به گزارش وب گردی
خبرگزاری صداوسیما؛ در این مطلب وب گردی قصد داریم، خطبه شماره ۹۱ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه با ترجمه محمد دشتی را مرور نماییم، ضمنا صوت خوانش خطبه و ترجمه آن ضمیمه شده است:
شَبَح به معنای شخص و چیزی است که از دور دیده شود و مشخص نباشد و، چون در این خطبه امام (ع) از آفرینش آسمان، زمین، فرشتگان و آدم (ع) تا آنجا که در اندازه دریافتِ شنونده بود، سخن فرمود به «اشباح» معروف شده است. وجه دیگری که برای این نامگذاری ذکر شده است این است که اشباح به معنای ملائکه به کار رفته و از آنجا که حضرت امیر المؤمنین (ع) در قسمتی از این خطبه در مورد خلقت ملائکه سخن میفرمایند از باب نامگذاری جزء بر کلّ، این خطبه را این گونه نام نهاده شده است.
خطبه اشباح
مسعدة بن صدقه از امام صادق علیه السّلام نقل کرد، روزى در مسجد کوفه شخصى به امام على علیه السّلام گفت خدا را آنگونه توصیف کن که گویا با چشم سر او را دیده ایم، امام به خطابه برخاست، مسجد پر از مردم شد، در حالى که خشمناک بود و رنگ صورت امام تغییر کرده بود فرمودند:
۱. خدا شناسى
ستایش خدایى را سزاست که نبخشیدن بر مال او نیفزاید و بخشش او را فقیر نسازد، زیرا هر بخشنده اى جز او، اموالش کاهش یابد و جز او هر کس از بخشش دست کشد مورد نکوهش قرار گیرد. اوست بخشنده انواع نعمتها و بهره هاى فزاینده و تقسیم کننده روزى پدیده ها، مخلوقات همه جیره خوار سفره اویند، که روزى همه را تضمین و اندازه اش را تعیین فرمود. به مشتاقان خویش و خواستاران آنچه در نزد اوست راه روشن را نشان داد، سخاوت او را در آنجا که از او بخواهند، با آنجا که از او درخواست نکنند، بیشتر نیست. خدا اوّلى است که آغاز ندارد، تا پیش از او چیزى بوده باشد و آخرى است که پایان ندارد تا چیزى پس از او وجود داشته باشد. مردمک چشمها را از مشاهده خود باز داشته است. زمان بر او نمى گذرد تا دچار دگرگونى گردد و در مکانى قرار ندارد تا پندار جابجایى نسبت به او روا باشد. اگر آنچه از درون معادن کوهها بیرون مى آید و یا آنچه از لبان پر از خنده صدف هاى دریا خارج مى شود، از نقره هاى خالص و طلاهاى ناب، درهاى غلطان و مرجان هاى دست چین، همه را ببخشد، در سخاوت او کمتر اثرى نخواهد گذاشت و گستردگى نعمت هایش را پایان نخواهد داد، در پیش او آنقدر از نعمتها وجود دارد که هر چه انسانها درخواست کنند تمامى نپذیرد، چون او بخشنده اى است که درخواست نیازمندان چشمه جود او را نمى خشکاند و اصرار و درخواست هاى پیاپى او را به بخل ورزیدن نمى کشاند.
