پخش زنده
امروز: -
در چهل و دومین سال پیروزی باشکوه انقلاب اسلامی که مدیون جانفشانی و نثار خون هزاران شهید سرافراز انقلاب هستیم، استان خراسان شمالی هم شهیدان سرافرازی تقدیم کشور عزیزمان نموده است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز خراسان شمالی؛ مبارزات اتقلابی شهید رمضانعلی خوش قامت با گوش دادن نوارها و مطالعه کتابهای امام خمینی (ره) شروع شد و زمانی که هنوز امام در پاریس بود، اعلامیههای امام را تکثیر میکرد و تمام آرزویش آمدن امام به ایران بود، در تظاهرات گسترده مردم شیروان علیه رژیم با شلیک مستقیم ژ ۳ به قلبش توسط رئیس شهربانی به شهادت رسید و روز هفتم شهادتش با ۱۲ بهمن، روز ورود امام به ایران مصادف شد.
شهید معظّم رمضان خوش قامت در سال ۱۳۴۴ در روستای آلخاست شهرستان فاروج متولد شد دوران ابتدائی را در فاروج سپری کرد بعد از فوت پدر به شهرستان شیروان رفته و همان جا ساکن شد و تحصیلاتش را تا مرحلهی دیپلم در رشتهی علوم طبیعی ادامه داد بعد از گرفتن دیپلم به علت فوت پدر و سرپرستی مادر و پنج خواهرش از سربازی معاف میشد و به عنوان معلم در فرمانداری برای پیکار با بی سوادی استخدام شد.
رمضانعلی به مسائل اعتقادی مثل نماز و روزه اهمیت میداد و به خواهران و مادرش نیز توصیه میکرد در شبهای قدر احیاداری کنند. او به حجاب خیلی اهمیت میداد و حتی هنگامی که قصد ازدواج با دختر عمویش را داشت میگفت: تا هنگامی که عقد نکنیم حاضر نیستم که با همسرم حرف بزنم یا او را ببینم.
خیلی با محبت و آرام و منطقی بود و همیشه هدفش کمک به دیگران بود و با توجه به این که یتیم بود مشکلات کلیه اعضای خانواده و حتی اقوام و دیگران را حل میکرد.
عدالت خواهی و مبارزهی با ظلم و ستم مهمترین انگیزهی شهید بود و این دو عامل که به نظر ایشان یک انگیزهی قوی بود باعث شد او وارد مبارزات انقلابی علیه رژیم شاه شود.
وی با مسائل دینی و اسلامی عجین بود و تمام آرزویش آمدن امام به ایران بود مبارزات انقلابی وی با مطالعهی روی نوارها و کتابهای امام و مسائل دینی شروع شد و زمانی که هنوز امام در پاریس بود او اعلامیهی امام (ره) را تکثیر میکرد و هنگامی که در مسجد جامع به نگهبانی میپرداخت دو بار توسط ساواک بازداشت و سپس آزاد شد.
در جلسات مخفیانه شرکت میکرد و در آخرین جلسه، ایشان و همهی دوستان مبارزش تصمیم گرفتند، راهپیمائی عظیم و سرتاسری را در شیروان شروع کنند تا به ساواکیها و شاه دوستها اتحاد خویش را نشان دهند.
تظاهرات عجیبی بود. جمعیت زیادی آمده بودند و آخر دی ماه ۱۳۵۷ بود و برف به شدت میبارید. درگیری بین مردم و ساواکیها شروع شد نیروهای کمکی از ژاندارمری و شهربانی آمدند بعد جمعیت متفرق شد، ولی زد و خورد ادامه داشت و شهید رمضانعلی به مردم میگفت: به طرف خانه سلطان رضایی فرار نکنید سلطان رضایی یکی از ایادی رژیم طاغوت بوده که بیشترین آزار و اذیت انقلابیون توسط این شخص انجام میگرفت و این فرد از طرف ساواک و شهربانی حمایت میشد.
شهید معظم رمضانعلی یک سنگ به طرف رئیس شهربانی پرتاب کرد و رئیس شهربانی با تفنگ ژ ۳ تیزی به قلب او زد و پسر عموی رمضانعلی و چند نفر دیگر از نیروهای مردمی سریعاً او را با ژیان به بیمارستان بردند و آنجا نتوانستند کاری انجام دهند و شهید معظم به وصال یار رسید پس از شهادت مادر و خواهران و اقوامش میآمدند که جنازه را تحویل بگیرند، ولی ژاندارمری برای جلوگیری از تحصن مردم جنازه را نمیداد و خانواده و چند نفر دیگر از مردم خودشان را روی جنازه انداختند و گفتند که یا جنازه را تحویل بدهید و یا ما را بکشید که ماموران رژیم مجبور شدند جنازه را تحویل دهند با این شرط که جنازه از پل به بعد تشییع شود
مبارزین انقلابی و مردم برای تشییع جنازه آمده بودند، ولی با مقاومت نیروهای ژاندارمری مواجه شدند که چند نفر را دستگیر کرده و بردند، ولی به علت جمعیت زیاد نتوانستند روبرو شوند و جنازه را با ماشین تا یک کیلومتری بهشت حمزه برده و از انجا بر روی دست گرفته و با سر دادن شعارهای انقلابی تشییع کردند و، چون آن موقع مزار شهداء نبود او را در گلزار شهدای حمزه رضا (ع) به خاک سپردند و در واقع شهید رمضانعلی خوش قامت جدا از شهدای دیگر و مظلومانه دفن شد که روز هفتم شهادتش با ۱۲ بهمن روز ورود امام به ایران مصادف شد.