خطبه ۸۳ از خطبه هاى شگفت آور امام علي علیه السّلام است که به آن خطبه «غرّا» گویند
۱. شناخت صفات الهىستایش خداوندى را سزاست، که به قدرت، والا و برتر و با عطا و بخشش نعمتها به پدیدهها نزدیک است. اوست بخشنده تمام نعمت ها و دفع کننده تمام بلاها و گرفتارى ها. او را مى ستایم در برابر مهربانىها و نعمت هاى فراگیرش. به او ایمان مى آورم، چون مبدأ هستى و آغاز کننده خلقت آشکار است. از او هدایت مى طلبم، چون راهنماى نزدیک است، و از او یارى مى طلبم که توانا و پیروز است، و به او توکّل مى کنم، چون تنها یاور و کفایت کننده است و گواهى مى دهم که محمّد (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) بنده و فرستاده اوست. او را فرستاده تا فرمان هاى خدا را اجرا کند و بر مردم حجّت را تمام کرده ، آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند.
۲. سفارش به پرهیزکارى
سفارش مى کنم شما بندگان خدا را به تقواى الهى، که براى بیدارى شما مثل هاى پند آموز آورده و سر آمد زندگانى شما را معیّن فرمود و لباس هاى رنگارنگ بر شما پوشانده و زندگى پر وسعت به شما بخشیده و با حسابگرى دقیق خود، بر شما مسلّط است. در برابر کارهاى نیکو، به شما پاداش مى دهد و با نعمت هاى گسترده و بخشش هاى بى حساب، شما را گرامى داشته است و با اعزام پیامبران و دستورات روشن، از مخالفت با فرمانش شما را بر حذر داشته است. تعداد شما را مى داند و چند روزى جهت آزمایش و عبرت براى شما مقرّر داشته، که در این دنیا آزمایش مى گردید و برابر اعمال خود محاسبه مى شوید.
۳. دنیا شناسى
آب دنیاى حرام همواره تیره و گل آلود است. منظره اى دل فریب و سر انجامى خطرناک دارد. فریبنده و زیباست، اما دوامى ندارد. نورى است در حال غروب کردن، سایه اى است نابود شدنى، ستونى است در حال خراب شدن، آن هنگام که نفرت دارندگان به آن دل بستند و بیگانگان به آن اطمینان کردند، چونان اسب چموش پاها را بلند کرده، سوار را بر زمین مى کوبد، و با دام هاى خود آنها را گرفتار مى کند و تیرهاى خود را به سوى آنان، پرتاب مى نماید، طناب مرگ به گردن انسان مى افکند، به سوى گور تنگ و جایگاه وحشتناک مى کشاند تا در قبر، محل زندگى خویش، بهشت یا دوزخ را بنگرد و پاداش اعمال خود را مشاهده کند و همچنان آیندگان به دنبال رفتگان خود گام مى نهند، نه مرگ از نابودى انسان دست مى کشد و نه مردم از گناه فاصله مى گیرند که تا پایان زندگى و سر منزل فنا و نیستى آزادانه به پیش مى تازند.
۴. وصف رستاخیز
تا آنجا که امور زندگانى پیاپى بگذرد، و روزگاران سپرى شود و رستاخیز بر پا گردد، در آن زمان، انسانها را از شکاف گورها و لانه هاى پرندگان و خانه درندگان و میدان هاى جنگ، بیرون مى آورد که با شتاب به سوى فرمان پروردگار مى روند و به صورت دسته هایى خاموش و صف هاى آرام و ایستاده حاضر مى شوند، چشم بیننده خدا آنها را مى نگرد و صداى فرشتگان به گوش آنها مى رسد. لباس نیاز و فروتنى پوشیده درهاى حیله و فریب بسته شده و آرزوها قطع گردیده است. دلها آرام، صداها آهسته، عرق از گونهها چنان جارى است که امکان حرف زدن نمى باشد، اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته، بانگى رعد آسا و گوش خراش، همه را لرزانده، به سوى پیشگاه عدالت، براى دریافت کیفر و پاداش مى کشاند.
۵. وصف احوال بندگان خدا
بندگانى که با دست قدرتمند خدا آفریده شدند و بى اراده خویش پدید آمده، پرورش یافتند، سپس در گهواره گور آرمیده متلاشى مى گردند و روزى به تنهایى سر از قبر بر مى آورند و براى گرفتن پاداش به دقت حساب رسى مى گردند، در این چند روزه دنیا مهلت داده شدند تا در راه صحیح قدم بر دارند، راه نجات نشان داده شده تا رضایت خدا را بجویند، تاریکى هاى شک و تردید از آنها برداشته شد، و آنها را آزاد گذاشته اند تا براى مسابقه در نیکوکارى ها، خود را آماده سازند، تا فکر و اندیشه خود را به کار گیرند و در شناخت نور الهى در زندگانى دنیا تلاش کنند.
