برای دفع خطر به صحنه آمده ام
محسن رضایی نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: سومین باری است که نامزد میشوم و برای دفع خطر به صحنه آمدم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما محسن رضایی در برنامه دست خط شبکه ۵ سیما افزود: زمانی که سیزدهم بهمن ۱۳۶۰ برای عملیات فتح المبین آماد میشدیم همان موقع به دوستان گفتم ما در جنگ پیروز میشویم، اما بعد گرفتار مشکلات اقتصادی و تحریمها خواهیم شد.
وی در ادامه به دست خط شهید باقری و خاطره وی از اظهارات خودش پیش از عملیات فتح المبین مبنی بر پیروزی در برابر عراق و در ادامه به مشکلات اقتصادی، تحریمهای شدید، مشکلات سیاست خارجی و اینکه در سالهای بعد دیگر اسرائیل دشمن اعراب نخواهد بود، گفت: بیش از ۴۰ سال پیش نگران وضعیت اقتصادی بودم آیا باید اکنون دست روی دست بگذارم؟
نامزد انتخابات ریاست جمهوری اضافه کرد: بلافاصله پس از جنگ قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا را ایجاد کردم و دهها پروژه از سد کرخه، بزرگراه ساوه و ... را ساختم و پس از هشت سال که از فرماندهی کناره گیری کردم وارد مجمع تشخیص مصلحت نظام شدم.
محسن رضایی گفت: در مجمع نیز همه فعالیت من در جهت تدوین سیاستهای کلی اصل ۴۴، اقتصاد مقاومتی، چشم اندازه آینده ایران و مشاوره دادن خدمت مقام معظم رهبری بوده است.
40 سال است دغدغه اقتصاد را دارم
محسن رضایی نامزد سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به برنامه اش در دولت اینده گفت: برنامهام این است که از صفر شروع کنیم و یک اقتصاد مدرن ایرانی و اسلامی بسازیم، اختیارات رئیس جمهور فوقالعاده زیاد است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صداو سیما، محسن رضایی در برنامه دست خط شبکه 5 سیما درباره چند قابلیت اصلی خود افزود: دوستان به من می گویند از صفر شروع میکنید و یک نهاد می سازید. مثلاً قبل از انقلاب در سن 14 سالگی با دو تن از دوستان خود در مسجد چشمه علی مسجد سلیمان با کمک خادم آنجا انجمن دین و دانش درست کردیم. سال 50 که هنرستان شرکت نفت آمدم، وارد سیاست شدم گروه منصورون را درست کردیم. انقلاب که پیروز شد وقتی ترورها در ایران سال 58 شروع شد، سپاه آمدم و سازمان اطلاعات سپاه را راهاندازی کردم. وقتی فرمانده سپاه شدم با حکم حضرت امام (ره) تیپ، لشکر و سه نیرو درست کردم.
وی گفت: بعد که وارد مجمع تشخیص شدم دبیرخانه مجمع دو اتاق بود که آقای دکتر حبیبی را خدا رحمت کند، با 3-2 نفر منشی بود. من دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام را در تعداد زیادی کمیته و کارشناس و 6-5 پژوهشکده درست کردهام.
sepehr_media_6579523_400_300}
رضایی تاکید کرد: برنامه من این است که اقتصاد ایران را از صفر دوباره شروع کنیم. یک اقتصاد مدرن، ایرانی و اسلامی بوجود آوریم. خوشبختانه امکانات فراوان و زیرساخت های فراوانی هست که می توان اقتصاد ایران را سامان داد و بدلیل اینکه بیش از 20 سال در مجمع تشخیص همه سیاست های کلی را برای مشورت خدمت مقام معظم رهبری دادهایم، بیش از هر کس دیگری مسلط هستم که چطور می توان در چارچوب این سیاست های کلی اقتصاد ایران را نوسازی و بازسازی کنیم.
