در حوادث اخیر آشکار شد
چهره دروغین دموکراسی آمریکا
دونالد ترامپ به بهترین شکل چهره واقعی آمریکا را در ناآرامیهای اخیر نشان داد و نقاب را از چهره آن انداخت.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما به نقل از پایگاه اینترنتی العهد لبنان، این روزها بیشتر مسئولان آمریکایی و رسانههای این کشور که ماموریت شکل دهی به افکار عمومی داخلی و خارجی را دارند، برای سرپوش گذاشتن بر حوادث ششم ماه جاری و حمله طرفداران دونالد ترامپ به ساختمان کنگره هنگام برگزاری جلسه تایید پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری، مرتب تکرار میکنند که «این آمریکا نیست».
هرج و مرج، نژادپرستی، خشونت مفرط، عدم پذیرش نتایج انتخابات، اقدام پایگاههای شبکههای اجتماعی برای فیلتر کردن حسابهای کاربری ترامپ هنگام تهدید منافع آمریکا و در مقابل، محاکمه نیروهای پلیس که برای جلوگیری از حمله به ساختمان کنگره تلاشی نکردند، تصویری دوگانه ارائه میکند از عبارات آهنگین در دفاع از آزادی بیان همراه با اقدامات خشونت بار و هرج و مرج در کشورهای جهان و اعمال فشار واشنگتن برای جلوگیری از سرکوب مردم یا تظاهرکنندگان و هم زمان اقدام خود آن برای محاکمه نیروهای پلیس که تظاهرکنندگان واشنگتن را سرکوب نکردند.
صحنه روز ششم ژانویه سال ۲۰۲۱ میتواند از گویاترین صحنهها درباره حقیقت آمریکا باشد. هر چند نخستین بار نیست که چنین اتفاقی میافتد,، اما این بار توانست به دیوار رسانهای و سیاسیای نفوذ کند که سامانه سیطره آمریکایی برای بهبود چهره واقعی خود از طریق شعارهای دموکراسی، حکومت قانون و آزادی بیان ایجاد کرده است. با نگاهی سریع به تاریخ آمریکا از زمان جنگ داخلی میتوان از آنچه تحت این پوشش رسانهای و سیاسی میگذرد، مطلع شد:
سال ۱۸۶۱ بعد از انتخاب آبراهام لینکلن در جنوب آمریکا، بر سر پذیرش انتقال مسالمت آمیز قدرت جنگ به راه افتاد، زیرا ایالتهای جنوبی از پذیرش پیروزی وی که نامزد جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری بود، به سبب مخالفت با وعدههای او برای تصویب قانون آزادی بردگان، مخالفت کردند. این جنگ در طول چهار سال درگیری شدید، بین ۶۲۰ تا ۷۵۰ هزار سرباز کشته به جا گذاشت که این میزان بیشتر از تعداد کشتههای ارتش در دو جنگ جهانی اول و دوم بود و بخشهای زیادی از زیرساختها در جنوب از بین رفت و با ترور آبراهام لینکلن در سال ۱۸۶۵ به پایان رسید.
در دوره لینکلن قبیله هندی السو در ایالت مینه سوتا در شمال غربی کشور شورش کردند که این شورش خنثی شد و نزدیک به سیصد تن از شورشیان بعد از آن که لینکلن حکم اعدامشان را امضا کرد، اعدام شدند.
