پخش زنده
امروز: -
قرار ملاقات در جایی بود که با قانون های طبیعی زندگی کاری نداشت، چرا که هنوز هستند افرادی که معتقدند راه های میانبر برای رسیدن به پول، خوشبختی، ازدواج، به اینجا ختم می شود؛ به دعا نویسی!
به گزارش خبرگزاری صدا وسیما، مرکز خراسان رضوی،
«ببین عزیزم یک نفری در محل کارت هست که برایت بد می خواهد، به ظاهر دوستت است اما باید از او دوری کنی»، «انگار شما و همسرتان حدود سه هفته ای هست که با هم قهر هستید و این قهرها باعث سردی دو طرف شده است؛ عزیزم در طالعتان برگشتی برایتان نمی بینم»
اگر این جملات برایتان آشناست، احتمالا در طول زندگی تان به دعانویس، رمال و یا فالگیر مراجعه کردید! زندگی منشوری در حرکتی دوار است و این را دعانویس ها و رمال ها خوب یاد گرفتند و خیلی بهتر از آن استفاده می کنند.
پدیده دعانویسی و رمالی از گذشته های دور، مشتریانش را با یک چیز غافلگیر می کرد؛ «اولین بار خیلی هیجان زده شدم و تعجب کردم که چطور این همه اطلاعات در مورد من دارد ولی تمامش یک حدس و روانشناسی بود»؛ این ها بخشی از صحبت های نفیسه به عنوان یکی از هزاران مراجعه کننده ای است که خوشبختی را در گرو دعاها و طلسم های رمال ها می دانست.
او می گوید: 2 ساله که قرار است که یک آقای عاشق و پولدار بیاید و من را از این زندگی نجات بدهد اما تا الان خبری نشده است.
درشرایط فعلی بیشتر دعانویس ها و رمال ها مجازی شده اند و کانال تلگرامی و صفحه اینستاگرامی دارند و اینترنتی وقت می دهند و حتی بجای مشتری قهوه هم می نوشند؛ مثل خانمی که از آن سوی خط تلفن می گوید: «عزیزم ما غیر حضوری وقت می دهیم، همه نوع فال را هم می گیریم، فال قهوه، تاروت، اعداد، گربه و...»
چرا که نه! با اینترنتی شدن این خدمات، دیگر دعانویس زحمت نقش بازی کردن و ادا درآوردن را آن هم جلوی چشم مشتری ندارد.
هادی، نفر بعدی است که از تجربه رفتنش پیش دعانویس می گوید: «چند وقت پیش برای مشکلی پیش دعانویس رفتم، کاسه آب را زیر زانویش گذاشته بود و با پایش آن را تکان می داد، میخواست اینطور نشان دهد که جن احضار کرده و این جن ها هستند که کاسه آب را تکان می دهند، در پایان هم به من گفت تو از کاسه ای آب خوردی که جن ها در آن تف کرده اند».
پیدا کردن یک دعانویس در فضای مجازی خیلی راحت بود، به راحتی آب خوردن. کافی بود هشتگ دعانویس را در شبکه های اجتماعی جست و جو کنم، در یک لحظه ده ها و شاید صدها صفحه برام باز شد.
اتفاقی با یکی از این شماره ها که مربوط به استان دیگری غیر از خراسان رضوی بود تماس گرفتم و اینطور عنوان کردم که حال مادرم مساعد نیست و برای درمان بیماری اش دعایی می خواهم که تضمینی باشد.
دعانویس در پاسخ به من گفت: «اگر کار صد درصد تضمینی می خواهید، کار با موکل یا سنگ موکل را پیشنهاد می دهم. اول یک میلیون و 900 هزار تومان برایم واریز کنید، بعد از آن به هر شهر و آدرسی که بگویید دعا را پست میکنم»
داستان رمال هایی که به سراغ آن ها رفتم تنها به اینجا ختم نشد؛ از گوشه و کنار از دعانویسی شنیدم که در شهر مشهد پا را خیلی فراتر گذاشته و اصلا به این قیمت ها راضی نیست! اما وقت گرفتن از این دعانویس به این راحتی ها هم نبود؛ حدود یک ماهی طول کشید که بعد از چند نوبت مراجعه حضوری، بالاخره وقت داد و با دوربین مخفی به سراغش رفتم.
هر چه به خانه اش نزدیک تر می شدم، نگاه های کسبه محل بیشتر برمن سنگینی می کرد. وارد خانه شدم، فقط احساس اضطراب بود و نا امنی! با اینکه صبح زود رفته بودم اما تعداد زیاد کفش ها نشان می داد این دعانویس چقدر خوب توانسته میخش را در باور مشتریانش بکوبد و آن ها اینگونه دل به دعاها و طلسم های او ببندند.
اتاق پر از مشتریانی بود که داستان های متفاوتی داشتند، برخی برای باز شدن گره زندگی و برخی به امید درآوردن پول بیشتر و گرفتن موکل و حتی باز شدن چشم سوم!
حدود سه ساعتی که منتظر بودم تا نوبتم شود، بهترین فرصتی بود که با مشتریان این دعانویس هم صحبت شوم و چه راهی بهتر از هم دردی با آن ها؛ خانمی که برای مشکل پسرش آمده بود، می گفت: «پسرم ازدواج نمی کند، یک دختری هست که دنبالش افتاده». از نتیجه اش که میپرسم می گوید: «تا الان 2 میلیون تومان به این دعانویس پول داده ام اما هنوز پسرم به خانه بر نگشته و آن دختر هم دست از سر پسرم بر نداشته است».