محسن رضایی درباره اینکه اختیارات رئیس جمهور در قانون اساسی کافی است تا مشکلات مردم را بصورت جامع حل کند یا مانند برخی از آقایان که ابتدا گفتند اختیارات کافی است و بعد وسط راه گفتند اختیارات کافی نیست و رئیس جمهور تدارکات چی است، گفت: اختیارات رئیس جمهوری به نظر من فوقالعاده زیاد است. البته با توجه به روحیاتی که در مقام معظم رهبری داریم، هیچ رئیس جمهوری بیاختیار در هیچ زمینه ای نمی ماند و حتی از اختیارات مطلقه ولی فقیه هم در صورتی که رهبر انقلاب موافقت کند، می تواند استفاده کند؛ مثل جلسه سران سه قوه که الان درست شده است.
وی گفت: رئیس جمهوری همه مسائل را می تواند حل و فصل کند. در زمان امام در مسئله جنگ امام اختیاراتی که دادند نشان می دهد در جمهوری اسلامی هیچ رئیس جمهوری بن بست ندارد مگر خودش در بنبست باشد.
محسن رضایی در پاسخ به اینکه دو نظریه متفاوت برای حل مشکلات اقتصادی وجود دارد؛ یکی نگاه به درون و توانمندی های داخلی است و یک نگاه دیگر این است که اولویت نخست را به ارتباطات بین الملل و ارتباط با بیرون و نگاه به بیرون می گذارد، اظهار نظر کرد: ما این نگاه را حل کردهایم. در اقتصاد مقاومتی، اقتصاد درونزای برونگرا داریم. این اقتصادی است که با توانائی های داخل بر بیرون اثرگذار هستید. اگر اقتصاد قوی داشتیم ما را محاصره اقتصادی میکردند؟ اقتصاد قوی اقتصادی است که از داخل به بیرون سرایت می کند و حوزه وسیعی را دربرمی گیرد و اگر بخواهند این اقتصاد را محاصره کنند، کشورهای زیادی زیان می بینند. الان شما نبرد آمریکا و چین را ببینید به محض این که آمریکا می خواهد مسئله فولاد را به امریکا تعرفه میبندد، بلافاصله چین هم چند تعرفه می بندد و اینها در جنگ اقتصادی به نتیجه می رسند و توافق می کنند و سر جای خودشان برمی گردند. بنابراین ما مسئله را حل کردیم و دیدگاه کاملاً روشن است.
وی اضافه کرد: درونزایی یعنی باید دست به زانوی خود بگیریم همانطور که در مسئله دفاع این کار را کردیم و بعد نگاه به بیرون داشته باشیم، چون نمی خوهیم اقتصاد را معیشتی نگه داریم. اقتصاد معیشتی هیچ جایی جواب نمی دهد، ولی اقتصادی که از درون بجوشد و به بیرون سرایت کند. حالا وقتی می خواهیم به بیرون سرایت کند نیاز به دیپلماسی در کنار میدان اقتصاد داریم.
رضایی با بیان اینکه اکنون دیپلماسی قطع است، گفت: این دولت اصلاً رایزن اقتصادی ندارد. رایزن هایی که سفارتخانه های ما دارند دیپلمات های تشریفاتی هستند که کارهای سیاسی و غیراقتصادی انجام می دهند، در حالی که دیپلماسی اقتصادی را اگر در کنار تولیدات داخلی داشته باشیم اقتصاد ایران به بیرون هم سرایت می کند. در عراق و سوریه و لبنان چرا تجار ما پشت سر این همه زحمتی که ما می کشیم نمی روند و باید از ترکیه و عربستان بیایند؟! پس ما هم در داخل مشکل داریم که اقتصاد ما درون زا نیست و هم در بیرون مشکل داریم که راهی برای تولیدات داخلی در خارج باز نمی کنیم. در دولت ما هم برنامه در داخل داریم و هم دیپلماسی اقتصادی را تقویت می کنیم، سیاست همسایگی را تقویت می کنیم، اتحادیه آسیای جنوب غربی را درست می کنیم و ایران به دنبال این خواهد بود که به دنبال کمک به صلح و امنیت، حتماً تجارت را راه بیندازد. حتماً شنیده اید که بیان کرده ام یک ریال در مقابل یک ریال! این هیچگاه با برادری ما منافات ندارد. ما با کشورهای جبهه مقاومت برادر هستیم، تجارت هم می کنیم. به آنها کالا می فروشیم، آنها به ما کالا بفروشند. بنابراین مدل ما در اقتصاد کشور یک مدل کاملاً مقاومت در همه زمینه هاست؛ اقتصاد ، سیاست ، فرهنگ تا بتوانیم ایران را تبدیل به یک ایران قوی کنیم.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری درباره سهم تحریم ها و سوءمدیریت ها در مشکلات کنونی نیز گفت: کدام تحریم ها؟ تحریم های داخلی را اگر فرض کنیم، خب بله؛ اقتصاد گرفتار است، یا تحریم خارجی یا تحریم داخلی. تحریم های داخلی چندین برابر تحریم های خارجی است.