۲. صفات خدا در قرآن
اى پرسش کننده، درست بنگر، آنچه را که قرآن از صفات خدا بیان مى دارد، به آن اعتماد کن و از نور هدایتش بهره گیر و آنچه را که شیطان تو را به دانستن آن وامى دارد و کتاب خدا آن را بر تو واجب نکرده و در سنّت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) و امامان هدایتگر علیه السّلام نیامده، رها کن و علم آن را به خدا واگذار، که این نهایت حقّ پروردگار بر تو است. بدان، آنها که در علم دین استوارند، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه که بر آنها پوشیده است و تفسیر آن را نمى دانند، و از فرو رفتن در اسرار نهان بى نیاز ساخته است و آنان را از این رو که به عجز و ناتوانى خود در برابر غیب و آنچه که تفسیر آن را نمى دانند اعتراف مى کنند، ستایش فرمود و ترک ژرف نگرى آنان در آنچه که خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است. پس به همین مقدار بسنده کن و خدا را با میزان عقل خود ارزیابى مکن، تا از تباه شدگان نباشى. اوست خداى توانایى که اگر وهم و خیال انسانها بخواهد براى درک اندازه قدرتش تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه هاى دانشمندان، بخواهد ژرفاى غیب ملکوتش را در نوردد و قلب هاى سراسر عشق مشتاقان، براى درک کیفیّت صفات او کوشش نماید و عقلها با تلاش وصف ناپذیر از راه هاى بسیار ظریف و باریک بخواهند ذات او را درک کنند، دست قدرت بر سینه همه نواخته بازگرداند، در حالى که در تاریکى هاى غیب براى رهایى خود به خداى سبحان پناه مى برند و با نا امیدى و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز مى گردند، که با فکر و عقل نارساى بشرى نمى توان او را درک کرد، و اندازه جلال و عزّت او در قلب اندیشمندان راه نمى یابد. خدایى که پدیدهها را از هیچ آفرید، نمونه اى در آفرینش نداشت تا از آن استفاده کند و یا نقشه اى از آفریننده اى پیش از خود، که از آن در آفریدن موجودات بهره گیرد و نمونه هاى فراوان از ملکوت قدرت خویش و شگفتى هاى آثار رحمت خود، که همه با زبان گویا به وجود پروردگار گواهى مى دهند را به ما نشان داده که بى اختیار ما را به شناخت پروردگار مى خوانند. در آنچه آفریده آثار صنعت و نشانه هاى حکمت او پدیدار است، که هر یک از پدیدهها حجّت و برهانى بر وجود او مى باشند، گرچه برخى مخلوقات، به ظاهر ساکت اند، ولى بر تدبیر خداوندى گویا، و نشانه هاى روشنى بر قدرت و حکمت اویند خداوندا گواهى مى دهم، آن کس که تو را به اعضاى گوناگون پدیدهها و مفاصل به هم پیوسته که به فرمان حکیمانه تو در لابلاى عضلات پدید آمده، تشبیه مى کند، هرگز در ژرفاى ضمیر خود تو را نشناخته و قلب او با یقین انس نگرفته است و نمى داند که هرگز براى تو همانندى نیست و گویا بیزارى پیروان گمراه از رهبران فاسد خود را نشنیده اند که مى گویند: «به خدا سوگند ما در گمراهى آشکار بودیم. که شما را با خداى جهانیان مساوى پنداشتیم» دروغ گفتند مشرکان که تو را با بت هاى خود همانند پنداشتند و با وهم و خیال خود گفتند پیکرى، چون بتهاى ما دارد و با پندار نادرست تو را تجزیه کرده و با اعضاى گوناگون مخلوقات تشبیه کردند.
خدایا گواهى مى دهم آنان که تو را با چیزى از آفریده هاى تو مساوى شمارند از تو روى بر تافته اند و آن که از تو روى گردان شود بر اساس آیات محکم قرآن و گواهى براهین روشن تو، کافر است. تو همان خداى نامحدودى هستى که در اندیشهها نگنجى تا چگونگى ذات تو را درک کنند و در خیال و وهم نیایى تا تو را محدود و داراى حالات گوناگون پندارند.
