چشمانداز روابط آمریکای بایدن با افغانستان
بدون شک سیاستهای آمریکا در بسیاری از موارد در عرصه سیاست خارجی دچار تحولاتی خواهد شد؛ اما باید توجه داشته باشیم که سیاست کلی آمریکا را تنها رئیسجمهور این کشور تعیین نمیکند.
پیرمحمد ملازهی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی درباره روی کار آمدن جو بایدن و خروج دونالد ترامپ از کاخ سفید و تأثیر آن بر سیاستهای آمریکا در قبال افغانستان گفت: «بدون شک سیاستهای آمریکا در بسیاری از موارد در عرصه سیاست خارجی دچار تحولاتی خواهد شد؛ اما باید توجه داشته باشیم که سیاست کلی آمریکا را تنها رئیسجمهور این کشور تعیین نمیکند. به خصوص در بحث سیاست خارجی و در مورد کشورهای مهمی مانند افغانستان، این مسئله با اجماع نظر کلی حاکمیت صورت میگیرد.»
وی افزود: «واقعیت این است که در مجموعه حاکمیت آمریکا که ریاستجمهور تنها یکی از نهادهاست، کنگره، احزاب و فرماندهان نظامی ارتش به همراه دستگاه امنیتی، موضوعی را بررسی میکنند و سپس سیاستی را به رئیسجمهور پیشنهاد میدهند.»
وی ادامه داد: «بنابراین خیلی نباید انتظار داشت سیاستی که جو بایدن در ارتباط با افغانستان در پیش میگیرد، تفاوت جدی با سیاست ترامپ داشته باشد. درواقع راهبرد واشنگتن در این خصوص ثابت، اما تاکتیک بایدن متفاوت از ترامپ خواهد بود.»
این کارشناس درباره مهمترین تفاوت تاکتیکی بایدن با ترامپ گفت: «احتمالا تیم بایدن، طالبان را بهعنوان یک شریک قدرت میپذیرند و نه تصاحبکننده کامل قدرت؛ زیرا اکنون تردیدهایی وجود دارد مبنی بر اینکه ممکن است بین طالبان و آمریکا پشت پرده توافق شده باشد تا وقتی طالبان به قدرت رسیدند نیروهای رادیکال اسلامی محلی را که در عراق و سوریه جنگیدهاند و تجربه دارند در افغانستان علیه روسیه، چین و ایران بسیج کنند. نیروهایی مانند حزب احرار در ازبکستان، نهضت چچنها، نهضت اسلامی ازبکستان و تاجیکستان و نهضت اسلامی ترکستان شرقی که به دنبال تجزیه ایالت سین کیانگ از چین است.»
ملازهی در ادامه گفت: «اینها زیرمجموعههای داعش در منطقه آسیای مرکزی و افغانستان محسوب میشوند؛ لذا این تردید وجود دارد که شاید توافق شده که طالبان فضا را برای این گروهها باز کند تا علیه منافع ایران، چین و روسیه عمل کنند.»
وی معتقد است در این بین اگر سیاست بایدن تعامل با روسیه و چین یا حتی ایران باشد، احتمالا تجدیدنظری در این بخش قضیه با طالبان خواهد داشت و فرصت کامل را برای قدرت در اختیار آنها نمیگذارد.
وی بر این باور است که آمریکای بایدن در سطح کلیتر میخواهد با چین و روسیه طوری رفتار کند که با هم متحد نشوند یا در مقابل دیدگاه آمریکا دیدگاه دیگری شکل نگیرد. همچنین رئیسجمهور دمکرات آمریکا نمیخواهد جنگ سرد جدیدی بین آمریکا و این دو کشور آغاز شود. به همین دلیل باقی گروههای قومی مانند تاجیکها، ازبکها و هزارهها نیز نقش مهمتری را در عرصه قدرت و علیرغم انتظار و خواست طالبان ایفا خواهند کرد.
کارشناس مسائل شبه قاره ادامه داد: «بنابراین در این بخش، تاکتیکی که بایدن در پیش خواهد گرفت متفاوت از ترامپ است، ولی استراتژی کلیشان که باقی ماندن در افغانستان است، تغییر نخواهد کرد و لااقل یکی دو پایگاه را در این کشور حفظ خواهند کرد.»
ملازهی تأکید کرد: «همچنین بایدن تلاش میکند بین سه جریان اصلی افغانستان شامل جریان عبدالله عبدالله، جریان اشرف غنی و جریان طالبان توزیع عادلانه قدرت صورت بگیرد و اگر این اتفاق بیفتد در افغانستان حکومتی بر سر کار میآید که در آن همه گروهها سهمی از قدرت دارند.»
وی درباره نقش پاکستان نیز گفت: «در عین حال پاکستان نیز که در پشت پرده تحرکات طالبان را تحت نظر دارد، آنها را ترغیب میکند که در قدرت شریک شوند.»
ملازهی درباره سرنوشت زلمای خلیلزاد، مذاکرهکننده آمریکا با هیئت طالبان در دولت بایدن نیز توضیح داد: «این احتمال که بایدن، زلمای خلیلزاد را موقتا به دلیل روابط وی با طالبان در این سمت حفظ کند وجود دارد، ولی بههرحال در بلند مدت بایدن تیم خود را سر کار خواهد آورد که این تیم، تاکتیک و نگاهشان متفاوت خواهد بود و عینا مانند ترامپ عمل نخواهند کرد.»
وی افزود: «در همین حال باید به یاد داشت که خلیلزاد در دوره ترامپ نیز آنچنان که انتظار میرفت در این زمینه موفقیت کسب نکرد و اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان نسبت به توافق صورت گرفته با طالبان نارضایتیهایی داشت.»
به گفته ملازهی، «در توافقی هم که هیئتی به نمایندگی خلیل زاد با طالبان داشت، وی طالبان را قانع کرد که از طریق نظامی نمیتوانند کابل را فتح و امارت اسلامی برپا کنند. توصیه نماینده آمریکا در امور افغانستان به طالبان این بود که اگر از طریق سیاسی شریک قدرت شوند و سازوکارهای دمکراتیک مانند انتخابات را بپذیرند و در آن مشارکت کنند؛ اما تا به امروز این توافق نتیجه مشخصی در پی نداشته است.»