«کرونا از راه رسید و بهسادگی خیلی از آرزوهایی را که سالهای سال در همایشها و برنامههای تلویزیونی از زبان کارشناسان میشنیدیم و در دورهمیها صحبت میکردیم، عملی کرد. یکی از این آرزوها آسانگرفتن ازدواج برای جوانان بود؛ از سادهگرفتن مراسم تا پایینآوردن مهریه و جهیزیه. اما تمام این سالها سیاستهای اجتماعی و انواع فرهنگسازیها نتوانست مانند همهگیری کرونا سفرههای عقد چند ده میلیونی را جمع کند و زوجهای جوان را بدون انبوهی چک و قسط مراسم عقد و ازدواج راهی خانه بخت کند. سعید یکی از هزاران زوجی است که در میانه همهگیری کووید-۱۹ دست همسرش را گرفت و بدون چک و چانه راهی خانه شد. او با خنده میگوید: «شاید باورتان نشود، اما هنوز من و همسرم، عمو و خاله و عمه یکدیگر را ندیدهایم. آن قدر که با سرعت ازدواج کردیم و به بهانه کرونا همه مراسم پر خرج را دور زدیم.»
باوجود شیوع ویروس کرونا و شرایط بد اقتصادی ، آمارها نشان از ازدواج بیشتر جوانان نسبت به سالهای گذشته دارد.
آمارها نشان از ازدواج بیشتر جوانان به نسبت سالهای گذشته دارد. علی مظفری، رئیس کانون سردفترداران ازدواج و طلاق، از رشد ۲۰ درصدی ازدواج گفته و اعظم کریمی، مدیر کل برنامهریزی و توسعه اجتماعی جوانان وزارت ورزش و جوانان، از رشد ۳ دهم درصدی ازدواج نسبت به سال گذشته. گذاشتن این آمار در کنار شرایط بحرانی اقتصاد کشور چه چیزی را به ما نشان میدهد؟ سعید که ۵ ماهی است با همسرش زیر یک سقف زندگی میکنند، توضیح میدهد که چطور او و همسرش از فرصت به دست آمده برای برگزارنکردن مراسم ازدواج استفاده کردند: «راستش از همه دوستانی که سالهای پیش ازدواج کرده بودند شنیده بودیم که ازدواج چقدر خرج دارد و چطور تا سالها بعد مشغول پرداخت قسط وام بودهاند. بعد هم دیدیم چند نفری از آشنایان در دوران کرونا ازدواج کردند و من و همسرم با خودمان گفتیم این بهترین فرصت است تا به جای مخارج مراسم بتوانیم پول ذخیره کنیم و خانه بهتری اجاره کنیم.»
ملیحه، همسر سعید، که در یک شرکت پشتیبانی استارتاپی کار میکند و درآمد خوبی هم دارد، از راضیکردن دو خانواده برای برگزارنکردن مراسم میگوید و این که چطور آنها را با خود همراه کردند تا زودتر به خانه بخت بروند: «در کشور ما این طور رسم است که خانوادهها مراسمنگرفتن را باعث سرشکستگی میدانند، اما واقعاً بارها دیدهایم اینها ضمانت خوشبختی نیست و تا حدی گرفتاری و بدهی هم به بار میآورد که احساس بدی در شروع زندگی ایجاد میکند. حالا این سبکباری من و سعید باعث حسودی خیلی از دوستانمان شده که سالها پیش عروسی کردهاند. مادر من اول میگفت حالا عقد بکنید بعد که کرونا تمام شد مراسم بگیرید و به خانه بروید، بعد آرامآرام وقتی گفتم با پول این مراسم میتوانیم چه کارهایی بکنیم راضی شد که همه مراسم را در محضر بگیریم و تمام.»
شاید این اولین باری است که ازدواج در ایران بیشتر از همیشه به معنای واقعی خود نزدیک و از پوسته پر رنگ و لعابش فاصله میگیرد؛ مراسمی که آداب و رسوم زیادی در ایران حول آن شکل گرفته است. سالهاست که عروسی برای دعوتشدگان یعنی خوردن چای و شیرینی و شامی مفصل و برای عروس و داماد و خانوادههای آنها یعنی قرض و بدهی و حرفهای در گوشی این و آن درباره لباس عروس و کیفیت شام و.
آن طور که زهرا افکاری، خانوادهدرمانگر، میگوید کرونا توانسته مفروضهای ذهنی ازدواج را برای عدهای از بین ببرد. افکاری معتقد است تا قبل از کرونا مردم خود مراسم عروسی را به مثابه خوشبختی زوج قلمداد میکردند و طبعاً هر چقدر بریز و بپاش آن بیشتر بود نشانه خوشبختی بیشتر عروس و داماد قلمداد میشد: «قبل از کرونا مردم فکر میکردند باید مراسم آنچنانی بگیرند و زیر بار هزینه بروند تا به بقیه نشان بدهند که زندگی پیش روی آنها زندگی خوبی است و همسری دارند که آنها را با هزینهکردن خوشبخت میکند. در حالی که بارها ما در اتاق مشاوره شاهد این بودیم که یک مراسم پر تجمل ضامن خوشبختی زوجین نبوده و زندگی در آستانه از هم پاشیدن است.»