وی مشکلات فعلی را نتیجه سوء مدیریت است و دیوانسالاری عجیب و غریب دانست و گفت: دیوان سالاری آلوده و پرهزینه که هم هزینه برای دولت درست می کند و هم برای کارآفرینان هزینه درست می کند. وقتی می خواهید مجوز بگیرید، به جای 48 ساعت یک سال زمان از شما می گیرند کسی حاضر است سرمایه گذاری کند؟ شما یک تاجر هستید که کالا سوار کردید که صادر کنید، وسط راه می شنوید یک بخشنامه خلقالساعه از بانک مرکزی صادر شده است. نگاه می کنید تمام محاسبات شما اشتباه از آب درآمده است. می خواهید برگردید این هزینه را چه کنید؟ بخواهید جلو بروید این بخشنامه جدید که وارد شده را چه کنید؟ بنابراین مشکل ما عمدتاً تحریم های داخلی است، بعلاوه سومدیریت! یعنی سومدیریت روی تحریم های داخلی همچون مقررات، بروکراسی دست و پاگیر، ساختار اقتصادی، ساختار اداری و مدیریت اضافه می شود. فرض کنیم این تحریم ها را فردا بردارند و FATF هم تصویب شود، کسی با بانک های ایران کار نمی کند. بانک های ایران اصلاً استانداردهای بین المللی را ندارند. هیچ بانک خارجی با بانک های ایران حاضر نیست کار کند. اصلاً هزینه های بالا می برند و ریسک بالایی را تحمل می کنند. تنها یک بانک کوچک خاورمیانه داریم که خیلی هم کوچک است که استانداردهای بین المللی را رعایت کرده است بنابراین حل مسئله ما و مشکل اقتصادی ما باید ابتدا از داخل شروع شود.
وی تصریح کرد: ما برای این امر برنامه داریم. تمام آسیب ها را شناسایی کردیم و دولت ما برنامه جدی خواهد داشت و از تقسیم کار منطقه ای که می کند، واگذاری اختیارات مرکز به استان ها و من از «ایالت های اقتصادی» نام می برم که می گویند در قانون اساسی نیست در حالی که وجود دارد. اصل 127 می گوید رئیس جمهور با تصویب هیئت وزرا می تواند بخشی از اختیارات خود را به نمایندگانی بسپارد. از همین استفاده می کنیم. این اجراییاتی که دولت مرتباً دخالت می کند و دست در اقتصاد می کند و دست در جیب مردم می کند کل آنها را واگذار به استان ها می کنیم که سرعت کار زیادتر شود و مردم همان استان در اینجا شراکت یابند. جنابعالی اگر مطالعه کنید حدود 50-40 درصد سپرده های همه استان ها به تهران می آید. چرا باید به تهران بیاید؟ مگر آن استان نیاز به سرمایه گذاری ندارد؟ سپرده های مردم همان استان را می گیرند 50 درصد را می گذارند و 50-40 درصد را به تهران می آورند. خیلی از کارآفرینان به من می گویند هزینه ای که مرتب می پردازیم سوار هواپیما می شویم و مشکل اداری خود را در تهران حل کنیم تا برگردیم، هزینه ها ما را به ورشکستگی می کشاند.
رضایی در پاسخ به اینکه ایا برخی سوءمدیریت ها به عنوان خودتحریمی عنوان می شود؟ قبول دارد گفت: سوءمدیریت در کنار خودتحریمی دو بحث است و متاسفانه اینها همدیگر را تقویت می کنند. سوء تحریم هم نداشته باشید، مثلاً فرض کنید برادران حزب اللهی دولت را داشته باشند ولی نتوانند دیوان سالاری را حل کنند، نتوانند 10 هزار قانون و 40 هزار مقرره را حل کنند کاری نمی توان کرد. ما هم مدیریت را حل می کنیم یعنی دولت جوان انقلابی را بر سرکار می آوریم و هم کل این 10 هزار قانون و 40 هزار مقرره را از طریق تنقیح حل و فصل می کنیم و بعد ساختار اقتصادی را درست می کنیم. لذا تنها با مسئله مدیریت مسئله حل نمی شود.
