به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، بسیاری بر این باورند که شایعات و اخبار نادرست نیز بخشی از زندگی روزمره محسوب میشوند و باید با آنها کنار آمد!
به نظر میرسد جوانان بیشتر طرفدار این دیدگاه هستند و تصور میکنند کارکرد سرگرمی و گذران فراغت شایعه سبب میشود اطلاعات نادرست آسیب زننده نباشند، اما افراد و گروههایی که در اثر این شایعات آسیب میبینند، آبرو، اعتبار یا سرمایه اجتماعی خود را از دست میدهند.
سلامتی آنان در معرض تهدید قرار میگیرد و سازمانها و موسساتی که برای خنثی کردن آثار و پیامدهای نشر این اخبار، هزینههای مالی و انسانی سنگینی متحمل میشوند، به خوبی میدانند اطلاعات گمراه کننده یا دروغ چندان هم بی ضرر نیست، به ویژه اگر ابزار انتشار آن شبکههای اجتماعی باشند.
شایعات، اطلاعات یا اخباری هستند که صحت آنها تایید نشده است. به همین دلیل هنگامی که در دسترس مخاطب قرار میگیرند، گیرنده پیام نمیتواند درستی یا نادرستی آنها را تشخیص دهد. عموم مردم در برخورد با چنین پیامهایی کمتر میاندیشند و کمتر خود را برای بررسی کردن درستی محتوا به دردسر میاندازند.
شایعات به آسانی آب خوردن منتشر میشوند، زیرا بازنشر آنها در شبکههای اجتماعی بسیار سریع و گسترده است، ضمن این که در فضای مجازی که کنترل مستقیم بر محتوا وجود ندارد و عملا فرایند دروازه بانی پیام صورت نمیگیرد، هر کاربر میتواند تولیدکننده محتوا و نشر دهنده آن باشد، بی آن که صلاحیت تولید پیام را داشته باشد.
بدتر این که در فرایند نشر و بازنشر هر شایعه، هر کاربر میتواند در محتوا دخل و تصرف انجام دهد، اطلاعاتی را بردارد یا بیافزاید؛ بنابراین پیام هر بار که منتقل میشود، تغییرات جزیی پیدا میکند و به عبارتی یک کلاغ، چهل کلاغ میشود. در نتیجه به مرور زمان ضمن انتشار گسترده، یک شایعه ممکن است بزرگنمایی شود یا کاملا دگرگونی پیدا کند.
برخی افراد از ساختن و نشر اطلاعات جعلی لذت میبرند و احساس میکنند که قدرت پیدا کرده اند. در برخی موارد حس انتقامجویی از برخی فشارها یا ناملایمات اجتماعی و اقتصادی آنها را وامی دارد تا به نشر شایعه روی بیاورند، اما در مورد اخبار سیاسی و حساس، غالبا پروپاگاندای برنامه ریزی شدهای در پس پرده وجود دارد که اهداف مشخصی را دنبال میکند.
جای شگفتی نیست که این گونه شایعات اغلب مشتریان پروپاقرصی دارد که مشتاقانه آنها را میخوانند، باور میکنند و به اشتراک میگذارند.
هیچ کس از محتوای تکراری و کسالت بار خوشش نمیآید. برای همین است که اخباری از این دست که به نظر هیجان انگیز و جذاب میآیند، بازار داغی دارند. مشکل از آن جا آغاز میشود که این همه اشتیاق برای باور یک شایعه و بازنشر آن معمولا میتواند هر تلاشی برای اثبات واقعیت را خنثی کند.
هشدار جدی به رسانههای سنتی
پژوهشگران ایتالیایی میگویند که چراغ خطر شبکههای اجتماعی روشن شده است. محققان این کشور تلاش کرده اند تا نشان دهند اطلاعات نادرست یا فرضیات توطئه آمیز، چرا و چگونه سریعتر از اطلاعات معتبر در رسانههای اجتماعی منتشر میشوند.
در این مطالعه، ۲۷۰ هزار پست از ۷۳ صفحه ایتالیایی فیس بوک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج ناامیدکننده است. محققان و خبرنگارانی که میخواهند اطلاعات عینی و واقعی در اختیار مخاطبان خود قرار دهند و به مسئولیت اجتماعی خود برای تنویر افکار عمومی عمل کنند، در برابر اطلاعات نادرست عملا کاری از پیش نمیبرند.