او مهمترین علت افزایش ازدواج در دوران کرونا را همین دوری از تجملات میداند که مزایای دیگر هم داشته است: «زوجین از این طریق از قید و بند کلامی اطرافیان و بازخوردهایشان رها میشوند. دیگر به خاطر حرف دیگران زیر بار بعضی مسائل نمیروند و میتوانند راحتتر، سبک زندگی خود را پیدا کنند. در واقع میتوان گفت واقع بینانهتر با مسائل روبهرو میشوند و تمرکز خود را روی دوستداشتن و با یکدیگر بودن به معنای واقعی آن میگذارند نه به خاطر چشم و هم چشمیها و نمایشها و درگیر شدن با تصاویر ذهنی اطرافیان.»
کرونا راهی کمخرج و بدون تجمل برای زوجهای جوان بازکرد، اما باید دید با پایان یافتن همهگیری هم این آسانگرفتن ازدواج پایدار خواهد ماند یا با سرعتی سرسام آور دوباره به همان روال گذشته برخواهیم گشت.
علیرضا و همسرش با وامی که قرار بود بگیرند قصد داشتند بهار امسال مراسم عقد و ازدواج را یکجا بگیرند و به قول معروف کار را یکسره کنند، اما کرونا داستان را عوض کرد. بهار نه تالاری برای برگزاری مراسم باز بود نه ترس کرونا اجازه میداد افراد دور هم جمع شوند. علیرضا تعریف میکند که روزهای اول غمگین بودند، اما هر چه گذشت به نظرشان این یک فرصت بود برای این که بدون درد سر سراغ زندگی مشترک بروند: «راستش همین که خرج ازدواج نکردیم کلی جلو افتادیم. روزهای اول پدر و مادرها سخت میپذیرفتند و آن روزها همه فکر میکردیم تا تابستان کرونا میرود، اما وقتی دیدیم خبری از پایان این وضعیت نیست همه پذیرفتند که مراسم را در حیاط خانه و با کمترین مهمان برگزار کنیم.»
حالا او و همسرش ماهرخ توانستهاند با توفیق اجباری نگرفتن مراسم مجلل، خانهای بهتر اجاره کنند و وسایل بهتری برای رفاه خود بخرند. علیرضا با خنده میگوید: «این رفاه بیشتر را مدیون کرونا هستیم. حالا هم بخشی از درآمدمان را که قرار بود خرج ازدواج شود جمع میکنیم تا روزی که کرونا تمام شد مسافرت مفصلی برویم.»
افکاری از آداب نادرستی میگوید که باعث میشد خانوادهها چندین سال با احساسی غلط، دست به گریبان باشند. از افرادی که با قرض و قسط مراسمی مجلل بر پا میکردند و همان قسطها و تنگدستیها باعث گسست خانواده و طلاق میشد: «متأسفانه خانوادههای ایرانی هنوز هم ازدواج بدون مراسم مجلل را ننگ میدانند، اما کرونا باعث شد تا حدودی این آداب غلط از بین برود. شاید بتوان گفت افراد با هیچ تلنگری به این درجه از آگاهی نمیرسیدند که قصد از ازدواج تکامل زیستن و پذیرفتن یکدیگر است و حالا این تلنگر زده شده است.»
کرونا راهی کمخرج و بدون تجمل برای زوجهای جوان بازکرد، اما باید دید با پایان یافتن همهگیری هم این آسانگرفتن ازدواج پایدار خواهد ماند یا با سرعتی سرسام آور دوباره به همان روال گذشته برخواهیم گشت.
آیا تنها دلیل اشتیاق به ازدواج در دوران کرونا کمخرجبودن مراسم آن است؟ این سؤالی است که از مصطفی یکی از کسانی که در دوره همهگیری ازدواج کرده است میپرسم. او که دانشآموخته فلسفه است پاسخی میدهد که شاید کمی متفاوتتر از دیگران باشد. او ازدواج در دوران همهگیری و بحران اقتصادی را نوعی امیدواری خودساخته و باز کردن دریچهای در تاریکی به سوی روشنی میداند و میگوید: «شاید نتوان این حرف را به صورت علمی اثبات کرد یا افرادی که مانند من دست به ازدواج زدند نتوانند این فرضیه را آن طور که باید در انگیزههای خودآگاه خود ببینند، اما از نظر من ترس از پایان یافتن زندگی و تنها ماندن در میانه همهگیری که انسانها را بیشتر از همیشه از یکدیگر دور کرده است یکی از دلایل گرایش به ازدواج و پیدا کردن همدمی برای روزهای سخت است. به نوعی تلاش برای ساختن آیندهای که در آن تنها بودن شاید به مثابه مرگ باشد.»