۳. وصف پروردگار در آفرینش موجودات گوناگون
آنچه را آفرید با اندازه گیرى دقیقى استوار کرد و با لطف و مهربانى نظمشان داد و به خوبى تدبیر کرد. هر پدیده را براى همان جهت که آفریده شد به حرکت در آورد، چنانکه نه از حد و مرز خویش تجاوز نماید و نه در رسیدن به مراحل رشد خود کوتاهى کند و این حرکت حساب شده را بدون دشوارى به سامان رساند تا بر اساس اراده او زندگى کند. پس چگونه ممکن است سرپیچى کند در حالى که همه موجودات از اراده خدا سرچشمه مى گیرند، خدایى که پدید آورنده موجودات گوناگون است، بدون احتیاج به اندیشه و فکرى که به آن روى آورد، یا غریزه اى که در درون پنهان داشته باشد و بدون تجربه از حوادث گذشته و بدون شریکى که در ایجاد امور شگفت انگیز یاریش کند، موجودات را آفرید، پس آفرینش کامل گشت و به عبادت و اطاعت او پرداختند، دعوت او را پذیرفتند و در برابر فرمان الهى سستى و درنگ نکردند و در اجراى فرمان الهى توقف نپذیرفتند. پس کجى هاى هر چیزى را راست و مرزهاى هر یک را روشن ساخت و با قدرت خداوندى بین اشیاء متضاد هماهنگى ایجاد کرد و وسایل ارتباط آنان را فراهم ساخت و موجودات را از نظر حدود، اندازه و غرائز و شکل ها و قالب ها و هیأتهاى گوناگون، تقسیم و استوار فرمود و با حکمت و تدبیر خویش هر یکى را به سرشتى که خود خواست در آورد.
۴. چگونگى آفرینش آسمانها
فضاى باز و پستى و بلندى و فاصله هاى وسیع آسمانها را بدون اینکه بر چیزى تکیه کند، نظام بخشید و شکاف هاى آن را به هم آورد و هر یک را با آنچه که تناسب داشت و جفت بود پیوند داد و دشوارى فرود آمدن و برخاستن را بر فرشتگانى که فرمان او را به خلق رسانند یا اعمال بندگان را بالا برند آسان کرد. در حالى که آسمان را به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد، پس رابطه هاى آن را بر قرار ساخت، سپس آنها را از هم جدا کرد و بین آنها فاصله انداخت و بر هر راهى و شکافى از آسمان، نگهبانى از شهاب هاى روشن گماشت و با دست قدرت آنها را از حرکت ناموزون در فضا نگهداشت و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسلیم باشند و آفتاب را نشانه روشنى بخش روز، و ماه را، با نورى کم رنگ براى تاریکى شبها قرار داد و آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت در آورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیرى کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آنها شماره سالها و اندازه گیرى زمان ممکن باشد. پس در فضاى هر آسمان فلک آن را آفرید و زینتى از گوهرهاى تابنده و ستارگان درخشنده بیاراست و آنان را که خواستند اسرار آسمانها را دزدانه دریابند، با شهاب هاى درخشنده سوزان تیر باران کرد و تمامى ستارگان از ثابت و استوار و گردنده و بى قرار، فرود آینده و بالا رونده و نگران کننده و شادى آفرین را، تسلیم اوامر خود فرمود.