این مطالعه تاکید میکند که قدرت غیر معقول پستها در شبکههای اجتماعی با ابزار «لایک» و «بازنشر» بسیار بیشتر از آن است که روشهای سنتی ژورنالیستی بتوانند با آن مقابله کنند.
در بسیاری موارد، پلاریزه شدن اخبار و سیاسی شدن موضوعات در جامعه، کار را برای رسانهها و روزنامه نگاران سختتر هم میکند، زیرا کشف واقعیت و قضاوت عادلانه برای مردم در چنین شرایطی دشوارتر میشود. به همین دلیل در بسیاری موارد رسانههای سنتی بازی را به حریف واگذار میکنند.
محققان در کشورهای انگلوساکسون و آلمانی زبان نیز بر این یافته تاکید دارند که رسانههای جریان اصلی و روزنامه نگاران حقیقی در فضای عمومی نقش خود را به عنوان دروازهبان خبری از دست داده اند، بنابر این هر محتوایی امکان مییابد در این فضا جریان پیدا کند.
یکی از مهمترین پیامدهای از بین رفتن دروازهبانی خبر، دوگانگی مخاطبان و سردرگمی آنان برای تشخیص منابع معتبر است. آنان به رسانهها شک میکنند، زیرا تصور میکنند کنترل رسمی روی آنها سبب میشود که واقعیتها را پنهان یا کتمان کنند. رسانههای خبری اخیرا با پدیدهای جدید روبرو شده اند: «نفرت انفجاری»!
رویدادهای عمومی که سبب میشود اتاقهای خبر، روزنامه نگاران و رسانههای سنتی، پرخاشگرانهترین و نفرت بارترین کامنتها را از مخاطبان خود دریافت کنند و به سانسور و پنهان کردن اطلاعات از جامعه محکوم شوند. در چنین شرایطی، بی اعتمادی مردم به رسانههای سنتی، قدرت شبکهها در شایعه پراکنی را صدچندان میکند.
خبرنگاران در رسانههای سنتی با مشکل دیگری نیز روبرو هستند. اخبار فوری آنها خود گاه به منشأ شکلگیری شایعات بدل میشود. اگر سرعت، پول رایج عصر اطلاعات باشد، اطلاعات سریع، اما نادرست، بسیار گران تمام میشود.
رسانههای مدرن سبب شده اند که منابع در دسترس مخاطبان افزایش پیدا کند. ما به اطلاعات بیشتری دست پیدا کرده ایم، اما این اطلاعات تلفیقی از خبرهای درست، نیمه درست، دروغ و شایعه است. دسترسی به این بسته خبری سریع، اما نامطلوب است، زیرا اطلاعات نادرست مانند سرطانی است که به سرعت منتشر میشود.
فشار شبکههای اجتماعی و سرعت انتشار اطلاعاتی که چندان موثق نیستند و بیشتر بر ارزشهای خبری منفی متکی هستند، روزنامهنگاری عینی را عملا مختل کرده است.
رسانههای سنتی برای این که در رقابت با شبکههای اجتماعی جا نمانند، سرعت را به دقت و صحت ترجیح میدهند و همین امر به نشر اطلاعات نادرست، اما سریع دامن میزند.
این چالشی است که نه فقط رسانههای کشور ما بلکه غولهای رسانهای جهان مانند «سی ان ان» یا «ردیت» نیز با آن دست به گریبان هستند و بارها آنها را واداشته است به دلیل انتشار اخبار نادرست از مخاطبان خود عذرخواهی کنند.
هیجانها از واقعیت قدرتمندترند
چه چیز سبب شده است شایعات شبکهای چنین قدرت غیر قابل رقابتی پیدا کنند؟ وقتی جامعه در شرایط بحرانی قرار میگیرد، افکار عمومی عطش فراوانی برای دریافت اطلاعات و اخبار پیدا میکند.
در نبود منابع موثق، اطلاعاتی که به نیاز خبری جامعه پاسخ دهند یا در صورت کندی عملکرد آنها، شبکههای اجتماعی قادرند به سرعت شایعات یا اطلاعات نادرست را منتشر کنند و افکار عمومی را تحت تاثیر خود قرار دهند.