۶. مثل هاى پند آموز (سمبل هاى تقوى)
وه چه مثال هاى بجا و پندهاى رسایى وجود دارد اگر در دل هاى پاک بنشیند و در گوش هاى شنوا جاى گیرد، و با اندیشه هاى مصمّم و عقل هاى با تدبیر بر خورد کند. پس، از خدا چونان کسى پروا کنید که سخن حق را شنید و فروتنى کرد، گناه کرد و اعتراف کرد، ترسید و به اعمال نیکو پرداخت، پرهیز کرد و پیش تاخت، یقین پیدا کرد و نیکوکار شد، پند داده شد و آن را به گوش جان خرید، او را ترساندند و نافرمانى نکرد، به او اخطار شد و به خدا روى آورد،
پاسخ مثبت داد و نیایش و زارى کرد، بازگشت و توبه کرد، در پى راهنمایان الهى رفت و پیروى کرد، راه نشانش دادند و شناخت، شتابان به سوى حق حرکت کرده و از نافرمانىها گریخت، سود طاعت را ذخیره کرد، و باطن را پاکیزه نگاه داشت، آخرت را آبادان و زاد و توشه براى روز حرکت، هنگام حاجت و جایگاه نیازمندى، آماده ساخت و آن را براى اقامتگاه خویش، پیشاپیش فرستاد. اى بندگان خدا براى هماهنگى با اهداف آفرینش خود، از خدا پروا کنید و آن چنان که شما را پرهیز داد از مخالفت و نافرمانى خدا بترسید، تا استحقاق وعده هاى خدا را پیدا کنید و از بیم روز قیامت بر کنار باشید.
۷. راه هاى پند پذیرى (راههاى شناخت)
خدا گوش هایى براى پند گرفتن از شنیدنى ها و چشم هایى براى کنار زدن تاریکى ها، به شما بخشیده است و هر عضوى از بدن را اجزاء متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در ترکیب ظاهرى صورتها و دوران عمر با هم سازگار باشند، با بدن هایى که منافع خود را تأمین مى کنند و قلب هایى که روزى را به سراسر بدن با فشار مى رسانند و از نعمت هاى شکوهمند خدا برخوردارند و در برابر نعمتها شکر گزارند و از سلامت خدادادى بهره مندند.
مدّت زندگى هر یک از شماها را مقدّر فرمود و از شما پوشیده داشت و از آثار گذشتگان عبرت هاى پند آموز براى شما ذخیره کرد، لذّت هایى که از دنیا چشیدند و خوشىها و زندگى راحتى که پیش از مرگ داشتند، سر انجام دست مرگ گریبان آنها را گرفت و میان آنها و آرزوهایشان جدایى افکند: آنها که در روز سلامت چیزى براى خود ذخیره نکردند و در روزگاران خوش زندگى عبرت نگرفتند. آیا خوشى هاى جوانى را جز ناتوانى پیرى در انتظار است و آیا سلامت و تندرستى را جز حوادث بلا و بیمارى در راه است و آیا آنان که زنده اند جز فنا و نیستى را انتظار دارند با اینکه هنگام جدایى و تپش دلها نزدیک است که سوزش درد را چشیده، و شربت غصّه را نوشیده، و فریاد یارى خواستن برداشته و از فرزندان و خویشاوندان خود، در خواست کمک کرده است. آیا خویشاوندان مى توانند مرگ را از او دفع کنند و آیا گریه و زارى آنها نفعى براى او دارد
۷. عبرت از مرگ
او را در سرزمین مردگان مى گذارند و در تنگناى قبر تنها خواهد ماند. حشرات درون زمین، پوستش را مى شکافند و خشت و خاک گور بدن او را مى پوساند، تند بادهاى سخت آثار او را نابود مى کند و گذشت شب و روز، نشانه هاى او را از میان بر مى دارد، بدنها پس از آن همه طراوت متلاشى مى گردند،
و استخوانها بعد از آن همه سختى و مقاومت، پوسیده مى شوند و ارواح در گرو سنگینى بار گناهانند و در آنجاست که به اسرار پنهان یقین مى کنند، امّا نه بر اعمال درستشان چیزى اضافه مى شود و نه از اعمال زشت مى توانند توبه کنند. آیا شما فرزندان و پدران و خویشاوندان همان مردم نیستید که بر جاى پاى آنها قدم گذاشته اید و از راهى که رفتند مى روید و روش آنها را دنبال مى کنید، امّا افسوس که دلها سخت شده، پند نمى پذیرد، و از رشد و کمال باز مانده و راهى که نباید برود مى رود، گویا آنها هدف پندها و اندرزها نیستند و نجات و رستگارى را در به دست آوردن دنیا مى دانند. بدانید که باید از صراط عبور کنید، گذرگاهى که عبور کردن از آن خطرناک است، با لغزش هاى پرت کننده، و پرتگاه هاى وحشت زا و ترس هاى پیاپى.
