۷ دلیل مقاومت خانوادهها برای مراجعه به مراکز مشاوره
دلایل بسیاری برای مراجعه نکردن به مشاوره وجود دارد، اما بسیاری از آنها باورهایی غلط هستند. در کنار آن، فواید شروع یک مشاوره بسیار بیشتر از ضررهای آن است.
به گزارش گروه وب گردی خبرگزاری صدا و سيما، متاسفانه در کشور ما توده مردم از کارایی روان شناسی و نیاز افراد به مشاوره اطلاع چندانی ندارند و از اینکه شخصی به روانشناس مراجعه کند ابراز تاسف میکنند و در پیش خود میپندارند حتما مشکل روحی روانی داشته، که به روانشناس مراجعه کرده است.
مشاوره و اهمیت آن
در هر دهه، با پیشرفتها و تغییرات گستردهای که در زندگی انسانها انجام میشود، مشکلات انسانها نیز تغییر میکند، اما یک موضوع تغییر نکرده است: مردم همانند گذشته با خرج صدها و هزاران تومان برای لباسهای جدید، گوشی، تلویزیون و دیگر ابزارهای دیجیتال مشکلی ندارند، اما هزینه برای مربیهای زندگی، کارهای درمانی، مشاوره و دیگر کارهایی که در دسته «سرمایه گذاری بر خود» قرار میگیرند را بیهوده و اضافی میدانند.
اما چرا؟ مگر جز این است که همه مردم میخواهند از حالتهای بد فرار کنند و به شادی برسند؟ این شادی و روحیه خوب است که باعث میشود انسانها کمتر درگیر و عصبانی شوند، کمتر نگران باشند، استرس کمتری تجربه کنند و با آرامش و رضایت به سوی اهداف خود حرکت کنند. برای دستیابی به این موضوع باید انسانها از یکدیگر کمک بگیرند؛ از افراد متخصص، افرادی که در دنیای امروزه به آنها مشاور میگویند. فواید مراجعه به مشاوره مشخص است، اما چرا همچنان بسیاری ترجیح میدهند تا این سرمایه گذاری را انجام ندهند؟
در این نوشتار مهمترین دلایل مراجعه نکردن به مشاوره توسط افراد و خانوادهها را توضیح میدهیم، همچنین مشخص میکنیم که چرا این دلایل درست نیستند.
دلیل ۱: مشکلات من چندان جدی نیست
اغلب اوقات مردم این حس را دارند که درمان و کمک باید فقط زمانی گرفته شود که دیگر هیچ راه حلی وجود ندارد و مراجعه به مشاوره، آخرین راه نجات برای مشکلات جدی است. اگرچه این موضوع میتواند در بعضی مواقع صحت داشته باشد و اگر دیده شد که اوضاع از کنترل خارج شده است از مشاور کمک گرفت، اما اگر سریعتر کمک گرفته شود، درمان و پیدا شدن راه حل نیز سریعتر خواهد شد و پیشرفت نهایی در زمان کمتری انجام میشود. پس بهتر است در این مواقع از خود بپرسیم: چرا صبر کنیم تا اوضاع بدتر شود، وقتی میتوانیم همین الان مشکل را حل کنیم؟
دلیل ۲: مشکلات من باید توسط خودم حل شود
بسیاری از افراد و خانوادهها این احساس را دارند که این خود آنها هستند که باید بدون دریافت کمک، مشکل را حل کنند و اگر کمک دریافت کنند، به معنی شکست و ضعف آنها است.
اما اگر اندکی بررسی کنیم متوجه میشویم که همانند مراجعه به پزشک برای رفع مشکلات جسمی، دریافت کمک به معنای ضعف یا شکست ما نیست. آیا مراجعه به پزشک برای رفع بیماری آنفولانزا نیز همین حس را دارد؟ همانطور که ما برای مشکلات جسمی و بیماریهای خود به پزشک مراجعه میکنیم، برای مشکلات روحی و رفع مشغلههای فکری نیز به مشاوره و دکتر نیازمند هستیم.
یک مشاور حرفهای میتواند به درک مشکلات، رفع آنها و بهبود وضعیت زندگی افراد کمک کند. برطرف کردن مشکلات با کمک مشاوره، میتواند ابزاری برای حل مشکلات افراد باشد، که در نهایت اعتماد به نفس و قدرت تصمیم گیری را افزایش میدهد.
