شگردهای عملیات روانی رسانه های بیگانه در ایام انتخابات
یکی از اقدامات مهم دولتهای مخالف انقلاب، در کنار فشارهای گسترده نظامی، اقتصادی و سیاسی، استفاده از عملیاتهای روانی و رسانهای در مقاطع مختلف از انقلاب به خصوص در ایام انتخابات بوده است.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: انتخابات فرصتی برای تغییر شرایط کشور به سمت وضعیت مطلوب است. تک تک آحاد جامعه میتوانند با شرکت در انتخابات، نقشی در تعیین سرنوشت جامعه داشته باشند و مدیریت جدیدی را بر بخشها و دستگاههای مختلف اجرایی حاکم کنند. شهروندان بسیاری در سطح جهان از این فرصت و یا به عبارت بهتر نعمت محرومند. نظامهای سیاسی تعداد قابل توجهی از کشورها هنوز اقتدارگرا، تمامیت خواه و سلطنتی اداره میشوند و مردم نقشی در تعیین سرنوشت خود ندارند.
انقلاب اسلامی به عنوان مردمیترین انقلاب تاریخ، از بدو پیروزی که با رفراندوم تعیین نوع حکومت همراه بوده تا به الان به طور مداوم شاهد برگزاری انتخابات در سطوح مختلف بوده از تعیین شوراهای شهر و روستا گرفته تا انتخابات نمایندگان مجلس، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به عنوان برگزینندگان مقام رهبری و همچنین انتخابات ریاست جمهوری. در این سالها تلاش معاندین این بوده تا با تمسک به شیوههای گوناگون، کشور را از پای درآوردند و این مردم سالاری با شکوه را زیر سئوال ببرند.
یکی از اقدامات مهم دولتهای مخالف انقلاب، در کنار فشارهای گسترده نظامی، اقتصادی و سیاسی، استفاده از عملیاتهای روانی و رسانهای در مقاطع مختلف از انقلاب به خصوص در ایام انتخابات بوده است. «بررسیهای آماری و مطالعاتی در طول سالهای اخیر گواه این واقعیت است که رسانههای غربی دوشادوش کار رسانهای، عملیات روانی را نیز در دستور کار خود دارند و در این رسانهها عملیات روانی و رسانهای لازم و ملزوم یکدیگرند.» رسانهها نقش مهمی در شکل دهی افکار عمومی و تمایلات بشری دارند. در واقع این رسانهها میتوانند به ما تحمیل کنند که به چه بیاندیشیم و چگونه بیاندیشیم و از این مجرا قلب و روان و ذهن ما را تسخیر کنند. آشنایی با شیوههای بکارگرفته شده توسط این رسانهها میتواند ما را در مقابل این عملیات روانی گسترده تا حدودی آگاه و واکسینه کند.
تاکتیک تکرار پیام:
یکی از شگردهای رسانههای بیگانه در ایام مختلف به خصوص در مقطع انتخابات تاکتیک تکرار یا تعقیب و (پیگیری) است. همچنانکه از نام تکرار بر میآید، رسانههای بیگانه برای زنده نگه داشتن موضوع با تکرار زمان بندی شده، سعی میکنند این موضوع تا زمانی که نیاز هست، زنده بماند. در این روش، با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند.
تکرار از لحاظ روان شناسی در تشکیل عادت بسیار مفید است؛ به ویژه اگر با دقت توام باشد. بدون تکرار، تثبیت وتقویت دقیقتر عادت میسر نمیشود. روش تکرار، از قواعد خاصی پیروی میکند، زیرا فاصلههای تکرار فعل نباید چندان دراز باشد که سبب محو شدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملال انگیز و خسته کننده شود.
به عبارت دیگر، تکرار مثل ضربههای پیاپی چکش است که سرانجام میخ را به داخل جسمی فرو میبرد؛ بنابراین رسانههای بیگانه امیدوارند که این شکل از ضربه زدن مداوم، باعث دریافت نکات پیام توسط مخاطب شود.
تکرار این گزاره که انتخابات در ایران فرمایشی است در این راستا صورت میگیرد. دائماً این موضوع تکرار و تاکید میشود. پاسخ این است که اگر انتخابات ریاست جمهوری در ایران فرمایشی است چرا شخصیتها و گروههای سیاسی برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری تلاش میکنند؟! و خبرهای انتخاباتی ایران در صدر اخبار تلویزیونی و مجازی و برنامههای تحلیلی رسانههای خارج نشین قرار دارد؟! به عنوان مثال العربیه فارسی به طور مکرر تیتر میزند انتخابات ۱۴۰۰ ایران فرمایشی است! این موضوع توسط رسانهای مطرح میشود که در کشور آن حتی یکبار هم مردم صندوق رای را به چشم ندیده اند!