۵. ویژگى هاى فرشتگان
سپس، خداوند سبحان براى سکونت بخشیدن در آسمان ها و آباد ساختن بالاترین قسمت از ملکوت خویش، فرشتگانى شگفت آفرید و تمام شکافها و راه هاى گشاده آسمانها را با فرشتگان پر کرد و فاصله جوّ آسمان را از آنها گستراند، که هم اکنون صداى تسبیح آنها فضاى آسمانها را پر کرده: در بارگاه قدس، درون پرده هاى حجاب و صحنه هاى مجد و عظمت پروردگار، طنین انداز است. در ما وراى آنها زلزله هایى است که گوشها را کر مى کند و شعاع هاى خیره کننده نور، که چشمها را از دیدن باز مى دارد و ناچار خیره بر جاى خویش مى ماند. خدا فرشتگان را در صورت هاى مختلف و اندازه هاى گوناگون آفرید و بال و پرهایى براى آنها قرار داد، آنها که همواره در تسبیح جلال و عزّت پروردگار به سر مى برند، و چیزى از شگفتى هاى آفرینش پدیدهها را به خود نسبت نمى دهند و در آنچه از آفرینش پدیدهها که خاص خداست، ادّعایى ندارند:
«بلکه بندگانى بزرگوارند، که در سخن گفتن از او پیشى نمى گیرند و به فرمان الهى عمل مى کنند» خدا فرشتگان را امین وحى خود قرار داد و براى رساندن پیمان امر و نهى خود به پیامبران، از آنها استفاده کرد و روانه زمین کرده، آنها را از تردید شبهات مصونیّت بخشید، که هیچ کدام از فرشتگان از راه رضاى حق منحرف نمى گردند. آنها را از یارى خویش بهرمند ساخت و دل هایشان را در پوششى از تواضع و فروتنى و خشوع و آرامش در آورد، درهاى آسمان را بر رویشان گشود تا خدا را به بزرگى بستایند و براى آنها نشانه هاى روشن قرار داد تا به توحید او بال گشایند. سنگینى هاى گناهان هرگز آنها را در انجام وظیفه دل سرد نساخت و گذشت شب و روز آنها را به سوى مرگ سوق نداد، تیرهاى شک و تردید خلل در ایمانشان ایجاد نکرد و شک و گمان در پایگاه یقین آنها راه نیافت و آتش کینه در دل هایشان شعله ور نگردید، حیرت و سرگردانى آنها را از ایمانى که دارند و آنچه از هیبت و جلال خداوندى که در دل نهادند جدا نساخت و وسوسهها در آنها راه نیافته، تا شک و تردید بر آنها تسلط یابد.
۶. اقسام فرشتگان
گروهى از فرشتگان در آفرینش ابرهاى پر آب و در آفرینش کوه هاى عظیم و سر بلند و خلقت ظلمت و تاریکىها نقش دارند و گروهى دیگر، قدم هایشان تا ژرفاى زمین پایین رفته و چونان پرچمهاى سفیدى دل فضا را شکافته اند و در زیر آن بادهایى است که به نرمى حرکت کرده و در مرزهاى مشخّصى نگاهش مى دارد.
۷. صفات والاى فرشتگان
اشتغال به عبادت پروردگار، فرشتگان را از دیگر کارها باز داشته و حقیقت ایمان میان آنها و معرفت حق، پیوند لازم ایجاد کرد، نعمت یقین آنها را شیداى حق گردانید که به غیر خدا هیچ علاقه اى ندارند. شیرینى معرفت خدا را چشیده و از جام محبّت پروردگار سیراب شدند، ترس و خوف الهى در ژرفاى جان فرشتگان راه یافته و از فراوانى عبادت قامتشان خمیده و شوق و رغبت فراوان، از زارى و گریه شان نکاسته است. مقام والاى فرشتگان، از خشوع و فروتنى آنان کم نکرد و غرور و خود بینى دامنگیرشان نگردید، تا اعمال نیکوى گذشته را شماره کنند و سهمى از بزرگى و بزرگوارى براى خود تصوّر نمایند. گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پیاپى نرنجانده و از شوق و رغبتشان نکاسته تا از پروردگار خویش نا امید گردند. از مناجات هاى طولانى، خسته نشده و اشتغال به غیر خدا آنها را تحت تسلط خود در نیاورده است و از فریاد استغاثه و زارى آنها فروکش نکرده و در مقام عبادت و نیایش دوش به دوش هم همواره ایستاده اند، راحت طلبى آنها را به کوتاهى در انجام دستوراتش وادار نساخته و کودنى و غفلت و فراموشى بر تلاش و کوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمى یابد و فریب هاى شهوت، همّت هاى بلندشان را تیرباران نمى کند. فرشتگان، ایمان به خداى صاحب عرش را ذخیره روز بى نوایى خود قرار داده و آن هنگام که خلق به غیر خدا روى مى آورد آنها تنها متوجّه پروردگار خویشند، هیچ گاه عبادت خدا را پایان نمى دهند و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهى و اطاعت پروردگار سست نمى کنند، آنچه آنان را شیفته اطاعت خدا کرده بذر محبّت است که در دل مى پرورانند و هیچ گاه دل از بیم و امید او بر نمى دارند. عوامل ترس آنها را از مسؤولیت باز نمى دارد تا در انجام وظیفه سستى ورزند، طمعها به آنان شبیخون نزده تا تلاش دنیا را بر کار آخرت مقدّم دارند، اعمال گذشته خود را بزرگ نمى شمارند و اگر بزرگ بشمارند امیدوارند و امید فراوان نمى گذارد تا از پروردگار ترسى در دل داشته باشند.
