پخش زنده
امروز: -
دونالد ترامپ مبدع سیاست فشار حداکثری علیه ایران تا چند روز دیگر از کاخ سفید میرود و بسیاری از رسانهها و تحلیلگران از سیاست شکست خورده فشار حداکثری در قبال ایران برای ثبت در تاریخ مینویسند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما ؛ عمر ریاست جمهوری دونالد ترامپ کمتر از یک هفته دیگر به پایان میرسد و احتمالا عمر "سیاست فشار حداکثری"؛ سیاستی علیه ایران که حدود یک سال بعد از آغاز به کار دولت ترامپ در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت. خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت سال ۹۷ سرآغاز رسمی این سیاست بود.
"فشار حداکثری" به تعبیری ساده، "تمام زور آمریکا"، "در مصاف با ایران" بود؛ با اعمال انواع تحریمهای نفتی، گازی، پتروشیمی، کشتیرانی، نظام بانکی، دارویی، غذایی، محصولات کشاورزی، تجهیزات پزشکی و شخصیتهای حقیقی و حقوقی. به گفته استیون منوچین، وزیر سابق خزانه داری آمریکا «سقف تحریمها علیه ایران را پر کردند».
اما هدف این تقلای حداکثریِ آمریکا برای مقابله با ایران چه بود؟ برایان هوک مسئول گروه اقدام ایران در وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا درباره این باره گفته بود: «رئیس جمهور ترامپ روند اعمال فشار حداکثری را علیه ایران با دو هدف آغاز کرده؛ نخست محروم کردن ایران از منابع مالی که از آن برای حمایت از سیاستهای خارجی خود استفاده میکند. دوم بازگرداندن ایران به پای میز مذاکره».
برای رسیدن به این هدف آنقدر تحریم اعمال کردند که رابرت اوبرایان مشاور امنیت ملی کاخ سفید در این باره گفته بود: «تحریم دیگری برای ایران باقی نمانده است».
براساس اطلاعات وب سایت وزارت خزانه داری آمریکا دولت ترامپ پیش از خروج از برجام ۶ مورد و پس از خروج از برجام حدودا ۴۹ مورد علیه ایران تحریم اِعمال کرد. این مقایسه نشان میدهد مهمترین ابزار سیاست «فشار حداکثری» تحریم بوده؛ اما نتیجه آن چه شد؟ یعنی به کدام یک از آن چهار هدف سیاست فشار حداکثری رسیدند؟ خود آمریکاییها پاسخ میدهند
سوزان مالونی، دیپلمات آمریکایی، تحلیلگر ارشد موسسه مطالعاتی بروکینگز و متخصص مسائل غرب آسیا در این باره میگوید: «درسی که ما در چهار سال گذشته آموختیم این است که سخت گیری بیشتر و بیشتر علیه ایران، راه تعدیل سیاستهای ایران یا تغییر رژیم در ایران نیست. هیچ یک از این دو محقق نشدند. ما امروز در ارتباط با موضوع هستهای ایران در موقعیتی بسیار خطرناکتر قرار داریم، همچنین از جنبه فعالیتهای منطقهای ایران در مقایسه با قبل از ریاست جمهوری ترامپ در وضعیت بدتری قرار داریم. کسانی که عضو مذاکرات هستهای در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما بودند این حق را دارند که سوء برداشتها و فرضیههای غلط در رویکرد دولت باراک اوباما را زیر سئوال ببرند.
پل پیلار، تحلیلگر ارشد مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جورجتاون هم درباره آخرین وضعیت این چهار هدف اصلی سیاست فشار حداکثری آمریکا در یادداشتی در پایگاه نشنال اینترست مینویسد: «قدرت منطقهای ایران محدود به پول و حسابهای بانکی نیست و با اعمال فشار اقتصادی به ایران، کاهش پیدا نمیکند؛ مردم ایران امنیت را بر آشوب ترجیح میدهند و با فشار اقتصادی نمیتوان آشوب اجتماعی ایجاد کرد؛ با خروج آمریکا از برجام ایران کاهش تعهدات هستهای اش را آغاز کرده و خبری از تعطیلی برنامه هستهای نیست و در نهایت موانع جدی بر سر راه مذاکره ایران و آمریکا وجود دارد».
حالا ترامپ مبدع سیاست فشار حداکثری علیه ایران تا چند روز دیگر از کاخ سفید میرود و بسیاری از رسانهها و تحلیلگران از سیاست شکست خورده فشار حداکثری در قبال ایران برای ثبت در تاریخ مینویسند؛ در یک مورد پایگاه خبری تحلیلی اسلیت نوشته: «حمله به تاسیسات هستهای ایران- که نیویورک تایمز ادعا کرده رئیس جمهور آمریکا در هفته گذشته خواهان آن بود و بعد از مخالفت مشاورانش از این خواسته دست کشید، آخرین میخ بر تابوت سیاست «فشار حداکثری» ترامپ جمهوری اسلامی بود. یک فاجعه بینتیجه که عایدی خاصی برای ایالات متحده آمریکا نداشت. حالا سیاست فشار حداکثری تبدیل به نماد ریاست جمهوری دونالد ترامپ شده است: یک راهبرد خام و نپخته که محکوم به شکست است؛ این را هم روزنامه واشنگتن پست آمریکا نوشته است.