عمده رسانههای فارسی زبان و انگلیسی زبان مثل روزنامههای آمریکایی این روزها در حال تکرار و تاکید بر غیررقابتی بودن انتخابات ریاست جمهوری و همچنین مشارکت پایین مردم در انتخابات هستند. خود تکرار این گزارهها باعث شکل گیری این نگرش در ذهن مخاطبان میشود در حالی که ممکن است واقعیت چیز دیگری باشد.
این مهم در رسانههای اجتماعی نیز از طریق هشتگ سازی و ترندسازی آن هشتگها دنبال میشود. جالب است بدانید مراکزی سایبری در عربستان و آلبانی برای این مهم راه اندازی شده اند و به طور مستمر توسط صدها کاربر آموزش دیده در پی اثرگذاری بر افکار عمومی داخل ایران از این طریق هستند. در هفتههای گذشته هشتگهایی مثل رای بی رای یا رای نمیدهم و یا نه به جمهوری اسلامی توسط این ارتشهای سایبری طراحی و دنبال شده اند. پس از این عملیات سایبری، شبکههای تلویزیونی مرتبط با پروپاگاندای دشمن هم بر این کمپینها تاکید میکنند و به دنبال جهت دهی به فکر و ذهن شهروندان ایرانی هستند.
تاکتیک ایجاد تفرقه و تضاد:
این روش یکی از قویترین روشهای عملیات روانی به شمار میرود. در این روش رسانههای بیگانه با شناسایی نقاط اختلاف جامعه هدف، همواره تشدید اختلافات داخلی و ایجاد تفرقه بین جناحها و جامعه را سرلوحه کار خود قرار میدهند. از این رو مشغول شدن جناحها و افراد جامعه موجب انحراف آنها از جبهه مقابل میشود. در واقع در این روش گروههای داخلی همدیگر را دشمن فرض کرده و تمام توجه خود را معطوف به برخورد با جناح مقابل میبینند و این مهم موجب غفلت از دشمن و نقش آن میشود.
ایجاد و القای وجود تضاد و تفرقه در جامعه موجب عدم انسجام و یکپارچگی شده و کشور را مشغول مشکلات درونی میکند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده میشود.
رسانههای بیگانه با ایجاد و یا تلقین درگیری میان تودههای مردم، اقلیتها، قومیتها، نخبگان و حاکمیت، وحدت را در جامعه ایران متزلزل میسازند.
این روش، تقریبا نتیجه تمام روشهایی است که دشمن در جنگ روانی به کار میبرد و در حقیقت، بالاترین هدف آن از بکارگیری این روش، ایجاد تفرقه میان مردم و نظام است؛ تا از این طریق، بتواند به منافع خود دست یابد و خود عناصر داخلی به یکدیگر ضربه بزنند. حتما این مثل معروف را که منتسب به انگلیسی هاست شنیده اید؛ تفرقه بیانداز و حکومت کن. این یکی از شیوههای مرسوم و تاریخی عملیات روانی است که انگلیسیها بکار میبردند و الان هم از همین شیوه در رسانه هایشان مثل بی بی سی و من و تو استفاده میکنند.
در طول ماههای گذشته و نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری، رسانههای بیگانه از این تاکتیک بسیار استفاده کرده اند و برای پشتیبانی از اهداف نظام سلطه مبادرت به ایجاد اختلاف بین مردم و حاکمیت نموده اند. به عنوان مثال رسانههای بیگانه در هفتههای گذشته با استناد به صحبت یک روحانی اهل سنت بر عدم مشارکت مردم شریف اهل تسنن در انتخابات تاکید و در جهت ایجاد اختلافات مذهبی در جامعه اقدام کردند.
تاکتیک تحریک:
منظور از تحریک، انجام اقداماتی است که بر روی حالت و رفتار مخاطبان تاثیر میگذارد. در این روش متخصصان عملیات روانی و متصدیان رسانههای بیگانه با ارائه پیامها و اطلاعات آگاهی دهنده به تحریک احساسات مخاطبان میپردازند و آنها را به سوی تحقق اهداف مطلوب خود سوق میدهند. حس همدردی، تنفر، خشم و غضب از جمله مفاهیمی است که در این روش مورد توجه قرار میگیرد.