۹. معرّفى الگوى پرهیزگارى
از خدا، چون خردمندان بترسید که دل را به تفکّر مشغول داشته، و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته و شب زنده دارى خواب از چشم او ربوده و به امید ثواب، گرمى روز را با تشنگى گذارنده، با پارسایى شهوات را کشته و نام خدا زبانش را همواره به حرکت در آورده. ترس از خدا را براى ایمن ماندن در قیامت پیش فرستاده، از تمام راه هاى جز راه حق چشم پوشیده و بهترین راهى که انسان را به حق مى رساند مى پیماید. چیزى او را مغرور نساخته و مشکلات و شبهات او را نابینا نمى سازد، مژده بهشت و زندگى کردن در آسایش و نعمت سراى جاویدان و ایمنترین روزها، او را خشنود ساخته است.
با بهترین روش از گذرگاه دنیا عبور کرده، توشه آخرت را پیش فرستاده و از ترس قیامت در انجام اعمال صالح پیش قدم شده است، ایام زندگى را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده و در فراهم آوردن خشنودى خدا با رغبت تلاش کرده، از زشتىها فرار کرده، امروز رعایت زندگى فردا کرده و هم اکنون آینده خود را دیده است. پس بهشت براى پاداش نیکوکاران سزاوار و جهنّم براى کیفر بدکاران مناسب است و خدا براى انتقام گرفتن از ستمگران کفایت مى کند، و قرآن براى حجّت آوردن و دشمنى کردن، کافى است.
۱۰. هشدار از دشمنى شیطان
سفارش مى کنم شما را به پروا داشتن از خدا، خدایى که با ترساندن هاى مکرّر، راه عذر را بر شما بست و با دلیل و برهان روشن، حجت را تمام کرد و شما را پرهیز داد از دشمنى شیطانى که پنهان در سینهها راه مى یابد و آهسته در گوشها راز مى گوید، گمراه و پست است وعده هاى دروغین داده، در آرزوى آنها به انتظار مى گذارد، زشتى هاى گناهان را زینت مى دهد، گناهان بزرگ را کوچک مى شمارد و آرام آرام دوستان خود را فریب داده، راه رستگارى را بر روى در بند شدگانش مى بندد و در روز قیامت آنچه را که زینت داده انکار مى کند و آنچه را که آسان کرده، بزرگ مى شمارد و از آنچه که پیروان خود را ایمن داشته بود سخت مى ترساند.
۱۱. شگفتى هاى آفرینش انسان
مگر انسان، همان نطفه و خون نیم بند نیست که خدا او را در تاریکى هاى رحم و خلاف هاى تو در تو، پدید آورد تا به صورت چنین در آمد، سپس کودکى شیرخوار شد، بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانى رسیده گردید، سپس او را دلى فراگیر و زبانى گویا، و چشمى بینا عطا فرمود تا عبرتها را درک کند و از بدىها بپرهیزد و آنگاه که جوانى در حد کمال رسید و بر پاى خویش استوار ماند، گردن کشى آغاز کرد و روى از خدا گرداند و در بیراهه گام نهاد، در هوا پرستى غرق شد و براى به دست آوردن لذّت هاى دنیا تلاش فراوان کرد و سر مست شادمانى دنیا شد، هرگز نمى پندارد مصیبتى پیش آید و بر اساس تقوى فروتنى ندارد، ناگهان سرمست و مغرور در این آزمایش چند روزه، مرگ او را مى رباید، او را که در دل بد بختى ها، اندکى زندگى کرده و آنچه را که از دست داده عوضى به دست نیاورده است، و آنچه از واجبات را که ترک کرد، قضایش را بجا نیاورد، که درد مرگ او را فراگرفت، روزها در حیرت و سرگردانى، و شبها با بیدارى و نگرانى مى گذراند.
۱۲. عبرت از مرگ
هر روز به سختى درد مى کشد و هر شب رنج و بیمارى به سراغش مى رود، در میان برادرى غم خوار و پدرى مهربان و ناله کننده اى بى طاقت و بر سینه کوبنده اى گریان افتاده است. امّا او در حالت بیهوشى و سکرات مرگ و غم و اندوه بسیار و ناله دردناک و درد جان کندن، با انتظارى رنج آور، دست به گریبان است. پس از مرگ او را مأیوس وار در کفن پیچانده، در حالى که تسلیم و آرام است، بر مى دارند و بر تابوت مى گذارند. خسته و لاغر به سفر آخرت مى رود، که فرزندان و برادران او را به دوش کشیده تا سر منزل غربت، آنجا که دیگر او را نمى بینند و آنجا که جایگاه وحشت است، پیش مى برند.