۸. پاک بودن فرشتگان از رذایل اخلاقى
فرشتگان در باره پروردگار خویش به جهت وسوسه هاى شیطانى اختلاف نکرده اند و برخوردهاى بد با هم نداشته و راه جدایى نگیرند. کینهها و حسادتها در دلشان راه نداشته و عوامل شک و تردید و خواهش هاى نفسانى، آنها را از هم جدا نساخته و افکار گوناگون آنان را به تفرقه نکشانده است. فرشتگان بندگان ایمانند و طوق بندگى به گردن افکنده و هیچ گاه با شک و تردید و سستى، آن را بر زمین نمى گذارند. در تمام آسمانها جاى پوستینى خالى نمى توان یافت مگر آن که فرشته اى به سجده افتاده، یا در کار و تلاش است. اطاعت فراوان آنها بر یقین و معرفتشان نسبت به پروردگار مى افزاید، و عزّت خداوند عظمت او را در قلبشان بیشتر مى نماید.
۹. چگونگى آفرینش زمین
زمین را به موج هاى پر خروش و دریاهاى موّاج فرو پوشاند، موج هایى که بالاى آنها به هم مى خورد و در تلاطمى سخت، هر یک دیگرى را واپس مى زد، چونان شتران نر مست، فریاد کنان و کف بر لب، به هر سوى روان بودند. پس، قسمت هاى سرکش آب از سنگینى زمین فرو نشست و هیجان آنها بر اثر تماس با سینه زمین آرام گرفت. زیرا زمین با پشت بر آن مى غلطید و آن همه سر و صداى امواج ساکن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گردید.
خشکى هاى زمین در دل امواج، گسترد و آب را از کبر و غرور و سرکشى و خروش باز داشت و از شدّت حرکتش کاسته شد و بعد از آن همه حرکت هاى تند ساکت شد و پس از آن همه خروش و سرکشى متکبّرانه به جاى خویش ایستاد. پس هنگامى که هیجان آب در اطراف زمین فرو نشست و کوه هاى سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل کرد، چشمه هاى آب از فراز کوهها بیرون آورد و آبها را در شکاف بیابانها و زمین هاى هموار روان کرد و حرکت زمین را با صخره هاى عظیم و قلّه کوه هاى بلند نظم داد و زمین به جهت نفوذ کوهها در سطح آن، فرو رفتن ریشه کوهها در شکاف هاى آن و سوار شدن بر پشت دشتها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ایستاد.
۱۰. نقش پدیده هاى جوى در زمین
و بین زمین و جو فاصله افکند و وزش بادها را براى ساکنان آن آماده ساخت، تمام نیازمندیها و وسائل زندگى را براى اهل زمین استخراج و مهیّا فرمود، آنگاه هیچ بلندى از بلندى هاى زمین را که آب چشمهها و نهرها به آن راه ندارد وانگذاشت، بلکه ابرهایى را آفرید تا قسمت هاى مرده آن احیا شود و گیاهان رنگارنگ برویند. قطعات بزرگ و پراکنده ابرها را به هم پیوست تا سخت به حرکت در آمدند و با به هم خوردن ابرها، برقها درخشیدن گرفت و از درخشندگى ابرهاى سفید کوه پیکر و متراکم چیزى کاسته نشد.
