به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما مرکز آبادان، «اول انقلاب بود که ایشان وصیتنامهای نوشتند و به من دادند و گفتند، چون شما فعلا سرپرست بچههای من هستید و من برادری ندارم، از شما میخواهم که شما این سرپرستی را بکنید و خودتان را از همین حالا آماده کنید که خودکفا باشید و هم زن باشید و هم مرد باشید.
این قسمتی از صحبتهای همسر شهید بهشتی است وقتی که درباره وی سخن میگفت.
عزتالشریعه مدرسمطلق، همسر شهید بهشتی ادامه داد: ما در شب پیش از هفتم تیر قرار بود به منزلی که گرفته بودند، بیاییم. ایشان یک ماه آخر وقتی از منزل میخواستند بیرون بروند غسل میکردند و وضو میگرفتند. روز هفتم تیر که آمدند لباس بپوشند به من گفتند که قبای نو (که خودم برده بودم داده بودم و برایشان دوخته بودند) را بدهید بپوشم. خودشان را مرتب کردند و بعد گفتند شما بیایید توی اتاق، من نمیخواهم جلوی بچهها حرف بزنم. ایشان به من گفتند که من دیگر بعد از اینکه شما ۱۶ تا ۱۷ سال خانهبهدوش بودید، ناراحتم از اینکه شما میخواهید اثاثکشی کنید.
من گفتم هیچ مهم نیست و فکر میکنم که تازه اول زندگی من است، بعد دیدم که ایشان خیلی ناراحت هستند و گفتند که من به خاطر اینکه شما دست تنها باز دوباره میخواهید این کارها را بکنید ناراحت هستم. گفتم هیچ مسالهای نیست. بعد ایشان گفتند که خانم شما از دست من راضی باش. من ناراحت شدم و گفتم که من نمیخواهم هیچوقت چنین حرفی را از شما بشنوم. من نارضایتی از دست شما ندارم. ایشان گفتند ۲۹ سال است زندگی مرا با سختی و تنگدستی، شما دنبال کردید و مثل یک برادر و دوست پشت سر من همه جا در خارج و ایران، شما بودید و مرا حلال کنید. من که دیدم خیلی ایشان ناراحت هستند، گفتم آقا ما که چیزی نداریم، میخواهید این منزلی که ما داریم با یک منزل توی شهر معاوضه کنیم که شما ناراحت نباشید از اینکه ما منزل مردم میرویم؟ ایشان گفتند نه دیگر حوصلهاش را ندارم، آخر عمری دیگر به این کارها نمیکشد. یکدفعه من گفتم چرا آقا آخر عمر است؟ گفتند دیگر آخر عمر است، شما خودتان بایستی بفهمید که دیگر آخر عمر من دارد شروع میشود و ایشان موقعی که از منزل ببرون رفتند، حتی بعدازظهر هم به همان منزل تلفن زدند و به پسرم گفتند که میخواهم با مادرت حرف بزنم. گفته بود نیست و دکتر گفته بود فکر میکنم که دیگر من نرسم با مادرت حرف بزنم و همین هم بود ....
آیت الله بهشتی در عرصه قلم نیز برجستگی داشت و به رغم فعالیتهای گسترده و مسئولیتهای فراوانی که عهدهدار بود، در زمینه نویسندگی نیز موفقیت خوبی داشته است. آثار قلمی ایشان از دو جهت حایز اهمیت است:
الف. با توجه به اهمیت موضوع به رشته تحریر درآمده است؛ همچون کتاب «نماز چیست؟» از آن جا که نماز ستون دین است و قوام ایمان بر این پایه استوار است و پذیرفتن اعمال، به این مهم بستگی دارد و بالاخره نردبانی برای رسیدن به بام بلند بندگی است.
ب. با توجه به ضرورت موضوع نگارش یافته است. ایشان با توجه به شرایط زمان و مکان و بر اساس نیاز جامعه - و نه در یقین - در زمینه معینی به تحقیق و تألیف پرداخته و به منظور تفنن چنین کاری انجام نداده است. مثلاً درباره مسأله بانکداری اسلامی، که یک بحث مهم و مورد نیاز جامعه ماست و کمتر بدان توجه شده است، کتابی در این زمینه مینگارد و از نظر اسلام به بررسی مسأله میپردازد.
