پخش زنده
امروز: -
فقدان اراده سیاسی واقعی از طرف جامعه جهانی سبب شده تا نیروهای نظامی خارجی همچنان در لیبی حضور داشته باشند.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما به نقل از پایگاه اینترنتی نشریه فرانسوی زبان «لوریان لوژور»، نیروهای نظامی ترکیه و روسیه با وجود درخواستهای فراوان برای خروج از لیبی همچنان در این کشور جولان میدهند. این نشریه فرانسوی، در مطلبی با عنوان «چرا نیروهای خارجی از لیبی خارج نمیشوند»، به بررسی اوضاع و شرایط کنونی حاکم بر لیبی پرداخت و متناسب با موضوع، چالشها، دیدگاهها و تحلیلهای مطرح را تشریح کرد. به نوشته این نشریه، با توجه به اینکه از اکتبر سال ۲۰۲۰ در لیبی آتش بس برقرار شده است، با وجود درخواستهای مکرر جامعه بین المللی از روسیه و ترکیه برای خارج کردن نیروهای خود از لیبی، این دو کشور هیچ توجهی به این درخواست نمیکنند و نیروهایشان همچنان در لیبی جولان میدهند؛ بنابراین نخستین پرسشی که در این باره مطرح میشود این است که وقتی ظاهراً دیگر هیچ کس آنها را نمیخواهد، چرا اصرار دارند همچنان در لیبی باقی بمانند. نیروهای ترکیه و روسیه به ترتیب از سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ در لیبی مستقر هستند.
این نشریه می افزاید: نخستین دلیل این است که در پشت قطعنامههای سازمان ملل و کنفرانسهای مطبوعاتی، ارادهی واقعی وجود ندارد. یعنی ماهیت این قطعنامهها الزام آور نیست و به همین علت، هیچ موقع عملی نمیشوند. برای درک دلیل، باید به اصل فرایند سیاسی که منجر به تشکیل دولت وحدت به رهبری عبد الحمید الدبیبة شد بازگشت. در اوایل فوریه، یک روند آشتی در ژنو با حمایت بین المللی منجر به تشکیل دولت ائتلافی شد. تشکیل این دولت پس از حدود شش سال درگیری بین مقامات رقیب در طبروق در شرق و طرابلس در غرب محقق شد.
اما با نزدیک شدن به خطر تجزیه کشور در پی جنگ برادرکشی، لیبیاییها برای اولین بار تصمیم گرفتند به خود آیند و روند عادی سیاسی را در پیش گیرند. در همان زمان، بحث در مورد خروج نیروهای خارجی از کشور، که برای بازگشت به آرامش ضرورت دارد، از اکتبر ۲۰۲۰ آغاز شد. در ماه مارس امسال، شورای امنیت سازمان ملل متحد این درخواست را تکرار کرد و در ماه مه، آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا در نشست وزرای خارجه گروه ۷ در لندن، خواستار خروج فوری نیروهای خارجی از لیبی شد. این پویایی همچنین خواست بیشتر مردم لیبی نیز هست. زیرا بسیاری از لیبیاییها این حضور نظامی را مایه تحقیر و نقض حاکمیت کشورشان میدادند. آن هم کشور مغروری مانند لیبی که از قبل تجربه حضور نیروهای خارجی را دارد و آسیبهای روانی شدیدی از آن متحمل شده است. به عنوان مثال، مردم امروز درصد بالایی از جمعیت کشته شده کشورشان توسط ایتالیاییها در دهه ۱۹۳۰، را فراموش نکرده اند. اما با وجود میل به بازگشت به حاکمیت کامل و موفقیت نسبی روند سیاسی، واقعیت نظامی همچنان ثابت مانده است.
بازیگران خارجی حاضر در لیبی، برای به حاشیه راندن رقبای سیاسی خود تلاش می کنند
بیش از ۲۰.۰۰۰ نیروی نظامی خارجی - روسها، سوریها، چادها، ترکها، سودانیها - همچنان در سراسر لیبی مستقر هستند. همچنان بر خلاف تحریم سال ۲۰۱۱ که اخیراً توسط سازمان ملل متحد کاملاً بی اثر اعلام شده است، محمولههای حامل هواپیماهای بدون سرنشین، موشکهای زمین به هوا، وسایل نقلیه زرهی و مهمات در لیبی جریان دارند. با توجه به عدم اراده سیاسی، به نظر میرسد هم روسها و هم ترکها نسبت به تلاشهای مکرر سازمان ملل بی تفاوت هستند و از شمال غرب تا شرق، آنها همچنان چندین پایگاه نظامی را کنترل میکنند و منابع نفت و گاز این کشور را بین خود تقسیم کرده اند. جلال هارشاوی، کارشناس مسائل سیاسی لیبی، در این باره میگوید: هدف روسها و ترک ها این است که از لیبی به عنوان دروازه ورود به قاره آفریقا استفاده کنند. لیبی از این نظر جایگاه بسیاری مهمی دارد. این دو قدرت که بر بازی نظامی مسلط هستند، از لیبی به عنوان بخشی از یک سیاست منطقهای و تامین منافع راهبردی و تجاری خود استفاده میکنند.
این کارشناس سیاسی تصریح میکند: فقدان اراده سیاسی واقعی از طرف جامعه جهانی و به ویژه آمریکاییها اولین عاملی است که سبب شده تا این دو کشور به خود اجازه دهند همچنان در لیبی حضور داشته باشند. به همین علت کسانی که اکنون در لیبی قدرت را در دست دارند، در نبود اراده آمریکا و جامعه بین المللی به حضور نظامی خارجیها و به ویژه روسیه نیاز دارند. زیرا در نبود این حضور نظامی، بار دیگر تعادل سیاسی کشور بر هم میخورد. ژنرال خلیفه حفتر بار دیگر تصرف طرابلس را عزم میکند و اینگونه سناریوی سال ۲۰۱۹، اگر بدتر از آن نباشد، تکرار میشود. به همین علت طبقه سیاسی لیبی، مانند بازیگران خارجی، نیز به جای آنکه به فکر احیای حاکمیت لیبی باشند، دغدغه و تشویش این موضوع را دارند تا کاری انجام دهند که رقبای سیاسی شان به حاشیه رانده شوند.
در حال حاضر مسأله لیبی تنها اختلاف نظر گروههای داخلی نیست، بلکه عطش قدرتهای متوسط و بزرگ برای پیدا کردن جای پایی در این کشور بحرانزده و بیثبات است. این کشور نیز همچون سوریه، افغانستان و یمن درگیر بازیهای سیاسی نیابتی برای پیروزی در «مسابقه نفوذ» شده است که متأسفانه چشم انداز صلح و ثبات در این کشور را تیره و تار کرده است.