پخش زنده
امروز: -
کارگردان تلویزیون و سینمای کشورمان با بیان اینکه زمانی که در نشریه شلمچه مطلب مینوشتم به من اَنگ «تندرو بودن» میزدند درحالیکه بقیه «کُندرو» بودند، گفت: حالا بیست سال بعد همه همان حرفهایی را میزنند که من آن سالها میزدم.
به گزارش خبرنگار گروه علمی فرهنگی هنری خبرگزاری صدا و سیما، آقای مسعود ده نمکی با حضور در برنامه «اهالی شب» که به صورت هفتگی، پنجشنبهها و جمعهها با اجرای آقای سیدمهرداد ضیایی روی آنتن شبکه چهار سیما میرود، به سؤالاتی در زمینه کار، زندگی و دیدگاههای خود پاسخ داد که در ادامه متن گفتگوی این برنامه با برنامه «اهالی شب» را میخوانید:
حس و حال شما نسبت به شب چگونه است؟
شب برای من آرامش بخش است. ساعات ۸ شب تا ۲ بامداد را برای خودم تقسیم بندی میکنم و به کارهایم مثل مطالعه و دیدن فیلم و ... میپردازم. برای من ساعت مهم نیست بلکه دقیقههای هر ساعت برایم مهم است. همین نظم است که بر روی خروجی کارهای ما تاثیرگذار است. البته بازی با فرزندم سر جایش است، گرگم به هوا بازی با فرزندم را هیچوقت فراموش نمیکنم.
شغل نظامی پدر مسعود ده نمکی تا چه اندازه بر نظم و ترتیب شما تاثیر داشته است؟
پدرم نظامی بود و ۶ صبح هر روز به پادگان میرفت. اما برای خود من شرایط بدین گونه بود که جنگ به زندگی من نظم داد. روزی که میخواستم وارد سینما شوم ۱۰ ایده یک خطی برای فیلمهای سینمایی ام نوشتم و تا امروز هم فقط همین فیلمها را ساخته ام.
برنامه ریزیهای شما کوتاه مدت است یا بلند مدت؟
تا ۴۰ سالگی مشغول انباشت اطلاعات و دادهها بودم و از ۴۰ سالگی به بعد این دادهها را در قالب نرم افزاری منظم کردم. برنامه ریزی هایم را کوتاه مدت و دو سه ساله کرده ام.
انقلاب و جنگ در مسعود ده نمکی چه تفاوتها و تغییراتی را رقم زد.
من سعی میکنم تغییر را به معنای تکامل ببینم. انقلاب، جنگ و اتفاقهای آن زمان همه نوجوانان و جوانان را پخته کرد و برای هر کس یک ایدئولوژی به وجود آورد. جنگ که تمام شد و من هنوز زنده بودم، مسیر زندگی من عوض شد و به این فکر افتادم که باید برای تقویت باورهای اعتقادی جامعه تلاش کنم. وقتی از جنگ برگشتم از خدا خواستم که علاوه بر طول عمر که به من عنایت کرده، عرض عمر هم به من عطا کند تا برای دیگران برکت داشته باشم. اصلا زندگی ماشینی را دوست نداشتم و ندارم و همیشه به این علاقه داشته و دارم که کار من در مسیر اعتقادات و باورهایم باشد.
به شما برچسب تندروی هم میزدند؛ نظر شما در خصوص این واژه چیست؟
زمانی من در نشریه شلمچه حرفهایی را میزدم که به من انگ «تندرو» بودن میزدند؛ بیست سال گذشت و همه همان حرفها را در گوشیهای خود مینویسند و میخوانند. مشخص میشود که من در آن زمان تندرو نبودم بلکه بقیه کُندرو بودند.
سینما برای شما هدف است یا وسیله؟
سینما، روزنامه نگاری و مستندسازی و ... همه و همه برای من وسیلهای در جهت رسیدن به هدفی است که آنها را در ذهن دارم. من با هدف جریان سازی فعالیت میکنم. اگر سوژه مدنظر من در اثر فرد دیگری وجود داشت، من از پرداختن به آن سوژه خودداری میکنم و سعی میکنم به سراغ سوژه جدیدتری بروم. اعتقاد دارم که فیلم من باید دارای بار ایدئولوژیک داشته باشد. سرگرمی در فیلمهای من باید جهت دار باشد.
چند اسم و واژه میگویم و از شما میخواهم نظرتان را در خصوص آنها بگویید.
نخستین اسم «مهدی نصیری» است.
رفیقم؛ در حال حاضر دچار فراز و نشیب است.
یوسفعلی میرشکاک؟
همراه دوران سخت نشریه شلمچه و جبهه. یکی از عرفای معاصر.
موسیقی؟
آهنگران و کویتی پور.
گشت ارشاد؟
یکی باید خود ما را ارشاد کند.
محسن چاوشی؟
خواننده خوبی است. مطلقا به هیچ خوانندهای صفر و صدی نگاه نمیکنم.
مسعود کیمیایی؟
با قیصر او را میشناسم.
پگاه آهنگرانی؟
با مستند «ده نمکی ها» او را میشناسم.
بیست سال آینده را چطور میبینید؟
واقعیت را بخواهید بیست سال آینده را خیلی خوب میبینم. اگر از لحاظ ملی و کشوری نگاه کنیم، میبینیم مسیری را که ما ۴۰ ساله رفتیم، اروپا در ۴۰۰ سال رفته است. این را کسی میگوید که «فقر و فحشا» و «دادِستان» ساخته است. امیدوارم تا بیست سال آینده ظهور محقق شده باشد.