آقای دیگری که او هم دو ساعتی از انتظارش در اتاق می گذشت، می گوید: دعانویس به من گفته که برایت موکلی می گیرم که ارز دیجیتال بتوانی دربیاوری تا بروی اروپا و حتی موکل، زمان خرید و فروش ارز را بگوید»
با اینکه مشکلاتشان حل نشده، اما نمی خواهند باورکنند امیدی که به آن دخیل بستند، سرابی بیشتر نیست! از یکی از مشتریان میپرسم سفره ای که انداخته آیا نتیجه داده؟ در پاسخ سوالم می گوید: «خب نه، ولی سفره ای که می اندازد و طلسم هایی که درمی آورد، تازه شروع کارت است». بله شروع کار است؛ اما کاری که پایانش از همین ابتدا معلوم است.
در فکر وعده های پوچ این دعانویس بودم که صدای بلندی من را فراخواند: «نوبت شماست!!». وارد اتاق که شدم، مادر و دختری را دیدم که دعانویس برای آن ها سفره انداخته بود؛ سفره انداختن اصطلاحی بود مخصوص خودشان؛ به این معنی که مشتریان قابلمه محتوی آب جوش را هم می زنند تا از آن زنجیر، طلسم و دعا در بیاورند. سرش که خلوت شد، مشکلم را موضوع مالی مطرح کردم و گفتم: میخواهم موکلی داشته باشم تا به پول زیاد برسم.
دعانویس به من گفت : «اولین کاری که باید انجام شود، این است که اسم شما به پاکستان فرستاده می شود، چون موکل ها از این کشور می آیند و تا زمانی که استاد که در پاکستان حضوردارد، تایید نکند، موکل به شما داده نمی شود». می گفت: «چله نشستن شرط دوم موکل داشتن است و باید به کوه یا قبرستان بروید، اما ما همه کارها را خودمان انجام می دهیم و تلاش می کنیم کوه و قبرستان را هم برداریم تا این چله برای شما آسان شود»
این دعانویس با همه متفاوت بود؛ البته در سر کیسه کردن مردم! در مورد قیمت که پرسیدم، می گفت: « برای داشتن موکل باید حدود 50 میلیون تومان پرداخت کنی ، ولی اگر یک نفر دیگر را همراه خودت بیاوری ، کمتر از 100 میلیون تومان برایتان آب می خورد».
دعانویس می گفت: «چون زیاد با استاد در ارتباط هستیم، در طول هفته 3 تا 4 بار به پاکستان موکل میفرستیم و می آوریم. من شاید 30 یا 40 هزار تا موکل داشته باشم و حدود 800 تا 900 شاگرد تعلیم داده ام، چه دعانویس و چه غیر دعانویس!»
نکته جالب ماجرا اینجاست که نه خودش و نه موکل هایش متوجه دوربین مخفی نشدند، پس چطور ادعا می کند از غیب خبر دارد و موکل هایش از همه اتفاقاتی که در اطراف رخ می دهد، آگاهش می کنند؟
با یکی از قربانیان این دعانویس قرار گذاشتم که خانه اش را به پیشنهاد درآوردن پول بیشتر فروخته و صرف هزینه های این دعانویس کرده بود. می گفت: «نقطه ضعف آدم ها طمع و پول است، من خیلی راحت به این دعانویس اعتماد کردم و در مجموع چیزی بیشتر از یک میلیارد تومان به او پول دادم». میگفت: «هر دفعه هم که اعتراض می کردم چرا نتیجه نمی گیرم، یک راه جدید جلوی پایم می گذاشت و می گفت: مشکل جایی دیگری است باید کار دیگری انجام دهید، تا اینکه متوجه شدم بصورت علنی از من کلاهبرداری می کند و مرا با تهدید مجبور به سکوت می کرد».
جالب است بدانید در میان قربانیان و مالباختگان، حتی کسانی بود که پول های زیادی از دست دادند تا یک شبه به گنج برسند اما به دلیل ترس روبرو شدن با قانون، حاضر به پیگیری ازطریق مراجع قضایی و همینطور مصاحبه نشدند.
یک پژوهشگر و روانشناس با اشاره به این که رمالی و ادعای دعانویسی یک واقعیت اجتماعی است، می گوید:در کشور ما پژوهش و اطلاع رسانی واقعی و اهمیت به این موضوع آنطور که باید نیست، و ضروری است که برای آگاه سازی مردم به این موضوع بیشتر پرداخته شود.
محمد حسن آبادی ادامه می دهد: افراد مدعی دعانویسی از هر طریقی و از خلال صحبت ها به دنبال سرنخ برای گرفتار کردن و دریافت اطلاعات فرد مراجعه کننده هستند.
او می گوید: دعانویسها تا حدودی تکنیک های روانشناسی را می دانند و با توجه به حالات و روحیات فرد حدس و گمان هایی می زنند و اعتماد آن ها را جلب می کنند.
اسماعیل عندلیب معاون دادستان و سرپرست دادسرای ناحیه 4 مشهد نیز می گوید: اگر کسی دعانویسی و رمالی را برای خودش شغل قرار دهد و پول های مردم را برباید، قانون گذار تا هفت سال حبس و همچنین رد مال برای او پیش بینی کرده است.
او ادامه می دهد: فردی که دچار گرفتاری شده، حاضر است تمام هستی خود را بدهد، به همین دلیل اگر مردم با رمال یا دعانویسی مواجه شدند که ادعا می کند در ازاء دریافت پول میلیونی، مشکل را حل می کند، حواسشان را جمع کنند تا به تور این شیاد ها و کلاهبردار ها نیفتند.
کسی نمی داند گردش مالی دعانویس ها و رمال ها سالانه در کشور چقدر است، اما آنچه مشخص است، این است که هر چه کارد به استخوان نزدیک تر باشد، باید بیشتر پول خرج کنی.
نویسنده وخبرنگار: هدی زاهدی
سردبیر: مریم یعقوبی