوکوویچ، کاخ ریاست جمهوری را زیر نگاه سنگین دوربینهای رسانهها ترک کرد و رفت تا اپوزیسیون را شکل دهد. او پنج سال بعد دوباره در انتخابات شرکت کرد و این بار پیروز شد.
اما انقلاب نارنجی شوک سنگینی بر اقتصاد کشور وارد کرد. اقتصادی که سال قبل از انقلاب نارنجی ۱۲.۵% رشد کرده بود در سال بعد تنها ۲.۵% رشد داشت. اگرچه بحران اوکراین، داخلی به شمار میرفت، نباید آن را به دور از نتایج رقابت بازیگران منطقهای و فرامنطقهای ارزیابی کرد. انقلاب نارنجی علاوه بر تحولات داخلی، منجر به تیرگی روابط اوکراین با روسیه شد؛ تا جایی که اختلافات گازی روسیه و اوکراین، روسیه را برآن داشت برخی کمکهای اقتصادی، مانند صدور گاز ارزان قیمت به اوکراین را متوقف کند.
دونالد ترامپ و «اوکراین گیت»
برنده شکاف دو سوی آتلانتیک در دوره زمامداری ترامپ، روسیه بود. در این دوره ناتو تضعیف شد و در مقابل روسیه توان نظامی خود را ارتقا بخشید. ترامپ، در دوران زمامداری اش سیاستهای غیر رسمی در قبال اوکراین اتخاذ کرد؛ "کاندولیزا رایس"، وزیر خارجه آمریکا در دولت بوش، این سیاستهای دونالد ترامپ را عمیقا نگرانکننده توصیف کرد.
به خصوص «اوکراین گیت» تاثیری منفی بر سیاست خارجی آمریکا گذاشت؛ موضوع، زمانی حساسیت برانگیز شد که ترامپ در تماسی تلفنی، از "ولادیمیر زلنسکی" رئیسجمهور اوکراین خواست درباره "هانتر بایدن" پسر جو بایدن، رقیب ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ تحقیق کند و حتی اعطای کمکهای نظامی به اوکراین را منوط به تحقیق درباره این موضوع دانست. متن مکالمه ترامپ با ولادیمیر زلنسکی نشان میدهد، رئیسجمهور آمریکا از همتای اوکراینی خود خواسته پرونده قضایی فساد مالی علیه هلدینگ «بریسما» را که هانتر بایدن عضو هیئت مدیره آن بود، پیش ببرد.
سیاست جو بایدن در قبال اوکراین
پس از چهار سال رابطۀ گرم "دونالد ترامپ" با "ولادیمیر پوتین"، جو بایدن از همان اولین روز ورود به کاخ سفید و با وجود توافق دو کشور بر سر تمدید پنج سالۀ پیمان کنترل تسلیحات هستهای، انتقاد از سیاستهای مسکو را آغاز کرد و نشان داد دوران جدیدی از تنش در روابط مسکو-واشنگتن آغاز شده است. بایدن در اولین هفته آغاز به کار، مسکو را مسئول دستگیری "الکسی ناوالنی"، منتقد سرسخت کرملین اعلام کرد و روسها را موظف به پاسخگویی در قبال ادعاهای هک نرمافزاز «سولار ویندز» و دخالت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دانست.
تحلیلگران آمریکاییِ تحولات روسیه، بر این باورند که اقدامات بایدن در دو هفته آغازین، نشانگر خط مشی سختگیرانه و طولانی مدت در قبال روسیه است. "ایان برمر"، رئیس گروه اوراسیا معتقد است روابط آمریکا و روسیه احتمالاً بدترین روابط از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود؛ بهویژه آنکه اعضای دولت بایدن در داشتن خطمشی سختگیرانه در قبال مسکو، متحدتر و در این موضوع با متحدان آمریکا نیز همراهتر هستند و این موضوع فشار بیشتری بر پوتین وارد میکند.
رقابت مسکو و واشنگتن در اوکراین نیز وارد فاز جدیدی شده است؛ برآوردها نشان میدهد در پی تهدیدات ناتو، روسیه سپاهی ۱۰۰ هزار نفری به همراه گردانهای موشکی و یگانهای زرهی در مرز کریمه با اوکراین مستقر کرده است. از سوی دیگر آمریکا، اتحادیه اروپا و دولت مستقر در «کیف» بر این مسئله تاکید دارند که کرملین از جدائیطلبان مسلح شرق اوکراین پشتیبانی میکند؛ ادعایی که مسکو آن را رد کرده است. جو بایدن در اقدامی از ولادیمیر پوتین همتای روسی خود خواست به زورگویی وتنشها در مرز اوکراین پایان دهد و بار دیگر بر حمایت آمریکا از حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین تأکید کرد.
