در مقالهای در رای الیوم
هشدار تلویحی درباره اعتماد به تشکیلات خودگردان فلسطین
سردبیر رای الیوم، اقدام گروههای فلسطینی در نزدیکی به تشکیلات خودگردان و شرکت در انتخابات آینده را زیرسؤال برد و بصورت تلویحی درباره پیامدهای آن هشدار داد.
به گزارش
سرویس بین الملل خبرگزاری صداوسیما ، سردبیر روزنامه اینترنتی رأی الیوم، اقدام گروههای مبارز فلسطینی یعنی جنبشهای حماس و جهاد اسلامی و جبهه خلق برای آزادی فلسطینی در نزدیک شدن به تشکیلات خودگردان فلسطینی و شرکت در انتخابات آینده ریاست تشکیلات و مجلس را زیر سؤال برد و به صورت تلویحی به حماس و جهاد اسلامی درباره پیامدهای شرکت در انتخابات هشدار داد.
عبدالباری عطوان نوشت ملت فلسطین از زمان نکبت (فاجعه اشغال فلسطین) و بدبختی تأسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ میلادی اینگونه که این روزها دچار خسران و فروپاشی سیاسی و نظامی و اجتماعی است، دچار چنین وضعی نشده بود و بیشترین مسؤلیت وضع کنونی نیز متوجه سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و رهبری آن و تشکیلات خودگردان فلسطینی برخاسته از این سازمان است.
ساف ادعا میکند و علاقهمند است که بگوید نماینده انحصاری ملت فلسطین است و به نمایندگی از او سخن میگوید در حالی که حتی به کف اصول ملی نیز پایبند نبوده و از نظر عملکرد، رفتار، ملی گرایی و جانفشانی نیز غیر مسؤلانه عمل کرده است.
این دردناک است که مخالفان فلسطینی در قالب جنبش حماس و برخی گروههای دیگر مانند جبهه خلق برای آزادی فلسطین و جنبش جهاد اسلامی فلسطین بیش از پیش به تشکیلات خودگردان فلسطینی که داستان خیانتها و همکاریهایش با دولت اشغالگر اسرائیل مثنوی هفتاد من میشود، نزدیک میشوند. موافقت این گروهها برای شرکت در انتخابات ریاست و دو مجلس داخلی (مجلس قانونگذاری) و خارجی (مجلس ملی) از برجستهترین شواهد این نزدیکی است، اما امیدواریم ایستادگی حماس و جهاد اسلامی دوام بیاورد. البته جبهه خلق برای آزادی فلسطین و جهاد اسلامی با مشارکت در انتخابات دو مجلس، مخالفت و فقط با شرکت در انتخابات ریاست موافقت کرده اند.
چندین نکته و پرسش اساسی وجود دارد که فروپاشی کنونی را در خودش خلاصه کرده است:
اول: برای ما جای تعجب دارد رهبری جنبش فتح به عنوان برجستهترین سازماندهی ملی بر نامزدی محمود عباس برای ریاست تشکیلات خودگردان فلسطینی در انتخابات احتمالی آینده پافشاری میکند. علت تعجب نیز سن اوست که به ۸۶ سالگی نزدیک شده است و از وضع جسمانی بدی رنج میبرد و حتی در داخل مقر تشکیلات در رام الله برخی میگویند محمود عباس دیگر امور تشکیلات و مسائل مربوط به سیاست فلسطین را به صورت مطلوب مدیریت نمیکند. آیا جوانان شایستهای درداخل جنبش فتح که بتوانند مسؤلیت پذیر باشند و نامزد مورد توافق در داخل جنبش فتح حضور ندارند تا اصلاحات را به این جنبش و در کل به عرصه فلسطین باز گردانند؟
دوم: آیا عقلانی است انتخاباتی سالم تحت اشغالگری اسرائیل برگزار شود؟ آرزو میکنم مدافعان از این رویه به ما یک انقلاب در تاریخ معاصر معرفی کنند که چنین کاری را انجام داده است و با اشغالگران همکاری و با آنان هماهنگی امنیتی کرده است؟!
