مروری برنقش رسانه در گام اول و دوم انقلاب اسلامی
اگرچه انقلاب اسلامی با رسانههای کوچک به پیروزی خیره کنندهای در برابر رژیم پهلوی مورد حمایت قدرتها دست یافت، اما اکنون با توان رسانهای بالا برای پیشبرد اهداف و الگوی هنجاری خود قابلیتهای فراوانی دارد.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما : انقلاب اسلامی که خود با بهره گیری از رسانههای سنتی به پیروزی رسید، در عرصه نقش و جایگاه رسانهها هم تحولی درخور ایجاد کرد. میتوان گفت مواجهه انقلاب اسلامی با رسانههای مدرن و تلاش برای بهره گیری حداکثری از دستاوردهای فنی رسانههای مدرن با عنایت به نقش و جایگاه اخلاق و دین، هویت و نظام رسانهای مستقلی ایجاد کرد که هم با رسانه سکولار و هم با نگرشهای متحجرانه و ارتجاعی نسبت به رسانه مرزبندی روشنی دارد. درعین حال ارائه الگویی از رسانه متعهد و دارای مسئولیت اجتماعی که کارکردهایی فراتر از کارکردهای مرسوم رسانه را دارد حاصل بیش از ۴ دهه نقش آفرینی رسانه به خصوص رسانه ملی در عرصه مانایی و جهانی شدن فرهنگ و پیام انقلاب است.
واقعیت آن است که اکنون بر خلاف دهه پنجاه و دوران انقلاب اسلامی که رادیو و مطبوعات سهم زیادی از مصرف رسانهای را به خود اختصاص میدهند، سبد مصرفی مردم به سمت شبکههای جدیدتغییر یافته است. از طرفی همچنان که مهدی غلامزاده در مقاله مصرف رسانهای و نگرشهای سیاسی در بین ایرانیان تحلیل ثانویه پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موج سوم) نشان داده است؛ دسترسیپذیری و تنوع رسانههای امروزی مانند اینترنت، تلویزیون داخلی، شبکههای ماهوارهای، کتاب و رادیو سبب شده است که فرد بیش از پیش تحت تاثیر این رسانهها قرار گیرد.
وی در مقاله خود سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که چه رابطهای بین انواع مصرف رسانهای و نگرشهای سیاسی در بین ایرانیان وجود دارد. یافتههای وی نشان میدهند که بین مصرف تلویزیون داخلی و رادیو با نگرشهای همسو با حکومت رابطه مثبت و بین مصرف شبکههای تلویزیونی ماهوارهای، اینترنت، روزنامه و مجله و کتاب با نگرشهای سیاسی همسو با حکومت رابطه منفی وجود دارد.
اکنون در طلیعه دهه پنجم انقلاب اسلامی این پرسش مطرح است که در این چهار دهه نقش رسانه در پیروزی انقلاب و اداممسیر آن چه مسیری را پیموده است؟ نوشتار کوتاه حاضر مرور مختصری بر روند نقش آفرینی رسانه در قبل و بعد از انقلاب اسلامی تا گام دوم انقلاب پرداخته است.
مرحله اول انقلابی با اعلامیه و نوار هنگامی که انقلاب اسلامی ایران که با رسانههای کوچک به ثمر رسید کمتر کسی تصور میکرد پایه گذار نظامی باشد که اکنون با دهها شبکه تلویزیونی و دهها شبکه رادیویی و هزاران روزنامه و مجله مدعی تداوم بخشی مکتب مستقلی از نظام رسانهای در عصر حاضر باشد. آنابل سربرنی، استاد مطالعات رسانهای در دانشگاه لندن درکتاب "انقلاب بزرگ و رسانه کوچک" مینویسد: «و برای دادن دستورها هیچ چیز{ در دسترس نبود }، تنها یک سلاح: تلفن، از نوفل لوشاتو، در چند ساعت همه مردم ایران، از اوضاع آگاه میشدند.