ابرها را پى در پى فرستاد تا زمین را احاطه کردند و بادها شیر باران را از ابرها دوشیدند و به شدّت به زمین فرو ریختند، ابرها پایین آمده سینه بر زمین ساییدند و آنچه بر پشت داشتند فرو ریختند که در بخش هاى بى گیاه زمین انواع گیاهان روییدن گرفت و در دامن کوه ها، سبزهها پدید آمد.
۱۱. زیبایى هاى زمین
پس زمین به وسیله باغ هاى زیبا، همگان را به سرور و شادى دعوت کرده، با لباس نازک گل برگها که بر خود پوشید، هر بیننده اى را به شگفتى واداشت و با زینت و زیورى که از گلو بند گل هاى گوناگون، فخر کنان خود را آراست، هر بیننده اى را به وجد آورد، که فرآورده هاى نباتى را، توشه و غذاى انسان و روزى حیوانات قرار داد. در گوشه و کنار آن درّه هاى عمیق آفرید و راهها و نشانهها براى آنان که بخواهند از جادّه هاى وسیع آن عبور کنند، تعیین کرد.
۱۲. داستان زندگى آغازین آدم علیه السّلام و اعزام پیامبران علیهم السّلام
هنگامى که خدا زمین را آماده زندگى انسان ساخت و فرمان خود را صادر فرمود، آدم علیه السّلام را از میان مخلوقاتش برگزید و او را نخستین و برترین مخلوق خود در زمین قرار داد. ابتدا آدم را در بهشت جاى داده و خوراکى هاى گوارا به او بخشید و از آنچه که او را منع کرد پرهیز داد و آگاهش ساخت که اقدام بر آن، نافرمانى بوده و مقام و ارزش او را به خطر خواهد افکند. امّا آدم علیه السّلام به آنچه نهى شد، اقدام کرد و علم خداوند در باره او تحقّق یافت، تا آن که پس از توبه، او را از بهشت به سوى زمین فرستاد، تا با نسل خود زمین را آباد کند و بدین وسیله حجت را بر بندگان تمام کرد و پس از وفات آدم علیه السّلام زمین را از حجّت خالى نگذاشت و میان فرزندان آدم علیه السّلام و خود، پیوند شناسایى برقرار فرمود، و قرن به قرن، حجّتها و دلیلها را بر زبان پیامبران برگزیده آسمانى و حاملان رسالت خویش جارى ساخت، تا اینکه سلسله انبیاء با پیامبر اسلام، حضرت محمد (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) به اتمام رسید و بیان احکام و انذار و بشارت الهى به سر منزل نهایى راه یافت.
۱۳. آفرینش امکانات زندگى
روزى انسانها را اندازه گیرى و مقدّر فرمود، گاهى کم و زمانى زیاد و به تنگى و وسعت به گونه اى عادلانه تقسیم کرد تا هر کس را که بخواهد با تنگى روزى یا وسعت آن بیازماید و با شکر و صبر، غنى و فقیر را مورد آزمایش قرار دهد. پس روزى گسترده را با فقر و بیچارگى در آمیخت و تندرستى را با حوادث دردناک پیوند داد، دوران شادى و سرور را با غصّه و اندوه نزدیک ساخت، اجل و سر آمد زندگى را مشخّص کرد، آن را گاهى طولانى و زمانى کوتاه قرار داد، مقدّم یا مؤخّر داشت، و براى مرگ، اسباب و وسائلى فراهم ساخت و با مرگ، رشته هاى زندگى را در هم پیچید و پیوندهاى خویشاوندى را از هم گسست تا آزمایش گردند.
۱۴. تعریف علم خداوند
خداوند از اسرار پنهانى مردم و از نجواى آنان که آهسته سخن مى گویند و از آنچه که در فکرها بواسطه گمان خطور مى کند، و تصمیم هایى که به یقین مى پیوندد و از نگاه هاى رمزى چشم که از لابلاى پلکها خارج مى گردد، آگاه است.