امّا هنگامى که تشییع کنندگان بروند و مصیبت زندگان باز گردند، در گودال قبر نشانده، براى پرستش حیرت آور و امتحان لغزش زا، زمزمه غم آلود دارد و بزرگترین بلاى آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و بر افروختگى شعلهها و نعره هاى آتش است، که نه یک لحظه آرام گیرد تا استراحت کند، و نه آرامشى وجود دارد که از درد او بکاهد و نه قدرتى که مانع کیفر او شود، نه مرگى که او را از این همه ناراحتى برهاند و نه خوابى که اندوهش را بر طرف سازد، در میان انواع مرگها و ساعتها مجازات گوناگون گرفتار است. به خدا پناه مى بریم.
۱۳. پند آموزى از گذشتگان
اى بندگان خدا کجا هستند آنان که سالیان طولانى در نعمت هاى خدا عمر گذراندند تعلیمشان دادند و دریافتند، مهلتشان دادند و بیهوده روزگار گذراندند از آفات و بلاها دورشان داشتند، اما فراموش کردند، زمانى طولانى آنها را مهلت دادند، نعمت هاى فراوان بخشیدند، از عذاب دردناک پرهیزشان دادند،
و وعده هایى بزرگ از بهشت جاویدان به آنها دادند. اى مردم از گناهانى که شما را به هلاکت افکند، از عیب هایى که خشم خدا را در پى دارد، بپرهیزید. دارندگان چشمهاى بینا، و گوش هاى شنوا، و سلامت و کالاى دنیا آیا گریزگاهى هست یا رهایى و جاى امنى، پناهگاهى و جاى فرارى هست آیا باز گشتى براى جبران وجود دارد نه چنین است پس کى باز مى گردید به کدام سو مى روید و به چه چیز مغرور مى شوید همانا بهره هر کدام از شما زمین به اندازه طول و عرض قامت شماست، آنگونه که خاک آلوده بر آن خفته باشد. اى بندگان خدا هم اکنون به اعمال نیکو پردازید، تا ریسمان هاى مرگ بر گلوى شما سخت نشده و روح شما براى کسب کمالات آزاد است و بدنها راحت و در حالتى قرار دارید که مى توانید مشکلات یکدیگر را حل کنید. هنوز مهلت دارید و جاى تصمیم و توبه و باز گشت از گناه باقى مانده است. عمل کنید پیش از آن که در شدّت تنگناى وحشت و ترس و نابودى قرار گیرید، پیش از آن که مرگ در انتظار مانده، فرا رسد، و دست قدرتمند خداى توانا شما را برگیرد.
(وقتى که امام این خطبه را ایراد فرمود، بدنها به لرزه در آمد، اشکها سرازیر و دلها ترسان شد، که جمعى آن را غرّاء نامیدند).
۸۳- و من خطبة له (علیه السلام) و هی الخطبة العجیبة تسمى "الغراء"، و فیها نعوت اللّه جل شأنه، ثم الوصیة بتقواه ثم التنفیر من الدنیا، ثم ما یلحق من دخول القیامة، ثم تنبیه الخلق إلى ما هم فیه من الأعراض، ثم فضله (علیه السلام) فی التذکیر:
صفته جل شأنه
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَلَا بِحَوْلِهِ وَ دَنَا بِطَوْلِهِ مَانِحِ کُلِّ غَنِیمَةٍ وَ فَضْلٍ وَ کَاشِفِ کُلِّ عَظِیمَةٍ وَ أَزْلٍ أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ کَرَمِهِ وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ وَ أُومِنُ بِهِ أَوَّلًا بَادِیاً وَ أَسْتَهْدِیهِ قَرِیباً هَادِیاً وَ أَسْتَعِینُهُ قَاهِراً قَادِراً وَ أَتَوَکَّلُ عَلَیْهِ کَافِیاً نَاصِراً وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً (صلى الله علیه وآله) عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ لِإِنْفَاذِ أَمْرِهِ وَ إِنْهَاءِ عُذْرِهِ وَ تَقْدِیمِ نُذُرِهِ.
الوصیة بالتقوى
أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِی ضَرَبَ الْأَمْثَالَ وَ وَقَّتَ لَکُمُ الْآجَالَ وَ أَلْبَسَکُمُ الرِّیَاشَ وَ أَرْفَغَ لَکُمُ الْمَعَاشَ وَ أَحَاطَ بِکُمُ الْإِحْصَاءَ وَ أَرْصَدَ لَکُمُ الْجَزَاءَ وَ آثَرَکُمْ بِالنِّعَمِ السَّوَابِغِ وَ الرِّفَدِ الرَّوَافِغِ وَ أَنْذَرَکُمْ بِالْحُجَجِ الْبَوَالِغِ فَأَحْصَاکُمْ عَدَداً وَ وَظَّفَ لَکُمْ مُدَداً فِی قَرَارِ خِبْرَةٍ وَ دَارِ عِبْرَةٍ أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِیهَا وَ مُحَاسَبُونَ عَلَیْهَا.