دلیل ۳: با مراجعه اول به مشاوره، مجبور خواهم بود همیشه بروم
یکی دیگر از دلایل مراجعه نکردن به مشاوره، این تفکر است که این درمان همیشگی است و اگر یک بار از مشاوره استفاده شود، باید به صورت مداوم به آن مراجعه شود. اما مطمئن باشید که اینگونه نیست. مدت زمان صحبت و تعداد دفعات مراجعه، تصمیمی است که کاملا توسط خود مراجعه کننده گرفته میشود و مشاور هیچ اجبار و قانونی برای او وضع نخواهد کرد.
افراد با توجه به مشکلات و موقعیتهای متفاوت میتوانند از مشاورهها و جلسات کوتاه مدت استفاده کنند و همین جلسهها نیز برای آنها مفید باشد. اینکه بخواهید درمان را به صورت بسیار کوتاه و یا در یک دوره بلند مدت انجام دهید، به خود شما بستگی دارد.
دلیل ۴: مجبور هستم تمام افکار و اتفاقات خصوصی خودم را برای مشاور فاش کنم
نگرانی درباره حریم خصوصی قابل درک است، اما یکی از جنبههای مفید درمان این است که شما به عنوان بیمار تصمیم میگیرید که چه چیزی را به چه میزان به اشتراک بگذارید. همانند مدت زمان درمان، این به خود شما بستگی دارد که چه موضوعاتی را به مشاور و درمانگر خود بگویید.
اما این نکته را توجه داشته باشید که این موضوع میتواند نتیجه درمان را تحت تاثیر قرار دهد؛ اگر شما نتوانید به خوبی منتقل کنید که چه مشکلی دارید و یا اطلاعات نادرست به درمانگر خود بدهید، ممکن است مشاور نتواند کمکی که مورد نیاز شما است را ارائه کند. یک راه حل این است که برای جلسات اول محتاط باشید و پس از ایجاد اعتماد، مسائل خصوصی را بگویید.
دلیل ۵: من قضاوت خواهم شد
افراد غالبا هنگام صحبت درباره احساسات خود حس میکنند که آسیب پذیر شده اند. آنها نگران هستند که توسط مشاور و پزشک متخصص، درباره آنچه به اشتراک گذاشته اند یا انجام داده اند، قضاوت شوند.
اما مهم است بدانید درمانگر شما در آنجا حضور ندارد که شما را قضاوت کند، بلکه هدف او گوش کردن و ارائه دیدگاههای منحصر به فرد و مفید است. دیدگاههایی که به صورت قضاوت نیستند و بیشتر به عنوان راهکار ارائه میشوند. اگر نگران قضاوت شدن هستید، بهتر است با پزشک، این موضوع را در میان بگذارید تا درک بهتری از وضعیت شما ایجاد شود.
دلیل ۶: صحبت کردن درباره مشکلات، چیزی را عوض نمیکند
در ابتدا لازم به ذکر است که هدف از مشاوره صرفا صحبت کردن نیست. بین فکر و عمل تفاوتهای بسیاری وجود دارد.
واقعیت این است که با صحبت کردن با یک مشاور، یک دیدگاه و گزینههای جدید که قبلا آنها را نمیدانستید دریافت میکنید. نکاتی که میتواند برای حل مشکلات و در مثال گفته شده، برای بهبود رابطه موثر باشد.
دلیل ۷: برای شروع مشاوره دو دل هستم
این عادی است که برای شروع مشاوره تردید داشته باشید و از این تصمیم مطمئن نباشید. غرایز ما باعث میشود تا از افکار و احساسات ناراحت کننده دوری کنیم. این احساس تردید را بررسی کنید، ممکن است متوجه نکاتی شوید؛ نکاتی که برای نتیجه گرفتن بهتر از مشاوره به شما کمک کند نه دوری از آن..
نتیجه گیری
دلایل بسیاری برای مراجعه نکردن به مشاوره وجود دارد، اما بسیاری از آنها باورهایی غلط هستند. در کنار آن، مطمئن باشید فواید شروع یک مشاوره بسیار بیشتر از ضررهای آن است؛ از جمله بدست آوردن اعتماد به نفس، بهبود روحیه، کاهش اضطراب و افسردگی، تصمیم گیری موثرتر و بهبود روابط و شرایط کاری.
شما همانند پزشک جسمی، به پزشک روحی نیاز خواهید داشت، پس سعی کنید از این تفکرات منفی و غلط درباره مشاوره دوری کنید.