خدا از آنچه در مخفى گاه هاى دلها قرار دارد و از امورى که پشت پرده غیب پنهان است و آنچه را که پرده هاى گوش مخفیانه مى شنود و از اندرون لانه هاى تابستانى مورچگان و خانه هاى زمستانى حشرات، از آهنگ اندوهبار زنان غم دیده و صداى آهسته قدم ها، آگاهى دارد. خداى سبحان از جایگاه پرورش میوه در درون پرده هاى شکوفه ها و از مخفى گاه غارهاى حیوانات وحشى در دل کوه ها و اعماق درّه ها، از نهانگاه پشّهها بین ساقهها و پوست درختان، از محل پیوستگى برگها به شاخسارها و از جایگاه نطفهها در پشت پدران، آگاه است.
خدا از آنچه پرده ابر را به وجود مى آورد و به هم مى پیوندند و از قطرات بارانى که از ابرهاى متراکم مى بارند و از آنچه که گرد بادها از روى زمین برمى دارند و بارانها با سیلاب آن را فرو مى نشانند و نابود مى کنند، از ریشه گیاهان زمین که میان انبوه شن و ماسه پنهان شده است، از لانه پرندگانى که در قلّه بلند کوهها جاى گرفته و از نغمه هاى مرغان در آشیانه هاى تاریک، از لؤلؤهایى که در دل صدفها پنهان است و امواج دریاهایى که آنها را در دامن خویش پروراندند آگاهى دارد. خدا از آنچه که تاریکى شب آن را فرا گرفته و یا نور خورشید بر آن تافته و آنچه تاریکىها و امواج نور، پیاپى آن را در بر مى گیرد، از اثر هر قدمى، از احساس هر حرکتى و آهنگ هر سخنى و جنبش هر لبى و مکان هر موجود زنده اى و وزن هر ذرّه اى و ناله هر صاحب اندوهى اطلاع دارد. خدا هر آنچه از میوه شاخسار درختان و برگ هایى که روى زمین ریخته و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنین که به شکل پاره اى گوشت است و پرورش دهنده انسان و نطفه آگاهى دارد و براى این همه آگاهى، هیچ گونه زحمت و دشوارى براى او وجود ندارد و براى نگهدارى این همه از مخلوقات رنگارنگ که پدید آورده دچار نگرانى نمى شود و در تدبیر امور مخلوقات، سستى و ملالى در او راه نمى یابد، بلکه علم پروردگار در آنها نفوذ یافته و همه آنها را شماره کرده است و عدالتش همه را در بر گرفته و با کوتاهى کردن مخلوقات در ستایش او، باز فضل و کرمش تداوم یافته است.
۱۵. نیایش امیر المؤمنین علیه السّلام
خدایا تویى سزاوار ستایش هاى نیکو و بسیار و بى شمار تو را ستودن اگر تو را آرزو کنند پس بهترین آرزویى و اگر به تو امید بندند، بهترین امیدى. خدایا درهاى نعمت بر من گشودى که زبان به مدح غیر تو نگشایم و بر این نعمتها غیر از تو را ستایش نکنم و زبان را در مدح نومید کنندگان و آنان که مورد اعتماد نیستند باز نکنم.
خداوندا هر ثناگویى از سوى ستایش شده پاداشى دارد، به تو امید بسته ام که مرا به سوى ذخائر رحمت و گنج هاى آمرزش آشنا کنى. خدایا این بنده توست که تو را یگانه مى خواند و توحید و یگانگى تو را سزاست و جز تو کسى را سزاوار این ستایشها نمى داند. خدایا مرا به درگاه تو نیازى است که جز فضل تو جبران نکند و آن نیازمندى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدّل نگرداند، پس در این مقام رضاى خود را به ما عطا فرما و دست نیاز ما را از دامن غیر خود کوتاه گردان که «تو بر هر چیزى توانایى».