سال ۱۸۶۷ انتخابات ریاست جمهوری و رقابت بین رادفورد بیرچارد هایز و ساموئل جی تیلدن نامزد دموکرات ها، با شک و شبهه بسیار همراه شد، زیرا بی قانونیهای خطرناکی در رابطه با انتخابات در کارولیانی جنوبی و لوئیزیانا و فلوریدا رخ داد و جمهوری خواهان بر اساس شواهد متعدد، مدعی شدند گروهها و افرادی نژادپرست از میان سفیدپوستان طرفدار دموکراتها با اعطای رشوه یا اعمال خشونت جسمی علیه سیاهپوستان، آنها را به رای ندادن مجبور کرده اند. در ایالت اوریگون جمهوری خواهان نیز از بی قانونیهای خطرناک دیگری گفتند و تاکید کردند حاکم این ایالت که وابسته به حزب دموکرات بود، به تغییر یکی از اعضای مجمع انتخاباتی از این ایالت به شکلی غیرقانونی و جایگزین کردن او با فرد دیگری با گرایشهای دموکرات، اقدام کرده است. این دوره هم به پیروزی هایز منجر شد البته بعد از حل و فصل اختلافات که به پایان بازسازی و اشغال نظامی جنوب منجر شد. در ادامه رنج سیاهپوستان به سبب ماهیت تروریستی قوانین جیم کرو آغاز شد و تا یک قرن ادامه یافت.
قوانین جیم کرو: بعد از آشتی سال ۱۸۷۷ بین دو حزب که به خروج نیروهای فدرال از جنوب انجامید، دموکراتهای سفید پوست قدرت خود را در همه ایالتهای جنوبی بازیافتند و تواستند قانون جیم کرو را اعمال کنند که بر اساس آن باید همه ساکنان سیاهپوست از ساکنان سفیدپوست در همه مکانهای عمومی از جمله مناطق مسکونی و مراکز بهداشتی، پزشکی، آموزشی، شغلی و حمل و نقل جداسازی میشدند، اما این موضوع سیاهپوستان را از ادامه مشارکت در انتخاب دفاتر محلی باز نداشت. در سال ۱۸۸۰ دموکراتها بستهای از قوانین را به منظور محدود کردن فرآیند انتخابات تصویب کردند و به این ترتیب مشارکت سیاهپوستان و حتی سفیدپوستان فقیر در انتخابات کاهش یافت و در نتیجه به کاهش تاثیرگذاری آنها انجامید و همه خواسته هایشان نادیده گرفته شد. به این ترتیب جداسازی آمریکاییهای آفریقایی تبار از بقیه ساکنان امری مشروع، قانونی و رسمی شد که تا سال ۱۹۶۸ ادامه یافت و در عرف آمریکاییها تثبیت شد و به شکل فرهنگ درآمد. تاریخ آمریکا مملو از اقدامات نژادپرستانه علیه سیاهپوستان است که آخرین مورد آن به سرکوب اعتراضات موسوم به ”جان سیاهپوستان اهمیت دارد“ ختم شد که سال گذشته سراسر آمریکا را در نوردید.
شاید ترامپ بدترین رئیس جمهوری آمریکایی باشد که جهان شناخته است، اما او بی شک بهترین رئیس جمهوری بود که با صداقت کامل چهره واقعی آمریکا را که بر اساس کشتار، خون ریزی و سرقت سرزمینها بنا شده است، نشان داد. در دوره او شکستهای متعدد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از جمله احترام به قوانین آشکارا نمودار شد هرچند به شکست در مقابله با همه گیری کرونا و شکست بزرگتر در واکیسنه کردن شهروندان منحصر نمیشود.
به کسانی که میگویند ترامپ در زندگی سیاسی آمریکا منزوی شده است، باید گفت که به نتایج انتخابات اخیر رجوع کنند و ببینند که حدود نیمی از مردم آمریکا به نفع او رای دادند و بخشی از آن نیم دیگر هم از روی تنفر نبود که به او رای ندادند بلکه تحت تاثیر پویش رسانهها علیه او بودند.
باید به همگان گفت از کدام دموکراسی صحبت میکنید، دموکراسی در کشوری که به استقرار بیش از ۲۵ هزار نیروی گارد ملی و تعدادی از نیروهای ارتش آمریکا به علاوه عناصری از نیروهای پلیس و اطلاعات نیاز دارد آن هم فقط برای تامین امنیت انتقال مسالمت آمیز قدرت؟
بله آقایان این چند نمونه از تصویر واقعی آمریکا با نظام سرمایه داری وحشی است.