محمود دینی در برنامهی پرانتزباز از علی «آینه عبرت» گفت
برنامه پرانتزباز در شمارهی دوم خود با اجرای مجید واشقانی به شخصیتهای تاثیرگذار که «رگ خواب» مردم را دانستهاند پرداخت.
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، محمود دینی در ابتدا از شروع مجدد برنامهی «پرانتز باز» ابراز خوشحالی کرد و در ادامه در پاسخ به سوال مجید واشقانی مبنی بر اینکه چطور اقبال عمومی نسبت به شخصیت علی در سریال «آینه عبرت» به وجود آمد گفت: حدودا بیست و پنج، شش سال شاید هم بیشتر از مجموعهی «آینه عبرت» میگذرد، اما هنوز در برنامههای صدا و سیما دست و پا شکسته گذری به آن میزنند و نقد میکنند. از اینکه هنوز این سریال در خاطرات مردم عام و خود بچههای سینما و کارشناسها است خوشحال هستم و این برای من یک افتخار است.
دربارهی شخصیت علی یا به طور کلی نقشهایی که ماندگار میشوند باید بگویم که این مساله به فیلمنامه و شخصیت فرد بستگی دارد. اگر ما بخواهیم شخصیتی را در ذهن بپرورانیم و بعد او را قهرمان کنیم کمااینکه خیلی از فیلمنامه نویسان این کار را کردند و شخصیتهای خاصی را درست کردند و موفق نبود، اما بعد از گذشت چهل، چهل و پنج سال هنوز همهی مردم فیلم «گوزنها» را دوست دارند و دوباره آن را تماشا میکنند و یا سریال «آینه عبرت» که چندین سال از آن میگذرد را آی فیلم پخش میکند و مردم آن را دوست دارند. چون داستانی که ما داریم از دل مردم است و شخصیتهایی که نقش را بازی میکنند از دل اتفاقاتی هستند که در جامعه رخ داده و مردم همیشه دیدهاند. یعنی شما میتوانستید علی آینه عبرت را در کوچه و خیابان ببینید. گرچه فرهنگ ما از فرهنگ همان چهل سال قبل خیلی فاصله گرفت. یعنی بحث جوانمردی و احترام به پدر و مادر، حرف نزدن روی حرف پدر و مادر، احترام گذاشتن به بزرگان که شخصیت علی اینطور بود گرچه به او ظلم میشد، اما از یک جایی به بعد در دل خود مردم بود. اینکه شخصیتهای خیالی را در فکرمان میپرورانیم جواب خوبی نمیدهد. چطور میشود ما از قهرمانهای جبهه همیشه یاد میکنیم و برای مثال سردار سلیمانی چرا آنقدر محبوب بود؟ چون مردم او را دوست داشتند و از دل مردم بود، چون مردم او را لمس کرده بودند. این اتفاقها هست که برای یک بازیگر شکل میگیرد. شما یک بازیگر خیلی خوب هستی و دغدغههای بازیگری را خوب میدانی، اما اینکه برای بازی یک شخصیت خیالی را به شما بدهند فکر نمیکنم به دل خودت بنشیند. سعی میکنی دیالوگها را یاد بگیری و کاراکتری که برایت ساختهاند را انجام دهی، اما مال آن جنس نیستی؛ درواقع میخواهی بازی کنی و بروی و خیلی از بازیگرها هستند که این کارها را بازی میکنند. یک بازیگری ده، بیست سال مرتب فیلم بازی میکند و یک بازیگری ده سال بازی نمیکند، چه فرقی مابین آن کسی که بازی نکرده و کسی که هر شب در تلویزیون و سینما حضور دارد، اما هیچ اتفاقی برایش نمیافتاد وجود دارد؟ این مساله و شخصیتهای ماندگار به داستان واقعی و فیلمنامه بازمیگردد که واقعیت آن فیلمنامه از دل جامعه باشد.
در ادامه علیرضا بهرامی به کم کاری محمود دینی در این سالها اشاره کرد و علت این ماجرا را جویا شد که دینی در پاسخ به این سوال گفت: من به اتفاق محسن شاهمحمدی بنیانگذار سریال «آینه عبرت» بودیم و سعی کردیم تا کار را از دل اتفاقاتی که در روز هست به شکل نمایش، تئاتر، فیلمنامه و کلیپها و مستندهایی که در همان سالها ساختیم درآوریم. چرا که ما خیلی برنامهها داشتیم و تنها «آینه عبرت» نبود. من خیلی تلاش کردم تا بتوانم بعد از انقلاب یک قهرمانی را خلق کنم که مردم خلق و خوی آن قهرمان را دور از فرهنگ خودمان ندانند. یعنی نیاییم یک نفر را درست کنیم و برای مثال بگوییم که او آرنولد ایران است، چرا که مردم با آن ارتباط برقرار نمیکردند. شخصیت علی از دل تمام خانوادهها بود. علی هم مامور و پسرِ خانه میشد و هم معتاد و قاچاقچی میشد. ما در حال حاضر فرهنگی که داشتیم را نداریم. من خیلی تلاش کردم تا این فرهنگ را در طول پنجاه و چهار برنامهی تلویزیونی که ساخته شد داشته باشم، اما متاسفانه مسئولین فرهنگی کشور ما بیشتر دغدغههای شخصی خودشان را در سازمان و سینما پیاده میکردند. من بعد از مجموعهی «آینه عبرت» حدود هشت فیلم سینمایی هم بازی کردم که نقش اول بودم و فیلمهایم یکی پس از دیگری در سالهای خودش پرفروش میشد. تهیه کنندهها همیشه میگفتند فیلمی را که با محمود دینی بسازیم ضرر نمیکنیم و سود هم به ما میدهد. مسئولین وقت صدا و سیما و وزارت ارشاد به ما خیلی کم لطفی کردند. آستین کوتاه میپوشیدم، تلویزیون من را میخواست؛ ریش صورتم را میزدم، تلویزیون من را میخواست؛ عکسهای من در کوچه و خیابان فروش میرفت و من این کار را نمیکردم. درواقع مردم خودشان دوست داشتند و این عکسها را چاپ میکردند و میخریدند، اما من بازخواست میشدم. من عضو کوچکی از هنرمندان جامعهی سینما و تلویزیون هستم، اما مگر چقدر میتوانیم اینطور فشارهای روحی را تحمل کنیم. داستانهایی را برای من درست میکردند که خودم از خودم بدم میآمد. علیرغم میل باطنی من را با وجود ذوق و شوق و علاقهای که به این کار داشتم گوشه نشین خانه کردند. من هم تهیه کننده بودم؛ هم کارگردانی کردم، هم فیلمنامه مینوشتم، هم عکاسی میکردم، هم تدارکات صحنه بودم و تمام این کارها را با عشق و علاقهای که به این کار داشتم انجام میدادم.
در پایان مجید واشقانی از این هنرمند قول گرفت تا باز او را در اوج و با انرژی ببینیم. در این برنامه کارشناسانی، چون نغمه دانش، علیرضا بهرامی و مریم نراقی او را همراهی کردند. این برنامه بهصورت زنده و با حضور مردم در «موزهی سینما» تهیه گردید.
«پرانتز باز» که در گروه برنامههای مستند و ترکیبی نمایشی رادیو نمایش تولید میشود به تهیهکنندگی وسردبیری مارال دوستی، اجرای بازیگران و با حضور روزنامه نگاران، خبرنگاران، منتقدان و مخاطبان رادیو نمایش، به صورت زنده و هفتگی ساعت ۲۱:۰۰ تا ۲۳:۰۰ از آنتن رادیو نمایش پخش میشود.