وی درباره وضعیت خانواده اش گفت: هم اکنون دو دختر من بیکار هستند ضمن این که من در نوجوانی و جوانی بیکاری و سختی را با تمام وجودم حس کردم. من تابستان ها کار می کردم. یعنی تعطیلات دبستان، مدرسه و دبیرستان را کار می کردم و بعد به تهران آمدم و انشجوی دانشکده علم و صنعت که الان دانشگاه شده، رشته مهندسی مکانیک شدم در کارخانه ارج در بزرگراه کرج کار می کردم. نقشه فنی کار می کردم. کارگری بوده است. من خاطره ای هم بیان کنم که تنوعی در جلسه باشد. من 5 سالگی با پدر برای کار چوپانی می رفتم. یک روز گوسفندان را به صحرا بردیم، آن جا رودخانه ای (جویی) بود که اطراف آن درخت و علفزار بوده است. پدر کاری داشتند و تا خانه رفتند و برگردند، به من گفتند حواس شما به گوسفندها باشد. من وقتی آنجا بودم صدای بلبل ها در درخت ها می آید سنگ برمی داشتم و دنبال بلبل ها می رفتم. یکباره دیدم صدای وحشتناکی بلند شد و بلند شدم و دیدم گوسفندها در مزرعه رفتند و صاحب مزرعه به سرعت می آمد که اینها را بیرون کند. این بنده خدا فریاد می زد چه کسی این گوسفندها را آورده است، تا من را دید. به من رسید و یک سیلی محکمی به من زد که یک دور دور خودم چرخیدم و شروع به گریه کردم و سمت خانه رفتم. من با سختی زندگی کردم و امروز وقتی می شنوم نان قرضی را و زباله گردی را می شنوم و کوله بری را می شنوم، با همه وجود احساس می کنم خودم هستم.
وی درباره برنامه اش برای اشتغال جوانان نیز گفت: اولاً باید یک کار فوری فوری را انجام داد. چون جامعه ما در اوج نارضایتی است. این کار همان یارانه 450 هزار تومانی است که بیان کردم که اگر فرصت شود توضیح خواهم داد. نمی شود به مردم قول دهیم که نقدینگی را می آوریم سرمایه گذاری می کنیم، برخی کارها سال دوم و سوم جواب می دهد. ما برای همین 6 ماه اول دولتی که به دست می آوریم داریم در 6 ماه اول باید کارهایی بکنیم اما مسئله اصلی اشتغال است. حتی 450 هزار تومانی که می دهیم فرمول دارد. یک بخشی را مردم صرف کالاهای مصرفی می کنند و یک بخش را صرف قسط مسکن می کنند که برای آنها خانه می سازیم تا در کنار آن بتوانیم تولید را نیز انجام دهیم. یکی از مهم ترین کارهایی که به صورت جدی دنبال آن هستیم، این است که نهضت ساخت مسکن ایرانیان را راه می اندازیم. این نهضت مسکن دو کار انجام می دهد. از یک سو تولید و اشتغال را افزایش می دهد، از سوی دیگر رفاه و آسایش را بالا می برد. چرا مسکن تولید و اشتغال را بالا می برد؟ چون مسکن وقتی راه می افتد 300 صنعت بدنبال آن راه می افتد یعنی مسکن مثل لوکوموتیوی می مامند که 300 واگن پشت آن راه می افتد مثلاً خانه می سازید در و پنجره سازی فعال می شود، سیمان فعال می شود، رنگ فعال می شود، کاشی فعال می شود و غیره. هر یک از اینها نیز ده ها صنعت هستند. وقتی حجم مسکن بالا می رود تمام این صنایع و اشتغال بوجود می آید. شغل زیاد می شود. مسکن ساخته می شود وقتی به دست مردم داده می شود نسل جوان شغل و درآمد دارد و مسکن هم دارد و ازدواج می کند. چرا 11-10 میلیون جوان ما در آستانه ازدواج هستند ولی ازدواج نمی کنند؟
