چراغ کتابفروشی ۴۰ساله مشهد سوسو میزند!
چراغ کتابفروشی ۴۰ ساله مشهد سوسو میزند و تنها با کمک فروش نوشتافزار روشن مانده است.
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، کتابفروشی چهل ساله «سروش» در مشهد که روزگاری یکی از مراکز اصلی عرضه کتابهای جدید در این شهر بود، حالا چراغ آن تنها به کمک فروش نوشتافزار روشن است.
سرنوشت کتابفروشیها برای خود داستانی دارد؛ یکی کافه میشود و کتاب در آن کمرنگ و دیگری فستفود میشود و کباب و کته جای کتاب را میگیرد.
گاه نیز کتابفروشیها یکی یکی جمع میشوند که هزینه اضافی برای صاحب آن به بار نیاورد. یکی هم که در آن کتاب نمیفروشد، چراغ آن را با فروش نوشتافزار روشن نگه میدارد. این یک خط فرجام تلخ و تند برای برخی از کتابفروشیهای شهر و استان است که در سالهای اخیر با مشکلات اقتصادی و کرونا دست و پنجه نرم میکنند.
یکی از قدیمیترین کتابفروشیهای مشهد در محلهای قدیمی، بر پایه عشق و نه عقل همچنان پابرجا مانده است. «کتابفروشی سروش» در چهارراه عشرتآباد در منطقه قدیمی و مرکزی مشهد است.
در مرکز مشهد، میدان شهدا و دقیقا در یکی از نبشهای تقاطع خیابانهای آیتالله کاشانی و شهید هاشمینژاد که به چهارراه عشرتآباد معروف بوده، مغازهای کوچک و تقریبا سه نبش واقع شده است که هنوز همان تابلوی قدیمی و کهنه با شماره تماس تلفنی پنج رقمی از سالهای دور بر آن خودنمایی میکند: «کتابفروشی سروش».
داخل مغازه که میشوی، کمتر کتاب به چمش میخورد و در عوض هر طرف مغازه را که نگاه میکنی، تاریک است و بیرونق، انگار دیگر خبری از حال خوب کتاب نیست. آقایی با موهای سفید که البته کمی مانده بر سرش، عینکی با بند بر چشمش و خوش برخورد و خوش اخلاق، پشت پاچال (میز صندوق) نشسته است.
محمدرضا گنجبخش، مدیر کتابفروشی سروش مشهد، ۶۴ ساله است. میگوید: جوانیام را در همین چهاردیواری کوچک و قدیمی و با کتابها گذارندهام. کتابفروشی سروش سال ۱۳۶۰ تأسیس شد و آن سالها به معنی واقعی کلمه کتابفروشی بود و تمام قفسههای این مغازه پر از کتابهای مختلف و متنوع بود و اجناسی به جز کتاب سهم کمی در این مغاره داشتند.»
او با حسرتی در چهره و بیان از اجبار خود جهت اختصاص بیشتر فضای مغازه به نوشتافزار میگوید. گنجبخش، حال دیگر بخش بزرگی از مغازه ۲۰ متری خود را پر از مداد، خودکار، دفتر و دفترچه، ماژیک، تخته، جامدادی و انواع نوشتافزار کرده است.
مدیر کتابفروشی سروش مشهد تأکید دارد که ابتدا فقط کتابفروشی داشته و بخش کوچکی را به لوازمالتحریر اختصاص داده بوده، اما با گذشت زمان احساس کرده تعداد مشتریان کتاب کمرنگ شده و فروش لوازمالتحریر بیشتر از کتاب شده و به همین علت نیز ترجیح داده است که تأمین کتاب در مغازه را کمتر کند و فضای بیشتری به لوازم التحریر اختصاص دهد.
البته او هنوز کتاب را بهصورت کامل از این مغازه حذف نکرده است و اکنون نیز حدود ۴۰۰ عنوان کتاب با موضوعات کودک و نوجوان و رمان در این مغازه برای مشتریان وجود دارد، اما شاید مشتری برای این کتابها وجود ندارد، زیرا به گفته او گاه چند روز هم میگذرد، اما حتی یک کتاب نیز در این کتابفروشی به فروش نمیرسد!
گنجبخش معتقد است که مردم به خرید کتاب رغبتی نشان نمیدهند و اگر این نوشتافزارها در مغازه نباشد، باید مغازه را تعطیل کند.
مدیر کتابفروشی سروش مشهد، تنها دلیل تعطیل نکردن این مغازه چهل ساله را عشق و علاقه شخصی خود به کتاب و کتابخوانی عنوان و تأکید میکند که این شغل از نظر درآمد بههیچ عنوان مقرون به صرفه نیست.
دومینوی تعطیلی کتابفروشیها و کمرنگ شدن کار آنها زنگ خطری جدی است؛ بهخصوص برای کسانیکه امروز دغدغهمند علم و فرهنگ و هنر هستند. اگر این صدای هشدار به جایی نرسد، این بار بهجای تعطیلی کتابفروشیها و واگذاری آنها به فروش وسایل جانبی مثل لوازمالتحریر و اسباببازی، باید شاهد تعطیلی بازار علم و فرهنگ و خاموش شدن چراغ آن باشیم.
باید بپذیریم که بسیاری از کتابفروشیها اگر هنوز سقفی بر بالای سر خود دارند و چراغی روشن به زیر آن سقف دارند، یا از سوی نهاد و ارگانی حمایت میشوند یا به کمک فروش اقلامی است که به بهانه کتاب، در کتابفروشیها موجود هستند؛ مثل لوازم التحریر، اسباب بازی و محصولات فرهنگی.