انتشار شایعاتی نظیر کشته شدن افراد سرشناس، آلودگی مواد غذایی، تعطیلی یا ورشکستگی بانکها یا صنایع مختلف، مشتی نمونه خروار است که نشان میدهد به ویژه در شرایط بحرانی، اطلاعات چگونه با هم رقابت میکنند و منتشر میشوند.
در این شرایط، دو دسته اطلاعات با یکدیگر در رقابت قرار میگیرند. یک دسته اطلاعاتی هستند که با استفاده از هیجانها و احساسات مردم روی افکار عمومی تاثیر میگذارند و غالبا منشأ تزریق نگرانی و اضطراب در میان مردم هستند. بازنشر این گونه اطلاعات در شبکههای اجتماعی به ترس و واکنشهای هستریک جامعه دامن میزند، زیرا غالبا در گفتگوهای فضای مجازی امکان بزرگنمایی پیدا میکند.
دسته دوم نیز اطلاعاتی هستند که از منابع رسمی نظیر سازمانها و موسسات دولتی و از سوی روابط عمومیها و رسانهها منتشر میشوند و سعی دارند با انتشار حقایق و اطلاعات واقعی و صحیح، افکار عمومی را آرام یا کنترل کنند.
مشکل از آن جا آغاز میشود که واکنشهای هیجانی مخاطبان به اخبار منفی، غالبا بر منابع خبری رسمی و مجازی اطلاعات متقن غلبه پیدا میکند. به عنوان مثال، خطر شیوع یک بیماری، آلودگی مواد غذایی یا گرانی کالاها قابلیت بالقوه بسیاری برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی دارد و دقیقا به دلیل این که عواطف و احساسات مخاطبان را تحت تاثیر قرار میدهد، با سرعت غیر قابل باوری بازنشر میشود.
محققانی که به روانشناسی شایعه پرداخته اند، معتقدند شایعات زمانی بالا میگیرد که ابهام، خطر یا تهدید بالقوهای وجود داشته باشد. مطالعاتی که روی انتشار ویروسی شایعات انجام شده است، نشان میدهند که برخی هیجانهای خاص منجر به بازنشر بیشتر شایعات در شبکههای اجتماعی میشوند.
برخی از این هیجانها که سرایت ویروسی دارند، عبارتاند از: حس کنجکاوی، نیاز به سرگرمی، منفعت طلبی، شگفتی و اطمینان نداشتن. بی اعتمادی و اطمینان نداشتن، یکی از ویروسیترین این هیجانها است که عملا میتواند به بمب ساعتی خطرناکی برای ایجاد ترس و نشر بیشتر اکاذیب در شبکههای اجتماعی تبدیل شود.
هراس بانکی که در تعریف به هجوم سپرده گذاران برای دریافت وجوهی که نزد بانک سپرده گذاری کرده اند، گفته میشود و معمولا در پی اطمینان نداشتن ناشی از حوادثی نظیر جنگ، شورش یا کودتا در کشور یا سوءمدیریت در یک یا چند بانک رخ میدهد، یکی از پدیدههایی است که چند سال پیش به دلیل نشر اطلاعات نادرست در شبکههای اجتماعی کشور بحران ساز شد.
به همین ترتیب، اخبار دستکاری شده یا شایعات اقتصادی میتوانند به طرز ناخوشایندی بازارها را دستخوش بحران کنند و ترس و بیاعتمادی است که منشاء اصلی همه این بحرانها به شمار میرود. در این شرایط افکار عمومی که دچار ترس و اضطراب شده است، منتظر پاسخگویی منابع رسمی در تلویزیون یا مطبوعات نمینشیند، بلکه به سرعت تحت تاثیر قرار میگیرد و واکنش نشان میدهد.
نشر اخباری مانند واردات خرمای داعشی، وجود وایتکس در شیر یا استفاده از گوشت گربه در تولید سوسیس و کالباس، از جمله شایعاتی بودند که بیشترین بهره را از ایجاد ترس و هراس برای مخاطبان خود بردند.