آثار چاپ شده از وی:خدا از دیدگاه قرآن
نماز چیست؟
شناخت
شناخت دین
نقش دین در زندگی انسان
کدام مسلک؟
روحانیت در اسلام و در میان مسلمین
مبارزه پیروز
بانکداری و قوانین مالی در اسلام
مالکیت
شهادت در وضعیتی که کشور در دو جبهه داخلی و خارجی با تهدید جدی مواجه بود منافقین با اقدامات جنایتکارانه خود یاران مؤثر انقلاب اسلامی را یکی پس از دیگری ترور میکردند.
در روز حادثه (هفتم تیر ۱۳۶۰)، او مثل همیشه با تبسمی بر لب، به دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی آمد و در جلسه اعضای حزب جمهوری شرکت کرد. جلسه با قرائت قرآن آغاز شد و پس از آن، سخنرانی قافله سالار شهدای هفت تیر شروع شد، که ناگهان با انفجاری که به دست سازمان مجاهدین خلق روی داد، آیت الله بهشتی (در ۵۳ سالگی) و بیش از هفتاد یار باوفایش به درجه شهادت نایل آمدند. پیکر مطهر ایشان را پس از تشییع باشکوه، در بهشت زهرای تهران به خاک سپردند.
اهداف پدید آورندگان واقعه ۷ تیرترور مدیران خط امام، خارج کردن مردم از صحنه از طریق ایجاد رعب و وحشت و ترور، از بین بردن زمینههای حاکمیت قانون اساسی و از هم پاشیدگی انسجام مسئولین، مقابله با تفکر تشکیلاتی در اداره امور انقلاب، درگیر کردن انقلاب با بحرانهای داخلی و غافل شدن از توطئههای خارجی و منزوی کردن جمهوری اسلامی از جمله اهداف پدید آورندگان فاجعه ۷ تیر ۱۳۶۰ بود.
اصلیترین هدفی که حادثه بمب گذاری در مقر حزب جمهوری اسلامی داشت ترور مدیران خط امام بود. این مدیران بعد از عزل بنی صدر و رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی وی خط لیبرال و متمایل به غرب را تضعیف کرده بودند. این در حالی بود که بدلیل تازه تأسیس بودن نهادها و عدم شکل گیری کامل ساختارها، نقش مدیران در اداره نهادها بسیار تأثیر گذار بود.
هدف دیگر این بود که با ایجاد رعب و وحشت و ترس و ناامیدی مردم را از صحن خارج کنند و در فرصت مناسب از طریق اقدامات براندازانه خود را به قدرت برسانند. برای دستیابی به این هدف آنها قصد داشتند نیروهایی را که در سازماندهی مردم نقش دارند از میان بردارند.
با تدوین قانون اساسی و تشکیل نهادهای مختلف انقلاب در راه ثابت شدن گام بر میداشت.
دشمنان سعی داشتند که از طریق تضعیف نهادها و در نتیجه عملی نشدن قانون اساسی، زمینه هرج و مرج را فراهم کنند. از اکثریت اندختن مجلس یکی از اهدافی بود که در همین راستا پی گیری میشد. آنها سعی کردند با از بین بردن بسیاری از نمایندگان، مجلس را از اکثریت بیاندازند و بدین وسیله یکی از نهادهای مهم را بی اثر کنند.
مشغول کردن رهبران جمهوری اسلامی به بحرانهای داخلی و ایجاد فرصت برای ضربه زدن از خارج از دیگر اهداف فاجعه ۷ تیر بود. بویژه ما در جنگ به سر میبردیم و بحرانهای داخلی به دشمنان خارجی برای شکست نظام کمک میکرد.
با ایجاد ناامنی در ایران، سعی میکردند که ایران را منزوی کنند. آنها با ایجاد بحران اینچنین وانمود میکردند که در ایران قدرت با ثباتی وجود ندارد تا بتواند با کشورهای خارجی رابطه برقرار کند.