چگونه افکار منفی را از خود دور کنیم
مهمترین منبع رنجهای بشری افکار ما و شیوهی تبیین و تحلیل ما از وقایع است.
به گزارش
خبرگزاری صدا وسیما مرکز خوزستان؛ دکتر محمود گلزاری، روانشناس بالینی، ضمن اشاره به این موضوع که بشر همواره در مسیر زندگی اش با چالشهای فراوانی روبه روست اظهار داشت: در بررسیهای علمی انجام شده ثابت شده بدبینی ریشه اصلی بخش مهمی از رنجهای بشر است.
دکتر گلزاری در ادامه تاکید میکند: البته این به این معنا نیست که عوامل خارجی سهمی از رنجهای بشر ندارند، ما بر بسیاری از عوامل خارجی مثل ناتوانیها و حوادث غیر قابل پیش بینی تسلط نداریم و حتی توان مقابله یا اجتباب از آنها را نداریم.
اما آنچه در روانشناسی علمی ثابت شده این است که باید خود را از لحاظ فردی تقویت کنیم و افکار بد بینانه را از خود دور کنیم.
برای آن که بتوانیم بر افکار منفی غلبه کنیم ابتدا باید مولفههای بدبینی را بشناسیم.
تداوم، فراگیری، شخصی سازی؛ فاکتورهای تفکر بدبینانه
دکتر گلزاری در ادامه یک سوال مطرح میکند: وقایعی که در زندگی اتفاق میافتد، ما آنها را چگونه توصیف و تحلیل میکنیم؟
ما با دو واژه رو به رو هستیم یک واژه توصیف و واژهی دیگری به نام تبیین
گاهی اوقات ما میگوییم فلان دوست من ، در شرایط بحرانی مرا فریب داد؟
این توصیف ماجراست، اما این موضوع چه تحلیلهایی در ذهن ایجاد میکند؟
کسانی که تفکر بدبینانه دارند برای تبیین رویدادها سه مولفه را در ذهن دنبال میکنند.
تداوم: آنان خطی را از زمان حال به سوی آینده ترسیم میکنند و مشکلات را گذرا نمیبینند. مثلاً در مثال فریب خوردن توسط دوست بر این باورند که تا زمانی که زنده هستند کسانی وجود دارند که به آنها ضربه خواهند زد و این موضوع همیشه ادامه خواهد داشت.
فراگیری: فرد بد بین دامنهی مشکلات را تعمیم میدهد؛ و هر موضوع جزیی را کلی میکند مثلاً دوست خاص نامهربان را به همه انسانها تعمیم میدهد. تفکراتی که مثل بیماری عفونی به همهی قسمتهای روان سرایت میکند.
شخصی سازی: فرد بدبین تمام جوانب مشکل را از جانب خود میبیند، درونی کردن تمام موضوعات و باور داشتن به این که گلیم بختش از آغاز با نخ سیاه بافته شده است، خود را همواره آماج تیرهای بلا میبیند و سهم خود و دیگران را در بروز مشکلات در ترازوی انصاف قرار نمیدهد.
اصلاح افکار منفی
دکتر گلزاری در ادامه یاد آور شد: وقتی شخصی همیشه خود را در بروز مشکلات مقصر ببیند و آن را همیشگی و فراگیر بداند به مرز ناامیدی نزدیک میشود؛ بنابراین فردی که سبک تبیین بدبینانه ازوقایع دارد نا امید میشود و افسردگی انتظار او را میکشد.
وی در ادامه تفاوت غم و افسردگی را توضیح میدهد: مثلا کسی که عزیزی را از دست میدهد غمگین میشود، ولی خود را مقصر نمیداند، اما انسان افسرده میگوید من مقصرم و زندگی من در آینده هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
این روانشناس بالینی افزود: فرد بدبین علاوه بر سه ویژگی تداوم، فراگیری، شخصی سازی وقایع، از کنار اتفاقات مثبت هم به سادگی میگذرد.
فرد بدبین رویدادهای مثبت را بر عکس میبیند
کسی که با تفکرات منفی دست و پنجه نرم میکند، جنبههای مثبت رویدادها را گذرا، لرزان و به دیگران نسبت میدهد و در اتفاقات خوب سهمی برای خود قایل نیست.
با نگاهی به زندگی بزرگان خداشناس مثبت اندیش متوجه میشویم که همگی عمر غم را گذرا میبینند مثل شعر حافظ که میگوید: دیدی که زمان عشرت تمام شد گفتا خموش حافظ که این غصه هم سرآید.
این نگاه یعنی گرفتاریها تمام خواهند شد و زمانشان گذرا است به جنبههای دیگر زندگی ما سرایت نخواهند کرد و مسئولیت همهی جوانب یک مشکل متوجه ما نیست.
وی در پایان اضافه کرد: برای رسیدن به آرامش باید به تقویت جنبههای درون توجه کنیم وتفکرات بدبینانه را از خود دور کنیم و با وجود همه دردمندیها حرکت را ادامه دهیم و به سوی هدف روشن گام برداریم.