پخش زنده
امروز: -
افول جایگاه آمریکا در سطح جهان شاید به معنای کم شدن فرصت بقای رژیم صهیونیستی باشد و به این ترتیب میتوان گفت زوال این رژیم نزدیک است.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما روزنامه القدس العربی چاپ لندن در یادداشتی به قلم عبدالحلیم قندیل با اشاره به برخی پیش بینیها درباره زوال و نابودی اسرائیل نوشت: زوال اسرائیل به عنوان یک رژیم استعمارگر و اشغالگر تفاوتی با صعود و سقوط استعمار غرب ندارد. بعد از جنگ جهانی دوم، رهبری غرب به آمریکا منتقل و اسرائیل خط مقدم غرب و مشخصا آمریکا شد. جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا که خودش را یک صهیونیست میداند، به این مسئله اشاره کرد و در سفر طولانی خود از کنگره به کاخ سفید حرفهایی زد با این محتوا که «اگر اسرائیل وجود نداشت، باید اختراعش میکردیم».
جمال حمدان، جغرافی دان و نویسنده مصری در کتاب خود به نام «انسان شناسی یهود» که آن را در دهه شصت قرن گذشته نوشته، سرنوشت اسرائیل و سرنوشت نفوذ آمریکا را در جهان باهم مرتبط دانسته به این معنا که کاهش نفوذ جهانی آمریکا، به معنای از بین رفت فرصتهای بقای اسرائیل است.
جمال حمدان که احتمالا اسرائیل او را ترور کرد، تا امروز زنده نماند که پیش بینی خود را ببیند. امروزه جایگاه آمریکا در سطح جهان پایین آمده است. این کشور دیگر تنها قطب جهان نیست، دیگر حتی تنها ابرقدرت هم نیست بلکه به ابرقدرتی میان دیگر ابرقدرتها تبدیل شده است و چین در جایگاه قطب اول جهان قرار دارد.
نویسنده ادامه داده است: در سطح داخلی هم به نظر میرسد توسعه طلبیهای اسرائیل کم شده است. نقطه اوج اسرائیل جنگ ۱۹۶۷ بود و بعد از آن دیگر اسرائیل در هیچ جنگی پیروز نشد و دامنه توسعه طلبیهای این رژیم به سرزمینهای اشغالی بازگشت. با سومین انتفاضه فلسطینیها در سال ۲۰۰۰, آرییل شارون، آخرین ژنرال اسرائیلی قبل از اینکه به کمای طولانی برود، گفت احساس میکند جنگ ۱۹۴۸ از سرگرفته شده است و به سبب نگرانی که داشت، از غزه عقب نشینی و شهرکهای استعماری این شهر را در سال ۲۰۰۵ خراب کرد. بعد از آن، غزه که هدف انزوا بود، در قلب فلسطین قرار گرفت و در هیچ یک از سه جنگی که بعد از سال ۲۰۰۵ در آن رخ داد، اسرائیل نتوانست پیروز شود. در جنگ چهارم (جنگ اخیر) که قدس هدف آن بود، موشکهای غزه فاصلههای جغرافیایی را از بین برد و ترس و وحشت را در دل شهرک نشینان استعمارگر اسرائیلی انداخت و همه مردم فلسطین را در یک میدان عملیات متحد کرد. این تحول ناگهانی نبود بلکه یک تحول منحصر به فرد و حاصل تلاش ۳۰ ساله بود. انتفاضههای چهارگانه از سال ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۲ وحدت مردم فلسطین را به آنها برگرداند.
نویسنده با اشاره به اینکه رشد جمعیت از سال ۲۰۱۵ به نفع فلسطینیها بوده است، نوشت: رشد جمعیت اسرائیل در دهه پنجاه قرن گذشته ۹ درصد بود و در دهه هشتاد به یک و نیم درصد رسید و آخرین گروه بزرگی که به اسرائیل آمدند، یهودیان شوروی بودند که در دهه نود به سرزمینهای اشغالی رفتند و بعد از آن میانگین مهاجرت معکوس افزایش یافت و تعداد یهودیانی که به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کردند، کاهش پیدا کرد. در این میان یهودیان آمریکا که نیمی از جمعیت یهودیان جهان را تشکیل میدهند، غالبا آماده نیستند با رفتن به جهنم خود را به خطر بیندازند. جمعیت فلسطینیها به صورت قابل اطمینانی رو به افزایش است و شاید طی دو دهه آینده دو سوم افراد ساکن در رود (رود اردن) و دریا را فلسطینیها تشکیل دهند.
در پایان این یادداشت آمده است: ایده «تاسیس دو کشور» با وجود سخت و غیرممکن بودن، فقط به نفع رژیم صهیونیستی است. صهیونیستها هم خوشبختانه نمیخواهند تسلیم این ایده شوند و شاید این، تقدیر الهی باشد و قبل از دست یاری خدا، دستی است که به سمت کسانی درازه شده است که میخواهند حقوق کامل خود را بازپس بگیرند؛ یعنی تشکیل کشور شهروند مدار و دمکراتیک با اکثریت فلسطینی و اقلیت یهود که این کشور با زوال اشغالگران و رژیم نژادپرست صهیونیستی تاسیس خواهد شد و به عقیده ما این چهره احتمالی برای پایان اسرائیل است و شاید قبل از اعلام صدسالگی تشکیل این رژیم غاصب اتفاق افتد.