کارشناسان عملیات روانی با ترسیم چهرهای ضدانسانی، ساختگی و یا واقعی از جامعه هدف، میتوانند خشم و غضب نیروها و مردم را پیدا کنند و با احساس همدردی احساسات آنها را بر انگیزانند. با توجه به گسترش استفاده از رسانههای اجتماعی بین مردم توجه به این نکته ضروری است که یکی از پایههای اصلی محتوای تولید شده بر بستر رسانههای اجتماعی، احساسات و عواطف است. مغرضان با تمسک به این مهم و با دستکاری تصاویر، ویدئوها و انتخاب عامدانه تیترها و کلمات، احساسات و عواطف کاربران را تحریک میکنند. به عنوان مثال رسانه نایاک در گزارشی تلاش کرده از عدم احراز صلاحیتها برخی از داوطلبان ریاست جمهوری با عبارت «جرقه خشم» یاد کند و جامعه را به سمت و سوی اعتراض و خشونت بکشاند.
تاکتیک کلی گویی:
محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانههای غربی مصادره و در جامعه منتشر میشود، مورد کنکاش قرار نمیگیرد. تولیدات رسانههای غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از ارزشها و مفاهیمی مانند جهانیشدن، لیبرالیسم، اقتصاد باز، امنیت ملی، پلورالیسم، نظام نوین جهانی، حقوق بشر، دموکراسی، تروریسم و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینهای مشخص بکارگرفته میشوند.
در واقع، کلیگویی عبارت است از مرتبط ساختن عقیده یا سیاستی خاص با مفهومی ویژه، تا مخاطب بدون بررسی شواهد و دلایل؛ عقیده و یا سیاست مورد نظر را بپذیرد. از این رو اندیشمندان از نظریه شرطی شدن کلاسیک در یادگیری نگرش استفاده میکنند. این نظریه پردازان که بر کاربرد نظریه شرطی شدن کلاسیک در یادگیری معنی احساسی زبان تاکید دارند، یادآوری میکنند که در تجربه روزمرهی افراد، کلمات خاصی به طور منظم با تجربههای احساسی ویژهای جفت میشود به عنوان مثال، واژههایی مانند دموکراسی، آزادی و حقوق بشر با احساسات مثبت افراد جفت میشوند؛ در حالیکه واژههایی مانند تروریسم، محور شرارت و تحجر، با احساسات منفی افراد جفت میشوند.
اندیشمندان اعتقاد دارند هنگامی که کلمه به صورت یک محرک شرطی شده در آید، واکنش احساسی خاص خود را استخراج میکند. به طور مداوم شاهد استفاده از این تکنیک برای مشروعیت زدایی از چهره انقلاب اسلامی هستیم به خصوص با تمسک به اصطلاحاتی نظیر حقوق بشر و نقض آن در کشور یا برابری جنسیتی و امثال اینها.
تاکتیک گواهی:
«گواهی و یا شهادت، نقل قولهایی در داخل و خارج از پیام است که برای حمایت از یک سیاست، عقیده، برنامه و یا شخصیتی خاص آورده میشود. در این تکنیک، آوازه شهرت و یا جایگاه فرد (کارشناس، مسئول، شهروند، استاد دانشگاه و...) بکار گرفته میشود که از این طریق شهادت، گواهی، تایید و یا نفی فرد یا افراد بر روی پیام تبلیغاتی قرار میگیرد. در تکنیک استناد یا گواهی، هدف آن است که مخاطب، خود را با فرد مورد استناد یکسان بداند و باورها و ایدههای آنان را به منزله باورها و عقاید خود بپذیرد. بهعبارت دیگر، تکنیک گواهی یا استناد، عبارت از آن است که یک شخص مورد احترام و یا منفور، فکر، برنامه و یا سیاست معینی را تایید یا نفی کند.
از تکنیک گواهی، به طرق مختلف در جهت اقناع مخاطب استفاده میشود، از جمله زمانی که مبلغ با مخاطب فرهیخته سر و کار داشته باشد. در این حالت، پیام رسان بطور مستمر به منابع و مراجعی استناد میکند که او آنها را متقن تلقی میکند. حال آنکه قابلیت اعتبار و استناد آن منابع، جای بحث دارد.
از جمله کارکردهای دیگر تکنیک گواهی، ترفندی است که در فرایند اقناع از آن با عنوان «عرفی سازی» یاد میشود. در این حالت، از طریق جمعی و همگانی نشان دادن سیاست و یا عقیدهای خاص، جمعیت مخاطب را به اتخاذ آن قانع میسازند. در این ترفند، رغبت طبیعی مردم به سمت مورد نظر مبلغ، هدایت میشود و این گونه به مخاطب القا میشود که برنامه، سیاست و یا عقیده مربوطه، تجلی خواست اجتناب ناپذیر توده مردم است؛ بنابراین بهسود مخاطبان است که به توده مردم ملحق بشوند.