سوم: نمیفهمیم چگونه جنبش حماس که خواستار آزادسازی سراسر فلسطین از دریا تا رود است و با توافقنامههای اسلو به شدت مخالف است و امضاکنندگانش را خائن میداند با شرکت در این انتخابات موافقت کرده است و اگر فرض کنیم در ریاست تشکیلات خودگردان فلسطینی پیروز شود و اکثریت مجلس قانونگذاری را هم به دست آورد آیا به حماس با توجه به شعارها و منشور ملی اش اجازه تشکیل دولت آینده داده خواهد شد؟ و اگر عملا با دولتش موافقت شود آیا مسیر تشکیلات خودگردان فلسطینی را در پیش خواهد گرفت و به تعهدات و توافقنامههای امضا شده و در صدر این توافقنامهها نیز یعنی به توافقنامه اسلو احترام خواهد گذاشت و ادامه هماهنگیهای امنیتی با دولت اشغالگر را خواهد پذیرفت؟
چهارم: چه کسی تضمین میکند محمود عباس در مسیر برگزاری انتخابات و به نتایج آن گام احترام خواهد گذاشت؟ کسی که فرمانهای برگزاری این دو انتخابات را صادر کرده است میتواند فرامین دیگری بر ضد فرمانهای قبلی اش صادر و انتخابات را لغو یا تا زمان کاملا نامشخصی به تعویق بیاندازند همچنانکه به منحل کردن مجلس قانونگذاری و تأسیس یک مجلس ملی و یک شورای مرکزی دیگر بر اساس معیارهای تشکیلات و توافقنامهها و سیاستهای آن اقدام کرد آیا شورای مرکزی تصمیم نگرفت که توافقنامههای اسلو را لغو کند و به رسمیت شناختن اسرائیل را پس بگیرد و هماهنگیهای امنیتی رام الله با تل آویو را لغو کند؟ چه بر سر این تصمیمات آمد؟
پنجم: چگونه گروههای فلسطینی که در بیروت و رام الله زیر چتر تشکیلات خودگردان فلسطینی جمع شدند با فهرست مشترک و توزیع کرسیها و سمتهای عالی براساس همان نشست موافقت کردند و آن را پذیرفتند و آیا سلامت این انتخابات با توجه به تفاهمات جدید تضمین خواهد شد؟
ششم: آیا این گروهها برای آشتی ملی کف نزدند؟ و از بیانیه اول و رهبری مشترک و مقاومت مردمی استقبال نکردند؟ و نمایندگانشان سخنوری نکردند؟ و در برابر دوربینهای تلویزیون یکدیگر را در آغوش نگرفتند؟ پس از آنها چه شد؟
هفتم: پس از آنکه دولت جو بایدن رئیس جمهور جدید آمریکا از آمادگی اش برای ازسرگیری روابط با تشکیلات خودگردان فلسطینی و کمکهای مجدد مالی واشنگتن به آن سخن گفت بدون آنکه از به رسمیت شناسی قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و از انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس عقب نشینی کند؛ فضایی از آسودگی خاطر و شادمانی بر تشکیلات خودگردان فلسطینی حاکم شده است. آیا انتظارات بزرگ ملت فلسطین در حد بازگشایی دفتری در واشنگتن و دریافت مبلغ ناچیزی از آمریکاست؟! که آن هم به جیب افراد مفسد میرود.
هشتم: جنبش حماس که برای شراکت و فهرست مشترک ووحدت ملی بسیار علاقهمند بود آیا حتی یک سفیر یا حتی یک دیپلمات در بیش از ۸۰ سفارت در سراسر جهان دارد؟ بنابراین چنین شراکتی چه معنایی دارد؟
نهم: آیا جنبش حماس از قدرتش در نوار غزه چشم پوشی خواهد کرد و آن را به رام الله در صورت پیروزی یا باخت در انتخابات قانونگذاری یا ریاست تحویل خواهد داد؟ یا دو دستگی کنونی ادامه خواهد یافت؟
دهم: حماس چگونه وارد مجموعه تشکیلات خودگردان فلسطینی و نهادهایش آن هم زیر چتر اشغالگری خواهد شد؟ و ورودش نیز مشروط به آن خواهد بود که کوتاه بیاید و سلاحهایش را تحویل بدهد و شاخه نظامی اش را منحل کند یا آنکه به نیروهای امنیتی تحویل دهد که با اشغالگران همکاری میکنند؛ همانند کاری که سایر گروهها در کرانه باختری انجام میدهند آیا حماس با این شروط موافقت خواهد کرد تا رضایت اسرائیل و آمریکا را به دست آورد؟
در پایان میگوییم ما از وحدت ملی و هرگونه آشتی حقیقی حمایت میکنیم به شرط آنکه بر بستر اصول ملی و در صدر آن بر اساس مقاومت در برابر اشغالگری باشد و هیچ نشانهای از تماسها ودیدارهای کنونی نیز وجود ندارد که تأیید کند وحدت ملی و آشتی حقیقی وجود دارد.
آنچه هم اکنون میبینیم «دروغ گویی» متقابل بین دو طرف معادله فلسطینی است که این دروغ گویی نیز برخی گروههای دیگر را به دنبال خودش میکشاند و تلاش میشود از پذیرفتن مسؤلیت رسیدن ملت فلسطین به فروپاشی کنونی فرار شود و تلاشها برای وقت کشی و حفظ قدرت و ادامه آن خواه در رام الله یا نوار غزه و در نهایت تقسیم غنایم است.