از سوی دیگر، در پی افزایش نیروهای نظامی روسیه در مرز اوکراین نشست اضطراری سران ناتو نیز با حضور "دمیترو کولبا"، وزیر امور خارجه اوکراین در برلین برگزار شد. "ینس استولتنبرگ"، دبیرکل ناتو از روسیه خواست به تجمع نیروهای نظامی خود در مرز اوکراین و اقدامات تحریکآمیز در این منطقه سریعاً پایان دهد. مسکو هم در پاسخ به هشدارهای آمریکا و همپیمانان این کشور گفته است روسیه در برابر اقدامات تهدیدآمیز ناتو در مرز اوکراین، تمرینهای نظامی انجام میدهد. "سرگئی ریابکوف"، معاون وزیر امور خارجه روسیه به کاخ سفید هشدار داد که رزم ناوهایش را از منطقه کریمه و سواحل روسیه در دریای سیاه دور نگه دارد.
در ماههای گذشته اقدامات ناتو برای گسترش این سازمان نظامی و امنیتی تا مرزهای روسیه، احتمال جنگ میان روسیه و اوکراین را به شدت افزایش داد. دفتر مطبوعاتی کاخ سفید اعلام کرد "جو بایدن" رئیس جمهوری آمریکا در نخستین مذاکره تلفنی با "ولادیمیر زلنسکی" رئیس جمهوری اوکراین، حمایت آمریکا از حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین در شرایط ادامه اقدامات تهاجمی از جانب روسیه را مورد تأکید قرار داد. باوجود اینکه پیوستن اوکراین به پیمان ناتو خط قرمز روسیه است، «ولادیمیر زلنسکی»، رئیس جمهوری اوکراین، خواستار عضویت فوری این کشور در پیمان ناتو و دسترسی به تسلیحات نظامی مورد نیاز کشورش شده است. در همین حال وزارت دفاع اوکراین در بیانیهای اعلام کرد وزیر دفاع آمریکا به اوکراین در برابر روسیه، تضمین دفاع داده است.
جمعبندی
مجموعهای از تحولات همچون نفوذ روسیه در سوریه، موضوع دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و استمرار تنش در اوکراین، شکاف میان آمریکا و روسیه را عمیق کردهاست. روابط واشنگتن و مسکو در بدترین شرایط از سال ۱۹۸۵ تاکنون قرار دارد و راهبرد سیاست خارجی آمریکا، روسیه را تهدیدی مهم علیه امنیت ملی و جایگاه بینالمللی آمریکا معرفی میکند. این دیدگاه هژمونیطلب آمریکایی در دوره ریاست جمهوری «ولادیمیر پوتین» که با رشد قدرت اقتصادی و سیاسی مسکو همراه بود، تشدید شدهاست. گمانهها در مورد دخالت مسکو در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا باعث شده روسیه به کشور خصم در سیاست داخلی و خارجی آمریکا تبدیل شود. اگرچه در چند سال اخیر در بهترین حالت، روابط روسیه و آمریکا مخلوطی از همکاری و رقابت بود، اما امروزه این روابط بیشتر به دشمنی تبدیل شدهاست.
برای کاخ سفید و شخص بایدن حل فصل تنش موجود در اوکراین بسیار دشوار است. کریمه از خاک اوکراین جدا شده و جداییطلبان شرق اوکراین نیز موقعیت خود را مستحکم کرده اند. دولت بایدن برای محدود کردن قدرت روسیه سیاست محدود سازی و نفوذ در فضای پیرامونی روسیه و خصوصا سیاست مداخله فزاینده در امور داخلی اوکراین را پیگیری میکند. دولت غربگرای کیف هم معتقد است تحکیم روابط راهبردی بین اوکراین و آمریکا در منطقه اروپای مرکزی و دریای سیاه نقش مهمی در تامین امنیت یوروآتلانتیک (منطقه اروپا و آمریکای شمالی) دارد.
به نظر میرسد با گسترش خصومت میان آمریکا و روسیه، دولت اوکراین عضویت سریعتر در پیمان ناتو را در اولویت برنامههای خود قرار داده است. این موضوع به دلیل پیامدهای غیر قابل پیش بینی با استقبال کشورهای غربی روبرو نشده است. دولت بایدن با وجود شعارهایش برخورد کنترل نشده با مسکو را نمیخواهد، لذا مبارزه با فساد و اصلاحات را پیش شرط حضور اوکراین در ناتو عنوان کرده است؛ کشورهای اروپایی نیز به دنبال رویارویی مستقیم نظامی با همسایه شرقی خود نیستند و میدانند عضویت اوکراین در ناتو کمکی به حل اختلافات رو به گسترش مسکو-بروکسل نخواهد کرد.
پژوهشگر: علی ظریف