به عنوان مثال رسانههای بیگانه در شیوهای جدید به گفتهها و توییتهای کاربران و برخی چهرهها ارجاع میدهند و تلاش میکنند از طریق این شیوه گواه گیری؛ اهداف رسانهای خود را دنبال کنند. اینکه در بخشهای خبری این رسانهها بخشی ویژه برای توییت خوانی در نظر گرفته شده هدف دنبال کردن همین تاکتیک است. رسانههای بیگانه توییتهایی را به طور گزینشی و گلچین شده و چه بسا از قبل طراحی شده انتخاب و در بخشهای خبری خود منتشر و بر آن تاکید میکنند.
تاکتیک مبالغه:
مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان تبلیغات از این فن در مواقع خاص و وقایع مشخص استفاده میکنند. بزرگ جلوه دادن توان و قدرتمندی کشور خودی و مبالغه در انعکاس نقاط ضعف کشور هدف، از این مقوله است.
مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده میکنند. غربیها همواره با انعکاس مبالغه آمیز دستاوردهای فناورانه خود و اغراق در ناکامیهای کشورهای اسلامی و به طور خاص ایران اسلامی سعی در تضعیف روحیه مسلمانان و مردم ایران در تقابل با تمدن غرب دارند.
این موضوع گاهی در قالب وارونه سازی نیز نمود مییابد. متصدیان رسانههای بیگانه با کمال سادگی با وارونه کردن واقعیتها نزد مخاطبان اطلاعات غیرواقعی، مخدوش و غلط را ترویج و تصویری نادرست از واقعیت در اذهان ایجاد میکنند.
این فن به ویژه هنگامی که جامعه هدف دچار مشکلاتی شده مؤثر است. مثلاً در سالهای گذشته کشور ما تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی در قالب پروژه فشار حداکثری بوده است، معیشت و اقتصاد مردم با سختیهایی همراه شده است. در این وضعیت رسانههای بیگانه با اطلاع از فشارهای اقتصادی موجود، سعی در مبالغه و بزرگ جلوه دادن مشکلات و کوچک سازی و حتی نادیده انگاری دستاوردها و موفقیتها دارند. در موضوع انتخابات هم، اهمیت انتخابات، آثار و پیامدهای داخلی و بین المللی حضور مردم پای صندوقهای رأی را به کلی نادیده میگیرند و اشکالات جزئی را چند ده برابر نشان میدهند.
تاکتیک ترور شخصیت:
در راهبردهای جدید، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانهای که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند، سعی میکنند از طریق عوامل تبلیغاتی، جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی شخصیتهای مطرح و مؤثر در جناح مقابل را به زیر ذره بین کشیده و با بزرگ نمایی برخی موارد از جمله تهمت، دروغ، کلی گویی، ابهام افزایی و... آنان را ترور شخصیت کنند. هدف از این شگرد، ترور شخصیتهای سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط مبهم عملکرد یا رفتار و حرکات نادرست احتمالی و اعمال طراحی شده مخالفان و دشمنان برای آنهاست. متولیان عملیات روانی با این شیوه سعی میکنند مسئولان و رهبران ذی نفوذ نزد مخاطبان، دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.
بی بی سی فارسی طی روزهای گذشته در خبری آورد: «قبل از نام نویسی در انتخابات، تقریباً همه نامزدها میگفتند تصمیمی برای نامزدی ندارند، اما به محض آنکه وارد وزارت کشور شدند، اکثرشان اعلام کردند که برنامههای تبلیغاتیشان را در کتابچه و کتاب چند صد صفحه یا هزار صفحهای یا در قالب دی وی دی آماده کرده اند یا دو سال روی آن کار کرده اند». در واقع هدف این شبکه از انتشار این خبر ترور شخصیت کاندیداهای انتخابات و زیرسئوال بردن آنها و برنامه هایشان نزد افکار عمومی است. همین کار را سایر رسانههای بیگانه هم انجام میدهند، مثلاً ایران اینترنشنال در گزارشی برنامههای تمام کاندیداها را زیر سئوال برده و مدعی شده هیچکدام از این وعدهها و برنامهها عملیاتی نیستند. علاوه بر آنکه در مواردی ترور شخصیت نسبت به یک کاندیدای خاص یا منسوبین او نیز اجرا میشود.
تاکتیک انتشار اخبار جعلی و شایعه:
شایعه در جایی مطرح میشود که زمینه دسترسی به اخبار موثق امکان پذیر نباشد. «شایعه انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تأثیر در روحیه آنان ایجاد میشود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی باشد که مخاطب نسبت به آن حساسیت بالایی دارد.