وی ادامه داد: وقتی مسکن چنین کاری را انجام می دهد، همه می گویند ما پول نداریم. این را حل کردیم. چه طور؟ تولیدکنندگان مسکن در بازار سرمایه می روند ولی خریداران مسکن را به بانکها وصل می کنیم. پس دو پشتوانه برای بازار مسکن می آوریم و بازار سرمایه که پیمانکاران و بنگاه های بزرگ را حمایت می کنند و بانک ها که خانوارها را حمایت می کنند. چطور اینها وام می دهند؟ به این صورت که وام می دهیم که امکان ندارد کسی صاحب خانه شود. ما می گوییم هر کسی ده درصد بیاورد. اگر خانه ای 500 میلیون است کسی 50 میلیون تومان بیاورد، کاملاً خیالش راحت باشد و 450 میلیون تومان دیگر را وادار می کنیم بانک ها وام بدهند. وثیقه چیست؟ همان خانه ای را که ساخته می شود در وثیقه بانک می گذاریم. نه این که زوج جوانی که می خواهند زندگی تشکیل دهند باید وثیقه و یا دارایی هم بیاورند. همان دارایی می شود. سود بانکی را باید چه کرد؟ این سود بانکی را یارانه می دهیم. بنابراین مردم ما با ده درصد آورده و 90 درصد که بانک ها می دهند و سود پولی که دولت بعنوان یارانه می پردازد یک نهضت عظیم خانه سازی شکل می گیرد، قیمت خانه ها تثبیت می شود چون وقتی عرضه زیاد شود این طور نیست هر سال وضعیت نابه سامانی داشته باشیم و مردم هم صاحب خانه می شوند. کسانی که ادعای غرب می کنند، اینها جزو تجارب غرب است. ما تعجب می کنیم اینها فرهنگ غربی را می آورند اما دستاوردهای خوب بشری را که در غرب است را نمی آورند. در تمام اروپا و در تمام امریکا از این سیستم استفاده می کنند. خانه های رهنی یک تجربه جدی در غرب و امریکاست. هر کسی ده درصد بیاورد صاحب خانه می شود.
وی درباره ازدواج جوانان گفت: واقعاً الان برای مردم امر ازدواج خیلی سخت و عجیب است البته چشم و همچشمی در کشور راه افتاده و انتظارات خیلی بالا رفته است، ولی الان با دوستانی که خیریه داریم و کمک می کنیم، یعنی جهیزیه تهیه می کنیم با شرکت ها و صنایع صحبت می کنیم. یک ستاد جهاد توانمندسازی درست کردم که 8-7 سال است و حدود 110 خیریه عضو این هستند. در سراسر کشور کمک می کنند. در روز نیست که مراجعات عجیبی نباشد. در روستا و شهر والدینی هستند که گریه می کنند و می گویند داماد و عروسی پیدا کردیم و می ترسیم این دختر یا این پسر را از دست بدهیم چون 20-10 نفر صحبت کردیم و به یک جایی رسیدیم و الان خجالت می کشیم که چطور جهیزیه تهیه کنیم. آبرو و حیثیت مردم است. خودکشی در سال گذشته در منطقه زاگرس یعنی کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهارمحال بختیاری، کهکیلویه و بریر احمد و بخش هایی از خوزستان دو برابر شده است. همگی جوان هستند.
وی درباره وضعیت فضای مجازی و دغدغه هایش گفت: واقعاً دغدغه دارم ولیکن فضای مجازی امکان فوق العاده ای است. باید از این امکان استفاده کنیم. چطور باید استفاده کرد؟ مشکل ما در ایران همیشه این است ابتکاری که می آید آن را رها می کنیم. مثل رمزارزها که الان آمده و قبل از آن اینترنت که آمده بود و بعد اپلیکیشن ها اعم از اینستاگرام، تلگرام، توئیتر و غیره آمدند، همیشه دولت های ما در کشور، غافلگیر پدیده های نوظهور می شوند. یک فرصت زیادی را از دست می دهند و بعد که تبدیل به بحران شد می خواهند با این بحران مقابله کنند. اگر این پدیده را نفی کنند یک امکان عظیمی از دست می رود و اگر همچنان رها کنند تا ادامه یابد این خسارات را به همراه دارد. غالب پدیده های نوظهور ابتدا رها شده و تبدیل به بحران شده و بعد با یک هزینه های سنگین این را کنترل کرده اند. برای چه این تاخیر صورت بگیرد ؟ من معتقد هستم باید از فضای مجازی حداکثر استفاده را کنیم و اقتصاد دیجیتالی، رمزارزها، اما آن ها را باید مدیریت کرد.
