یادداشت مکتوب
تک تیرانداز، ساختاری قدیمی و حرفی جدید
فیلم «تک تیرانداز» جدیدترین ساخته آقای علی غفاری که دیشب در سینمای رسانهها به نمایش در آمد از معدود فیلمهای دفاع مقدس است که در فرصت جشنواره دیده شد.
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر گروه علمی فرهنگی هنری
خبرگزاری صدا و سیما؛ این فیلم ساختاری قدیمی به سبک فیلمهای دهه شصت دارد و حتی تا اندازهای ما را یاد فیلم «عقاب ها» میاندازد.
البته اگر بخواهیم منصفانهتر قضاوت کنیم این سبک قدیمی با جلوههای ویژه و شیوه به روزتری تدوین و طراحی شده است، ولی گونه خودش را مشخص کرده است: فیلمی حادثهای با موضوع جنگ.
فیلمی که نمیخواهد درگیر مفاهیم جدی معنا گرا شود بلکه با احترام به رزمندگان میخواهد بعد از سالها، «سختی جنگ» و «تیزهوشی رزمندگان» را برپرده سینما زنده کند.
سینمایی که چند سالی بود به مفاهیم عمیق و زیرپوستی نفوذ کرده بود و گاهی به قدری در مضمونهای فرا فکنانه «غرق» شده بود که اصل دفاع و کوشش رزمندگان را به حاشیه میبرد.
سینمایی که به دلیل کمبود امکانات در ساخت فیلم جنگی و ضعف ما در فیلمهای «حادثه ای»، مدام به این سو و آن سو میگریخت تا هم فیلمهایی در شأن و آبروی دفاع مقدس بسازد، هم فاخر باشد و هم نوعی دیگر.
حالا در این تعقیب و گریز سینمایی، تک تیراندازی از راه رسیده که نه «ضد جنگ» است، نه به دنبال جنبههای عارفانه است و نه سعی دارد از ذات جنگ دوری کند، بلکه از واقعیت جنگ میگوید.
هر چند این فیلم هم به گفته کارگردانش، برای رسیدن به چنین نتیجهای باز دچار چالشهای ساخت فیلم جنگی بوده و کمبود امکانات و پیچ و خمهای تولید را به دوش کشیده است.
تک تیرانداز چنان که در پایان بندی فیلم عنوان میشود، براساس زندگی شهید «عبدالرسول زرین» تکتیرانداز افسانهای دفاع مقدس ساخته شده است.
در فیلم تکتیرانداز، «کامبیز دیرباز» نقش شهید زرین را ایفا کرده است.
البته شاید همین انتخاب بازیگر با توجه به رویکرد فیلمساز مناسب باشد، اما مشکل اصلی این است که شخصیت پردازی در فیلم تک تیرانداز حلقه گمشدهای است که ما را از قهرمان دور میکند.
هرچند که در زندگی شهید زرین میخوانیم او کسی بوده که هزاران شلیک تکتیر موفق داشته و بارها سرنوشت خیلی از عملیاتهای نظامی را یکتنه تغییر داده است، اما در بافت اثر این موضوع باور پذیر نشده و این بار فیلمساز به قدری درگیر حوادث رو و آشکار فیلم شده که این جنبه تا حدی غیر قابل باور از کار در آمده است.
در واقع این بار فیلم با وجود این که تلاش داشته تا قهرمان را به تصویر بکشد (و این حرکت رویکردی مورد نیاز و به نسبت جدید در سینمای دفاع مقدس است)، اما از انتخاب چهره سنگی بازیگر تا نپرداختن عمیق به جنبههای شخصیتی او، قهرمان را به سطحی هدایت میکند که به بیننده نزدیک نیست و اگر هم به شهادت میرسد با ضرب موسیقی هم اشک بیننده را در نمیآورد.
تک تیرانداز از این نظر که به موضوع قهرمان پرداخته است قابل تقدیر است، اما از این جنبه که قهرمانش، فقط آدم میکشد! و مدام اسلحه به دوش به این طرف و آن طرف جست و خیز میکند، جای تأمل دارد.
از طرف دیگر، جنبههای شخصیتی افرادی از این دست در میدانهای نبرد به طور قطع باید با جذابیتهایی همراه باشد تا این قهرمان (چنان که هدف فیلمساز هم برجسته کردن او بوده) یک الگو باشد و وقتی از سالن سینما میآیی درگیر او باشی. اما قهرمان این اثر همراه ما نیست و ما او را با همان پایان بندی فیلم، فراموش میکنیم و به خانه خود میرویم.
در نهایت تک تیرانداز بار دیگر یک نیاز را زنده میکند، نیاز به پرداختن به شخصیتهای دفاع مقدس، نیاز به روایتهای جدید و سعی دارد پاسخی در حد خودش به این نیاز باشد، اما سینماگران ما راهی طولانی در پیش دارند تا قهرمانان را آن طور که باید مؤثر باشند طراحی کنند و شکل دهند.
تک تیرانداز فیلمی است که باز به یادمان میآورد برای قواره سینما نباید از قواعد تلویزیون پیروی کرد.
بلکه در زمانهای که انواع شبکههای تلویزیونی داخلی و خارجی و فیلمهای مختلف جشنوارههای خارجی حتی در گوشیهای تلفن همراه دیده میشود، انتظار مخاطبان بسیار فراتر است و اگر هم توجهی به این قبیل فیلمها در بستر جشنواره میشود، فقط برای این است که فیلمهای دیگر قد و قوارهای کوتاهتر دارند و امکانات سینمای ایران ظاهرا در همین ابعاد تعریف شده است.
میترا لبافی
خبرنگار گروه علمی فرهنگی هنری خبرگزاری صدا و سیما