بهترین شیوه برای القای پیام مورد نظر فرستنده پیام، در زمانهایی است که پخش پیام به طور شفاف و روشن امکان پذیر نباشد. رسانهها همچنین در مواقعی که فکر میکنند با مشکلات قانونی روبرو میشوند، از کنایه و اشاره استفاده میکنند.
شایعه از کابردیترین تاکتیکهای مطرح در عملیات روانی است که در اثر خلاء خبری توسط عوامل و عناصر دشمن و مخالفان به فاز اجرایی تبدیل میشود. شایعه را دشمن میسازد و عواملش پخش میکنند، و در این بین مخاطبان با کم توجهی و بی دقتی آن را پذیرفته و به آن دامن میزنند. البته برخی در این بین شایعه را مطابق منافع خود ترویج میکنند.
با گسترش رسانههای اجتماعی شایعه تا حدود زیادی میدان را به اخبار جعلی سپرده است. اگر در شایعه این احتمال وجود دارد که موضوع مطرح شده به حقیقت بیانجامد در خبر جعلی که در روکشی از واقعیت پنهان میشود این امکان به هیچ وجه نیست. در واقع خبر جعلی از اساس دروغ است و برای فریب کاربران به طور برنامه ریزی شده تولید و سپس از طریق رسانههای اجتماعی توزیع میشود. مثلا خبر جعلی منتشر کردند که یکی از کاندیدای ریاست جمهوری قائل به دو همسری است و یک همسر در تهران و همسر دیگری در قم دارد. یا خبر و تصویری از یک خانم در کالیفرنیا منتشر و اعلام شد ایشان دختر یکی از کاندیدای انتخابات ایران است. در یکی دو روز گذشته نیز خبرهای جعلی مبنی بر کناره گیری برخی از کاندیداها منتشر شده است.
تاکتیک القاء:
القا عبارت است از ایجاد تغییر رفتار در مخاطب بدون اطلاع او که بر اساس تغییر ذهنیتهای فردی و اجتماعی صورت میگیرد. این روش در مواقعی به کار برده میشود که مخاطبان نسبت به دریافت مستقیم پیام و خواستههای رسانه مقاومت نشان میدهند. در این روش متخصصان عملیات روانی بدون موضع گیری آشکار، منظور خود را به مخاطبان منتقل میکنند؛ به عبارت دیگر آنان منظور و پیام خود را در قالب موضوعاتی به ظاهر بی ارتباط یا دو پهلو بیان میکنند. متخصصان عملیات روانی میدانند که پس از مدتی فقط اجمال پیام در ذهن مخاطبان باقی میماند به همین اساس در مراحل بعدی با استفاده از این حافظه، منظور و پیام اصلی خود را به آنان منتقل میکنند.
القاء به دو روش اجرا میشود:
۱. مستقیم: این روش هنگامی اجرا میشود که مخاطب آمادگی پذیرش پیام را به صورت مستقیم داشته باشد.
۲. غیر مستقیم: منظور و پیام خود را در قالب موضوعاتی به ظاهر بی ارتباط و یا دو پهلو بیان میکند.
القاء پیام در قالب فیلم، موسیقی، نمایش، نقاشی، سخنرانی، اعلامیه، بیانیه، مصاحبه و... در جهت تاثیرگذاری بر مخاطبین صورت میگیرد. بی بی سی فارسی چند روز پیش با پخش گزارشی درباره انتخابات سال ۶۰ و کنار رفتن سه نفر از کاندیداها به نفع آیت الله خامنه ای، به طور غیرمستقیم در پی القای این پیام به مخاطبان بود که انتخابات کنونی یک سناریوی از پیش تعیین شده و مهندسی شده است. یا بارها تلاش شد تا این موضوع به مردم القا شود که رئیس جمهور یک مقام تشریفاتی و فاقد قدرت در مناسبات کشور است. همچنین در این روزها این رسانهها مطالبی را منتشر کردند که مسولان نظام در خودرو و استفاده از رسانههای اجتماعی به محصول ایرانی اعتنا نمیکنند. در واقع این مطالب از جنس القای غیرمستقیم است. به طوری که این القا خود به خود باعث شکل گرفتن شکاف میان شعار و عمل و فاصله گرفتن مردم از مسئولان خواهد شد. نهایتاً طرح این موضوعات مغرضانه که به نوعی دروغ جزئی و پاره حقیقت گویی محسوب میشود در این ایام میتواند به عنوان یک روایت منفی علیه نظام و میزان مشارکت در انتخابات تلقی شود.