پیامهای تلفنی آیت ا... در صدها هزار نسخه چاپ و بر دهها هزار نوار کاست ضبط میشد. پیش از آن، هرگز دستگاههای خطوط تلفن، دستگاههای پلی کپی و دستگاههای فتوکپی چنین به کار گرفته نشده بودند ... نوارهای کاست آیت ا... به توپخانهای سنگین با کارآیی حیرت انگیز تبدیل شدند. به باور سربرنی شبکه گسترده مخالفان سنتی (رژیم پهلوی) با استفادة بسیار مبتکرانه رسانههای ارتباطی مدرن و فناوریهای مخابراتی توسعه یافت تا موفقترین نمونه بسیج رسانههای جایگزین برای انقلاب که تا آن روز در جهان نظیر نداشت، شکل بگیرد. آنچه موفقیت را بیشتر کرد، کنش متقابل و پیچیده میان رسانههای سنتی و مدرن، مذهبی و سکولار و شفاهی و چاپی بود، نه صرفاً اینکه رسانههای کوچک، کارکردهای متهورانه جدید پیدا کردند.
دو نوع «رسانه کوچک» در جنبش ایرانیها به کار گرفته شد: نخست، نوارهای کاست که همچون منبر الکترونیک عمل کردند و دوم بیانیههای فتوکپی شده که به اعلامیه معروف بودند.
مسعود کوثری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به جایگاه رسانهها در سالهای قبل و بعد از انقلاب میگوید: به نظرم انقلاب اسلامی بین دو ضد رسانه قرار گرفته است، ضد رسانه اول نوارکاست بود و ضد رسانه دوم شبکههای اجتماعی است که انقلاب اسلامی بین این دو ضد رسانه است. چون همین نوار با کیفیت پایین و تکثیر شده، توانست قدرت نفوذی بالایی در مختل کردن سیستم ارتباطی شاه داشته باشد تا بتواند انقلابیون را به هم پیوند دهد و در یک شبکه منسجم کار کنند. علاوه بر نوارکاست، تبلیغات، پیام و نامهها هم نقش داشتند، ولی شاید نوار کاست بیشتر توانست با سرعت جابجا و تکثیر شود و نظام رسمی ارتباطات را مختل کند و شاه و سیستم اش نتوانند با در اختیار داشتن روزنامههای متعدد یا شبکههای رادیویی و تلویزیون ملی ایران با این مسئله مقابله کنند.
مرحله دوم رسانههای جهان درخدمت انقلاب
با حضور امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو ناگهان انقلاب اسلامی در کانون توجه رسانههای جهان قرار گرفت، زیرا امکان دسترسی به امام بسیار بیشتر شد. بسیاری از سرشناسترین خبرنگاران جهان از شبکههای خبری به این روستا که پیش از آن در سکوت و آرامش به سر میبرد سفر کردند تا در کنار این رهبر انقلابی جدید و استثنایی بر روی فرش بنشینند و با ایشان مصاحبه کنند. امکانات بسیار بهترِ مخابرات بین المللی فرانسه نیز گسترش فرآیند تکثیر نوار را تسهیل کرد.
کارکردهای این رسانههای کوچک در بسیج انقلابی مردم بی نظیر بود. تعیین هدف، تشریح هویتهای انقلابی و دیگری غیرانقلابی و لذا غیریت سازی، تولید نیرو و انرژی برای تداوم راه، حفظ روحیه و جلوگیری از تجزیه و پراکنده شدن نیروها به خصوص برای برگزاری راهپیماییهای گسترده از کارکردهای این اعلامیهها و سخنرانیها بود.
با تعیین اعضای شورای انقلاب و تقویت مدیریت میدانی و نزدیک به صحنه انقلاب با نقش آفرینی بزرگانی، چون مرحوم آیت ا... طالقانی، شهید مطهری و شهید بهشتی و مرحوم هاشمی رفسنجانی، امکان تصمیم گیریهای فوریتر متناسب با اقتضائات انقلاب بیشتر فراهم شد. کارآیی این رویه در راهپیمایی عظیم عاشورا و تاسوعا در سال ۵۷ نشان داد که به گمان بسیاری در ناامیدکردن و وارد کردن یاس بر چهره رژیم پهلوی نقشی اساسی داشت. در این دوره هرچند نقش رادیو در انقلاب بسیار تاثیر گذار بود، البته رادیوی رسمی که در دست رژیم پهلوی بود، اما مردم پیام انقلاب را بیشتراز رادیوهای خارجی دریافت میکردند.
