پخش زنده
امروز: -
اصرار به کوچکتر بودن دختر هنگام ازدواج، اصرار درستی نیست، چون سن حقیقی انسانها سن شناسنامه نیست.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، دکتر غلامعلی افروز در این باره توضیح میدهد: بعضی از آقایان و خانمها و برخی از صاحبنظران و خوشبختانه تعداد کمی از روانشناسها و مشاورها نمیدانم بر چه اساسی این باور کلیشهای را پیدا کردهاند که دخترها هنگام ازدواج باید کوچکتر از آقایان باشند؛ چون زودتر بالغ و پخته میشوند؛ اما این تفکر منطقی و عقلانی نیست؛ چرا که بلوغ جنسی در دختر و پسر تفاوت چندانی ندارد.
این روانشناس ضمن اشاره به طولانیتر بودن عمر خانمها نسبت به آقایان ادامه میدهد: از سوی دیگر عمر خانمها طولانیتر از آقایان است پس منطقی نیست که با این اختلاف سنی کلیشهای طول مدت تنهایی زن در زندگی مشترک و بعد از وفات مرد خیلی بیشتر باشد.
دکتر افروز تاکید میکند: آموزههای دینی ما بر منطق معنویت، فطرت و عقلانیت استوار است؛ به همین جهت جهان شمول است؛ به همین جهت ارزشهای قرآنی در طول عصرها و نسلها جاودانه مانده است؛ پس حرفهای من روانشناس مسلمان هم باید جهان شمول باشد؛ بنابراین باید خیلی دقت کنیم تا درگیر مباحث و باورهای کلیشهای نشویم.
وی با اشاره به یکسان بودن هوش عمومی دختر و پسر اضافه میکند: اگر دختر و پسر هم سن باشند اشکالی ندارد؛ اگر دختر چند سال کوچکتر باشد باز هیچ اشکالی ندارد؛ دختر چند سال از آقا پسر بزرگتر باشد چه بهتر؛ در جایی که دخترها سه یا چهار سال از آقایان بزرگترند ازدواج پایدارتر و طلاق کمتر است؛ این آمار رسمی کشور است.
به گفته این روانشناس باز هم نباید اصرار داشت که خانمها به هنگام ازدواج بزرگتر باشند.
وی معتقد است: اصرار به همسن بودن هم نیست و اصرار هم نمیتوان داشت که دخترها کوچکتر نباشند؛ چون سن حقیقی انسانها سن شناسنامه نیست؛ بلکه سن حقیقی انسان برآیند سه مولفه اساسی یعنی سن شناسنامه، ساختار جسمی و سن زیستی است؛ با این حال پسرهایی که با هم سن و سالهایشان ازدواج میکنند، موفقترند.
این روانشناس و مشاور مباحث خانواده و ازدواج در پایان از مخاطبانش میخواهد: به اختلاف سنی در ازدواج بیندیشیم؛ حرفهای کلیشهای و غیر منطقی و غیر جهان شمول را به زبان نیاوریم و اجازه بدهیم دختر خانمها انتخاب داشته باشند.
هر دو زنشون فوت شدن ،یکی از دایی هام دو سال بعد زنش بیشتر نتونست دوام بیاره و مشکلات زندگی نابودش کرد و دایی دیگه هم بسختی زندگی میکنه
وقتی مرد به سن شصت و هفتادسال رسید حوصله اشپزی و لباس شستن و جارو کردن رو نداره این کارها و خصوصا تنهایی براش زجر اوره و از پای درش میاره ولی زنی که شوهرش از خودش بزرگتره اگر شوهر بمیره باز میتونه زندگی کنه و مشکلاتش یک دهم مرد هم نمیشه