تاکتیک تحریف:
تغییر متن پیام به شیوههای مختلف از طریق سه فرآیند تعدیل، شاخ و برگ دادن و جذب را تحریف میگویند. با توجه به گسترش استفاده از رسانههای اجتماعی در بین شهروندان به خصوص در سالهای گذشته شاهد پدیدهای به نام حباب فیلتر در این رسانهها هستیم. حباب فیلتر در حقیقت نوعی «انزوای فکری» است و زمانی رخ میدهد که وبسایتها یا رسانههای اجتماعی از الگوریتمهایی استفاده کنند که اطلاعات موردپسند کاربران را به وی ارائه دهند. پلتفرمها این مفروضات را بر اساس اطلاعات مربوط به فعالیتهای کاربر ایجاد میکنند، مانند رفتار رسانهای کاربران در گذشته در همان پلتفرم که بر اساس کلیک، سابقه مرور، سابقه جستجو و «موقعیت مکانی» وی بهدستآمده است.
نتایج جستجو از صفحه «گوگل»، صفحه جستجوی «اینستاگرام» یا «توییتر» برای هر کاربر مستقل سه مثال کامل از این پدیده است. حباب فیلتر نخستین بار توسط «الی پاریزر» فعال اینترنت در کتاب حباب فیلتر: آنچه اینترنت از شما پنهان میکند» در سال ۲۰۱۱ مطرح شد. علاوه بر طراحی الگوریتمها، خود کاربران هم گاهی خواسته یا ناخواسته خود را در حباب فیلتر گیر میاندازند. این وضعیت زمانی رخ میدهد که یک کاربر، صرفاً صفحات یا افراد خاصی را دنبال کند که نگرشهای او را تأیید میکنند. موضوعی که در نظریه هموفیلی هم بر آن تأکید میشود. بر اساس این نظریه افراد تمایل دارند با همفکران، روابط دوستانه برقرار کنند، نه با افرادی که از سلایق و منافع متفاوتی برخوردارند. مفهومی که در نظریه همگنی شناخت فستینگر نیز بر آن تأکید شده است. این ویژگی روانشناختی افراد به ارتباطات مجازی آنها هم رسوخ میکند و باعث عضویتشان در گروههای همفکر سیاسی، اجتماعی و... میشود.
اما نتیجه این اقدام الگوریتمها و کاربران چیست؟ شکلگیری حباب فیلتر میتواند ضمن تشدید تعصبات افراد، امکان پلاریزاسیون (دوقطبی سازی) اجتماعی را افزایش دهد. گروهی از کارشناسان معتقدند: «نگرانی این است مردم فراموش کنند که گروه دیگری نیز وجود دارد و این منجر به سرسختی و مانع از اجماع عمومی در جامعه شود». علاوه بر این رفتهرفته ذهن و فکر کاربران تحت تأثیر و تسخیر مطالبی قرار میگیرد که دائماً آنها را در حباب فیلتر میبینند و میخوانند. خطر این تهدید زمانی افزایش مییابد که مطالب منعکسشده در حباب فیلتر کاربران، مغرضانه و هدفمند باشد. به طور مثال اگر یک کاربر دائماً با محتواهایی، چون «رانت»، «گرانی»، «اختلاس»، «اعدام»، «فساد» و... مواجه شود پس از مدتی بهطور ناخواسته تبدیل به یک شهروند «ناامید» و «سیاه بین» میشود.
اگر نگاهی به رسانههای فارسیزبان خارجی بیاندازید، در کانالهای تلویزیونی و صفحات اجتماعی خود دقیقاً همین خط مشی را در پیشگرفتهاند. این رسانهها و افراد پشت پرده آنها با مدیریت مغرضانه اخبار و اطلاعات، مانع از رسیدن کاربران به تمام حقیقت یا بخشی از آن میشوند و درنهایت فکر آنان را بهدلخواه اغراض خویش هدایت میکنند. درواقع این رسانهها با تحریف حقیقت، اقدامات خوب کشور را بهطورکلی نادیده میگیرند و مشکلات را هرچند کوچک، بزرگنمایی کرده و روی آنها مانور میدهند.
تاکتیک طنز، فکاهی و کاریکاتور:
این شیوه در ابعاد مختلف گزاره ها، داستانهای طنز و کاریکاتور و... استهزا و تمسخر کردن فرد یا افراد را در دستور کار قرار میدهد و آنها را در جامعه پخش میکند. با توجه به سرعت بسیار سریع انتشار این گونه طنزها، داستانها و اشعار، متخصصان جنگهای روانی آنها را برای اقشار مردم، بسیار قابل فهم و درعین حال هدف دار طراحی میکنند؛ به گونهای که افراد با سنین و مشاغل و تفکرات مختلف قادر به دریافت مفهوم مدنظر آنان باشند و نیز قابلیت بازگویی آن برای دیگران نیز امکان پذیر باشد. از آن رو که زبان فارسی هم ظرفیت بالایی برای تولید طنز و فکاهی دارد، مخالفان از این ظرفیت برای تمسخر چهرههای معتبر نظام استفاده میکنند. از طرفی یکی از اهدافی که در این چند سال دنبال کرده اند تنزل جایگاه سیاست و سیاست ورزی در کشور با استفاده از این تاکتیک است. در واقع آنها میخواهند جایگاههای مهم را نزد افکار عمومی تنزل دهند اگر چنین هدفی میسر شود، جایگاهها متزلزل میشود و تصمیمات مقامات نزد شهروندان از اقتدار میافتد.