همچنان که سربرنی مینویسد؛ برآورد میشود که در اواسط دهه ۱۹۷۰، نوزده ایستگاه بین المللی برنامههایی به زبان فارسی پخش میکردند و مخاطبان فراگیر برنامههایی که از مسکو، مونته کارلو، کلن، تل آویو و لندن بر روی امواج کوتاه پخش میشدند در رابطه مستقیم با افزایش آگاهی مردم ازخلاءها در پوشش رسانههای تحت کنترل دولت از حوادث، افزایش یافت. "نظام اطلاع رسانی ضعیف و سرکوب شده فرهنگ بیگانه را به نفوذ و مداخله فرامی خواند.
حکومت با سرکوب کردن نشریات ملی اخبار را سرکوب نمیکند، بلکه تنها کار را برای خبرگزاریهای خارجی آسانتر میسازد تا آنها با تأثیری بسیار بیشتر اخبار را برای مردم شان گزارش کنند. " به باور سربرنی شبکههای رادیویی موج کوتاه احتمالاً مهمترین شبکههای بین المللی در بسیج مردم برای انقلاب بودند.
اما از نقش مطبوعات نیز نمیتوان غافل شد، روزنامهها تا سه دهه جایگاه ویژهای در فضای رسانهای ایران داشتند و تنها در اواخر دهه هشتاد بود که نقش روزنامهها رو به افول گذاشت.
بازگشت امام به ایران رسانههای بسیاری را نیز روانه تهران کرد. سربرنی مینویسد: در فوریه ۱۹۷۹ که [امام]خمینی [ره]به ایران بازگشته بود، هتلهای تهران به مراکز خبری جهانی تبدیل شدند. تفاوت بین برداشتهای داخلی و خارجی از نقش رسانههای خارجی بسیار جالب است. در داخل ایران، این شبکهها برای تکمیل و تأیید کردن منابع اطلاعاتی مورد استفاده قرار میگرفتند و این احساس را به ایرانیها میدادند که مردمان سرتاسر جهان دارند رقم زدن تاریخ را به دست آنها تماشا میکنند
مرحله سوم جمهوری اسلامی و رسانه
با تاسیس و استقرار جمهوری اسلامی نوع مواجهه نظام تازه با رسانههای مدرن معما بود. اتفاقی نادر در حوزه رسانهها رخ داد و آن اینکه همان کسانی که سیاستگذاران، پیام آفرینان و تولیدکنندگان محتوای رسانهها بهخصوص سنتی دینی بودند، رسانههای جدید را هم در اختیار گرفتند. پس به لحاظ پیام آفرینی، وحدتی ایجاد شد؛ به لحاظ محتوا هم بررسیها نشان میدهد که سمت و سوی رسانههای غیر سنتی (رادیو و تلویزیون و مطبوعات) سمت و سوی انقلاب اسلامی و دیدگاههای آن بود؛ بنابراین واگرایی میان مردم و رسانههای جدید، نخستین بار در تاریخ رسانههای ایران، به نوعی همگرایی تبدیل شد.
اما پس از انقلاب اسلامی، افق همگرا و نسبتاً واحدی برای رسانههای سنتی و جدید پیدا شد که پدیدهای نادر و استثنایی بود. به هر حال دستاندرکاران حکومت، دولتمردان و دلسوزان توانستند تا حدی از این موقعیت استفاده کنند و همگام با رسانههای سنتی که همچنان به وظایف خودشان عمل میکردند پیام انقلاب، دین و اسلام ناب محمدی (ص) را از این طریق به مردم برسانند؛ بنابراین الگویی که رسانه ملی پس از انقلاب ارائه کرد، ویژگیهای متعددی دارد که یکی از مهمترین آنها همگرایی در حوزه رسانهای اجتماعی و در حوزه دینی است و این اتفاقی مهم است.
اتفاق دیگری که متأثر از همین جریان تاریخی رخ داد، در حوزه جهانبینی بود؛ جهانبینی ارتباطی رسانه ملی از نوعی جهانبینی تک بعدی انسان مدار و تا حد زیادی سکولار و سنتگریز، به نوعی جهانبینی الهی خدامدار، آخرتگرا، سنتگرای دینی و وحدتگرای مهدوی (عج) تبدیل شد. این نخستین بار حتی در جهان بود که در رسانههای جدید چنین اتفاقی رخ داد و جهانبینی توحیدی و اسلامی بر همه جهانبینیهای ارتباطی که در رسانهها وجود داشت، حاکم شد. در حوزه تئوریهای رسانهای مجموعهای داریم به نام دیدگاههای هنجاری رسانهها یعنی همین بایدها و نبایدها؛ از اینرو الزامها و بایستهها و بایدها و نبایدها در حوزه نظامهای رسانهای تبیین میشود.