التنفیر من الدنیا
فَإِنَّ الدُّنْیَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا رَدِغٌ مَشْرَعُهَا یُونِقُ مَنْظَرُهَا وَ یُوبِقُ مَخْبَرُهَا غُرُورٌ حَائِلٌ وَ ضَوْءٌ آفِلٌ وَ ظِلٌّ زَائِلٌ وَ سِنَادٌ مَائِلٌ حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا وَ اطْمَأَنَّ نَاکِرُهَا قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا وَ قَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا وَ أَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا وَ أَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ الْمَنِیَّةِ قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْکِ الْمَضْجَعِ وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ وَ مُعَایَنَةِ الْمَحَلِّ وَ ثَوَابِ الْعَمَلِ. وَ کَذَلِکَ الْخَلَفُ بِعَقْبِ السَّلَفِ لَا تُقْلِعُ الْمَنِیَّةُ اخْتِرَاماً وَ لَا یَرْعَوِی الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً یَحْتَذُونَ مِثَالًا وَ یَمْضُونَ أَرْسَالًا إِلَى غَایَةِ الِانْتِهَاءِ وَ صَیُّورِ الْفَنَاءِ.
بعد الموت البعث
حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ الْأُمُورُ وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ وَ أَزِفَ النُّشُورُ أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ الْقُبُورِ وَ أَوْکَارِ الطُّیُورِ وَ أَوْجِرَةِ السِّبَاعِ وَ مَطَارِحِ الْمَهَالِکِ سِرَاعاً إِلَى أَمْرِهِ مُهْطِعِینَ إِلَى مَعَادِهِ رَعِیلًا صُمُوتاً قِیَاماً صُفُوفاً یَنْفُذُهُمُ الْبَصَرُ وَ یُسْمِعُهُمُ الدَّاعِی عَلَیْهِمْ لَبُوسُ الِاسْتِکَانَةِ وَ ضَرَعُ الِاسْتِسْلَامِ وَ الذِّلَّةِ قَدْ ضَلَّتِ الْحِیَلُ وَ انْقَطَعَ الْأَمَلُ وَ هَوَتِ الْأَفْئِدَةُ کَاظِمَةً وَ خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ مُهَیْنِمَةً وَ أَلْجَمَ الْعَرَقُ وَ عَظُمَ الشَّفَقُ وَ أُرْعِدَتِ الْأَسْمَاعُ لِزَبْرَةِ الدَّاعِی إِلَى فَصْلِ الْخِطَابِ وَ مُقَایَضَةِ الْجَزَاءِ وَ نَکَالِ الْعِقَابِ وَ نَوَالِ الثَّوَابِ.
تنبیه الخلق
عِبَادٌ مَخْلُوقُونَ اقْتِدَاراً وَ مَرْبُوبُونَ اقْتِسَاراً وَ مَقْبُوضُونَ احْتِضَاراً وَ مُضَمَّنُونَ أَجْدَاثاً وَ کَائِنُونَ رُفَاتاً وَ مَبْعُوثُونَ أَفْرَاداً وَ مَدِینُونَ جَزَاءً وَ مُمَیَّزُونَ حِسَاباً قَدْ أُمْهِلُوا فِی طَلَبِ الْمَخْرَجِ وَ هُدُوا سَبِیلَ الْمَنْهَجِ وَ عُمِّرُوا مَهَلَ الْمُسْتَعْتِبِ وَ کُشِفَتْ عَنْهُمْ سُدَفُ الرِّیَبِ وَ خُلُّوا لِمِضْمَارِ الْجِیَادِ وَ رَوِیَّةِ الِارْتِیَادِ وَ أَنَاةِ الْمُقْتَبِسِ الْمُرْتَادِ فِی مُدَّةِ الْأَجَلِ وَ مُضْطَرَبِ الْمَهَلِ.
فضل التذکیر
فَیَا لَهَا أَمْثَالًا صَائِبَةً وَ مَوَاعِظَ شَافِیَةً لَوْ صَادَفَتْ قُلُوباً زَاکِیَةً وَ أَسْمَاعاً وَاعِیَةً وَ آرَاءً عَازِمَةً وَ أَلْبَاباً حَازِمَةً فَاتَّقُوا اللَّهَ تَقِیَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ وَ اقْتَرَفَ فَاعْتَرَفَ وَ وَجِلَ فَعَمِلَ وَ حَاذَرَ فَبَادَرَ وَ أَیْقَنَ فَأَحْسَنَ وَ عُبِّرَ فَاعْتَبَرَ وَ حُذِّرَ فَحَذِرَ وَ زُجِرَ فَازْدَجَرَ وَ أَجَابَ فَأَنَابَ وَ رَاجَعَ فَتَابَ وَ اقْتَدَى فَاحْتَذَى وَ أُرِیَ فَرَأَى فَأَسْرَعَ طَالِباً وَ نَجَا هَارِباً فَأَفَادَ ذَخِیرَةً وَ أَطَابَ سَرِیرَةً وَ عَمَّرَ مَعَاداً وَ اسْتَظْهَرَ زَاداً لِیَوْمِ رَحِیلِهِ وَ وَجْهِ سَبِیلِهِ وَ حَالِ حَاجَتِهِ وَ مَوْطِنِ فَاقَتِهِ وَ قَدَّمَ أَمَامَهُ لِدَارِ مُقَامِهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ جِهَةَ مَا خَلَقَکُمْ لَهُ وَ احْذَرُوا مِنْهُ کُنْهَ مَا حَذَّرَکُمْ مِنْ نَفْسِهِ وَ اسْتَحِقُّوا مِنْهُ مَا أَعَدَّ لَکُمْ بِالتَّنَجُّزِ لِصِدْقِ مِیعَادِهِ وَ الْحَذَرِ مِنْ هَوْلِ مَعَادِهِ.