تاکتیک القای یأس و ناامیدی:
در القای یاس و ناامیدی، رسانههای بیگانه تلاش دارند با ارائه تصویری از موقعیت فرد یا جامعه در حرکت به سوی هدفها و آرمانها در مقاطع گوناگون اختلال ایجاد کنند به طوری که احساس شکست نموده و معتقد به ناتوانی خود گردند. اصلیترین تلاش رسانههای بیگانه در سالهای گذشته ناامید کردن مردم از وضعیت کشور و آینده آن است. در واقع القای یأس و ناامیدی را میتوان مهمترین دستور کار این رسانهها دانست. کافی است صفحات رسانههای اجتماعی این رسانهها را دنبال کنید یا تلویزیونهای آنها را ببینید هیچ خبری از موفقیتهای ملی نیست و دائماً از وضعیت کشور سیاه نمایی میکنند.
در ماجرای همه گیری کرونا از طریق همین شگرد در آمار مرگ و میرها و کمبود امکانات بهداشتی غلو کردند و از آن سو موج همدلی و کمکهای مردمی، تولید و حتی صادرات محصولات بهداشتی مثل ماسک و ضدعفونی کننده و دستگاههای اکسیژن ساز و از همه مهمتر تولید واکسنهای بومی ایران توسط این رسانهها نادیده گرفته شد. این رسانههای خارج نشین و وابسته به دولتهای استعماری فضای ایران را چنان تصویرسازی میکنند که مخاطب فکر میکنند تا چند روز دیگر کشور به ورطه نابودی کشانده میشود. در موضوع انتخابات هم همین هدف دنبال میشود؛ تلاش رسانههای بیگانه این است که مردم را از شرکت در انتخابات دلسرد کنند دائماً میگویند شرکت شما در انتخابات فایدهای ندارد. در واقع هدف تحت تأثیر قراردادن عنصراثرگذاری سیاسی به عنوان یکی از عناصر دخیل در مشارکت مردم است.
میخواهند این حس را به مردم منتقل کنند که نظر شما و رأی شما تأثیری در تغییر شرایط ندارد. پرسش این است که اگر انتخابات فایدهای ندارد چرا این موضوع اینقدر برای این رسانهها مهم است و به طور مداوم تلاش میکنند مردم را به رأی ندادن تشویق کنند؟
تاکتیک ایجاد ابهام و شائبه:
ذهن آدمی ابهام را بر نمیتابد و هنگام احساس ابهام، در پی رفع آن برمی آید. کارشناسان عملیات روانی برای تأثیرگذاری بیشتر، پیام خود را مجمل به اذهان مخاطبان منتقل میکنند و این فرصت را به آنان میدهند که خود با اندیشیدن، به نتیجه دلخواه و مطلوب دست یابند. از سوی دیگر با ایجاد ابهام در موضوعی، بستر برای شکل گیری انواع خبرهای جعلی و شایعات فراهم میگردد و این گام اول در طرح ریزی یک عملیات روانی هوشمندانه است. به طور مثال عمده تلاش رسانههای بیگانه در هفتههای گذشته ایجاد ابهام نسبت به بررسی صلاحیتها و سپس میزان مشارکت در انتخابات بوده و تلاش کرده اند تا از طریق ابهام آفرینی، حضور با شکوه مردم در انتخابات را تحت تأثیر قرار دهند. این رسانهها همچنین با ابهام آفرینی نسبت به جایگاه شورای نگهبان به عنوان یکی از ارکان مهم در ساختار سیاسی کشور سعی در تخریب جایگاه مهم این شورا و اعضای آن داشتند.
تاکتیک توسل به ترس:
ترس به نوعی خود یک جنگ افزار است؛ یعنی اگر شما جامعه هدفتان را خیلی خوب و به قدر کافی بترسانید، این امکان وجود دارد که بتوانید بدون درگیری آن را شکست دهید. در این روش، از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان تودههای مردم، به منظور تضعیف روحیه و سُست کردن اراده آنها استفاده میشود. به طور مثال در ماههای گذشته رسانههای بیگانه به شدت روی موضوع کاندیداهای نظامی مانور دادند و تلاش کردند با خلق و طرح اصطلاحاتی مانند دیکتاتوری نظامی و یا کودتای نرم، جایگاه و شخصیت برخی از چهرهها و گروههای نظامی را نزد مردم تضعیف کنند.