مرحله چهارم رسانه و دفاع مقدس
امروزه مناسبات جنگ و رسانه از موضوعات نوپدید و قابل مطالعه در دو عرصه دانش و ادبیات علمی مربوط به جنگ و نیز حوزه دانش ارتباطات است، به نحوی که میتوان گفت جنگهای امروزه به شدت رسانهای شده است. انقلاب اسلامی ایران به موازات ایجاد تحولی نو در عرصه انقلاب، دولت سازی و نظام سازی، در عرصه نقش و جایگاه رسانهها نیز تحولاتی قابل توجه ایجاد کرده است.
این امر به ویژه در دوران هشت ساله دفاع مقدس نمود و جلوه زیادی یافت به نحوی که میتوان گفت متأثر از فضای انقلاب و جنگ، رسانه نیز معنا و جایگاهی انقلابی یافت. نقش آفرینی رسانه در عرصه بسیج سیاسی، بررسی، مدیریت افکار و احساسات و روحیه عمومی، مردمی کردن جنگ و مدیریت تبلیغات و جنگ روانی دشمنان رسانه و به خصوص رسانه ملی را از نقش واسطه گری پیام به نقش مهم در ضلع روانی جنگ ارتقا داد. به نحوی که امام خمینی (ره) تعبیر جالبی به کار بردند که صدا و سیما تنها لشکری بود که در همه عملیاتهای جنگ موفق بود.
مرحله پنجم رسانه و توسعه
پایان دفاع مقدس فضای جدیدی را فراروی رسانه قرار داد، اگرچه سالهای توسعه چه از نوع اقتصادی و چه سیاسی آن خواه ناخواه گسترش رسانههای متعدد و متنوع را در کشور ایجاد کرد و در تغییر فرهنگ و ذایقه مخاطب نقش غیر قابل انکاری گذاشت. اما همزمان با تلاش برای حفظ و صیانت از فرهنگ اسلامی ایرانی فضای پس از جنگ به فضای آسیب پذیری از رسانههای مهاجم نیز تبدیل شد. با این حال تقاضاهای متراکمی که برای مصرف در سالهای جنگ تحمیلی به تاخیر افتاده بودند ناگهان با پایان جنگ تحمیلی سربازکردند. این امر با رویش روز افزون رسانههای متنوع و متعددی نیز دامن زده میشد، تئوری رسانههای توسعه بخش مطرح شدند.
اینکه رسانهها برای تقویت و تحکیم گفتمان توسعه بسیج شدند و در این راه خود رسانهها هم از حیث فرم و شکل و هم از حیث محتوا تنوع و رنگارنگی را تجربه کردند. روزنامههای متعددی به صحنه آمدند و شبکههای تلویزیونی یکی بعد از دیگری صدا و سیمای جمهوری اسلامی را که تا آن زمان در دو شبکه تلویزیونی و چند شبکه رادیویی خلاصه میشد جهش و توسعهای دو چندان دادند.
مرحله ششم: رسانه، اینترنت و تلویزیونهای ماهوارهای
با گسترش شبکه جهانی (اینترنت) و شکل گیری روزافزون شبکههای تلویزیونی فارسی زبان دهه هفتاد به کارزاری جدید در رویارویی نابرابر رسانه و امپراتوری رسانهای مهاجم کشانده شد. در این عرصه انفجار تقاضاهای رسانهای مردم و به خصوص نسل جوان تشنه برنامههای متنوع و کنجکاو برای اگاهی از جهان و انواع سرگرمیها رسانههای نظام و به خصوص رسانه ملی را به تکاپوی جدی برای پاسخگویی به این نیاز روز افزون وادار ساخت. تاسیس شبکههای ملی و استانی و بین المللی در طول دو دهه، صدا و سیما را در ابعادی گسترده چندین برابر توسعه داد.
روزنامهها و نشریات هفتگی و ماهانه در ابعادی ملی و استانی و منطقهای و حتی شهرستانی به کیوسک روزنامه فروشیهای سراسر کشور راه یافتند، انقلاب تازه رسانهای در ایران راه افتاده بود و در این عرصه رسانههای انقلاب با وجود همه توسعهها و گسترشها در برابر صدها شبکه ماهوارهای و خبری که ۲۴ ساعته و در ساعات پربیننده با پخش انواع برنامههای جذاب و مطابق علایق جوانان در صدد هجمه فرهنگی و استحاله ارزشی نسل دوم انقلاب بر آمدند. گسترش شبکه اینترنت در دوره ای، وبلاگها را به عرصه هویت بیان، ترسیم هویتها و پیامهای متفاوت تبدیل کرد.
صیانت و حفاظت از مرزهای فرهنگی و عقیدتی و هویتی انقلاب هر روز سختتر میشد، اما جبهه رسانهای انقلاب نیز به حد توان خود برای مقابله با این هجمه گسترده تلاش و همتی در خور ستایش بروز داد. با این همه باید گفت انفجار رسانهای فراگیرتر در صحنه ایران با امدن گوشیهای هوشمند و گسترش رسانهها و شبکههای مجازی در ایران رقم خورد.
مرحله هفتم رسانه و شبکههای اجتماعی
هنگامی که گوشیهای هوشمند در دست کاربران ایرانی از صد میلیون گذشت و بر این پایه شبکهها و پیام رسانهای متنوعی از تلگرام، واتساپ گرفته تا اینستاگرام فعال شدند کمتر کسی تصور میکرد که انقلاب رسانهای در ایران کمتر از دو دهه چنین مصرف رسانهای مردم و به خصو ص جوانان را دستخوش تحول کند. به موازات تلاش رسانه ملی برای تقویت شبکههای خود در عرصه رادیو و تلویزیون حضور در فضای مجازی نیز در دستور کار قرار گرفت. تامین محتوا و مقابله با حجم انبوه پیامها و محتواهایی که به خصوص با بهره گیری دشمنان انقلاب اسلامی از روباتها و کاربران مزدور در پایگاههای رسانهای منافقین، رسانههای مجازی را به آوردگاه تازه جبهه رسانهای انقلاب تبدیل کرده است.
در این عرصه اگرچه رسانه ملی نیز میکوشد برای مقابله و پدافند پیامهای مخرب از این بنگاهها به مسئولیت خود عمل کند، اما چالش این رسانهها فراتر از آن است که صرفا با سلاح شبکههای تلویزیونی و رادیویی بتوان در این عرصه موفقیت کافی بدست آورد.
جمع بندی و نتیجه گیری (ورود به گام دوم انقلاب اسلامی)
شرط بقای انقلاب همان شرط حدوث و پیدایی آن است. اگرچه انقلاب اسلامی با رسانههای کوچک به پیروزی خیره کنندهای در برابر رژیم پهلوی مورد حمایت قدرتها دست یافت، اما اکنون با توان رسانهای بالا برای پیشبرد اهداف و الگوی هنجاری خود قابلیتهای فراوانی دارد. هرچند توان رسانهای دشمنان انقلاب اسلامی چه در جبهه غربی و لیبرالی و ضد دین آن و چه در چهره مدعی دین و با تحجر و تکفیر در صدد تخریب چهره اسلام است. در این رویارویی رسانه ای، انقلاب اسلامی با گفتمان و هویت و کنش انقلابی تداوم خواهد یافت.
اکنون با گذشت ۴۲ سال ازانقلاب اسلامی همچنان رسانههای غیر حاکمیتی و حاکمیتی در داخل کشور درگیر چالش بزرگ رسانههای اجتماعی شده اند که به طور مداوم رسانههای جریان اصلی را به رقابت فراخوانده اند این همه در کنار فعالیت شبانه روزی ۲۶۰ شبکه تلویزیونی فارسی زبان که به طور رایگان برای مخاطب ایران بر بستر ماهواره برنامه پخش میکنند؛ جهاد عظیم رسانهای دوستداران انقلاب اسلامی را به منزله رسالت و ضرورتی حیاتی برای پاسداشت انقلابی که با رسانههای کوچکی، چون اعلامیه و نوار به پیروزی رسید، مطرح می-کنند تا بتوانند مطابق با بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی محاصره تبلیغاتی انقلاب را در فضای بودکست و برودبند هدایت کنند.
پژوهشگر: حسن مجیدی