این جا دقیقا جایی است که سازمانهای دولتی و منابع رسمی خبری دچار چالشی جدی میشوند و از تلاشهای خود برای خنثی کردن شایعات کمترین نتیجه را میگیرند، زیرا آنها تلاش میکنند با استدلال و ارائه مدارک و مستندات، واقعیتها را منتشر کنند، در حالیکه به طور همزمان شبکههای اجتماعی با بهرهگیری از محتوای کاملا هیجانی و احساسی که ریشه در ترس، اضطراب و احساس ناامنی یا حتی خوشحالی و شادمانی کاذب و مقطعی دارد، مشغول نشر سریع اخبار گمراه کننده اند.
به بیان سادهتر میتوان گفت در این شرایط واقعیتهایی که از مجاری سنتی اخبار منتشر میشوند، نمیتوانند به خوبی از پس مدیریت افکار عمومی بربیایند و شهروندان را با جریان مورد نظر دولت همراه کنند. این جا جایی است که برای خنثی کردن شایعات، مهندسی و طراحی پیام، مدیریت سریع و ضربتی، به کارگیری درست زبان و سرعت پاسخگویی به شایعات حرف اول را میزند.
در شرایط بحرانی، منابع رسمی باید جلوتر و حتی فراتر از شبکههای اجتماعی بیاندیشند و عمل کنند.
پژوهشهایی که تلاش کرده اند قدرت نفوذ کانالهای سنتی (مانند شبکههای خبری) را با پیامهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، مقایسه کنند، نشان داده اند که تاثیرگذاری رسانههای سنتی تنها اندکی از شبکههای اجتماعی بیشتر است.
شاید به این دلیل که عموم مردم به ویژه نوجوانان و جوانان متوجه تمایز بین اخبار و اطلاعات رسمی و موثق و اطلاعات تولید شده از سوی کاربران شبکهها نیستند. آنها در مواجهه با پیامهای تایید نشده یا همان شایعات، کمتر به منبع اطلاعات توجه میکنند و تحت تاثیر هیجانها تنها منشاء بازنشر این گونه پیامها میشوند.
کارشناسان معتقدند پنج رویکرد حرفهای میتواند با نشر اطلاعات نادرست در شبکههای اجتماعی مقابله کند:
* چارچوب بندی و زبان اولیه بسیار مهم است. تحقیقات نشان میدهد اولین اطلاعاتی که منتشر میشود اهمیت زیادی دارد. طراحی جملاتی که برای انتقال اطلاعات به عموم به کار میرود، بسیار حیاتی و کلیدی است، زیرا خود میتواند به جای کنترل شایعه و ترس به آن دامن بزند.
وقتی یک منبع رسمی میگوید: هنوز آمار دقیقی از کشته شدگان در دست نیست، شایعه پردازان به راحتی بالاترین آمارها را تخمین میزنند و در شبکهها منتشر میکنند، اما اگر همین خبر در قالب «آمار کشته شدگان را به زودی اعلام میکنیم» عنوان شود، قطعا تاثیر مثبت بیشتری بر افکار عمومی دارد.
* اطمینان نداشتن، جرقهای برای انفجار است. بی اعتمادی مردم اغلب سبب میشود برای کسب اطلاعات بیشتر به منابع اطلاعاتی خودشان روی بیاورند. هر قدر منابع رسمی و سازمانهای مطلع برای نشر اطلاعات صحیح بیشتر دست دست کنند و سیاست حبس اطلاعات در پیش بگیرند، شبکههای اجتماعی برای نشر و بازنشر شایعات قدرت بیشتری پیدا میکنند.
این شبکهها با شایعه، شکاف اطلاعاتی را پر میکنند که باید اخبار موثق پر میکردند.
* پایش دقیق و تحلیل به موقع شبکههای اجتماعی برای مقابله با شایعات اقدامی بسیار کلیدی است. بررسی دقیق و لحظه به لحظه آن چه در شبکههای اجتماعی رخ میدهد، سبب میشود در صورت انتشار اطلاعات نادرست، امکان تکذیب یا اصلاح سریع آن وجود داشته باشد.
تحلیل به موقع محتوای شبکهها بهترین راه حل دفاعی در برابر شایعات است، زیرا نشان میدهد شکاف اطلاعاتی در کجاست و مردم به دنبال چه اطلاعاتی هستند؛ بنابر این، منابع رسمی به سرعت میتوانند نیاز اطلاعاتی شهروندان را برطرف و شکاف به وجود آمده را پر کنند.