در حالی که طبق قوانین، اگر شخصی نظامی بخواهد در انتخابات شرکت کند، پیشتر، از جایگاه نظامی خود انصراف میدهد. یا تلاش دیگر این رسانهها بوده که به مردم تلقین کنند اگر یک چهره انقلابی رئیس جمهور شود، تحریمها برای همیشه باقی میماند و روند مذاکرات متوقف میشود. این رسانهها همچنین در روزهای گذشته با مانور دادن بر تهدیدهای نظامی مقامات رژیم صهیونیستی تلاش کردند در شهروندان ایجاد هراس کنند و وضعیت کشور را در مقطع انتخابات امنیتی جلوه دهند.
تاکتیک منبع نقاب دار:
منبع نقابدار از دیگر تاکتیکهای به کار گرفته شده از سوی کانالها و رسانههای معاند است. ارائه اظهار نظرهایی از سوی منابع ناشناخته و نقابدار در درون این تاکتیک انجام میشود. رسانههای بیگانه با این روش تلاش دارند پیامهای مورد نظر خودشان را در پس یک منبع نقابدار ارائه بدهند و مانع از افشای هرگونه سوگیری، جانبداری و وابستگی پیامهای دروغ به خودشان شوند و به صورت غیرمستقیم، پیام یا شبهه خودشان را به عنوان یک واقعیت قطعی به مردم القا نمایند. به عنوان مثال چند روز پیش خبری در بی بی سی فارسی منتشر و اعلام شد که برخی از روزنامه نگاران و رسانههای داخلی ایران گفته اند مقامات امنیتی و قضایی از ما خواسته اند یکی از کاندیدای ریاست جمهوری را نقد نکنیم! یا همین رسانه در گزارشی به نقل از منابع آگاهی مدعی صدور حکم حکومتی از سوی رهبر انقلاب برای تأیید صلاحیت برخی از کاندیداها شد.
تاکتیک تظاهر به بی طرفی:
در این روش سخنان و دیدگاههای مخالفان به اشکال مختلف نظیر گزارش، مصاحبه، مقاله، یادداشت و خبر منعکس میشود و رسانه با حفظ پوشش بی طرفی، میتواند پیامهای خود را به آسانی به مخاطب القا کند. در این اصل، ضمن اظهار بی طرفی و حفظ احترام مخالفان، اقدام به پخش سخنان و نظرات مخالفان میکنند و به دنبال آن، مطالب خود را القا میکنند. یکی از شگردهای اصلی بی بی سی همین تاکتیک است. این شبکه چند کارشناس با نظرات متنوع درخصوص یک موضوع را روی آنتن میبرد و نهایتاً آنچه را میخواهد از گفتگوها بیرون میکشد و به مخاطب القا میکند. در پوشش خبری نیز سعی میکند چند خبر صحیح منتشر و لابه لای آنها یا در متن همان خبرها با بکارگیری برخی کلمات و جملات جهت دار، سیاست رسانهای خود را دنبال کند. این رسانه در قضیه انتخابات خبرهای مربوط به کاندیداهای مختلف و نقل قولهای منتسب به آنها را پوشش میدهد و لابه لای این پوشش خبری، هدف خود را در برخی جملات یا خبرها و گزارشهایی خاص پی میگیرد.
تاکتیک سانسور:
یکی از شگردهای رسانههای بیگانه در ایام مختلف به خصوص در مقطع انتخابات تاکتیک سانسور است. سانسور عبارت از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهی ها، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران است. در این تاکتیک سعی میشود فضایی مناسب برای سایر تاکتیکهای جنگ نرم به ویژه شایعه خلق شود تا زمینه نفوذ آن افزایش یابد. در این تاکتیک با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهمتر از آن ابهام میپردازند و بدین ترتیب زمینه تولید شایعات و خبرهای جعلی گوناگون خلق میشود.
سانسور به دو صورت دنبال میشود:
ایجاد مانع قبلی یا عملی جهت جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب است که مثلاً میتواند شامل حذف واژه ها، عبارات یا جملاتی خاص، توسط سانسورگر باشد. در شکل گسترده تر، میتواند دربرگیرنده هر نوع تلاشی جهت تضعیف یا جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب از نظر متصدیان رسانههای بیگانه باشد.
پژوهشگر: محمد حسین آزادی