به گزارش
گروه وب گردی خبرگزاری صدا و سیما؛ آیا پراسترستر از احساس استرس هم هست؟ عبارت "چگونه بر استرس غلبه کنیم" را در گوگل جستجو کنید. حدود بیست میلیون پاسخ در کمتر از ۲۹ صدم ثانیه دریافت میکنید و این همان چیزی بود که من دریافتم.
خوب، چطور ممکن است که شما دریابید چه راهی واقعاً به شما آرامش میبخشد؟ تحقیقات نشان میدهد شکلات این کار را میکند (هر چند ممکن است خیلی برای اندازه دور کمرتان پیشنهاد خوبی نباشد). سیستم خدمات بهداشت ملی بریتانیا پیشنهاد میدهد خودتان را "کنترل" کنید. (بله، درست! اما چطور؟)
جاهای دیگری پیشنهاد میدهند وقت کمتری پشت میز کار بگذرانید و وقت بیشتری در رستوران و بار صرف کنید. ما هم همین آرزو را داریم.
نکته اینجاست: همه ما دچار استرس هستیم؛ و این بیشتر به خاطر فرهنگ "همیشه مشغول کار" بودن ماست که ما را وامیدارد حتی پیش از مسواک زدن ایمیلهایمان را چک کنیم. بنا بر یک گزارش اخیر، ۱۲ونیم میلیون روز کاری بر اثر استرس ناشی از کار و اضطراب و افسردگی در فاصله سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ به هدر رفته است.
یکی از دلایلی که ما به اپیدمی استرس دچار شدهایم این است که ما از اساس با آن غلط برخورد کردهایم. کریس جانسون، رواندرمانگر میگوید: "استرس ابزار مفیدی است، از لحاظ تاریخی، هورمونهای استرس، آدرنالین و کورتیزول و نوراپینفرین ما را در وضعیت برانگیختگی شدید قرار میدهند و به ما موجی از انرژی میبخشند و باعث افزایش واکنش ما در برابر خطرات و تهدیدها میشوند. "
بنابراین، اگر استرس مفید است، مشکل چیست؟ کریس توضیح میدهد: "ما ممکن است مراتب گوناگونی از استرس را تجربه کنیم بدون آنکه موقعیتی واقعی و عینی در میان باشد، مثلاً فکر کردن بسیار در مورد یک برخورد اجتماعی هولناک یا موعدها و ضربالاجلهای کاری. یکی از اثرات تحمیل این نوع استرس بر خود این است که بدنمان نمیتواند هورمون شادمانی سروتونین را همزمان با هورمونهای استرس بسازد. در تکامل به انسانی که در موقعیت خطیر مرگو زندگی بتواند موهبت آرامش را هم تجربه کند نیازی نبوده است. "
به عبارت دیگر، وقتی ما به مسیرهای روزانه و سخنرانی در دانشگاه و ملاقات با والدین شریک زندگیمان فکر میکنیم، دشوار است که آرامش خود را حفظ کنیم و بسیاری از ما به طور نادرستی برای رهایی به گوشیهای خود پناه میبریم.
کریس میگوید: "این چرخه باطلی است که من تقریباً در تمام بیمارانم دیدهام. کارمند اداره پراسترسی که به سختی روزی یک نفس راحت و عمیق میکشد، در عین حال به ابزارهای الکترونیک چسبیده است تا به کمک آنها آرامش پیدا کند، اما به هیچ عنوان حالش بهتر نمیشود. "
تا مدتها، من هم یکی از این کارمندان بودم. تا اینکه سال گذشته، کار تماموقتم را ترک کردم و شغل آزاد را انتخاب کردم و این زمانی بود که استرسی که نتوانسته بودم مهارش کنم مرا در خود غرق کرد و برای اولین بار افسردگی را تجربه کردم مشکلی که هنوز هم با آن دستوپنجه نرم میکنم.
این برداشتی نادرست است که استرس (به طور کلیشهای) احساسی زنانه است. البته که اینطور نیست. همانطور که کریس توضیح میدهد، استرس نتیجهی جریانهایی شیمیایی در بدن است که در بدن زن و مرد وجود دارد. تفاوت در این است که زنان (بهطورمعمول) بیشتر در مورد استرس خود حرف میزنند. مردان تمایل دارند این مسائل را در درون خود نگه دارند و اجازه دهند که استرس ایجاد شود و پا بگیرد تا جایی که بیش از اندازه شود. باید باورهای از مد افتاده در مورد مردانگی را برای این مورد سرزنش کرد.
برای آنکه دریابیم وقتی دچار استرس میشویم چه چیزی واقعاٌ به ما کمک میکند، من تصمیم گرفتم پنج روش و ترفند مشهور و محبوب را به مدت یک ماه امتحان کنم. این روشها ممکن است بهترین نباشند، اما چندتا از دستیافتنیترینها بودند. از درمانهای شناختی رفتاری و موسیقی تا نوعی از مراقبه و مدیتیشین به نام "ذهنآگاهی جدید" یا "حضور در لحظه" در اینجا آنچه برای من موثر بود (یا نبود) را در اختیار شما میگذارم...