مشکل معمولا از آن جا ناشی میشود که منابع رسمی اغلب قدرت محاورههای عمومی در رسانههای بر خط (آنلاین) و شبکههای اجتماعی را نادیده میگیرند و از تاثیرگذاری آن غافل هستند.
* تصاویر بسیار سریعتر از کلمات و متون نشر پیدا میکنند. منابع رسمی اطلاعات باید بدانند که تاثیرگذاری فرمتهای مختلف اطلاعات در شرایط مختلف با یکدیگر متفاوت است. گزارشهای تصویری غالبا تاثیر بیشتری بر افکار عمومی میگذارند و سریعتر از اطلاعات مکتوب، بازنشر پیدا میکنند.
محتواهایی مانند عکس یا فیلم در شرایط بحرانی و خاص، عملکرد ویژهای دارند، زیرا میتوانند به طور مستند شایعات را تکذیب کنند.
* سواد رسانهای، همواره از ملزومات زندگی در دنیای رسانههای مدرن است. مردم، خبرنگاران و دولتمردان باید در این زمینه آموزش ببینند. کارشناسان حوزه ارتباطات معتقدند که واکنش درست افکار عمومی و رسانهها در قبال شایعات و موضعگیری صحیح سیاستمداران و دولتمردان در چنین شرایطی، در وهله نخست به میزان آگاهی آنان از کارکرد رسانههای نوین بازمی گردد.
به ویژه، عموم مردم که با کوچکترین خبر نامساعدی دچار اضطراب و آشفتگی میشوند، باید بدانند هر محتوایی در فضای مجازی، معتبر و قابل اعتماد نیست.
آنها باید منابع خبری رسمی و موثق را بشناسند و قدرت تشخیص و تفکیک محتوای دروغ و راست را با مراجعه به این منابع پیدا کنند. سیاستگذاران و خبرنگاران نیز باید تدابیری بیاندیشند و منابع و مراجعی ایجاد کنند تا مردم در هنگام مواجهه با پیامهای مشکوک و غیر قابل اعتماد به آنها مراجعه کنند و حقیقت را بیابند.
گرچه نمیتوان با نشر اطلاعات گمراه کننده در فضای مجازی به طور کامل مقابله کرد، اما دست کم میتوان با آموزش از آسیبهای آن بر افکار عمومی کاست.
شاید بتوان شبکههای اجتماعی را به خاطر دروغ پراکنی و شایعه سازی مقصر دانست و سرزنش کرد، اما آیا میتوان زمینههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شکل گیری شایعه و تاثیر متقابل آن بر همین حوزهها را نیز نادیده انگاشت؟
هر نوع اطلاعات بر خط (آنلاین) بخشی از یک اکولوژی گستردهتر و پیچیدهتر است که عوامل بسیاری در درون آن با هم در ارتباط هستند. به همین دلیل تشخیص و تبیین علل انتشار سریع اطلاعات نادرست و شناسایی منشأ آنها نیز کار آسانی نیست.
علاوه بر این، لازم است کارشناسان و صاحبنظران فراتر از رسانه، مسأله را مورد بررسی قرار دهند و به زمینههای سیاسی و فرهنگی که شایعه اساسا در آن شکل میگیرد و بازنشر میشود، توجه کنند.
واقعیت این است که برای کشف و درک پیامدهای نشر اطلاعات بدون دروازهبانی و کنترل در شبکههای اجتماعی، هنوز در ابتدای راه هستیم. این شبکهها در نشر اخبار نقش پررنگی ایفا میکنند و بدون شک دنیای خبر و خبررسانی را متحول کردهاند، اما به نظر میرسد در حال حاضر به جای بهتر کردن این دنیا، مشغول تخریب آن هستند.
شناسایی آسیبها در شبکههای اجتماعی و تدوین راهکارهای مقابله با پیامدهای ناخوشایند آنها نیازمند همکاری و همیاری پژوهشگران در ارتباطات، جامعهشناسی، روانشناسی و علوم سیاسی است. قدرت و آسیب شایعات شبکهای را نباید دست کم گرفت.