روش های درمان افسردگی
افسردگی، یکی از بیماریهای شایع عاطفی است که موجب عدم لذت بردن از زندگی میشود.
به گزارش گروه وبگردی
خبرگزاری صدا و سیما، وقتی از افسردگی سخن به میان میآید، تصویری از یک نوع بیماری عاطفی - روانی تداعی میشود. افسردگی، یکی از بیماریهای شایع عاطفی است که موجب عدم لذت بردن از زندگی میشود. در واقع، فرد افسرده، دچار یک نوع عذاب روحی میشود که بر روابط اجتماعی و شخصی وی اثر منفی میگذارد و گاهی اوقات نیز برگشت ناپذیر است.
علائم ظاهری افسردگی
افسردگی، یکی از بیماریهای شایع عاطفی است که موجب عدم لذت بردن از زندگی میشود.
بی حوصله بودن، شکایت از خود، گریه زیاد، خلق اندوهگین، به فکر فرو رفتن، خوابهای آشفته دیدن، همچنین بی اشتهایی یا پرخوری و... از علائم ظاهری افسردگی به شمار میروند. تراکم رویدادهای منفی و سرخوردگیها موجب افزایش افکار بدبینانه به جهان میشود که این افکار، به کاهش فعالیت، تصویر منفی داشتن از خود و میل به خودکشی، منجر شده، زمینه افسردگی را فراهم میکند.
نکتهای که درباره عوامل زمینه ساز افسردگی، دارای اهمیت است ناآگاهانه بودن این افکار است؛ به عبارت دیگر، گاهی ممکن است در بعضی از زمینههای زندگی، حتی بدون آن که خودمان آگاه باشیم دارای افکار بیمار گونه یا تحریف شدهای هستیم که مستقیما در روند زندگی، احساس، و خلق و خوی ما نیز اثر میگذارد که شناسایی این افکار مخرب و تحریف شده که (در بسیاری مواقع، زمینه ساز افسردگی اند)، راه نجات از افسردگی است.
عدم برنامه ریزی صحیح برای زندگی و پراکنده کاری، شرکت نکردن در اجتماعات و مراسم گروهی، عدم کوشش در جهت دوستیابی، از دست دادن فرصتهای طلایی، کم کاری و کند کاری و پرخوابی که ناشی از تنبلی مفرط است، و قطع رابطه با دوستان و آشنایان و خویشاوندان از علل ایجاد افسردگی است.
۱. با خود مهربان باشید: قبول کنید که افسردگی، انرژی شما را تحلیل میبرد و از انجام دادن همه کارهایی که قبلا انجام میدادید جلوگیری میکند. سعی کنید برای خود، هدفهای دشوار در نظر نگیرید یا مسئولیت بیش از توان خود قبول نکنید. کارهای مهم خود را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید و آنچه را که در توان دارید انجام دهید. خود را به خاطر این که نمیتوانید پیشرفت بیشتری داشته باشید سرزنش نکنید. اگر امکان دارد از به وجود آوردن تغییرات بزرگ در زندگی خود (مانند تغییر دادن شغل یا ازدواج کردن)، پرهیز کنید؛ زیرا اکنون زمان این کارها نیست. یادتان باشد که افسردگی، قضاوت شما را مختل میکند.
ارتباط با اعضای خانواده و دوستان صمیمی به عنوان گروههای حمایتگر که شما را درک میکنند، تأثیر به سزایی بر درمان افسردگی میگذارد.
۲. به این روش از میزان استرس (فشار روانی) در زندگی خود بکاهید: یادگیری کم کردن استرس، مشکل است. سعی کنید موقعیتها یا رفتارهایی را که بیشترین استرس را به وجود میآورند، شناسایی کنید و برای اجتناب از این موقعیتها یا تغییر دادن این رفتارها به دنبال راههای ویژهای باشید. مثلا اگر میدانید که همیشه به سر کار یا قرارهای مهمتان دیر میرسید و این کار، استرس قابل توجهی ایجاد میکند، محتاطانه تصمیم بگیرید تا بتوانید زودتر از وقت تعیین شده، به سر کار یا قرارها برسید.
۳. به این روش به طور منظم ورزش کنید: سی دقیقه تمرین و نرمش بدنی برای حداقل سه روز در هفته میتواند در عرض چند هفته، حال شما را بسیار بهبود بخشد. تمرین بدنی از استرس میکاهد، تنشهای ماهیچهای را از بین میبرد و اغلب، روحیه شما را تقویت میکند. پزشکان بر این باورند که ورزش، گردش خون را بهبود میبخشد و ذخیره اکسیژن مغز را افزایش میدهد. به علاوه، ورزش، باعث آزاد شدن مواد شیمیایی به نام اندروفینها و آنکفالینها میشود، که داروی ضد افسردگی طبیعی هستند.
۴. به این روش منظم باشید: یک روش منظم متناسب با خود پیدا کنید و تا آن جا که میتوانید به آن پایبند بمانید. هر روز، سر ساعت معین بیدار شوید و سر ساعت معین، غذا بخورید و شب، زود به رخت خواب بروید، تا خواب شبانه خوبی داشته باشید. بسیاری از کسانی که بیماری افسردگی بویژه افسردگی دو قطبی دارند وقتی به اندازه کافی نمیخوابند حالشان بدتر میشود. پیروی از یک روش منظم میتواند ساعت زیستی (طبیعی) شما را که اغلب به هنگام افسردگی مختل میشود، دوباره منظم کند.