وی افزود: ترکیه، هند کار خوبی کرده است. ترکیه توئیتر را بست مگر این که دفتری در آنکارا درست کنید که در مقابل مسائل خلاف امنیت ملی ترکیه پاسخگو باشد. الان دفتر درست کردند. در هند هم همینطور است. هند هم بعد از این که دیدند مشکلاتی برای اقتصاد ملی هند از طریق اینستاگرام و توئیتر ایجاد کرده است، آنها را وادار کردندکه بیایند اینجا. بحثی هست که می گویند ما ایران نمی توانیم چرا؟ چون آنجا بازار بزرگی هستند و آن ها تابع هستند. چرا ما هم می توانیم. ما می توانیم با عراق، سوریه، لبنان اتحادیه هایی درست کنیم و با هم این فضاها را مدیریت کنیم چون همه ما مسلمان هستیم و با هم هستیم و سیاست خارجی ما بهم گره خورده است. هم ما وزن خوبی در سطح بین الملل داریم و هم با کشورهای دیگر می توان اتحادیه ها و کمیسیون هایی درست کرد و در رابطه با توئیتر و اینستاگرام برخورد منسجم انجام دهیم. لذا فیلتر کردن را اقدام نهایی نمی دانم. ما با مدیریت کردن براحتی می توان این فضاها را مدیریت کرد. مسئله دیگر مسئله محتواست. چقدر محتوا تولید می کنیم که این فضا را به سمت خود بیاوریم؟ این فضای خوبی است. با این فضا می توان جبهه مقاومت را ازنظر ارسال پیام و متن، فجایعی که در کشورهای اسلامی صورت می گیرد را می توان به افکار عمومی اروپا، چین ...همین فشارهایی که غرب علیه کشور ما ایجاد می کند از طریق فضای مجازی و ابزارها و اپلیکیشن ها می توان استفاده کرد مشروط به این که محتوا تولید کنیم، خبر تولید کنیم.
وی با ذکر خاطره ای از اوایل ازدواجش گفت: خاطره ای از خانمم بیان کنم. خیلی چیز عجیبی است. وقتی با ایشان عقد کردیم به من گفت باید یک شرط با من کنید. گفتم چه شرطی است؟ گفت اگر حکومت اسلامی درست شد هر سفر خارجی رفتید باید ما را با خود ببرید. من گفتم چه زمانی حکومت اسلامی درست می شود که بخواهیم سفر خارجی برویم. این برای سال 55 بود. دو سال تا انقلاب مانده بود. وقتی انقلاب شد من فرمانده سپاه شدم سخت بود که ایشان را سفر خارجی ببریم و کم توفیق پیدا کردم این کار را انجام دهم ، 5-4 سفر ایشان را بردیم.
وی گفت: من دانشگاه علم و صنعت که می رفتم شب ها مسجد احمدیه نارمک می رفتم و نماز می خواندم. با آقای جلالی خمینی. در ذهنم می آمد که با ایشان صحبت کنم. من بچه خوزستان و در تهران دانشجو بودم. چند بار با خود می گفتم دل و جرأت به خودم می دادم که با ایشان صحبت کنم که یک دختر خانمی را خود ایشان یا خانم ایشان می شناسند به من معرفی کنند. بالاخره یک شب دل به دریا زدیم و نماز که تمام شد، آقایان اطراف حاج آقا خلوت شد گفتم من بچه شهرستان هستم و نمی خواهم آلوده و دچار گناه شوم. می خواهم ازدواج کنم و شما کمک کنید. ایشان به خانم خود که اهل قرآن و اهل هیئت بود سپرده بود و خانم ایشان معلم قرآن بود. تعدادی از دخترخانم ها نزد ایشان می آمدند و خانم ایشان خانواده خانم من را معرفی کردند و ما از این طریق آشنا شدیم و ازدواج کردیم.