التذکیر بضروب النعم
و منها: جَعَلَ لَکُمْ أَسْمَاعاً لِتَعِیَ مَا عَنَاهَا وَ أَبْصَاراً لِتَجْلُوَ عَنْ عَشَاهَا وَ أَشْلَاءً جَامِعَةً لِأَعْضَائِهَا مُلَائِمَةً لِأَحْنَائِهَا فِی تَرْکِیبِ صُوَرِهَا وَ مُدَدِ عُمُرِهَا بِأَبْدَانٍ قَائِمَةٍ بِأَرْفَاقِهَا وَ قُلُوبٍ رَائِدَةٍ لِأَرْزَاقِهَا فِی مُجَلِّلَاتِ نِعَمِهِ وَ مُوجِبَاتِ مِنَنِهِ وَ حَوَاجِزِ عَافِیَتِهِ وَ قَدَّرَ لَکُمْ أَعْمَاراً سَتَرَهَا عَنْکُمْ وَ خَلَّفَ لَکُمْ عِبَراً مِنْ آثَارِ الْمَاضِینَ قَبْلَکُمْ مِنْ مُسْتَمْتَعِ خَلَاقِهِمْ وَ مُسْتَفْسَحِ خَنَاقِهِمْ أَرْهَقَتْهُمُ الْمَنَایَا دُونَ الْآمَالِ وَ شَذَّبَهُمْ عَنْهَا تَخَرُّمُ الْآجَالِ لَمْ یَمْهَدُوا فِی سَلَامَةِ الْأَبْدَانِ وَ لَمْ یَعْتَبِرُوا فِی أُنُفِ الْأَوَانِ فَهَلْ یَنْتَظِرُ أَهْلُ بَضَاضَةِ الشَّبَابِ إِلَّا حَوَانِیَ الْهَرَمِ وَ أَهْلُ غَضَارَةِ الصِّحَّةِ إِلَّا نَوَازِلَ السَّقَمِ وَ أَهْلُ مُدَّةِ الْبَقَاءِ إِلَّا آوِنَةَ الْفَنَاءِ مَعَ قُرْبِ الزِّیَالِ وَ أُزُوفِ الِانْتِقَالِ وَ عَلَزِ الْقَلَقِ وَ أَلَمِ الْمَضَضِ وَ غُصَصِ الْجَرَضِ وَ تَلَفُّتِ الِاسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ الْحَفَدَةِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَعِزَّةِ وَ الْقُرَنَاءِ فَهَلْ دَفَعَتِ الْأَقَارِبُ أَوْ نَفَعَتِ النَّوَاحِبُ وَ قَدْ غُودِرَ فِی مَحَلَّةِ الْأَمْوَاتِ رَهِیناً وَ فِی ضِیقِ الْمَضْجَعِ وَحِیداً قَدْ هَتَکَتِ الْهَوَامُّ جِلْدَتَهُ وَ أَبْلَتِ النَّوَاهِکُ جِدَّتَهُ وَ عَفَتِ الْعَوَاصِفُ آثَارَهُ وَ مَحَا الْحَدَثَانُ مَعَالِمَهُ وَ صَارَتِ الْأَجْسَادُ شَحِبَةً بَعْدَ بَضَّتِهَا وَ الْعِظَامُ نَخِرَةً بَعْدَ قُوَّتِهَا وَ الْأَرْوَاحُ مُرْتَهَنَةً بِثِقَلِ أَعْبَائِهَا مُوقِنَةً بِغَیْبِ أَنْبَائِهَا لَا تُسْتَزَادُ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهَا وَ لَا تُسْتَعْتَبُ مِنْ سَیِّئِ زَلَلِهَا أَ وَ لَسْتُمْ أَبْنَاءَ الْقَوْمِ وَ الْآبَاءَ وَ إِخْوَانَهُمْ وَ الْأَقْرِبَاءَ تَحْتَذُونَ أَمْثِلَتَهُمْ وَ تَرْکَبُونَ قِدَّتَهُمْ وَ تَطَئُونَ جَادَّتَهُمْ فَالْقُلُوبُ قَاسِیَةٌ عَنْ حَظِّهَا لَاهِیَةٌ عَنْ رُشْدِهَا سَالِکَةٌ فِی غَیْرِ مِضْمَارِهَا کَأَنَّ الْمَعْنِیَّ سِوَاهَا وَ کَأَنَّ الرُّشْدَ فِی إِحْرَازِ دُنْیَاهَا.