طبیعت هر فردی متفاوت از دیگری است و قوای بدنی او طوری طراحی شده است که در زمان خاصی خسته و در زمان خاصی گرسنه میشود و حتی آمادگی ذهنی او برای مطالعه و تفریح هم محدود به اوقات خاصی از شبانه روز است. این برنامه طبیعی را ساعت زیستی (بیولوژیک) مینامند که باید آن را شناخت و خود را با آن تنظیم نمود.
۵. اطلاعات جمع آوری کنید هرچه راجع به افسردگی، اطلاعات بیشتری به دست آورید، کنترل آن نیز راحتتر خواهد بود. اطلاعات موجب میشود که بیماری، کمتر مرموز و ترسناک به نظر برسد.
۶. از مصرف مواد تخدیر کننده خودداری کنید: مصرف مواد مخدر مانند سیگار و سایر مواد و مشروبات، نه تنها افسردگی شما را کاهش نمیدهد، بلکه شدت زمان درمانتان را نیز افزایش میداشتند.
۷. از افکار خود آگاه باشید: وقتی افسرده هستید به افکار خود توجه کنید، بدون آن که در مورد آنها قضاوت کنید یا در مورد صحت آنها نگران باشید. آیا شما به طور دائم خود را دست کم میگیرید؟ راجع به اشتباهتان با ناراحتی صحبت میکنید؟ یا تصور میکنید که مصیبت و گرفتاری در کمین شماست؟ آگاه شدن از این گونه افکار میتواند از میزان تحریف فکر (که به طور کلی، حاصل افسردگی است) بکاهد.
۸. با دیگران ارتباط برقرار کنید: اگر افسرده هستید، احتمالا هر گونه تماس با دیگران را به عمد قطع میکنید. اگر برای مدت طولانیای تنها باشید و با مشکلات خود، مشغله ذهنی داشته باشید، ناراحتی شما تداوم خواهد یافت. در کنار دیگران بودن، توجه شما را از افسردگی منحرف میکند. برای انجام دادن کارهای لذت بخش حتما از افراد دیگر نیز دعوت کنید. رفتن دسته جمعی به سینما، تئاتر، ورزشگاه، کنسرت موسیقی، شنا، سوارکاری و... لذت بیشتری به شما میدهد.
۹. و به خود فرصت بدهید: افسردگی، بیماری سختی است که یک شبه خوب نمیشود. یادتان باشد که بهبود یافتن افسردگی قاعده است نه استثنا. به خود اطمینان بدهید که بهبود در راه است.
۱۰. داروهای ضد افسردگی: که توسط روانپزشک برای شما تجویز میشود بی خطر بوده و باعث وابستگی شما نمیشود. داروها را منظم مصرف نمایید.
توصیههایی به اطرافیان
در پایان، توصیههایی که در مورد اطرافیان فرد افسرده، مهم است ارائه میشود:
الف - بیمار را برای درخواست کمک تشویق کنید.
ب - فراهم آوردن حمایت عاطفی (ابراز محبت، درک، صبوری، تشویق و قوت قلب دادن)
ج - مراقبت از خود و خانواده: زندگی با یک فرد افسرده، دشوار است، احتمال دارد عضو بیمار خانواده، حرفهای نیش دار و ناراحت کنندهای بزند و از شما انتظارات بیش از حد داشته باشد؛ لذا عصبانی نشوید و تحمل کنید.
د- تشویق به بستری شدن بیمار در صورت احتیاج به بستری شدن.
به امید آن روز که تمام اختلالات روانی، درمان شوند و انسانهای کره زمین، شاد و با صمیمیت در کنار هم زندگی کنند.
منبع:www.gums.ac.ir
شما یه سر به بیمارستانهای ترک اعتیاد زدی???
شما یه سر به بیمارسانهای سلامت روان زدی??
بعضی از مراکز دیدی چجور جو ناراحت کننده ای داره??دیدی که پرسنل به چه نحوی رفتار میکنن با فرد بیمار?اگه دیدی نگو تشویق کنید فرد به بستری شدن..چون خانواده ها خبر ندارن از رفتار پرسنل این مکانها..عزیز خودشون را با هزار امید میسپارن به این مکانها.و بعدم خدا نکنه خانواده ای پولدار باشه..دیگه امیدی به ترخیص شدن بیمارشون نیس..چون پزشک محترم تشخیص دادن بیمار نیاز به بستری مجدد در دوره های بعدی هم داره.پس بفرمایید صندوق پول دوره بعدی را واریز کنید..
حالا یه خانواده ای هم پول نداره..اقا هروز زنگ میزنن که بیاید بیمارتون را ببرید.خوب شده.عالی شده.دیگه حتی فوش هم نمیده.بیاید ببریدش....
بعله دوست عزیز حکایت بهبودی بیماران بستری شده از اعتیاد و افسردگی و...... از چنین جریانهایی بهره میبره ..پس نگید تشویق به بستری شدن بکنید...