التحذیر من هول الصراط
وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَکُمْ عَلَى الصِّرَاطِ وَ مَزَالِقِ دَحْضِهِ وَ أَهَاوِیلِ زَلَلِهِ وَ تَارَاتِ أَهْوَالِهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ تَقِیَّةَ ذِی لُبٍّ شَغَلَ التَّفَکُّرُ قَلْبَهُ وَ أَنْصَبَ الْخَوْفُ بَدَنَهُ وَ أَسْهَرَ التَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ وَ أَظْمَأَ الرَّجَاءُ هَوَاجِرَ یَوْمِهِ وَ ظَلَفَ الزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ وَ أَوْجَفَ الذِّکْرُ بِلِسَانِهِ وَ قَدَّمَ الْخَوْفَ لِأَمَانِهِ وَ تَنَکَّبَ الْمَخَالِجَ عَنْ وَضَحِ السَّبِیلِ وَ سَلَکَ أَقْصَدَ الْمَسَالِکِ إِلَى النَّهْجِ الْمَطْلُوبِ وَ لَمْ تَفْتِلْهُ فَاتِلَاتُ الْغُرُورِ وَ لَمْ تَعْمَ عَلَیْهِ مُشْتَبِهَاتُ الْأُمُورِ ظَافِراً بِفَرْحَةِ الْبُشْرَى وَ رَاحَةِ النُّعْمَى فِی أَنْعَمِ نَوْمِهِ وَ آمَنِ یَوْمِهِ وَ قَدْ عَبَرَ مَعْبَرَ الْعَاجِلَةِ حَمِیداً وَ قَدَّمَ زَادَ الْآجِلَةِ سَعِیداً وَ بَادَرَ مِنْ وَجَلٍ وَ أَکْمَشَ فِی مَهَلٍ وَ رَغِبَ فِی طَلَبٍ وَ ذَهَبَ عَنْ هَرَبٍ وَ رَاقَبَ فِی یَوْمِهِ غَدَهُ وَ نَظَرَ قُدُماً أَمَامَهُ فَکَفَى بِالْجَنَّةِ ثَوَاباً وَ نَوَالًا وَ کَفَى بِالنَّارِ عِقَاباً وَ وَبَالًا وَ کَفَى بِاللَّهِ مُنْتَقِماً وَ نَصِیراً وَ کَفَى بِالْکِتَابِ حَجِیجاً وَ خَصِیماً.
الوصیة بالتقوى
أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِی أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ وَ حَذَّرَکُمْ عَدُوّاً نَفَذَ فِی الصُّدُورِ خَفِیّاً وَ نَفَثَ فِی الْآذَانِ نَجِیّاً فَأَضَلَّ وَ أَرْدَى وَ وَعَدَ فَمَنَّى وَ زَیَّنَ سَیِّئَاتِ الْجَرَائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِینَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِینَتَهُ أَنْکَرَ مَا زَیَّنَ وَ اسْتَعْظَمَ مَا هَوَّنَ وَ حَذَّرَ مَا أَمَّنَ؛ و منها فی صفة خلق الإنسان
أَمْ هَذَا الَّذِی أَنْشَأَهُ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ نُطْفَةً دِهَاقاً وَ عَلَقَةً مِحَاقاً وَ جَنِیناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِیداً وَ یَافِعاً ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً وَ لِسَاناً لَافِظاً وَ بَصَراً لَاحِظاً لِیَفْهَمَ مُعْتَبِراً وَ یُقَصِّرَ مُزْدَجِراً حَتَّى إِذَا قَامَ اعْتِدَالُهُ وَ اسْتَوَى مِثَالُهُ نَفَرَ مُسْتَکْبِراً وَ خَبَطَ سَادِراً مَاتِحاً فِی غَرْبِ هَوَاهُ کَادِحاً سَعْیاً لِدُنْیَاهُ فِی لَذَّاتِ طَرَبِهِ وَ بَدَوَاتِ أَرَبِهِ ثُمَّ لَا یَحْتَسِبُ رَزِیَّةً وَ لَا یَخْشَعُ تَقِیَّةً فَمَاتَ فِی فِتْنَتِهِ غَرِیراً وَ عَاشَ فِی هَفْوَتِهِ یَسِیراً لَمْ یُفِدْ عِوَضاً وَ لَمْ یَقْضِ مُفْتَرَضاً دَهِمَتْهُ فَجَعَاتُ الْمَنِیَّةِ فِی غُبَّرِ جِمَاحِهِ وَ سَنَنِ مِرَاحِهِ فَظَلَّ سَادِراً وَ بَاتَ سَاهِراً فِی غَمَرَاتِ الْآلَامِ وَ طَوَارِقِ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَسْقَامِ بَیْنَ أَخٍ شَقِیقٍ وَ وَالِدٍ شَفِیقٍ وَ دَاعِیَةٍ بِالْوَیْلِ جَزَعاً وَ لَادِمَةٍ لِلصَّدْرِ قَلَقاً وَ الْمَرْءُ فِی سَکْرَةٍ مُلْهِثَةٍ وَ غَمْرَةٍ کَارِثَةٍ وَ أَنَّةٍ مُوجِعَةٍ وَ جَذْبَةٍ مُکْرِبَةٍ وَ سَوْقَةٍ مُتْعِبَةٍ ثُمَّ أُدْرِجَ فِی أَکْفَانِهِ مُبْلِساً وَ جُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً ثُمَّ أُلْقِیَ عَلَى الْأَعْوَادِ رَجِیعَ وَصَبٍ وَ نِضْوَ سَقَمٍ تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ وَ حَشَدَةُ الْإِخْوَانِ إِلَى دَارِ غُرْبَتِهِ وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ وَ مُفْرَدِ وَحْشَتِهِ حَتَّى إِذَا انْصَرَفَ الْمُشَیِّعُ وَ رَجَعَ الْمُتَفَجِّعُ أُقْعِدَ فِی حُفْرَتِهِ نَجِیّاً لِبَهْتَةِ السُّؤَالِ وَ عَثْرَةِ الِامْتِحَانِ وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِکَ بَلِیَّةً نُزُولُ الْحَمِیمِ وَ تَصْلِیَةُ الْجَحِیمِ وَ فَوْرَاتُ السَّعِیرِ وَ سَوْرَاتُ الزَّفِیرِ لَا فَتْرَةٌ مُرِیحَةٌ وَ لَا دَعَةٌ مُزِیحَةٌ وَ لَا قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ وَ لَا مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ وَ لَا سِنَةٌ مُسَلِّیَةٌ بَیْنَ أَطْوَارِ الْمَوْتَاتِ وَ عَذَابِ السَّاعَاتِ إِنَّا بِاللَّهِ عَائِذُونَ عِبَادَ اللَّهِ أَیْنَ الَّذِینَ عُمِّرُوا فَنَعِمُوا وَ عُلِّمُوا فَفَهِمُوا وَ أُنْظِرُوا فَلَهَوْا وَ سُلِّمُوا فَنَسُوا أُمْهِلُوا طَوِیلًا وَ مُنِحُوا جَمِیلًا وَ حُذِّرُوا أَلِیماً وَ وُعِدُوا جَسِیماً احْذَرُوا الذُّنُوبَ الْمُوَرِّطَةَ وَ الْعُیُوبَ الْمُسْخِطَةَ أُولِی الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْعَافِیَةِ وَ الْمَتَاعِ هَلْ مِنْ مَنَاصٍ أَوْ خَلَاصٍ أَوْ مَعَاذٍ أَوْ مَلَاذٍ أَوْ فِرَارٍ أَوْ مَحَارٍ أَمْ لَا فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ أَمْ أَیْنَ تُصْرَفُونَ أَمْ بِمَا ذَا تَغْتَرُّونَ وَ إِنَّمَا حَظُّ أَحَدِکُمْ مِنَ الْأَرْضِ ذَاتِ الطُّوْلِ وَ الْعَرْضِ قِیدُ قَدِّهِ مُتَعَفِّراً عَلَى خَدِّهِ الْآنَ عِبَادَ اللَّهِ وَ الْخِنَاقُ مُهْمَلٌ وَ الرُّوحُ مُرْسَلٌ فِی فَیْنَةِ الْإِرْشَادِ وَ رَاحَةِ الْأَجْسَادِ وَ بَاحَةِ الِاحْتِشَادِ وَ مَهَلِ الْبَقِیَّةِ وَ أُنُفِ الْمَشِیَّةِ وَ إِنْظَارِ التَّوْبَةِ وَ انْفِسَاحِ الْحَوْبَةِ قَبْلَ الضَّنْکِ وَ الْمَضِیقِ وَ الرَّوْعِ وَ الزُّهُوقِ وَ قَبْلَ قُدُومِ الْغَائِبِ الْمُنْتَظَرِ وَ إِخْذَةِ الْعَزِیزِ الْمُقْتَدِرِ.
قال الشریف: و فی الخبر أنه (علیه السلام) لما خطب بهذه الخطبة اقشعرت لها الجلود و بکت العیون و رجفت القلوب، و من الناس من یسمی هذه الخطبة الغراء.